۱۳۸۹ آذر ۵, جمعه

جنبش سبز مردمی، استبداد مذهبی را نشانه گرفته است! ناصر مستشار

حکومت اسلامی که در ۳۱ سال گذشته با تبلیغات شبانه و روزی دائما برطبل مردمی بودن ، جاودانگی و ریشه های تاریخی خود می کوبد امااینک خلاف آن ثابت شده است.رژیمی که از ابدیت خود سخن می گوید اما معلوم نیست چرا از تک تک آزادیخواهان مانند بید می لرزد ؟نیروهای سیاسی کم حوصله اینک مدتهاست که به سئوال زیر رسیده اند ـ آيا "جنبش سبز" وجود ندارد؟این سئوال در حالی مطرح می شود که همه زمینه های ذهنی و عینی برای مبارزه علیه جمهوری اسلامی نه اینکه از بین نرفته است بلکه به شدت افزایش یافته است.اختلاف در درون حکومت به اوج خود رسیده است و افزایش نازضایتی مردم در سایه گرانی و بی برنامگی دولت کودتائی و نا کار آمد احمدی نژاد به بالاترین درجه خود رسیده است.رژیم اسلامی برای حفظ سکان نظام به هر ترفندی روی آورده است.تعقیب ،شکنجه ، زندان واعدام بطور سیستماتیک علیه هر منتقد و معترضی اجراء می گردد و دیگربه مرزهای خودی وغیر خودی رحم نمی کند.رژیم اسلامی بدست خود همه وفاداران نظام را که کوچکترین انتقادی به دولت احمدی نژاد داشته باشند به صف معاندان نظام می راند.جنبه دفع از جذب در حکومت اسلامی پیشی گرفته و نظام بی آنکه خود بخواهد و بداند برخیل اپوزیسیون برانداز می افزایدکه در همینجا باید به گواهی تاریخ گفت که چنین شانسی را برای مخالفین فقط حکومت های در حال سرنگونی فراهم می سازند! شیزوفرنی امنیتی و بدبینی سیاسی حکومت اسلامی به بالاترین در جه خود رسیده است!همه سایت های منتقد را فیلتر و همه روزنامه های کشور را توقیف و سانسور و همه منتقدان را بازداشت و از انتشار آمار اقتصادی کشور جلوگیری می کنند.
"انبيا‌ و اوليا آرزوی درك جمهوری اسلامی را داشتند!رئيس جمهور با بيان اينكه انبيا‌ و اوليا آرزو داشتند جمهوري اسلامي را درك‌ كنند، گفت كه اين نظام حاصل مجاهدت همه اوليا و انبيا در طول تاريخ است."
http://www.fararu.com/vdca6oni.49n6y15kk4.html




تا آنجائیکه به گفته یکی از نزدیکان بیت رهبری ـ این امکان وجود داشت که با ابطال انتخابات کودتائی سال ۸۸ نظام حاکم برای همیشه از بین برود.خرد جمعی مردم ایران در مواجه با کودتای انتخاباتی ۲۲ خرداد با تشخیص به موقع و با بکار گیری مقطعی تاکتیک شعار «رای من کو؟» بدرستی قلب استبداد مذهبی را نشانه گرفت تا نابودی رژیم منحط را برای همیشه رقم زند.اقرار گفته های زیرخود دلیلی است روشن که می توان به برهان ارائه شده بالا گواهی دهد!
"ناگفته های حجت الاسلام خسروپناه از شخصیت مقام معظم رهبری، خانواده ایشان و حوادث سال گذشته در کشور ـ من به لحاظ جامعه‌شناختی و نه به لحاظ فقهی عرض می‌کنم که اگر رهبری اجازه می‌دادند انتخابات ابطال شود، قطعا نظام از بین می‌رفت،، این را رهبری متوجه شدند، بصیرت یعنی همین".
آنروزها شرکت جمعیت های تاریخی وملیونی مردم در خیابانها که در اعتراض به کودتای انتخاباتی ۲۲ خرداد صورت گرفت ،می رفت تا طومار رژیم اسلامی را درهم بپیچد اما به دلائل گوناگون که از بحث نوشته حاضر خارج هست بدان دست نیافت.
همینکه بیشتر نویسندگان دست اندرکاردر امور مسائل ایران در باره جنبش سبز نظر می دهند و تاکید می کنند که جنبش یاد شده ادامه راه آزادیخواهی انقلاب مشروطیت و57 هست ،پس بخوبی می توان نتیجه گرفت که جنبش سبزبه لحاظ تاریخی تلاش می نماید تا همچنان در چهارچوب واسلوب های انقلابات بورژوا دمکراتیک به دمکراسی و آزادی دست یابد.
اماتاکنون اندیشه اورتدوکسی مبارزه طبقاتی بعضی کنشگران سیاسی مانع درک و پذیرش جنبش سبز به مثابه یک جنبش سیاسی و اجتماعی شده است.کشور ایران بعلت عقب ماندگی های مختلف هیچگاه نتوانسته است تا یک جنبش مرد می را سالم و بدون آسیب به سرمقصد منزل برساند.بخاطر همین ایران به سرزمین جنبش های ناکام مبدل شده است.تفکر واندیشه مبارزه طبقاتی در قاموس مکتب کمونیسم همواره مانع مقدم نیروهای سیاسی برای دستیابی به آزادی و دمکراسی شده است.به عبارتی می توان ادعا نمود که مبارزه کمونیستی تاکنون بهترین فرصت های طلائی را برای بدست آوردن دمکراسی و آزادی و حقوق بشر نابود کرده است.از نظر کمونیستها که دمکراسی ،حقوق بشر و آزادی یک اندیشه بورژوازی و لیبرال و لوکس معرفی شده است هیچگاه بدانها اهمیتی داده نشده است وآنها همواره به پرستش طبقه کارگر و رسیدن آن طبقه مانند امام زمان به حکومت بعنوان منجی بشریت معرفی گردیده است! برای نمونه به اظهارات زیر توجه نمائید.
«دوشنبه شب مورخ سوم اسفند ۸۸ کانال ماهواره‌ای فارسی صدای امریکا (VOA) در تفسیرخبر توسط خانم درخشش مصاحبه‌ای با آقای فریبرز رئیس دانا استاد اقتصاد با نگاه مارکسیستی، کمونیست "جنبش دموکراسی خواهانه سبز را متعلق به جوانان چند محله شمال شهر تهران معرفی کرده،...«.
از نظر کمونیستها طبقه متوسط و مرفه شهری ضدانقلاب و ارتجاعی معرفی گردیده است.اما فراموش نگردد که نود درصد بنیانگذاران جریانات کمونیستی ایران از خانواده های مرفه شهری بوده اند.از نظر کمونیستها فقط طبقه کارگر پاک و مقدس وتابه آخر انقلابی هست و بقیه اقشار و طبقات ـ محافظه کار ، ارتجاعی نیروهای نیمه راه انقلابند.
اگر برفرض مثال بپذیریم که نیروهای جنبش سبزرا طبقه متوسط مرفه شهری برای دست یابی به آزادی ،دمکراسی و حقوق بشر تشکیل داده است،آیامگر طعم آزادی را فقط طبقه متوسط خواهد چشید یا طبقه زحمتکش نیز برای تشکیل سندیکا ،اتحادیه و شوراهای خود به آزادی اجتماعات نیازی نخواهد داشت؟
البته در خارج کشور نیز نیروهای بی هویت و کوته بین بسیار هستند که مانند جغد شوم در همسوئی با کیهان شریعتمداری شکست جنبش سبز ونابودی نیروهای سیاسی درون آن جنبش را انتظارمی کشند که نمونه زیر "یکی از آنهاست: ترفندهای نیروهای به اصطلاح سکولار برای نجات " نهضت سبز"، بیشتر از آنکه خودفریبی باشد، مردم فریبی ست. شکست موسوی، گامی بزرگ در اعتلای جنبش آزادیخواهانهی مردم است".. اولین عاملی که باعث احترام نه پذیرش جنبش سبز می شود ،شرکت میلیونی مردم ایران هست.انقلاب ۵۷ علیرغم اینکه عامل روی کار آوردن ارتجاعی ترین حکومت در تاریخ ایران شد اما بخاطر شرکت اکثریت مردم که علیه استبداد سلطنتی بپاخاسته بودند قابل احترام هست واشتباه اساسی باید به گردن نیروهای سیاسی انداخت که پیشاپیش در مورد قدرت گیری حکومت اسلامی به مردم اخطار ندادند. درآینده نزدیک جنبش سبز مردمی که عزم خودرا درراه دستیابی به آزادی ، دمکراسی ، حاکمیت ملی وتامین حقوق بشر آغاز کرده است لاجرم درسایه گسترش فقر بی انتها ،بیکاری،گرانی،اعتیاد،فحشاء در کشور هرچه بیشتر به مبارزات طبقاتی وحقوق خلق های ایران پیوند خواهد خود و به یک جنبش فراگیرتر و جامع تر تبدیل خواهد گردید. دور نیست که همه آن ساندیس خورها و روستائی های که توسط حکومت با اتوبوس ها به شهرها آورده می شوند تا در سفرهای استانی از بناپارت کوتوله نظام یعنی محمود احمدی نژاد استقبال نمایند ،عاقبت از فرط بیکاری و تهیدستی علیه رژیم اسلامی عصیان کنند!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر