۱۳۸۹ اسفند ۹, دوشنبه

از ۲۵ بهمن تا اول اسفند - مقاله اي از اكبر گنجي

اول- حكم كلي- با چندين تبصره ي مهم- اين است:وقتي هيچ روزنه اي براي تغيير/اصلاح/تحول وجود نداشته باشد، توده هاي بي نام و نشان با پاها و دست هاي خود در خيابان ها از طريق انقلاب تكليف سياست را روشن خواهند ساخت و چيزهايي نو خواهند آفريد. اما محصول تازه اي كه آنان مي آفرينند/بر مي سازند؛لزوماً/ضرورتاً نظامي عادلانه(نظام دموكراتيك ملتزم به آزادي و حقوق بشر) نخواهد بود.

دوم- انقلاب هاي كل گرايانه ي كلاسيك كه مي خواستند كل ساختارهاي سياسي / اجتماعي / فرهنگي /اقتصادي/نظامي پيشين را نابود و انسان/نظام سياسي/جامعه اي سراپا نو بيافرينند، حقوق بشر را به طور سيستماتيك نقض كردند و دموكراسي هم پديد نياوردند. انقلاب فرانسه نمونه ي اصلي اين مدعا و سرمشق انقلاب روسيه، چين،كوبا،ايران و...بود.براساس همين تجربه ها،بسياري از متفكران و آزاديخواهان با انقلاب مخالفت كرده و اصلاحات تدريجي گام به گام را بهترين راه برساختن جهاني عادلانه تر و كم رنج تر به شمار آورده اند.

سوم- موج انقلاب هاي رنگي سال ۱۹۸۹ اروپاي شرقي كه فاقد خشونت و انتقام بود و در بسياري از موارد به نظام هاي دموكراتيك منتهي شد، نوع ديگري از مشي انقلابي را پديد آورد كه آزاديخواهان و دموكراتها را مجذوب خود نمود. اين نمونه ها،اگر واقعاً مصداق انقلاب باشند(برخي آن را اصتقلاب ناميده اند)، ابطال كننده ي آن حكم كلي اند كه انقلاب يعني: خشونت،انتقام،رعب و وحشت،ديكتاتوري سنگين تر از ديكتاتوري پيشين.

چهارم- حركت هايي كه در خاورميانه با زلزله ي تونس آغاز شد و مصر، اردن، الجزاير ، يمن ، ليبي و بحرين را فرا گرفت،اگر به راستي انقلاب باشد، سومين موج انقلابي است[۱].

به احتمال زياد، تونس به عنوان مركز آتشفشان عمل كرده است.اما اين انقلاب ها، شبيه كدام موج بوده اند؟ موج ۱۸۴۸ سرشار از خشونت و انتقام و شكست بود. موج ۱۹۸۹ فاقد خشونت و انتقام و نقض حقوق بشر بود. از نظر ميزان خشونت پيش از پيروزي، موج انقلاب هاي عربي ۲۰۱۱، در تونس و مصر و ليبي دستكم حدود دويست، سيصد و هزار كشته (به گفته وزير خارجه ايتاليا) برجاي گذاشت[۲].

اطمينان كامل وجود دارد كه شمار كشته شدگان در حركت ۱۸ روزه و يكماهه ي مصر و تونس چندين برابر كشته شدگان حركت بيست ماهه ي ايران بوده است.از نظر نتايج سياسي،در تونس: بن علي به سرعت از كشور گريخت،زندانيان سياسي آزاد شدند، تبعيديان به كشور خود بازگشتند،حزب حاكم تعطيل شد،قرار است شش ماه بعد انتخابات آزاد برگزار شود.

در مصر:مردم با پاهاي خود در عرض ۱۸ روز حسني مبارك را به زير كشيدند،پارلمان تقلبي را منحل كردند،قانون اساسي را به بايگاني فرستادند تا اصلاح شود، شماري از زندانيان سياسي را آزاد ساختند.

اگر گذار به دموكراسي مد نظر باشد،سطح توسعه ي اجتماعي كشور و موازنه ي قوا عامل تعيين كننده است.تونس پيشرفته تر از مصر است و ليبي بسيار عقب مانده تر از آندوست.سرنگوني سرهنگ قذافي و رژيم او به معناي گذار ليبي به دموكراسي نخواهد بود.

در مورد مصر هم زمان روشن خواهد كرد كه ارتش آن كشور از يك سو و سطح توسعه ي اجتماعي آن كشور از ديگر سو(مستقل از بنيادگرايان مسلمان)،تا چه اندازه آماده ي نظامي دموكراتيك اند.با اين همه روشن است كه آنچه در تونس و مصر اتفاق افتاد، از نوع انقلاب هاي كل گرايانه نبود كه بخواهند همه چيز را عوض كنند. سطح توسعه ي اجتماعي ايران اجازه نمي دهد تا همچون ليبي با هواپيماي جنگنده به مردم حمله شود.

پنجم- ايران شاهد عبور از "گفتمان اصلاح طلبي" به "گفتمان انقلابي" در ميان لايه هايي از جامعه و نيروهاي سياسي است.اين امر دلايل متعددي دارد،اما دو عامل نقش اساسي تري داشته اند:

اولاً:ميليون ها تن از مردم ايران به شدت از وضعيت موجود كشور ناراضي اند.اما،رژيم سلطاني فقيه سالار حاكم بر ايران،تمامي راه هاي تغيير و تحول و اصلاح را مسدود كرده است.سلطان علي خامنه اي نه تنها حاضر به گفت و گو با رهبران مخالفان نيست،بلكه حاضر به دادن هيچ امتيازي(در واقع حقوق ناديده گرفته شده ي مردم، به عنوان مثال:آزادي كليه ي زندانيان سياسي) نيست.همين عامل- يعني ساختار سياسي متصلب اصلاح ناپذير-، بستر رشد گفتمان انقلابي را فراهم مي آورد.

ثانياً: متغير مهم ديگري در دو ماه اخير وارد صحنه شد كه موجب "رشد گفتمان/عمل انقلابي در ايران" گرديد.اين متغير اساسي،انقلاب هاي عربي ۲۰۱۱ و موفقيت هاي سياسي سريع آنها بود. به زير كشاندن سريع بن علي و حسني مبارك؛ به زير كشاندن سلطان علي خامنه اي را در نزد مخالفان ايراني محقق كردني/قابل وصول كرد.در واقع، به جاي اينكه ايران الهام بخش اعراب انقلابي باشد، كاري كه آنان كردند و موفقيت هاي سريعي كه به دست آوردند،الهام بخش مخالفان ايراني شده و آنان را انقلابي كرده است.

ششم- بيست و پنج بهمن ۸۹،حركتي در پشتيباني و كمك از انقلاب مصر و تونس نبود،چرا كه آنان پيش از آن به خواست خود دست يافته و به منازل خود بازگشته بودند.بيست و پنج بهمن هشتاد و نه، به دنبال الگوي مصر و تونس بود تا سلطان علي خامنه اي را به زير كشد.اين مطالبه اي برحق است. از سالها پيش هم روشن بود كه در نظام سلطاني فقيه سالار، بايد به سلطان حمله برد، نه مجريان دستورات او.

از خرداد سال ۱۳۸۴ تاكنون، گروه زيادي كوشش مي كردند/مي كنند كه همه ي حمله ها را به محمود احمدي نژاد معطوف سازند.آنان چنان جلوه مي دادند كه گويي مسأله فقط محمود احمدي نژاد است. به عنوان مثال،هاشمي رفسنجاني در طي اين مدت بارها به صراحت اعلام كرد كه بايد "محوريت" رهبري و "تبعيت" از او را پذيرفت و نبايد اجازه داد "تيرها" به سوي ولي فقيه روان شوند:

"بين وفاداران انقلاب و ساختارشكنان كه با قانون‌ اساسي يا رهبري مشكل دارند، مرز وجود دارد كه اين مرز جعلي نيست و نبايد اجازه دهيم مخدوش شود...كاري نكنيم تيرهايي كه نبايد به سمت رهبري و نظام برود، به آن سمت رفته و ايشان سيبل شود...امروز كسي را بهتر از رهبري نمي‌شناسم كه محور اين وحدت باشد"[۳].

سايت هاشمي رفسنجاني اينك نيز همان سياست را دنبال كرده و مي گويد احمدي نژاد "جا خالي" مي دهد تا تيرها به "مقام معظم رهبري" اصابت كنند [۴].

پس از انتخابات رياست جمهوري ۲۲ خرداد ۸۸ رفته رفته بسياري فهميدند كه علي خامنه اي محور نظام سلطاني فقيه سالار است.مطابق رژيم حقوقي(قانون اساسي)بيشترين اختيارات در دست اوست،اما رژيم حقيقي حكايت از آن دارد كه قدرت وي در عمل بسيار بيشتر از رژيم حقوقي است.اين شعار/هدف كه "علي خامنه اي بايد برود" و بساط نظام ولايت فقيه بايد برچيده شود،مطالبه اي برحق و دنبال كردني است.

هفتم- انقلابي شدن گفتمان و كنش، پيامدهايي دارد كه نمي توان/نبايد ناديده گرفت.برخي از پيامدها به قرار زير است:

۱-۷- فضاي جامعه دو قطبي مي شود. هر طرف خود را "حق مطلق" و طرف مقابل را "باطل مطلق" قلمداد مي كند/مي سازد.پروژه ي علي خامنه اي تحت دو عنوان "فتنه" و "بصيرت" پس از آغاز اعتراضات انتخابات رياست جمهوري براي رسيدن به همين نقطه بود.گويي اينك به مقصود رسيده اند كه محسني اژه اي به عنوان دادستان كل كشور مي گويد:

"امروز صف انقلاب و ضد انقلاب مشخص شده است.اگر امروز كسي به نداي فتنه‌گران گوش كرد، ضد‌انقلاب است و بايد به عنوان ضدانقلاب با او برخورد كرد.در صورت حمايت اشخاص از سران فتنه به آنها به عنوان حاميان ضدانقلاب نگاه مي ‌شود و اين تحمل ناشدني است"[۵].

وقتي فضا دو قطبي شد،ميانه ها از بين مي روند.ميانه هايي چون ناطق نوري،حسن روحاني، و ميانه نماياني چون علي لاريجاني،محسن رضايي و قاليباف به سمت سلطان رفته و مطابق ميل او حركت ۲۵ بهمن را به شدت محكوم ساختند.در واقع به نوعي برخي از شكاف هاي نظام پر شد.

۲-۷- ميانه هايي چون سيد محمد خاتمي، جبهه ي مشاركت و ... به حاشيه رانده شده و صداي آنان شنيده نخواهد شد.به همين دليل وقتي سخنان زير در بيانيه ي جبهه ي مشاركت بيان شد،واكنش هاي تندي برانگيخت:

"سبزها بدنبال ميراث اين انقلاب[۱۳۵۷] يعني اجراي بدون تنازل قانون اساسي به عنوان مطالبه و محور وفاق ملي است...عزم ملت ما در آري گفتن به انتخابات و نه گفتن به مداخله نظامي‌ها، يك عزم اصلاح‌طلبانه براي مصون سازي نظام از سقوط و انحطاط است"[۶].

حتي بيانيه اي كه از سوي مير حسين موسوي پس از تظاهرات ۲۵ بهمن صادر شد،به دليل تكرار مواضع پيشين، از سوي گروهي از سبزها انكار شد و اعلام گرديد كه افراد ديگري اين بيانيه را به نام موسوي نوشته و انتشار داده اند.در آن بيانيه آمده بود:

"جنبش سبز همواره با بيگانگان فاصله داشته و اهداف اصلي آن احياي ارزشهاي انقلاب و آرمانهاي امام راحل و مطالبات آزادي خواهانه و متكثر ملت شريف ايران بوده و همواره تلاش كرده است كه از راههاي مسالمت آميز، اهداف خود را با تاكيد براصل بنيادين كرامت ذاتي انسان و به رسميت شناختن حق ملت براي حاكميت بر سر نوشت خود و اجراي بدون تنازل قانون اساسي دنبال كند"[۷].

به تعبير ديگر، وقتي فضا عوض مي شود و گفتمان تازه اي جايگزين گفتمان سابق مي شود،برخي سخنان غير قابل انتظار شده و اگر بيان شوند، طرد خواهند شد.

۳-۷- گفت و گو و سازش از سوي "بالا" ناممكن و از سوي "پائين" ناپذيرفتني خواهد شد.خاتمي طي ۲۱ ماه گذشته براي گفت و گو كوشش بسيار كرد،اما "بالا" تمامي راه ها را بست[۸] و "پائين"(عاملان و فاعلان) هم با توجه به مجموعه اتفاقات روي داده فضايي مي سازد كه راهي براي گفت و گو باقي نمي گذارد.

۴-۷- كار اكبر هاشمي رفسنجاني بسيار دشوار شده است.مسأله فقط اين نيست كه از سوي باند تندروها به او فشار وارد مي شود تا حركت ۲۵ بهمن و موسوي و كروبي را تحت عنوان "سران فتنه" محكوم سازد،بلكه مسأله اين هم هست كه او اولاً، به اين مي انديشد كه اين حركت چقدر امكان پيروزي دارد.ثانياً، اگر پيروز شود و نظام برافتد،آيا انقلابيون پيروز دسته گل به وي تقديم خواهند كرد؟ ثالثاً، او بخش مهمي از رژيمي است كه ۳۲ سال از عمر آن مي گذرد. به تعبير ديگر،نظام حاكم همانند فرزند اوست. به همين دليل هاشمي يكي دو روز مانده به ۲۲ بهمن گفت: "ما الان آلترناتيوي براي وضع موجود نداريم. همين را بايد حفظ بكنيم.

با اصلاحات. با ترميم‌هايي كه لازم است انجام بدهيم"[۹].پس از آن،تظاهرات ۲۵ بهمن را تحت عنوان غير قانوني "حرام" اعلام كرد. از سوي ديگر، هاشمي آگاه است كه تندروهاي حاكم جز تحقير كامل او هدفي را دنبال نمي كنند. ماندن در مناصب نمايشي شده ي رياست مجلس خبرگان رهبري و مجمع تشخيص مصلحت نظام منوط به تحمل دشنام هاي همه روزه و اعلام قبول ولايت فقيه و تبعيت از رهبري است[۱۰].

۵-۷- بن علي به عربستان رفت.حسني مبارك در شرم الشيخ مصر ماند.اين دو به هر كشور غربي مي خواستند/بخواهند بروند،راهش باز بود.اما سلطان علي خامنه اي و مجريان اوامرش(محسني اژه اي،علي فلاحيان،سعيد مرتضوي، سردار جعفري،سردار نقدي،طائب و...) كجا بروند؟ كدام كشور جز سوريه حاضر به پذيرش آنان خواهد بود؟ در اين صورت، چاره ي بي چارگي، ايستادن و سركوب بيشتر است.

۶-۷- زنداني كردن مهدي كروبي و مير حسين موسوي، مويد مدعاي بند پيش است. آنان به درستي به قهرمان تبديل مي شوند،اما اگر آزاد بودند/باشند،بيشتر مي توانند به جنبش دموكراسي خواهي مدد رسانند. در ضمن نبايد فراموش كرد كه "قهرمانان ايراني" تا وقتي در زندان اند، قهرمانند،اما اگر از زندان آزاد شوند، به سرعت از سوي بخش هايي از اپوزيسيون فرايند تخريب شان آغاز مي شود.

۷-۷- نسل جديدي در حال شكل گيري است كه گوش به فرمان نسل سياسي گذشته نيست.اينها از هر فرصتي براي تحقق مطالبات برحق خود سود مي جويند.اينان آمده اند تا با پاهاي خود تكليف سياست(و چيزهاي ديگر) را روشن سازند.مي خواهند چيزي نو بيافرينند.

۸-۷- آنچه نسل جديد در حال آفرينش آن است،اگر از نوع انقلاب هاي كل گرايانه ي كلاسيك باشد،فاجعه بار خواهد بود.اما اگر حركتي معطوف به بنيان گذاري آزادي/دموكراسي/حقوق بشر باشد، روزنه هايي به سوي آينده ي بهتر گشوده خواهد شد.مسأله ي ايران،مسأله ي سرنگوني و براندازي نيست،مسأله ي اصلي ما،مسأله ي گذار مسالمت آميز از نظام سلطاني فقيه سالار به نظام دموكراتيك ملتزم به آزادي و حقوق بشر است.

۹-۷- هدف بسيار مهم است،اما روش هاي رسيدن به اهداف هم به همان ميزان مهم اند.عقلانيت عملي به معناي تناسب روش ها و وسايل با اهداف است. رژيم سلطاني فقيه سالار، رژيمي دروغگوست كه از ابتدا با مدعيات كاذب سعي در فريب مردم ايران و جهانيان داشته است.تآكيد بر دروغگويي زمامدارن، يكي از مهمترين شعارهاي مخالفان بوده است. اما در ماه هاي اخير، در جبهه ي مخالفان نيز مدعيات كاذب بسياري به قصد فريب(شايد هم به قصد خير) برساخته شد. اگر اخلاقي نبودن دروغگويي را فعلاً ناديده بگيريم،ناكارآمد بودن دروغ گويي براي گذار به نظام دموكراتيك ملتزم به آزادي و حقوق بشر را نمي توان ناديده گرفت.اگر دروغ "يكصد هزار زنداني شاه" دموكراسي ساز بود، مدعيات كاذب ديگر هم مي توانند دموكراسي ساز باشند. سنت انقلابي ايران پر از دروغ بوده است.

آيت الله خميني بارها گفته كه رژيم شاه بيش از دويست هزار تن از مخالفان را كشته و پاهاي زندانيان سياسي را اره مي كرده است. راه جهنم به بهشت ختم نمي گردد.نوشتن نامه هاي دروغين براي فرماندهان سپاه، مدرسين حوزه هاي علميه و رئيس قوه ي قضائيه دموكراسي ساز نيست. صدور مجوز دروغين براي تظاهرات ۲۵ بهمن از سوي وزارت كشور، و صدور دروغين دستور عدم شليك به سوي تظاهركنندگان هم دموكراسي ساز نيستند(در ۲۵ بهمن به سوي دوتن شليك و آنها را به شهادت رساندند). اعلام شركت "جمعيت ميليوني" در تظاهرات ۲۵ بهمن هم دموكراسي ساز نيست.

خبرسازي جعلي با جزئيات دقيق براي جلسه ي بعدازظهر ۲۵ شوراي عالي امنيت ملي با شركت هاشمي رفسنجاني در حضور سلطان علي خامنه اي هم دموكراسي ساز نيست.اين ليست را مي توان همچنان ادامه داد.شايد از نظر كساني دروغ گويي و جعل براي سرنگوني رژيم مجاز باشد،اما دروغ گويي ما را به نظام دموكراتيك نمي رساند. ضمن آن كه اخلاقاً مضموم و مادر رذايل است.

۱۰-۷- برخي از افراد در جبهه ي دموكراسي خواهي به گمان اينكه به پيروزي بزرگي دست يافته اند، به مخالفان فكري خود در همين جبهه دشنام مي دهند.يعني به كساني كه جور ديگري مي بينند، فحاشي مي كنند و به نوعي آنان را متهم مي سازند.

انقلابي گري كلاسيك كه همه چيز را سياه و سفيد مي كرد،خواهان آن بود كه همه واقعيت را "يك جور" تحليل كنند،همه "يك چيز" بگويند،همه "يك چيز" بخواهند؛وگرنه، به جبهه ي سياه ها/باطل ها/شياطين تعلق دارند. اماحداقل به دو نكته بايد توجه كرد: اولاً: هنوز راه درازي تا نظام دموكراتيك ملتزم به آزادي و حقوق بشر باقي مانده است.ثانياً:اگر در زمان فقدان قدرت شاهد اين نوع نارواداري ها باشيم، در زمان دستيابي به قدرت شاهد چه نوع تمامت خواهي ها خواهيم بود.

۱۱-۷- آرزو و اهداف را واقعيت "پنداشتن" يا واقعيت "قلمداد" كردن،آدمي را خيال پرداز كرده و به استراتژي هاي نادرست سوق مي دهد.اين هم بخشي از سنت انقلابي ما بوده است. موازنه ي قوا را بايد به درستي ارزيابي كرد. مخالفان را بيش از حد "قوي" نشان دادن و رژيم را بيش از حد "ضعيف" نشان دادن،كار رويأپردازان است.دنياي مجازي مهم است و نقش مهمي در تحولات خاورميانه و ايران داشته است،اما دنياي مجازي را نبايد با دنياي واقعي يكسان پنداشت.اين رژيم، برعكس رژيم مصر و تونس، همچنان مي تواند ميليونها تن را در روز ۲۲ بهمن، در سراسر كشور به تظاهرات خياباني بكشاند.

هشتم- نه "گفتمان انقلابي" را مي توان به جاي "گفتمان اصلاحي" جا زد، نه "عمل انقلابي" را مي توان "عمل اصلاحي" قلمداد كرد. گذار از اصلاح به انقلاب، هويت را متفاوت خواهد ساخت. برساخته ي نوين همان برساخته ي پيشين نيست و "جنبش انقلابي" را نمي توان "جنبش اصلاحي" پيشين وانمود كرد.

نهم- ساده سازي وضعيت كشور و نزاع جبهه ي دموكراسي خواهان با جبهه ي استبداد ديني به سود فرايند گذار به دموكراسي نيست.علل/متغيرهاي بسياري در كارند كه بايد همه ي آنها را در "تحليل شرايط" و تعيين "استراتژي" به حساب آورد. شايد براي "جنبش زيست محيطي" تعداد اعضا مهم نباشد،اما "جنبش دموكراسي خواهي" در جامعه ي در حال گذار، به افزايش مداوم اعضا و مدافعان نيازمند است.در اينجا تعداد افراد بسيار مهم است. كثرت گرايي و رواداري يكي از اركان افزايش نيروست.

دهم- فرقه گرايان شعارهاي كثرت گرايانه سر مي دهند،اما مشي عملي شان قبيله اي است. در اينجا به شعارها نبايد توجه كرد، نگاه ها را به رويه هاي عملي بايد معطوف ساخت.

آنان كه در زمان فقدان قدرت به شدت قبيله اي عمل مي كنند و " رهبري" و "صدا"ي جنبش دموكراسي خواهي را به گونه اي بر مي سازند كه جز افراد قبيله ي خودشان كسي در آن حضور ندارد، در زمان دست يابي به قدرت چگونه عمل خواهند كرد؟

افراد مهم اند و به آنان نبايد به عنوان ابزار و وسيله ي رسيدن به اهداف خود نگريست و از آنها به اين شيوه استفاده كرد. تك تك افراد با پوست و استخوان و خون، هدف بالذات اند.فرقه گرايان از افراد صرفاً براي رسيدن به اهداف قبيله ي خود استفاده مي كنند. اينك زمان شفافيت است، نه پنهان كاري هاي قبيله اي.

آيت الله خميني به عنوان رهبر تثبيت شده ي انقلاب ۵۷ شوراي انقلاب را منصوب كرد. موسوي و كروبي تا آخرين لحظه خود را "همراه" جنبش دموكراسي خواهي مي ناميدند.

آنان كه در خيابان ها تظاهرات ۲۵ بهمن و اول اسفند را برپا كردند،رهبري شان در دست خارج كشوري ها قرار نداشت.

سخن پاياني: "مانيفست جمهوري خواهي" با تفكيك "اهداف" از "روش ها"، از "اصلاح طلبي روشي" دفاع مي كرد.اصلاح طلبي در اين معنا،يعني عدم توسل به روش هاي خشونت آميز براي رسيدن به اهداف. اما در اهداف مي توان/ بايد راديكال بود.

رفتن به دنبال "نظام دموكراتيك ملتزم به آزادي و حقوق بشر" در ساختار سياسي استبدادي اصلاح ناپذير، هدفي راديكال/انقلابي است.مدعاي تجويزي "مانيفست جمهوري خواهي" اين بود كه اين هدف انقلابي را بايد به روش هاي اصلاح طلبانه (مسالمت آميز:بسيج اجتماعي،نافرماني مدني،صداقت و...) تعقيب كرد.به همين دليل،هميشه از قدرتمند كردن مردم از طريق سازمان يابي متكثر آنان و بسيج اجتماعي و نافرماني مدني براي رسيدن به آن هدف انقلابي بايد دفاع كرد.

گزارش هاي متعدد از برقراري وضعيت امنيتي در تهران

وبسايت هاي مخالفان دولت ايران و شاهدان عيني از استقرار نيروهاي امنيتي در ميادين و مراكز اصلي تهران خبر داده اند و همزمان اعلام شده است كه وزير اطلاعات ايران امشب در برنامه اي تلويزيوني درباره حوادث روزهاي اخير سخن خواهد گفت.
وبسايت كلمه، نزديك به ميرحسين موسوي روز پنجشنبه (پنجم اسفند) نوشت: "امروز (در تهران) گارد ويژه و نيروهاي امنيتي در چهارراه وليعصر، خيابان وليعصر و ميدان انقلاب، پارك وي، خيابان شهيد بهشتي، ميدان هفت تير، صادقيه و تقريبا تمامي ميادين اصلي شهر حضور پيدا كردند."
وبسايت هاي ديگر نزديك به مخالفان دولت نظير سحام نيوز و جنبش راه سبز نيز امروز در خبرهايي مشابه وضعيت امنيتي را در خيابان هاي پايتخت "امنيتي - پادگاني" خواندند و از "برقراري حكومت نظامي آرام در تهران" سخن گفتند.
سحام نيوز، وبسايت رسمي حزب اعتماد ملي كه دبير كلي آن بر عهده مهدي كروبي است، در خبر خود از وضعيت تهران نوشته است: "از مغازه داران در برخي مناطق منطقه وليعصر خواسته شده كه هر چه سريعتر مغازه را تعطيل و محل كسب خود را ترك كنند. مردم دليل اين گونه رفتار ماموران امنيتي را نمي دانند و از يكديگر سوال مي كنند دليل اين گونه فضاي ناامني در شهر چيست و از اين رفتارها عصبي شده اند."
وبسايت جرس نيز گزارش كرده است كه "نيروهاي لباس شخصي و گروهي با لباس سازماني جديد بسيج نيز، در محل هاي تردد مردم، رفت و آمدهاي و تجمعات بيش از سه نفر را زير نظر دارند و به هر فردي كه مشكوك شوند، فورا او را دوره كرده و سوار بر ماشين هاي ون مستقر در محل مي كنند."
يك شاهد عيني از تهران به بي بي سي فارسي گفت كه استقرار نيروهاي امنيتي و افراد موسوم به لباس شخصي در ميادين اصلي پايتخت در حالي صورت گرفته است كه صبح امروز هيچ نشانه اي از "وضعيت غير عادي" در خيابان ها ديده نمي شد اما با نزديك شدن به ساعات مياني روز، حضور اين نيروها در ميادين و خيابان هاي اصلي تهران به طرز چشمگيري افزايش يافت.
شاهد عيني ديگري به بي بي سي فارسي گفت كه شخصا تعداد قابل توجهي از خودروهاي امنيتي را در تقاطع خيابان هاي آزادي و رودكي تهران مشاهده كرده است كه در حال استقرار بوده اند. اين شاهد عيني حضور نيروهاي امنيتي و انتظامي در خيابان هاي تهران را "كم سابقه" خواند.
در همين حال بر اساس گزارشها از ايران آقاي مصلحي قرار است امشب در ارتباط با حوادث پس از انتخابات رياست جمهوري سال گذشته كه مقامات جمهوري اسلامي معمولا از آن تحت عنوان "فتنه" ياد مي كنند سخن بگويد.
تهيه‌كننده‌ برنامه تلويزيوني "ديروز، امروز، فردا" كه امشب ميزبان وزير اطلاعات ايران خواهد بود، در گفت‌وگو با ايسنا گفت: "مخاطبان در برنامه‌ امشب اسنادي را مي‌بينند و مي‌شنوند كه براي نخستين ‌بار پخش مي‌شود."
در گزارش ايسنا به جزئيات بيشتري از اين برنامه تلويزيوني اشاره نشده است.

تشديد اعتراض ها به حصر خانگي موسوي و كروبي

ميرحسين موسوي و مهدي كروبي، از رهبران مخالفان دولت ايران، از دوهفته پيش در حصر خانگي به سر مي برند
حضور نيروهاي امنيتي و انتظامي در اماكن اصلي تهران در حالي صورت مي گيرد كه با گذشت بيش از دو هفته از ايجاد محدوديت هاي شديد براي رهبران مخالفان دولت، اعتراض ها به حصر خانگي ميرحسين موسوي و مهدي كروبي شدت يافته است.
در تازه ترين واكنش، امروز بيانيه اي در وبسايت هاي نزديك به مخالفان دولت منتشر شده كه طي آن جوانان احزاب اصلاح طلب خطاب به حكومت ايران نوشته اند: "از هم اكنون اعلام مي داريم كه در صورت پايان ندادن به اين حصر تا پيش از ۱۱ اسفند، روز تولد مرد اخلاق و شرف و انسانيت و استواري، ميرحسين موسوي، از مردم ايران دعوت خواهيم كرد كه به پاسداشت همه بزرگي هايي كه اين مرد بزرگ با خود به ارمغان آورده است، به خيابان بيايند."
روز گذشته نيز، شاخه خارج از كشور سازمان مجاهدين انقلاب اسلامى، مجموعه فعالان حقوق بشر در ايران و گروهى از حاميان جنبش سبز در استان مازندران هر يك با انتشار بيانيه اى در اين مورد موضع گيرى كردند.
همزمان اعضاي خانواده مهدي كروبي هم با انتشار نامه اي از هرگونه "تلاش براي حذف فيزيكي" مهدي كروبي و همسرش فاطمه كروبي به شدت اظهار نگراني كردند.
سايت كلمه چند روز پيش با انتشار تصاويرى از كوچه منتهى به منزل ميرحسين موسوى، از ايجاد ديوارى آهنى در اطراف منزل او براي جلوگيري از رفت و آمد به منزل آقاي موسوي خبر داده بود.
علاوه بر اين قطع خطوط تلفن و اينترنت منزل اين دو رهبر مخالفان دولت هم طى روزهاى گذشته برقرارى هر نوع تماس با آنان و مطلع شدن از وضعيت سلامت آنها را تقريبا غير ممكن كرده است

تهديد به راهپيمايي در صورت ادامه حصر خانگي موسوي و كروبي

با ادامه بي خبري از ميرحسين موسوي و مهدي كروبي، اعتراض ها به حصر خانگي آنها شدت گرفته و جمعي از مخالفان دولت ايران تحت عنوان "جوانان احزاب اصلاح طلب" هشدار داده اند كه در صورت ادامه اين روند، يازدهم اسفند دوباره به خيابان‌ها خواهند آمد.
در بخشي از بيانيه اي كه امروز (پنجم اسفند) در وبسايت هاي نزديك به مخالفان دولت منتشر شده است، جوانان احزاب اصلاح طلب نوشته اند: "از هم اكنون اعلام مي داريم كه در صورت پايان ندادن به اين حصر تا پيش از ۱۱ اسفند، روز تولد مرد اخلاق و شرف و انسانيت و استواري، ميرحسين موسوي، از مردم ايران دعوت خواهيم كرد كه به پاسداشت همه بزرگي هايي كه اين مرد بزرگ با خود به ارمغان آورده است، به خيابان بيايند."
در اين بيانيه همچنين با اشاره به وقايع روزهاي گذشته آمده است: "بيست و پنجم بهمن و اول اسفند باز هم به همگان نشان داد كه جنبش سبز ريشه هايي عميق در انديشه مردم ايران دارد و نيز ترس كودتاگران و ديكتاتور ها را از جنبشي كه بارها آن را مرده ناميدند نشان داد."

نگراني از امنيت جاني رهبران مخالفان

اعتراض ها به ايجاد محدوديت هاي شديد براي رهبران مخالفان طي چند روز گذشته افزايش يافته است و برخى احزاب و گروهها نسبت به حفظ امنيت آنها و تبعات اين گونه فشارها در جامعه هشدار داده‌اند.
از جمله، روز گذشته شاخه خارج از كشور سازمان مجاهدين انقلاب اسلامى، مجموعه فعالان حقوق بشر در ايران و گروهى از حاميان جنبش سبز در استان مازندران هر يك با انتشار بيانيه اى در اين مورد موضع گيرى كردند.
سازمان مجاهدين انقلاب اسلامى در بيانيه ديروز خود (چهارم اسفندماه) كه خطاب به "مراجع و عقلا" نوشته شده بود، ضمن تاكيد بر زنده بودن جنبش سبز، از برخوردهاى صورت گرفته با معترضان در تجمعات اخير انتقاد كرده و حصر خانگى ميرحسين موسوى و مهدى كروبى را محكوم كرده بود.
اعضاي خانواده مهدي كروبي نيز با انتشار نامه اي از هرگونه "تلاش براي حذف فيزيكي" مهدي كروبي و همسرش فاطمه كروبي به شدت اظهار نگراني كردند.
در همين حال، هيلاري كلينتون، وزير امورخارجه ايالات متحده، شب گذشته در اظهاراتي از سركوب "وحشيانه" مخالفان دولت ايران به وسيله حكومت اين كشور انتقاد كرد.
خانم كلينتون چهارشنبه با انتشار بيانيه اي ضمن ابراز نگراني از برخورد خشونت آميز حكومت ايران با مردم اين كشور، "شجاعت" تظاهركنندگان ايراني را تحسين كرد.
همزمان مجموعه فعالان حقوق بشر، از گروههاى مدافع حقوق بشر در ايران در بيانيه اى خطاب به جامعه جهانى، خواهان موضع گيرى قاطع مسئولان و نهادهاى بين المللى در مورد ادامه حصر خانگى رهبران مخالف دولت ايران شد.
در بخشى از اين بيانيه آمده: "متاسفانه بايد اشاره كرد اين تنها حقوق اجتماعى و آزادى هاى فردى بازداشت شدگان نيست كه نقض شده است بلكه با در نظر گرفتن تمامى تحركات نيروهاى تندرو در حكومت بايد گفت سلامت و جان اين افراد نيز در معرض خطر قرار دارد".
سايت كلمه نزديك به ميرحسين موسوى چند روز پيش با انتشار تصاويرى از كوچه منتهى به منزل ميرحسين موسوى، از ايجاد ديوارى آهنى در اطراف منزل او براي جلوگيري از رفت و آمد به منزل آقاي موسوي خبر داد.
علاوه بر اين قطع خطوط تلفن و اينترنت منزل اين دو رهبر مخالفان دولت هم طى روزهاى گذشته برقرارى هر نوع تماس با آنان و مطلع شدن از وضعيت سلامت آنها را تقريبا غير ممكن كرده است.

دختران موسوي: ۱۳ روز پشت در به انتظار نشانه اي براي سالم بودن پدر و مادر خود هستيم

دختران مير حسين موسوي و زهرا رهنورد، دو تن از رهبران مخالفان در ايران، مي گويند، از غروب ۲۵ بهمن تاكنون از پدر و مادرخود خبر ندارند و تاكنون چند بار به كوچه خانه پدري مراجعه كرده اند اما ماموران مانع از ورود آنها به كوچه شده اند و در هنگام شب چراغ هاي خانه خاموش بوده و اين «مفهوم خوبي ندارد.»

به گزارش وب سايت كلمه فرزندان مير حسين موسوي و زهرا رهنورد در نامه خود تصريح كرده اند چندبار به طر ف منزل پدر و مادر خود رفته اما ماموراني كه در سياه فلزي بزرگي بر ورودي كوچه نصب كرده اند اجازه ندادند كه به خانه پدر و مادرشان نزديك شوند و با توهين آن ها را رانده اند.

دختران مير حسين موسوي و زهرا رهنورد مي گويند ازغروب ۲۵ بهمن كه با پدر و ماردشان صبحت كردند ديگر خبري از آنها ندارند و تا كنون چندبار شب به سر كوچه منزل خانوادگي اشان رفته اند اما چراغ هاي منزل پدر و مادرشان خاموش بوده است.

فرزندان مير حسين موسوي و زهرا رهنورد نوشته اند: «غروب ۲۵ بهمن آخرين بار صداي مادر را شنيديم، از پشت تلفن . يك خودروي ون كوچه اختر را بسته بود. فكر كرديم موقتي است شايد…فكر كرديم مگر مي شود ۱۳ روز پشت دري ايستاد و به انتظارصدايي و اشاره اي كه مادر و پدر هنوز هستند، زنده هستند، سالم هستند و دري و درهايي كه هيچ وقت گشوده نشوند و چراغ هاي خانه اي كه روشن نشوند ديگر.»

 دختران ميرحسين موسوي  نوشته اند:«يك هفته پيش به سراغشان رفتيم. خودروي ون به شكلي پارك شده بود كه از كنارش يك كاغذ هم رد نمي شد. مرداني كه از خودرو پياده شدند، نقاب داشتند. آدامس مي جويدند و در جواب سوال ما كه براساس كدام حكم فرزنداني را ازديدن پدر و مادرشان محروم مي كنيد، پرخاش كردند.»

آنها اضافه كرده اند:« تكيه زديم به ماشين. غروب هم رسيد. مردان نقاب دارمي پاييدند ما را. توي صورتمان زل مي زدند و مي كاويدند و جوابي هم نمي دادند. تاريكي شب كه رسيد چراغي روشن نشد. خانه همچنان تاريك و تاريك تر مي شد.هيچ نشاني از زندگي هم نبود. نه صدايي…نه حتي كيسه زباله اي كنار در. محافظان را هم مرخص كرده بودند. بازگشتيم. چند مرد هم دنبالمان. از بن بست اختر تا فروردين، سر پاستور پشت سر ما مي آمدند. با فاصله اي آنقدر اندك كه لابد صداي مان را بشنوند.»

آنها مي گويند بارديگر شب به سمت منزل پدر و مادرشان رفته اند ولي «بازهم چراغي توي خانه روشن نبود.هيچ نشاني كه دلگرم مان كند كه پدر و مادرمان هنوز توي خانه هستند، اگرچه محصور و به ناحق.»

دختران مير حسين موسوي و زهرا رهنورد مي گويند هربار كه به سر كوچه منزل خانوادگي اشان مراجعه كرده اند با توهين و عتاب ماموران مواجه شده اند.
آنها نوشته اند: «دو شب ما كه دستمان از همه جا كوتاه بود و نمي دانستيم دادمان را از كدام بي داد گري بخواهيم نيمه شب عازم خيابان پاستور شديم. چه مي خواستيم جز خبري، نشاني، از بودن پدر و مادر در خانه، از سلامت آن ها. از اين كه غذايي مي رسد به آن ها؟ اگر مي رسد سالم است اصلا؟ ما بوديم و تجربه تلخ سالها حوادث نگران كننده.جوابمان را ندادند. بازهم تهديد كردند كه مي گوييم پليس بيايد ببرندتان، توهين، قضاوت و سكوت.»

دختران ميرحسين موسوي و زهرا رهنورد بارديگر به سمت منزل خانوادگي مي رفته و نوشته اند:« بالاخره با اصرار تا سر كوچه رفتيم و از باريكه نيم سانتي كه باز بود با زحمت توي كوچه را نگاه كرديم.پشت اين در سياه فلزي يك در بزرگ آهنين ديگر هم نصب كرده بودند! موازي همان يكي كه قبل تر بود. اين همه ترس و پنهان كاري براي چيست؟ اين همه در آهني و حفاظ و قفل براي چيست؟ اين مردان نقاب پوش بدون حكم به دستور چه كسي پدر و مادري را در پس درهاي آهنين پنهان كرده اند؟ آفتاب زندگي ما را؟ مگر نه اين كه آفتاب طلوع مي كند نوازشگر و مهربان تا صبح دل انگيز ظهور؟»

دختران مير حسين موسوي در بخش ديگري از نامه خود نوشته اند:« مي دانيم پدر و مادرمان در هيچ محكمه صالحي محاكمه نشده اند. مي دانيم پدر و مادرمان اصلا جرمي مرتكب نشده اند. مي دانيم وقتي دو در بزرگ فلزي سر خانه نصب كرده اند، معناي خوبي ندارد.مي دانيم وقتي چراغي روشن نمي شود مفهوم خوبي ندارد.»

آنها درپايان نوشته اند:«دو هفته مي گذرد از نديدن شان. هيچ چيز نشنيديم جز فحاشي و توهين و نگاههاي سرد و يخي. نمي دانيم اين درد را كجا فرياد بزنيم.»

از زمان برگزاري اعتراض‌هاي مخالفان دولت در روز ۲۵ بهمن در تهران و برخي شهرهاي بزرگ ايران، لحن مقام‌هاي حكومت جمهوري اسلامي و فرماندهان نظامي عليه معترضان شدت گرفته است و فشارها بر ميرحسين موسوي و مهدي كروبي افزايش يافته وارتباط انها حتي با خانواده هايشان قطع شده است.

برخي از سايت‌ها و شبكه‌هاي اجتماعي كه ايرانيان در آنها فعال هستند احتمال داده اند كه ميرحسين موسوي و مهدي كروبي به زودي بازداشت خواهند شد.

فرزندان آقاي كروبي روز چهارشنبه درباره «هرگونه برنامه براي حذف فيزيكي مهدي كروبي و فاطمه كروبي» به حكومت جمهوري اسلامي ايران هشدار دادند و مسئوليت چنين اقدامي را متوجه آن كردند.

مصدق گفت: خانم! منار جنبان سال هاست مي جنبد و هنوز پا برجاست

درروزهايي كه دكتر محمد مصدق را دربيدادگاه فرمايشي شاه در لشگر 2 زرهي محاكمه مي كردند ، كساني به عنوان تماشاچي به دادگاه مي رفتند كه مجوز شركت در آن را داشتند .خبرنگاران مطبوعات و عده اي از ماموران امنيتي.
دريكي از جلسات، ملكه اعتضادي نيز شركت كرد وموضوع جلسه آن روز ، دفاع دكتر مصدق و وكيل مدافعش سرهنگ جليل بزرگمهر و رد ادعا نامه دادستان ارتش - سرهنگ حسين آزموده بود .
هنگامي كه مصدق باشور وهيجان از خدمات صادقانه اش به مردم و مملكت سخن مي گفت و دستهاي مرتعشش راحركت مي داد ، ملكه اعتضادي كه در رديف تماشاچيان نشسته بود از جا برخاست و با صدايي بلند ، رو به دكتر مصدق گفت : يك پير مرد سياسي كه مملكت را به پرتگاه سقوط كشانده، نبايد در دادگاهي كه به خيانت هاي او رسيدگي مي كند، بترسد وبلرزد.
دكتر مصدق، رو به عقب برگرداند و گويندۀ اين جملات را شناخت و گفت: خانم! منارجنبان اصفهان ، قرنهاست مي لرزد و هنوز پا بر جاست.
از اين پاسخ صريح و ابهام دار ، اكثر حضار ، حتي رئيس و منشي هاي دادگاه نيز به خنده افتادند و "خانم ملكه " با سر افكندگي بسيار در جايش نشست وپس از لحظاتي ديگر سالن دادگاه را ترك كرد .

وزير اطلاعات: ۲۵ بهمن افتضاح بزرگي براي مخالفان بود

حيدر مصلحي، وزير اطلاعات ايران پنجشنبه شب در يك مصاحبه تلويزيوني حضور مخالفان دولت در تظاهرات ۲۵ بهمن را ناچيز دانست و گفت اين رخداد ريزش هواداران "جريان فتنه" را به همراه داشت.
آقاي مصلحي در گفت و گو با شبكه سه سيما گفت در ۲۵ بهمن آن چه به خيابان ها آمد "افتضاح بزرگي" براي معترضان بود و ادعا كرد تصاوير پخش شده از شبكه هاي ماهواره اي، تصاوير دستكاري شده قديمي بود يا جمعيت ديده شده در تصاوير جديد، بيشتر مربوط به افراد عادي بوده است كه در حال خريد شب عيد بوده اند.
آقاي مصلحي همچنين مشاوران ارشد ميرحسين موسوي و مهدي كروبي، از رهبران مخالفان را به ارتباط با مجاهدين خلق و سازمان هاي امنيتي غربي متهم كرد.
خبر مصاحبه آقاي مصلحي با شبكه سه سيما از چند ساعت قبل اعلام شده بود.
تهيه‌كننده‌ برنامه تلويزيوني "ديروز، امروز، فردا" كه ميزبان وزير اطلاعات بود، به خبرگزاري ايسنا گفت: "مخاطبان در برنامه‌ امشب اسنادي را مي‌بينند و مي‌شنوند كه براي نخستين ‌بار پخش مي‌شود."
حيدرمصلحي در سخنانش كشته شدن افراد در جريان رخدادهاي ۲۵ بهمن را كار "نفاق" دانست و از بازداشت عامل اين عمليات خبر داد.
آقاي مصلحي گفت: "اگر (در ۲۵ بهمن) شهيد داشتيم، شهيدي بوده كه به دست نفاق به شهادت رسيده است."
او ادامه داد: "فردي دستگير شده كه اسلحه داشته، از مجموعه نفاق بوده و ماموريت داشته ... حتي گلوله اي كه زده در سلاحش مشخص شده است. اطلاعات خوبي هم دارد مي دهد."

به گفته حيدر مصلحي سرمايه گذاري بزرگ مخالفان براي كشاندن مردم به خيابان ها در ۲۵ بهمن شكست خورد. او گفت: "در ۲۵ بهمن جريان فتنه نتوانست شبكه هاي اجتماعي را به ميدان بياورد....آن چه آمد ضد انقلاب، بهايي، سلطنت طلب و منافقين بودند و اينها شبكه نبودند."
او همچنين از دستگير يكي از عوامل سازمان اطلاعات مركزي آمريكا، سيا، در تظاهرات ۲۵ بهمن خبر داد.
آقاي مصلحي همچنين "دوم خردادي ها و اصلاح طلبان آمريكايي" كه به در اروپا و آمريكا رفته اند را به همكاري با سازمان هاي اطلاعاتي غربي متهم كرد.
آقاي مصلحي، اردشير اميرارجمند، مشاور ارشد ميرحسين موسوي را به ارتباط با سازمان مجاهدين خلق متهم كرد.
به گفته او مجتبي واحدي، مشاور ارشد مهدي كروبي هم از پيش از انتخابات به آمريكا و بريتانيا رفت و آمد داشته است.
او گفت: "نفاق" براي نزديك شدن به نمايندگان اصلاح طلب مجلس ششم و اثرگذاري بر آنها در تلاش بوده است.
وزير اطلاعات همچنين نسبت به نفوذ "نفاق" در ميان "آقازاده ها" خبر داد.
آقاي مصلحي گفت: "يكي از نكات قابل توجه، بهره برداري از آقازاده هاست... سرويس ها (امنيتي) در اين جهت خيلي فعال هستند و مي روند سراغشان و از راه هاي دلسوزانه وارد مي شوند."
وضع امنيتي در تهران

تصويري از استقرار نيروهاي ضد شورش در تهران طي ناآرامي هاي سال 1388
اين در حاليست كه روز پنجشنبه حكومت ايران تدابير امنيتي شديدي در تهران برقرار كرد.
وبسايت هاي مخالفان دولت ايران و شاهدان عيني از استقرار نيروهاي امنيتي در ميادين و مراكز اصلي تهران خبر داده اند و همزمان اعلام شده است كه وزير اطلاعات ايران امشب در برنامه اي تلويزيوني درباره حوادث روزهاي اخير سخن خواهد گفت.
وبسايت كلمه، نزديك به ميرحسين موسوي روز پنجشنبه (پنجم اسفند) نوشت: "امروز (در تهران) گارد ويژه و نيروهاي امنيتي در چهارراه وليعصر، خيابان وليعصر، ميدان انقلاب، خيابان آزادي، پارك وي، خيابان شهيد بهشتي، ميدان هفت تير، ميدان صادقيه و تقريبا تمامي ميادين اصلي شهر حضور پيدا كردند."
وبسايت هاي ديگر نزديك به مخالفان دولت نظير سحام نيوز و جنبش راه سبز نيز امروز در خبرهايي مشابه وضعيت امنيتي را در خيابان هاي پايتخت "امنيتي - پادگاني" خواندند و از "برقراري حكومت نظامي آرام در تهران" سخن گفتند.
سحام نيوز، وبسايت رسمي حزب اعتماد ملي كه دبير كلي آن بر عهده مهدي كروبي است، در خبر خود از وضعيت تهران نوشته است: "از مغازه داران در برخي مناطق منطقه وليعصر خواسته شده كه هر چه سريعتر مغازه را تعطيل و محل كسب خود را ترك كنند. مردم دليل اين گونه رفتار ماموران امنيتي را نمي دانند و از يكديگر سوال مي كنند دليل اين گونه فضاي ناامني در شهر چيست و از اين رفتارها عصبي شده اند."
وبسايت جرس نيز گزارش كرده است كه "نيروهاي لباس شخصي و گروهي با لباس سازماني جديد بسيج نيز، در محل هاي تردد مردم، رفت و آمدها و تجمعات بيش از سه نفر را زير نظر دارند و به هر فردي كه مشكوك شوند، فورا او را دوره كرده و سوار بر ماشين هاي ون مستقر در محل مي كنند."
يك شاهد عيني از تهران به بي بي سي فارسي گفت كه استقرار نيروهاي امنيتي و افراد موسوم به لباس شخصي در ميادين اصلي پايتخت در حالي صورت گرفته است كه صبح امروز هيچ نشانه اي از "وضعيت غير عادي" در خيابان ها ديده نمي شد اما با نزديك شدن به ساعات مياني روز، حضور اين نيروها در ميادين و خيابان هاي اصلي تهران به طرز چشمگيري افزايش يافت.
شاهد عيني ديگري به بي بي سي فارسي گفت كه شخصا تعداد قابل توجهي از خودروهاي امنيتي را در تقاطع خيابان هاي آزادي و رودكي تهران مشاهده كرده است كه در حال استقرار بوده اند. اين شاهد عيني حضور نيروهاي امنيتي و انتظامي در خيابان هاي تهران را "كم سابقه" خواند.
در همين حال بر اساس گزارشها از ايران آقاي مصلحي قرار است امشب در ارتباط با حوادث پس از انتخابات رياست جمهوري سال گذشته كه مقامات جمهوري اسلامي معمولا از آن تحت عنوان "فتنه" ياد مي كنند سخن بگويد.
تهيه‌كننده‌ برنامه تلويزيوني "ديروز، امروز، فردا" كه امشب ميزبان وزير اطلاعات ايران خواهد بود، در گفت‌وگو با ايسنا گفت: "مخاطبان در برنامه‌ امشب اسنادي را مي‌بينند و مي‌شنوند كه براي نخستين ‌بار پخش مي‌شود."
در گزارش ايسنا به جزئيات بيشتري از اين برنامه تلويزيوني اشاره نشده است.

تشديد اعتراض ها به حصر خانگي موسوي و كروبي

ميرحسين موسوي و مهدي كروبي، از رهبران مخالفان دولت ايران، از دوهفته پيش در حصر خانگي به سر مي برند
حضور نيروهاي امنيتي و انتظامي در اماكن اصلي تهران در حالي صورت مي گيرد كه با گذشت بيش از دو هفته از ايجاد محدوديت هاي شديد براي رهبران مخالفان دولت، اعتراض ها به حصر خانگي ميرحسين موسوي و مهدي كروبي شدت يافته است.
در تازه ترين واكنش، امروز بيانيه اي در وبسايت هاي نزديك به مخالفان دولت منتشر شده كه طي آن جمعي از معترضان تحت عنوان "جوانان احزاب اصلاح طلب" خطاب به حكومت ايران نوشته اند: "از هم اكنون اعلام مي داريم كه در صورت پايان ندادن به اين حصر تا پيش از ۱۱ اسفند، روز تولد مرد اخلاق و شرف و انسانيت و استواري، ميرحسين موسوي، از مردم ايران دعوت خواهيم كرد كه به پاسداشت همه بزرگي هايي كه اين مرد بزرگ با خود به ارمغان آورده است، به خيابان بيايند."
روز گذشته نيز، شاخه خارج از كشور سازمان مجاهدين انقلاب اسلامى، مجموعه فعالان حقوق بشر در ايران و گروهى از حاميان جنبش سبز در استان مازندران هر يك با انتشار بيانيه اى در اين مورد موضع گيرى كردند.
همزمان اعضاي خانواده مهدي كروبي هم با انتشار نامه اي از هرگونه "تلاش براي حذف فيزيكي" مهدي كروبي و همسرش فاطمه كروبي به شدت اظهار نگراني كردند.
سايت كلمه چند روز پيش با انتشار تصاويرى از كوچه منتهى به منزل ميرحسين موسوى، از ايجاد ديوارى آهنى در اطراف منزل او براي جلوگيري از رفت و آمد به منزل آقاي موسوي خبر داده بود.
علاوه بر اين قطع خطوط تلفن و اينترنت منزل اين دو رهبر مخالفان دولت هم طى روزهاى گذشته برقرارى هر نوع تماس با آنان و مطلع شدن از وضعيت سلامت آنها را تقريبا غير ممكن كرده است.

واكنش اميرارجمند به گفته هاي وزير اطلاعات: مصلحي در لباس پيامبر، روي گوبلز را سفيد كرد

اردشير امير ارجمند، مشاور ارشد ميرحسين موسوي، و مجتبي واحد سخنگو و مشاور  مهدي كروبي، در گفت وگو با راديو فردا به  اظهارات حيدر مصلحي وزير اطلاعات در برنامه تلويزيوني «ديروز، امروز، فردا» كه شامگاه پنجشبه از شبكه سوم تلويزيون دولتي جمهوري اسلامي پخش شد، در خصوص اعتراضات اخير واكنش نشان دادند. 

اردشير امير ارجمند، مشاور ارشد مير حسين موسوي، در مورد سخنان وزير اطلاعات به راديو فردا گفت: «آقاي مصلحي در لباس پيامبر، روي گوبلز را سفيد كرد.»

مشاور ميرحسين موسوي افزود: «مدت مديدي است كه نيروهاي امنيتي به جاي تامين امنيت كشور، به گروه هاي سياسي و مخالفان مي پردازند و كار آنها، تهيه پرونده هاي دروغ براي افراد موثر است.»

وي با اشاره به اين كه سخنان حيدر مصلحي تازگي ندارد و هيچ تعجبي هم ندارد، گفت: «وقتي كه فرزند دكتر بهشتي را به همكاري با قاتلان پدر خودش متهم مي كنند، هنگامي كه مير حسين موسوي و مهدي كروبي را كه سال ها براي انقلاب زحمت كشيدند، و همچنين افرادي را كه هستي خود را فداي انقلاب كردند، متهم به همكاري با خارجي ها مي كنند، در ارتباط با اتهاماتي كه به من زده مي شود، چه انتظاري وجود دارد.»

حيدر مصلحي در برنامه تلويزيوني ياد شده درباره اردشير امير ارجمند گفت:« اين آقا كسي است كه ارتباطش با نفاق روشن و بين است. اين آقا سال گذشته دستگير شده، بعد رافت اسلامي شامل حالش شده و از زندان بيرون آمده و با طراحي منافقين از كشور فرار كرده و رفته به فرانسه. در آن جا برادرش كه از يكي عناصر جدي منافقين است، مدتي در خانه او را مخفي كرده است. بعد آمده بيرون و از همان جا بيانيه ها را او تهيه كرده است. »

 منظور وزير اطلاعات از «منافقين» سازمان مجاهدين خلق است .مقامات جمهوري اسلامي از به كار گيري نام  اين سازمان پرهيز كرده و به جاي استفاده از واژه هايي چون سازمان مجاهدين، از «منافقين» استفاده مي كنند.

مشاور ارشد مير حسين موسوي در بخش ديگري از سخنان خود بحث خط دهي به آقايان موسوي و كروبي را رد كرد و افزود: «آقاي موسوي يك چهره و متفكر برجسته سياسي است و هرگز اجازه نخواهد داد كه به او خط بدهد. البته مشاوركردن، پيرو خرد جمعي بودن و شنيدن حرف هاي ديگران نقطه قوت او است.»

آقاي مصحلي همچنين گفته است كه اردشير امير ارجمند، در واقع مشاور ميرحسين موسوي بوده «و اصلا بيانيه هاي او را اين (آقاي ارجمند) تدوين مي كرده و سپس او امضا مي كرده است.»

آقاي امير ارجمند همچنين در مورد اتهام هاي وزير اطلاعات با اشاره به اين كه  اگر پرونده يا مشكلي داشت، الان بايد در زندان مي بود، افزود: «آقايان چطور من را آزاد كردند در حالي كه در ايران، سر بچه ها و جواناني كه هيچ اقدامي به جز شركت در تظاهرات انجام نداده اند، را مي تركانند يا به آنها تجاوز مي كنند و يا شكنجه مي دهند.»       
وي اضافه كرد: «اگر حرف هاي وزير اطلاعات به فرض هم درست باشد كه نيست، نشاندهنده ضعف و ناتواني افرادي مثل آقاي مصلحي است.»

مشاور ارشد مير حسين موسوي گفت: «افرادي مانند حيدر مصلحي دارند به كشور خيانت مي كنند و اين موضوع بايد روشن شود.»

اردشير امير ارجمند گفت: «ايجاد سابقه براي افراد بسيار ساده است و آقايان مي گويند مردم هر چه كه در راديو و تلويزيون زده شود، را باور مي كنند، اما مردم هم مي دانند كه ديگر دوره اين نوع تبليغات مربوط به كشورهاي استبدادي است.»

«بيانيه موسوي و كروبي براي روز ۲۵ بهمن، جواب داد»
مجتبي واحدي، سخنگوي و مشاور مهدي كروبي، در پاسخ به اتهامات وزير اطلاعات به راديو فردا گفت: «وزير اطلاعات حرف هاي حكومت كودتايي را بيان مي كند.»

وي با اشاره به اين كه صحبت هاي حيدر مصلحي، خيال سرويس هاي اطلاعاتي كل دنيا را راحت كرد گفت:«آن ها مطمئن شدند كه يكي از پوشالي ترين سيستم هاي اطلاعاتي، سيستم اطلاعاتي ايران است.»

سخنگوي مشاور مهدي كروبي همچنين در پاسخ به سخنان وزير اطلاعات در مورد تظاهرات روز ۲۵ بهمن در تهران و چند شهر ديگر ايران كه گفته بود «مخالفان در اين روز ريزش نيرو داشته اند،» به سخنان آيت الله احمد جنتي در خطبه هاي نماز جمعه هفته گذشته تهران در مورد لزوم حصر خانگي مير حسين موسوي و مهدي كروبي استناد كرد و گفت: «اين نشاندهنده آن است كه بيانيه آقايان موسوي و كروبي براي روز ۲۵ بهمن، جواب داد و مردم به رغم وحشي گري حكومت، به خيابان آمدند.»

وي ادامه داد: «محدوديت هاي بيشتر عليه آقاي كروبي نشان داد كه تظاهرات ۲۵ بهمن براي حكومت گران آمده است.»

آقاي واحدي سپس در واكنش به اتهام هاي حيدر مصلحي به او در مورد ارتباطات با بيگانگان و سفرهاي مكرر به آمريكا و بريتانيا گفت: «اين نخستين بار بوده كه به آمريكا رفته ام و در عين حال، بودن در آمريكا اشكالي ندارد، كما اين كه كسي كه ۵۰ سال در آمريكا بود، اكنون مشاور محمود احمدي نژاد شده است.»

حيدر مصلحي در مورد مجتبي واحدي، مشاور مهدي كروبي در برنامه تلويزيوني فوق گفت:«آقاي كروبي كه يك بحث قابل توجهي است. از تعداد راي و آدم هايي كه دور و بر او هستند، مشخص است. يكي از اين افراد كه با اين آدم (مهدي كروبي) همراه است و نقش قابل توجه براي اين آدم در ارتباطاتش دارد، فردي است به نام مجتبي واحدي.»

وزير اطلاعات دولت جمهوري اسلامي اضافه كرد: «اين كسي است كه مدت ها قبل از فتنه رفت و آمد قابل توجهي به انگليس و آمريكا داشته و به انحاء مختلف دنبال اين بوده كه خودش را تثبيت كند. اين آدم (مجتبي واحدي) هنوز با اين ها در ارتباط است، خط و جهت مي دهد و در ارتباط خود مي گويد كه چه مواضعي بگيرند و چه حرفي بزنند. چون اين ها (موسوي و كروبي) مديريتي مركزي روي آن ها هست و اين ها خودشان نيستند و اين مديريت بخش عمده اش از بيرون است.»

پس از آغاز اعتراض‌ها به نتايج اعلام شده براي انتخابات رياست جمهوري سال گذشته در ايران، مقام‌ها و رسانه‌هاي جمهوري اسلامي معمولاً از عبارت «سران فتنه» براي رهبران مخالفان و به ويژه ميرحسين موسوي و مهدي كروبي، دو تن از نامزدهاي انتخابات رياست جمهوري استفاده مي‌كنند.

پس از تظاهرات ضد حكومتي روز ۲۵ بهمن در ايران كه به دنبال فراخوان ميرحسين موسوي و مهدي كروبي، دو تن از رهبران مخالفان صورت گرفته بود، حملات رسانه‌ها و مقام‌هاي جمهوري اسلامي به اين دو تن بسيار شدت گرفته است.

پس از اين تظاهرات بارها گزارش‌هايي درباره تجمع هواداران دولت در مقابل خانه مهدي كروبي و ميرحسين موسوي منتشر شده بود و شماري از نمايندگان مجلس نيز در روز سه‌شنبه گذشته در جلسه علني مجلس با سر دادن شعارهايي خواستار اعدام مهدي كروبي و ميرحسين موسوي شده بودند.

با ادامه فشارها عليه رهبران مخالفان در ايران، احمد جنتي، دبير شوراي نگهبان در خطبه‌هاي نماز جمعه تهران خواستار حصر خانگي ميرحسين موسوي و مهدي كروبي و قطع تمام ارتباط آنها با مردم شده بود.

تنها يك روز پس از سخنان احمد جنتي گزارش‌هايي درباره نصب حصار آهني در مقابل خانه ميرحسين موسوي منتشر شد. اين در حالي است كه پيش از برگزاري تظاهرات روز ۲۵ بهمن ماه نيز مقام‌هاي جمهوري اسلامي محدوديت‌هاي زيادي را براي ارتباط رهبران مخالفان با اعضاي خانواده خود در نظر گرفته بودند.

در همين حال مهدي كروبي و همسرش بيش از دو هفته است حصر كامل را سپري مي‌كنند و هيچ يك از فرزندان و نوه‌هاي آنها در اين مدت اجازه ملاقات با آنها را نيافته‌اند.

همچنين به دنبال حمله افراد لباس شخصي به خانه كروبي كه سحام نيوز از آنها با عنوان «اوباش حكومتي» ياد كرده است، تاكنون هيچ خبري از وضعيت جسمي و سلامت آقاي كروبي و همسرش در دست نيست.

دختران مير حسين موسوي و زهرا رهنورد، دو تن از رهبران مخالفان در ايران، مي گويند، از غروب ۲۵ بهمن تاكنون از پدر و مادرخود خبر ندارند و تاكنون چند بار به كوچه خانه پدري مراجعه كرده اند اما ماموران مانع از ورود آنها به كوچه شده اند و در هنگام شب چراغ هاي خانه خاموش بوده و اين «مفهوم خوبي ندارد.»

به گزارش وب سايت كلمه فرزندان مير حسين موسوي و زهرا رهنورد در نامه خود تصريح كرده اند چندبار به طر ف منزل پدر و مادر خود رفته اما ماموراني كه در سياه فلزي بزرگي بر ورودي كوچه نصب كرده اند اجازه ندادند كه به خانه پدر و مادرشان نزديك شوند و با توهين آن ها را رانده اند.

خواندني هاي حكومت و انقلاب متفاوت ليبي: از فوق جمهوري تا اكس هاي خارجي !

رضا غبيشاوي - هنگامي كه سرهنگ معمر قذافي يا همانگونه كه او دوست دارد مورد خطاب قرار گيرد "الاخ قائد الثوره " به عنوان اولين واكنش به فرار زين العابدين بن علي در نتيجه اعتراضات يك ماهه تونس، اين اعتراضات را نكوهش كرد ، فكرش را هم نمي كرد دو ماه بعد از اين اتفاق، خود نيز در شرايط مشابه بن علي قرار بگيرد.

ليبي در مقايسه با مصر و تونس
ليبي از لحاظ جغرافيايي ميان دو كشور تونس و مصر قرار دارد. دو كشوري كه در دو ماه گذشته با جنبش هاي فراگير و گسترده تغيير روبه رو شدند تا بن علي و حسني مبارك به ترتيب پس از 24 و 30 سال حكومت، از قدرت كنار زده شوند.

با اين حال ليبي در مقايسه با اين دو با شرايط متفاوتي روبه رو است. از لحاظ شاخص هاي اقتصادي در زمينه نرخ بيكاري، درآمد، درآمد سرانه و نرخ بيكاي بهتر از مصر و تونس است. ليبي همچنين برخلاف اين دو كشور از صادركنندگان عمده نفت است و روزانه حدود يك ميليون و 800 هزار بشكه نفت خام توليد مي كند.

ليبي برخلاف كشورهاي مصر، بحرين، الجزاير و تونس، نه در داخل و نه در خارج با گروه هاي مخالف سازماندهي شده روبه رو نبود و براي سال هاي زيادي سكوت گسترده اي در سراسر اين كشور حاكم بود. سكوتي كه تاكنون نشانه اي دال بر رضايت مردم ليبي دانسته مي شد اما با حوادث اخير نشان داد اين قاعده زيرسئوال رفته است.

در ليبي نيز به مانند مصر،‌ بحرين، الجزاير ، يمن و مراكش، كاربران فيس بوك از طريق اين سايت تعامل اجتماعي روز مشخصي را به عنوان روز خشم تعيين كردند و همان روز آغاز دور جديدي از اعتراضات شد. با اين تفاوت كه در همه اين كشورها به جز ليبي، سابقه هاي زيادي از اعلام نارضايتي مردم بروز كرده بود اما وضعيت ليبي اينگونه نبود و حداقل در سال هاي اخير تاريخ چيزي از ابراز مخالف داخلي در ليبي در حافظه ندارد.

اما مهم ترين فرق قيام مردم ليبي با ساير انقلاب هاي منطقه اي ، نحوه برخورد حكومت ليبي با اين موضوع است. در حالي كه در كشورهاي ديگر پليس با باتوم ، گاز اشك آور و حداكثر از گلوله هاي جنگي سلاح هاي سبك عليه مردم بهره برد ، حكومت قذافي مردم را در شهرهاي خود با انواع سلاح هاي سنگين و نيمه سنگين جنگي از جمله جنگنده بمب افكن ها، توپ كشتي هاي جنگي و خمپاره انداز ها مورد هدف قرار داد.  با هلي كوپتر به سمت شان راكت شليك كرد ،  مردم  را با موشك آر پي جي 7 و توپ ضدهوايي هدف قرار داد و حتي به خانه هاي معترضان خمپاره زد و بعد از اين همه جنايت ، قذافي در تلويزيون ظاهر شد و گفت: تا حالا دست به سلاح نبرده ايم ولي اگر اعتراضات ادامه يابد ، برخورد مي كنيم!
پر بيراه نيست كه يكي از مقامات ارشد ليبي كه به مردم پيوسته ، گفته است: اگر قذافي بمب اتم داشت ، در كاربرد آن عليه مردم ترديد نمي كرد.

نكات رسانه اي از انقلاب ليبي
ليبي بر خلاف ديگر كشورهاي شاهد اعتراضات با فضاي بسيار بسته داخلي از لحاظ فعاليت هاي سياسي، صنفي، رسانه اي و اجتماعي روبه روست. به همين دليل هم اكنون به جز راديو تلويزيون دولتي و چند روزنامه محدود دولتي ليبي، هيچ رسانه ديگري در اين كشور، خبرنگار ندارد و پوشش تحولات ليبي از ديگر راه ها صورت مي گيرد كه در نوع خبر جالب به نظر مي رسد.

به عنوان مثال علاوه بر استفاده از اطلاعات كارشناسان و منابع آگاه خبري كه تمايلي به اعلام نام خود ندارند، ديپلمات ها و مقامات مستعفي ليبي نيز به منابع خبري قابل اطميناني براي رسانه هاي معتبر تبديل شده اند ، مانند ابراهيم دباشي معاون سفير ليبي در سازمان ملل متحد كه به صف معترضين پيوسته است در مصاحبه خود با شبكه العربيه از وقوع نسل كشي گسترده در غرب ليبي توسط نيروهاي دولتي خبر داد.

همچنين سفير ليبي در هند در گفت وگو با شبكه الجزيره ضمن اعلام استعفاي اعتراض آميز خود گفت كه اين استعفا را نه به دليل خبرهاي رسانه ها بلكه به دليل تماس ها و كسب اخبار وي از داخل ليبي انجام داده است. وي اين اطلاعات را در اختيار رسانه ها نيز قرار دارد.

"نوري المسماري" رئيس مستعفي دفتر تشريفات قذافي كه به پاريس گريخته است روزانه در گفت وگو با رسانه ها به نقل از منابع خاص خود از داخل ليبي، حوادث اين كشور را بازگو مي كند.

گذرگاه هاي مرزي ليبي با ديگر كشورها هم از جمله ديگر منابع دريافت اطلاعات از ليبي هستند. مصر در شرق ليبي، گذرگاه هاي مرزي خود را براي بازگشت اتباع مصري و ساير كشورها باز كرده است. دولت قاهره همچنين با ايجاد بيمارستان هاي صحرايي در نزديك گذرگاه هاي مرزي با ليبي، ميزبان اتباع زخمي ليبي است. رسانه هاي خبري با استقرار خبرنگاران در گذرگاه هاي مرزي ليبي با كشورهاي مصر و تونس ، روايت مردم بازگشته از سرزمين نزاع را براي مخاطبان خود منتقل مي كنند.

اين در حالي است كه در ساير كشورهايي كه با موج تغيير روبه رو بودند يا هستند، خبرنگاران غيردولتي داخلي و خارجي بسياري به فعاليت مي پرداختند و تحولات اين كشورها را گزارش مي دادند.

همچنين در اين كشورها ، مقامات رسمي و مسئول آمارهاي رسمي شمار زخميان و كشته شدگان را در اختيار رسانه ها قرار مي دادند اما اين موضوع در ليبي ديده نمي شود و همين موضوع برآورد شمار قربانيان در ليبي را براي رسانه ها در شرايط نبود منابع رسمي و شفاف سخت و مشكل كرده است.

تلويزيون ليبي ، كپي برابر اصل قذافي!
در اين ميان تفاوت ديگر ليبي با ديگر كشورهاي ميزبان اعتراضات، در كاركرد تلويزيون دولتي اين كشور است. هم اكنون تمامي چند شبكه دولتي ليبي برنامه هاي عادي خود را متوقف كرده و به پخش برنامه هاي شبكه يك به عنوان مهمترين كانال تلوزيوني دولتي مي پردازند.

شبكه يك تلويزيون دولتي ليبي در مقابل شبكه هاي دولتي در كشورهاي مصر و تونس -قبل از سقوط سران اين كشورها- عملكردي متفاوت و البته بسيار ابتدايي و مسخره آميز دارد ، رويكردي كه به رفتار و شيوه عملكردي شخص قذافي نزديك است.

مثلا در روزهاي اوج گيري درگيري ها در ليبي، شبكه اول تلويزيون دولتي اين كشور همراه با ادامه پخش برنامه هاي عادي، به صورت دائمي پيام هايي را در قالب"مهم" يا "خبر فوري "در پائين صفحه تلويزيون زيرنويس مي كند.
متن اين پيام ها در نوع خود جالب توجه هستند. برخي از اين پيام ها اين گونه اند:

"برادر هموطن: نگاهي به امنيت و آرامش و امكانات خود بيانداز. دشمنان به دنبال گرفتن اين امكانات و ثبات و آرامش هستند."

"برادر هموطن: گفته مي شود كشتارهايي در شهرها و روستاهاي متعدد ليبي در حال اتفاق است. بدان كه اين جزئي از جنگ رواني است و اين مطالب دروغ  و شايعه هستند پس به مقابله با آنها برخيز زيرا آنها به دنبال تخريب روحيه ، ثبات و امنيت تو هستند. آنها منابع و ثروت تو را هدف قرار گرفته اند زيرا آنها به تو حسودي مي كنند."

"برادر هموطن: مردان را با مواضع آنها مي شناسند؛ زندگي ، ايستادگي عزتمندانه براي كمك به وطن است كه دشمنان در حال حاضر در  حال توطئه عليه وحدت و ثبات آن هستند. "

"برادر هموطن: بايد از اقدامات تشنج زا كه با هدف سوء استفاده از جوانان و اجراي توطئه هاست برحذر باشيم. توطئه هايي كه  از سوي دشمنان ملت ليبي براي هدف قرار دادن ثبات و امنيت ماست."

"برادر هموطن: با افرادي كه اقدامات تشنج زا مي كنند مقابله كنيد آنها را با همكاري نزديك ترين نيروي امنيتي دستگير كنيد."

"برادر هموطن: شايعه سم است آن را نپذيريد. اخبار دروغ شبكه هاي ماهواره اي را باور نكنيد."

"بردار هموطن: بايد نسبت به اخبار دروغ منتشر شده از شبكه هاي ماهواره اي هوشيار باشيد؛ شبكه هايي كه اين روزها عليه ملت ليبي دست به توطئه مي زنند. شما بايد با مقايسه هر خبري با واقعيت هايي كه از نزديك در منطقه روستا و شهري كه زندگي مي كنيد بتوانيد از صحت آنها  آگاه شويد."
(نكته اين كه مخاطب تمام اين پيام ها آقايان هستند و در گفتمان مردسالار ليبي زنان چندان جدي گرفته نمي شوند.)

شبكه تلويزيوني ليبي در اين مدت اكثر برنامه هاي خود را به پخش موسيقي سنتي ليبيايي يا پروژه هاي عمراني اجرا شده در اين كشور اختصاص داده است.

تلويزيون دولتي ليبي در بخش اخبار نيز گزارش هاي جالبي را پخش مي كند. مثلا در يكي از گزارش ها با نشان دادن منطقه آرام نوار ساحلي شهر طرابلس، گوينده گزارش با لحني هيجان زده مي گويد: كجايند شبكه هاي العربيه و الجزيره و بي بي سي كه اين تصاوير را ببينند؟ ببينند آنهايي كه با دروغ پردازي مي خواهند امنيت و ثبات ليبي و ملت آن را بگيرند.

اين درحالي است كه در همان زمان ، جنگنده ها و بالگردهاي ارتش ، مردم را هدف بمب و راكت و تير مستقيم قرار داده بودند و شبكه هاي ماهواره اي عربي تصاويري از قطعه قطعه شدن مردم معترض ليبي به دست نيروهاي دولتي پخش مي كردند.

در گزارش ديگري گوينده با صداي رعب انگيزي خطاب به مخاطبان مي گويد: شبكه هاي ماهواره اي مي گويند مزدوران كلاه زرد مردم را سركوب مي كنند. ما امروز كلاه زردها را به شما نشان مي دهيم. در اين هنگام تعدادي از افراد با لباس شخصي در حالي كه پارچه هاي سبز به رنگ پرچم ليبي بر سرو گردن بسته اند و كلاه هاي ايمني زرد رنگ برسردارند و شعارهايي در حمايت از قذافي سرمي دهند نمايش مي دهد كه سعي مي كردند دوربين را دنبال كنند و شعار بدهند!

در اين هنگام گوينده گزارش مي گفت: آيا اينها مزدور هستند. اينها بخشي از ميليون هاي نفر مردم ليبي هستند كه در حمايت از رهبر خود قذافي به خيابان ها آمده اند.( در ليبي ، حاميان دولت با بازوبند سبز كه رنگ پرچم اين كشور در دوران قذافي است شناخته مي شوند.)

در اقدام خنده دار ديگر ، تلويزيون دولتي ليبي براي پشتيباني از سخنان رهبر اين كشور درباره حضور عناصر خارجي ميان معترضان و اثبات نظريه قذافي درباره مصرف قرص هاي روان گردان توسط معترضين فيلمي از بازداشت و بازجويي از دو تبعه تونسي پخش كرد. از اين دو نفر كه چهره هايي مخوف و شبيه خلافكاران فيلم ها داشتند در تلويزيون سوال شد: خودتان را معرفي كنيد و بگوييد چه ماموريتي داشتيد؟ و آنها هم مي گويند: ما دو تبعه تونسي هستيم و ماموريت داشتيم به ليبي بياييم و بين جوانان ليبيايي قرص هاي اكستازي توزيع كنيم! 

همچنين در روزهاي گذشته بلافاصله پس از پايان سخنراني تهديد آميز سيف الاسلام پسر قذافي، تلويزيون دولتي ليبي تظاهرات حاميان قذافي در تاييد اين سخنراني را پخش كرد ؛تظاهراتي كه به جاي مردم تنها چند خودرو و كمتر از 30 نفر حضور داشتند! در ميان آنها نيز چند نفر با لباس نظامي حاضر بودند كه همگي با در دست داشتن عكس هاي قذافي شعارهايي در حمايت از وي مي دادند. يكي از اين شعارها اين بود:" الله معمر و ليبيا و بس (خدا ،معمر، ليبي و بس )  اشاره معمر به معمر قذافي بود.

هم اكنون شبكه الجزيره كه پيش از اين به طور جدي اعتراضات را در تونس و مصر پوشش داده بود اين بار در ليبي نيز دست به همين اقدام زده است با اين تفاوت كه برخلاف گذشته، در اين مقطع شبكه العربيه هم به طور جدي به دنبال پوشش تحولات ليبي است چرا كه روابط تيره ميان ليبي و عربستان سعودي سابقه چند ساله دارد.

البته شبكه الجزيره به دليل ارسال پارازيت هايي از طرف ليبي، در فرستنده هاي ماهواره اي عرب ست و نايل ست غيرقابل دسترسي است و به مانند پوشش اعتراضات مصر، ديگر شبكه ها ي همسوي ماهواره اي با قطع برنامه هاي خود اقدام به پخش برنامه هاي الجزيره مي كنند.

پيوستن مقامات به مردم
همچنين در مقايسه ليبي با ديگر كشورهايي كه شاهد موج اعتراضات بودند يا هستند؛ در همان نخستين روزهاي  اعتراضات، همگام با سركوب شديد و بي سابقه مردم معترض، موجي از كناره گيري ها و استعفا ها در ميان ديپلمات ها و مقامات ارشد ليبيايي ظهور كرد كه در مقايسه با ديگر كشورها، تقريبا بي نظير است.

تاكنون ديپلمات هاي ليبي در هند، اندونزي، مالزي، سازمان ملل متحد، آمريكا، چين، اتحاديه عرب و وزيران كشور و دادگستري ليبي و جمعي از سران ارشد نظامي ليبي از سمت خود استعفا  دادند.

همچنين بسياري از ارتشيان نيز به مردم ملحق شده اند و جالب اينجاست برخي خلبانان كه مامور بمباران مردم بوده اند ، براي پيوستن به مردم ، چون جايي براي فرود پيدا نكرده اند ، هواپيماي خود را در آسمان رها كرده و با چتر نجات به مردم ملحق شده اند.

                   

پرچم دوره پادشاهي                                پرچم ليبي پس از كودتاي قذافي        

نظامي حكومتي گنگ و مبهم
ليبي همچنين برخلاف ساير كشورهاي شمال آفريقا و خاورميانه، از نظام حكومتي پيچيده و گنگ برخوردار است.

معمر قذافي 42 سال قبل ، پس از كودتا عليه نظام پادشاهي وقت ليبي كه آن را انقلاب توصيف مي كند و تا همين الان اصرار دارد رهبر اين انقلاب است؛ به جاي نظام جمهوري، نظام جديدي را به نام "جماهيريه" (مثلاً فوق جمهوري!) ابداع كرد و اين كشور را اينگونه نام گذاري كرد: "جماهيريه عربي سوسياليستي عظيم ليبي ". به جاي استان از كلمه شعبيه به معني مردمي و به جاي بخش در تقسيمات كشوري از كنگره هاي مردمي استفاده كرد.

قذافي پس از كودتا پرچم اين كشور را نيز تغيير داد. پرچم ليبي هم اكنون تنها پرچم جهان است كه تنها از يك رنگ (سبز) تشكيل شده و هيچ آرم يا نشانه اي در خود ندارد. نكته جالب اين كه مردم معترض ، در تظاهرات خود ، پرچم ابداعي قذافي را كنار گذاشته و با پرچم قديمي اين كشور كه سه رنگ (قرمز ، مشكي و سبز ) و در وسطش هم ستاره و هلال دارد ، عليه قذافي شعار مي دهند.

قذافي در نظامي كه ايجاد كرد با ادعاي مردمي بودن، نام وزارتخانه ها را به كميته هاي مردمي تغيير داد و چند نيروي نظامي قدرتمند با سازمان دهي به اصطلاح مردمي تاسيس كرد كه فرماندهي بسياري از آنها را پسران و نزديكان وي برعهده دارد. ارتش در ليبي به انزواي نسبي دچار است و قدرت نظامي در اختيار سازمان هاي شبه نظامي دارد.

قبايل ليبي بلاي جان قذافي
يكي از راه كارهاي قذافي براي ادامه ديكتاتوري و سلطه بر مردم ليبي ، حفظ ساختار قبيله اي مردم اين كشور بود تا هم نياز به ساختارهاي اجتماعي سياسي دنياي جديد كمرنگ شود و هم با كنترل سران قبايل ، به نوعي كل مردم را در كنترل خود داشته باشد.

با اين حال همين ساختار قبيله اي زمينه را براي برخورد شديد بخش هاي زيادي از مردم با قذافي مهيا كرد. با كشته شدن يك يا چند نفر از قبيله ، كل اعضاي آن در برابر دولت موضع مي گرفتند و به صف مخالفان مي پيوستند. همچنين ساختار قبيله اي ، امكان برخورد مسلحانه حاميان قذافي با معترضيني هم قبيله اي را بسيار مشكل و تقريبا غيرممكن ساخت.

حفظ ساختار قبيله اي با حفظ توان استفاده از اسلحه همراه است و همين عامل، مقابله مسلحانه مخالفان قذافي با نيروهاي امنيتي و ارتش را آسان تر كرد.

فراخوان شوراي هماهنگي راه سبز اميد براي راهپيمايي سه شنبه 10 اسفند از امام حسين تا آزادي

شوراي هماهنگي راه سبز اميد با انتشار بيانيه اي و در پاسخ به فراخوان جوانان، تشكل هاي سياسي واجتماعي از مردم دعوت كرد تا در روز ۱۰ اسفند كه  همزمان با  شب تولد مير حسين موسوي است، در اعتراض به حصر و زندان خانگي غير قانوني همراهان مردم ايران، از ميدان امام حسين تا ميدان آزادي در تهران و در تمام ميادين اصلي در شهرستانها فرياد” يا حسين ميرحسين”،” يا مهدي، شيخ مهدي” را طنين انداز كنند.
متن كامل بيانيه به شرح زير است:
بسم الله الرحمن الرحيم
در پي هشدار شبكه هاي اجتماعي، تشكلهاي سياسي جنبش سبز و بويژه جوانان پرشور اصلاح طلب به اقتدار گرايان حاكم بر كشور براي رفع حصر غيرقانوني رهبران جنبش سبز آقايان موسوي و كروبي و همسرانشان ، شوراي هماهنگي راه سبز اميد در همراهي با اين خواست مشروع و قانوني همگان را دعوت مي نمايد كه دراعتراض به ادامه حصر و زندان خانگي رهبران جنبش روز سه شنبه ۱۰  اسفند، كه مصادف با شب تولد مير بزرگوار جنبش است، از ساعت ۵ بعداز ظهر دست به تجمع و راهپيمايي از ميدان امام حسين بسوي ميدان آزادي با شعارهاي «يا حسين ، ميرحسين» و « يا مهدي ، شيخ مهدي» زنند و بدين وسيله صداي خود را براي آزادي رهبران سبزمان به گوش حاكميت برسانند. در شهرستانها تظاهرات در ميادين و خيابانهاي اصلي برگزار خواهد شد.
در صورتي كه صداي اعتراض ما شنيده نشود و حصر و زندان خانگي غيرقانوني رهبران ادامه يابد, علاوه بر راه كارهاي مناسب ديگر كه شورا در اطلاعيه هاي بعدي خود پيشنهاد خواهد كرد, از هم اكنون همراهان سبز ر ا دعوت به تجمعات اعتراضي غير متمركز در سراسر كشور در روز ۲۴ اسفند مي كنيم و در همه اين ايام از باورمندان به جنبش سبز خواهانيم كه به آگاهي بخشي هرچه بيشتر در درون جامعه پرداخته و با صبر و استقامت و در صفوف هماهنگ در مقابل سختي ها و ناملايماني كه از سوي اصحاب قدرت و كودتا براي تداوم وضعيت نامطلوب كنوني وتحميل استبداد اعمال مي شود راه عبور بسوي آينده و فرداي بهتر را براي همه ايرانيان باز نمايند و مطمئن باشند كه سنت الهي و تقدير تاريخ بر پيروزي حق طلبان و عدالت خواهان قرار دارد.
شوراي هماهنگي راه سبز اميد

شوراي هماهنگي راه سبز اميد: ۱۰ اسفند راهپيمايي مي كنيم

شوراي هماهنگي راه سبز اميد در چهارمين بيانيه خود با حمايت از درخواست تشكل هاي سياسي جنبش سبز براي راهپيمايي در سه شنبه دهم اسفند اعلام كرد اين راهپيمايي از ساعت پنج بعدازظهر از ميدان امام حسين تهران به سوي ميدان آزادي برگزار مي شود.
شوراي هماهنگي راه سبز اميد در بيانيه خود نوشته است اگر حصر خانگي آقايان ميرحسين موسوي و مهدي كروبي ادامه پيدا كند، در روز ۲۴ اسفند نيز "همراهان سبز را دعوت به تجمعات اعتراضي غيرمتمركز" مي كنيم.
بر اساس اين بيانيه، راهپيمايي دهم اسفند در شب تولد ميرحسين موسوي برگزار مي شود و شعار آن "يا حسين ميرحسين و يا مهدي، شيخ مهدي" خواهد بود.
اين شورا همچنين از مخالفان حكومت در شهرستان ها خواسته است تظاهرات خود را در ميدان ها و خيابان هاي اصلي برگزار كنند.
اردشير اميرارجمند، مشاور ارشد ميرحسين موسوي، هدف از فراخوان براي راهپيمايي ۱۰ اسفند را نشان دادن "همبستگي مردم با دو رهبر جنبش و خانواده آنها و اصرار بر رفع حصر آنها" عنوان كرد.
به گفته او شعارهاي انتخاب شده هم بر همين اساس است.
آقاي اميرارجمند در گفت و گو با بي بي سي گفت فراخوان به راهپيمايي ۱۰ اسفند در پاسخ به درخواست طرفداران جنبش سبز بوده است.
آقاي اميرارجمند گفت: "ديديم شبكه هاي اجتماعي و تشكل هاي سياسي جنبش، مخصوصا جوانان پرشور اصلاح طلب تقاضا داشتند براي رفع اين حصر غيرقانوني اقدام شود."
در پي حصر خانگي ميرحسين موسوي و مهدي كروبي، از رهبران مخالفان حكومت ايران، فرزندان آنها و تشكل هاي سياسي درباره وضع آنها ابراز نگراني كرده اند.
جبهه مشاركت ايران اسلامي، از احزاب مخالف دولت، با صدور بيانيه‌اي ضمن حمايت تلويحي از راهپيمايي هاي معترضان، "حصر و زندان خانگي" آقايان موسوي و كروبي را "غيرقانوني و ناجوانمردانه" دانست و آن را محكوم كرد.
چند تشكل دانشجويي و دانشگاهي ايراني خارج از كشور با انتشار بيانيه‌اي خواستار اعمال فشار بين المللي براي رفع حصر ميرحسين موسوي و مهدي كروبي شدند.
آنان در بيانيه خود نوشته‌اند: "مهدي كروبي و ميرحسين موسوي را به اتهام درخواست راهپيمايي مسالمت آميز كه آزادي آن در اصل ۲۷ قانون اساسي ايران به رسميت شناخته شده است، بدون محاكمه و با نقض آشكار اصل ۳۲ قانون اساسي تحت حصر خانگي قرار داده‌اند."
اين تشكل‌ها از مراجع بين المللي خواسته اند كه با اعمال فشار ديپلماتيك بر دولت ايران، زمينه رفع حصر رهبران جنبش دموكراسي خواهي ايران را فراهم كنند.

خاتمي: به جاي حصر آقايان موسوي و كروبي، بايد زندانيان را آزاد مي‌كردند

اگر همه‌ي مسئولان طراز اول، فاسد و منحرف‌اند، يعني حاصل انقلاب، فساد و انحراف بوده است؟
سيد محمد خاتمي با انتقاد از حصر خانگي موسوي و كروبي و تهمت‌زني به ايشان، هشدار داد كه چنين اقدام‌هايي اعتراضات را متوجه اصل نظام مي‌كند. وي همچنين ابراز اميدواري كرد كه در آستانه سال نو، نسبت به رفع حصر و محدوديت و آزادي زندانيان و ايجاد فضاي امن و آزاد اقدام شود.
خاتمي همچنين گفت: به جا بود كه زندانيان كه نوعاً انسان هاي امتحان داده و صادق و مؤمن اند آزاد شوند، نه اينكه اين روزها شاهد دستگيري هاي گسترده ي تازه و ايجاد محدوديت مجدد براي كساني باشيم كه اندكي از محدوديت آن ها كاسته شده بود و يا اميد به كاسته شدن آنها مي رفت.
به گزارش روابط عمومي دفتر سيد محمد خاتمي، وي در ديدار با جمعي از اساتيد دانشگاه و روحانيون به مناسبت فرارسيدن ايام ميلاد فرخنده پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم و ولادت امام جعفر صادق عليه السلام كه روز اخلاق و مهرورزي نام گرفته ضمن تبريك به حاضران اين عيد بزرگ را به عموم مسلمانان جهان و آزادگان عالم تبريك گفت.
رئيس جمهوري سابق ايران به اشاره به موج فراگير و خيزش درخور تحسين عليه بيداد و خودكامگي و فساد توسط مردم خاورميانه، اين منطقه را از نظر راهبردي، سياسي و اقتصادي در جهان امروز حياتي خواند.
وي خاورميانه را خاستگاه پيامبران بزرگ خدا و مركز تمدن هاي جهاني و سرشار از منابع طبيعي كه حيات و اقتصاد و تكنيك جهان به آن وابسته است دانسته و افزود: خاورميانه هميشه مورد طمع قدرت هاي سلطه گر و توسعه طلبي بوده كه راه كار را پشتيباني از حكومت هاي مستبد در منطقه دانسته اند كه چون جايگاهي در ميان مردم خود ندارند ناچار وابسته به آن قدرت ها مي شده و مي شوند. در حالي كه مردم رشيد اين منطقه و ملت هايي كه داراي سابقه درخشان تاريخي و مدني هستند بيش از هر جا شايستگي برخورداري از نظام ها و حكومت هاي برآمده از رأي و اراده مردم و تأمين كننده منافع آن ملت ها را دارند و متأسفانه از آن محروم بوده اند.
خاتمي ادامه داد: در بيش از يك صد سال اخير ملت هاي اين منطقه نسبت به حقوق و جايگاه خود آگاهي روزافزون يافتند و براي دفع و رفع استبداد و استعمار تلاش كردند و قيام هاي ارجمندي را ترتيب دادند. هر چند با كمال تأسف در بيشتر موارد اين قيام ها و نهضت ها يا در آغاز شكست خورد يا در ادامه منحرف شد و دوباره ديكتاتوري و وابستگي حاكم شد ولي مردم هيچ گاه از حركت باز نايستادند.
وي گفت: اگر امروز موج قيام و نهضت فراگير مي شود در ايران عزيز ۳۰ سال زودتر انقلاب رخ داد كه نشانه ظرفيت و شايستگي مردم است و خوشبختانه امروز و در عصري كه ارتباطات گسترده سبب شده است و هيچ چيز و هيچ امري از انظار عمومي مخفي نمي نماند شاهد خيزش عظيم در منطقه هستيم.
وجه مشترك قيام هاي منطقه، وجود حكومت هاي خود كامه است
رئيس بنياد گفت و گوي تمدن ها حركت هاي مردمي اخير را غليان خشمي فروخورده عليه خودكامگي و استبداد دانست كه تاب سوز ترين درد تاريخي است و در ادامه افزود: اين حركت ها در جهت آزادي و رفع تحقير ملت ها توسط مستبدان و استعمارگران و نشانه رشد انسان امروز كه جز به تأمين حاكميت بر سرنوشت خود تن نمي دهد.
وي خاطرنشان كرد: درست است كه وابستگي به بيگانه، هم پيماني با رژيم صهيونيستي، رواج ظلم و تبعيض و برباد رفتن منابع طبيعي اين كشورها همگي انگيزه هايي براي اين قيام ها و عواملي براي فهم درست اين حركت ها است ولي نبايد از يك علت بزرگ كه وجه مشترك اين قيام هاي متعدد است غافل ماند و آن اينكه در همه اين كشورها وجه غالب، وجود حكومت هاي خود كامه اي بوده است كه دست در دست بيگانه با زور و سرنيزه و سركوب و ايجاد فضاي رعب و مشت آهنين بر مردم حكومت كرده اند. به همين دليل مي بينيم كه قيام ها عليه نظامهاي مختلف ديكتاتوري است كه بعضاً هم پيمان اسرائيل و داراي وابستگي آشكار به قدرت هاي بزرگ هستند و بعض ديگر سياست اصلي خود را مخالفت با غرب بخصوص آمريكا قرار داده اند و همواره شعار هاي انقلابي و ضد صهيونيستي داشته اند.
سيد محمد خاتمي در ادامه ديگر عوامل دخيل در خيزش هاي مردمي خاورميانه را بر شمرد و تصريح كرد: در بعضي از اين كشورها چهره خشن فقر و تبعيض آشكارتر بوده و در پاره اي ديگر حتي در عرصه اقتصادي و رسيدگي به مردم وضع بهتري وجود داشته است ولي آنچه مشترك است خودكامگي حاكمان بريده از مردم و ناديده انگاشته شدن حق و حرمت ملت و تحميل خفقان و سلب آزادي هاي اساسي و مشروع بوده است. به هر حال آنچه پيش آمده است مطمئناً تا استقرار حكومت هاي مردمي و عقب نشيني كامل حكومت هاي مستبد و زورگو و حاميان آنها ادامه خواهد يافت و اين پديده اي است مبارك و واقعه مهمي كه جهان اسلام و خاورميانه با آن روبرو است. گرچه مردم در قيام خود در تونس، مصر، ليبي و نقاط ديگر هزينه سنگيني پرداخته و مي پردازند و قربانيان فراوان داده و مي دهند. بخصوص آنچه در ليبي رخ مي دهد شايد بزرگترين فاجعه و جنايت عليه بشريت باشد ولي به ياري خداوند نتيجه كار شيرين است و ملت شريف و آزاده ايران نيز همراه، همدل و پشتيبان اين ملت ها است.
ناديده انگاشتن حق و حرمت مردم به نام اسلام با هدف جايگزين كردن استبداد با لعاب تقدس
رئيس جمهوري سابق ايران سپس با اشاره به زواياي گوناگون انقلاب اسلامي ايران اين حركت بزرگ مردمي را فراگيرترين انقلابي دانست كه در دوران اخير رخ داده است و افزود: مردم بزرگوار ايران با دست هاي تهي در مسير خواست تاريخي خود براي آزادي، استقلال، عدالت و پيشرفت با رهبري ممتاز امام به پا خاستند و حكومت و نظام فاسدي را سرنگون كردند كه مورد پشتيباني قدرت هاي سلطه گر بود. اكثريت مردم ما مسلمانند و انگيزه هاي ديني در آنان قوي است و هموطنان غير مسلمان هم در شعارهاي انقلاب و خط مشي ترسيم شده از سوي امام و انقلابيان مسلمان و در جمهوري اسلامي تأمين خواست هاي تاريخي خود را كه از جمله برخورداري از حقوق انساني و حق تعيين سرنوشت و آزادي هاي اساسي و تأمين منافع ملي كه متعلق به همه ملت از هر آيين و گرايش است ديدند و جمهوري اسلامي با رأي و اراده مردم مستقر شد.
سيد محمد خاتمي سپس با اشاره به چهره هاي متفاوت ارائه شده از اسلام در اين رهگذر تصريح كرد: اين موضوع را از ياد نبريم كه در طول تاريخ دو گونه اسلام عرضه شده است و بخصوص در دوران جديد اين دو چهره از اسلام آشكارتر بوده است. افراط، خشونت، ظاهرپرستي، ناديده انگاشتن حق و حرمت مردم به نام اسلام و هدف آن جايگزين كردن استبداد با لعاب تقدس به جاي استبداد ناصالح و نامقدس بوده است كه نمونه آن را در گوشه و كنار جهان از جمله در همسايگي خود ديديم. امري كه اولاً افكار عمومي جهان امروز را عليه اسلام عزيز تحريك كرد و ثانياً بسياري از مسلمانان از اينكه چنين حكومت هايي روي كار بيايند نگران شدند. ثالثاً دشمنان آزادي و استقلال و منافع ملت هاي مسلمان نيز بهانه يافتند تا دشمني خود را عليه اسلام و ملت هاي مسلمان توجيه كنند. و اسلام ديگر، اسلام عدالت، اسلام اخلاق، اسلام آزادي و اسلام مردم سالاري بود كه در انقلاب ما چهره درخشان خود را نشان داد و طبيعي است كه جمهوري اسلامي مي توانست و مي تواند الگويي باشد براي همه آنان كه به اسلام پاي بندند و هم آزادي و مردم سالاري و پيشرفت را مي خواهند. به همين دليل است كه دلبستگان صادق به انقلاب و ايران و مردم اين قدر بر جمهوريت نظام اسلامي تأكيد مي كنند و بر اصول قانون اساسي بخصوص آنچه مربوط به حقوق ملت و مردم است پا مي فشارند.
آيا اگر فضا باز باشد و اعتراض در چارچوب قانون آزاد باشد، به جمهوري اسلامي خدمت نشده است؟
سيد محمد خاتمي با ابراز نگراني از اقدامات تخريبي صورت گرفته در ماه هاي اخير تصريح كرد: آيا باعث ناراحتي و نگراني نبايد باشد وقتي جريان يا جريان هايي مي كوشند دست آوردهاي بزرگ انقلاب را ناديده انگارند، بلكه آن را دگرگونه جلوه دهند؟ وقتي بنا باشد همه مسؤولان طراز اول كه مورد تأييد امام، مردم و رهبري بوده اند انسانهاي فاسد، منحرف و ضد انقلاب معرفي شوند آيا مردم جهان حق ندارند اين شبهه را پيدا كنند كه پس حاصل انقلاب، فساد و انحراف بوده است؟ و آيا اين بزرگ ترين جفا به انقلاب نيست؟ آيا اگر فضا باز باشد قانون اساسي مبناي عمل قرار گيرد و انتقاد و حتي اعتراض در چارچوب قانون آزاد باشد. نصيحت مسؤولان كشور و نقد و ارائه آزاد انديشه يك ارزش به حساب آيد، به جمهوري اسلامي خدمت نشده است؟
رئيس بنياد گفت و گوي تمدن ها با تأكيد بر لزوم حركت به سوي استقرار فضاي آرام و به دور از تنش در جامعه تصريح كرد: گفتيم و باز هم مي گوييم كه كشور به همه نيروهاي مخلص نيازمند است خواه منتقد باشند خواه نباشند. انتظار بوده و هست كه پس از قريب دو سال تنش بي جا كه با گفت و گو و تعامل و رعايت حقوق ملي و شهروندي قابل حل و پيشگيري بود و هنوز هم هست با تدبير و حكمت راه بر همدلي و پيشرفت همه جانبه كشور گشوده شود.
وجود ارتباط رهبران جنبش و نخبگان ديگر با مردم و جوانان، خود سبب جلوگيري از سوء استفاده خواهد شد
وي تصريح كرد: به جا بود كه زندانيان كه نوعاً انسان هاي امتحان داده و صادق و مؤمن اند آزاد شوند نه اينكه اين روزها شاهد دستگيري هاي گسترده تازه و ايجاد محدوديت مجدد براي كساني باشيم كه اندكي از محدوديت آن ها كاسته شده بود و يا اميد به كاسته شدن آنها مي رفت.
سيد محمد خاتمي در ادامه با اشاره به حصر خانگي مهندس موسوي و مهدي كروبي ضمن ابراز نگراني از ادامه اين روند تأكيد كرد: چرا بايد كساني چون جناب مهندس موسوي و جناب آقاي كروبي و همسرانشان كه سابقه درخشان در انقلاب و جمهوري اسلامي دارند و در دلبستگي شان به اصل انقلاب و نظام ترديدي نيست دچار حصر و محدوديت شوند و بي مهابا به انواع تهمت ها متهم شوند.
وي ادامه داد: با كمال تأسف چنين اقدام هايي سبب مي شود كه زمينه اي فراهم آيد تا كساني كه نه نظام را قبول دارند و نه خير ايران و ايراني را مي خواهند ميدان داري و احياناً از احساسات پاك مردم بخصوص جوانان سوء استفاده كنند.
اميدوارم در آستانه سال نو رفع حصر و محدوديت ها صورت بگيرد و زندانيان آزاد شوند
او همچنين پرسيد؟ آيا وجود ارتباط اين عزيزان و نخبگان ديگر با مردم و جوانان، خود سبب مهار شدن غليان ها و جلوگيري از سوء استفاده كساني نخواهد شد كه مي خواهند اعتراض ها را متوجه اصل نظام كنند؛ در حالي كه واقعاً چنين نيست؟ بگذرم از ناسزاها و تهمت هاي يك طرفه كه هر روز متوجه اين برادران و ديگر شخصيت هاي مورد علاقه مردم مي شود و فضا را آلوده مي كند.
خاتمي در پايان گفت: اميدوارم در آستانه سال نو با حركت به سوي رفع حصر و محدوديت و آزادي زندانيان و ايجاد فضاي امن و آزاد و ايجاد فضاي شايسته اين مردم كه در آن رأي و اراده ملت تعيين كننده باشد، همگان حق انقلاب و جمهوري اسلامي را ادا كنيم. ان شاء الله.
در آغاز اين ديدار حاضران ضمن اداي احترام به قيام هاي در خور تحسين مردم مصر و تونس و ليبي و ساير كشورهاي مسلمان از حصر و محدوديت بزرگواراني كه مورد اعتماد و علاقه بيشتر مردم و صاحب خدمات درخشان در انقلاب و كشور بوده اند اظهار تأسف كرده و بر لزوم همدلي و شكيبايي و استقرار همه جانبه قانون اساسي و دفاع از آزادي و آرمانهاي انقلاب و امام تأكيد كردند.

به یاد کشته شدگان انتخابات اسفند ۱۳۸ فیروزآباد

بنام خداوندی که انسان را آزاد آفرید 
به کدامین گناه کشته شدند  چه کسانی  دوستان و همکلاسیانمان  را کشتند 
ای ملت غیور و آزادی خواه فیروزآباد، و ای عشایر غیور و سلحشور قشقایی ،
 ساعتی چند از برتری غصبی مزدوران و زورگویان  رژیم  دیکتاتوری  نگذشته بود
 که فرزندان بی گناه شما را با رگبار گلوله به خاک و خون کشاندند (مهندس بهبودی و مهندس آبشناس قدیری )
بی شک که خداوند پاسخ این نامردی و ظلم را خواهد داد.
بارها وبارها من این جمله را تکرار کرده ام :
ای اندیشمندان ای جوانان ای مردم غیرت مند آگاه  باشید و بیدار نگذارد فرهنگ غنی شمارا به غارت ببرند
 امروزه عده ای در لباس روحانیت و در لباس خدمت گزاری وارد ایران ما شده اند وبا احساسات و مذهب و تفکر و اندیشه شما بازی میکنند
 اینان جز اینکه میخواهند منافع ملی و فرهنگ بومی و آزادی شما را به غارت ببرند کار دیگری ندارند
 من این جمله را نسبت به مقامات رژیم پلید آخوندی  میگویم عمر شما به پایان رسیده  
چرا که جوانان بیدارند در این مرزوبوم،
 مردم شریف فیروزآباد عشایر سلحشور وقتی قرار است که این جاهلان و بیدینان چنین جنایتهایی را بر شما روا دارند
زبان فرقی نمیکند که ترک باشد کرد یا بلوچ یا ......
باید که متحد شوید امروز فقط اتحاد کارساز است و بهای خون فرزندانتان را بگیرید که فردا دیر است . 
من و همه شما میدانیم که عاملان این جنایت در فیروزآباد چه کسانی هستند امروز که دستتان میاید کاری کنید .
پاینده باشید  و سرفراز  به امید ان روز
 محمد اژگان.

امام‌جمعهٔ مشهد : امام‌خميني فرمودند ضرر موسيقي از ترياك بيشتر است

امام جمعه مشهد گفت: محشور شدن با جريان آهنگ و موزيك يك حشر و انسي است كه انسان را از محوطه عبوديت و بندگي خدا جدا مي كند.

به گزارش پارسينه به نقل از روزنامهٔ خراسان، حجت الاسلام والمسلمين «سيداحمد علم الهدي» در خطبه اول نمازجمعه مشهد مقدس كه روز گذشته در صحن ها و رواق هاي متبرك حرم مطهر امام هشتم(ع) برگزار شد، به بحث موسيقي اشاره كرد و گفت: اگر موسيقي واقعا يك هنر بود، از اين هنر بايد در مسائل معنوي و ارزشي هم استفاده مي شد. وي با بيان اين كه ائمه اطهار(ع) كه قوي ترين هنرمندان اين عرصه را در ميان شيعيان خود داشته اند از آن استفاده نكرده اند گفت: دليل اين كه استفاده نكرده اند اين بود كه نوع لهو موسيقي متبادر از آن است.

وي ادامه داد: انس گرفتن و محشور شدن با جريان آهنگ و موزيك يك حشر وانسي است كه انسان را از محوطه عبوديت و بندگي خدا جدا مي كند. وي با اشاره به يكي از ديدارهاي برخي از مسئولان فرهنگي دولت گذشته با مقام معظم رهبري، گفت: رهبر معظم انقلاب فرمود ه اند: اين را بدانيد كه توسعه موسيقي و ترويج آن در كشور برخلاف ترويج اسلام است و با ترويج اسلام ناسازگار است.

وي افزود: اين كه يك جوان بنا باشد يك سيخي در گوشش كند و صدايي را به عنوان آرامش بخش، به صورت موزيك بشنود، ديگر نمي تواند در اين جامعه عنصر جدي باشد و به تعبير امام خميني(ره) مغزي كه تحت تاثير موسيقي قرار گرفته است به صورت جدي فكر نمي كند. خطيب جمعه مشهد تصريح كرد: وقتي اعصاب انساني به وسيله نواهاي موسيقي تحت تاثير قرار بگيرد، ديگر آن انسان دغدغه هاي خود را درباره مسائل مربوط به دين و مسائل اجتماعي و سياسي از دست مي دهد.

وي اضافه كرد: «امام (ره) در يكي از فرمايشات خود فرموده اند ضرر موسيقي از ترياك بيشتر است.» حجت الاسلام والمسلمين «علم الهدي» تصريح كرد: استماع موسيقي باعث مي شود دروازه دل كه بايد خداگرايي را در دل ايجاد كند تخريب شود. وي تاكيد كرد: بايد توجه كنيم كه جوانان به جرياني آلوده نشوند كه برايشان مسيري به طرف گناه باز شود چرا كه حداقل ضرر انس گرفتن با موسيقي باز شدن راه براي معصيت و نافرماني خداست.

امام جمعه مشهد افزود: خداوند در سوره «قصص» وقتي ويژگي افراد مومن از اهل كتاب را بيان مي كند، مي فرمايد:«افراد مومن كساني هستند كه وقتي صداي لغو را مي شنوند از لغو اعراض مي كنند» و امام(ع) لغو را در قرآن اين گونه معنا كرده اند كه يعني انسان با مسائل عياشي خوشگذراني و آرام بخشي عيش نوش مانوس شود. وي با بيان اين كه «لغو» در لغت هم به معناي بيهوده كاري است گفت: آن بيهوده كاري حرام است كه انسان را بيهوده مي كند.

امام جمعه مشهد افزود: بسياري از فقها فتوايشان اين است كه موسيقي در همه انواع، حرام است و برخي ديگر مانند امام(ره) و بزرگان ديگر عقيده دارند مصداق لهو از موسيقي حرام است و مصداق لهو بارز موسيقي همين موزيك هايي است كه جوانان گوش مي دهند يا براي گرم كردن يك مجلس خوشگذراني استفاده مي شود. وي ادامه داد: اگر اين موسيقي هاي حرام با يك سرود مذهبي آميخته شود، همان سرود مذهبي هم حرام مي شود و اين طور نيست كه اگر در يك برنامه حرام نام امام حسين(ع) بيايد، حرام خدا، حلال شود و حتيحرمت اين كار بدتر است چرا كه اين كار توهين به مقام ولايت و ساحت مقدس معصوم(ع) است.

وي ادامه داد: اگر بخواهيم احساسات مردم را نسبت به امام زمان(عج) از طريق اجراي يك برنامه حرام تحريك كنيم، حرمتش بيشتر است. وي تاكيد كرد: استماع، دروازه دل است و اگر اين دروازه با حرام گشوده شود وارد آتش فاسد مي شود. خطيب جمعه مشهد اظهار داشت: نبايد اين طور باشد كه هر كس پابرهنه به مسائل شرعي وارد شود و احكام حلال و حرام خداوند را دست بيندازند و نفهميده به شخصيت هاي متخصص و فقهايي كه امين پيغمبر(ص) هستند جسارت و توهين شود، به اين دليل كه مي خواهيم حرفي بزنيم كه تعدادي مطرب هوس باز خوششان بيايد.

در ادامه امام جمعه مشهد مقدس در خطبه دوم نماز به خيزش هايي كه در منطقه صورت گرفته است اشاره اي كرد و گفت: آن چيزي كه تمام اين خيزش ها و حركت ها را در يك نقطه مشترك جمع مي كند، با وجود عوامل مختلف، يك عنوان و تفسير مقدس به نام «بيداري اسلامي» است. حجت الاسلام والمسلمين «علم الهدي» تصريح كرد: سران غرب مردم به پاخاسته در كشورهاي اسلامي را به اصلاح تشويق مي كنند و مي گويند شما به انقلاب نياز نداريد، در حالي كه مردم متقاضي انقلاب هستند و دليل اين هم نوع شعارهاي آن هاست.

وي در همين زمينه تصريح كرد: اولين اصلي كه در همه شعارهاي مردم به پاخاسته مورد توجه قرار گرفته «توحيد گرايي» است چرا كه آن ها «ا...اكبر» و «لااله الاا...» مي گويند و با نماز جماعت و نمازجمعه حركت خود را آميخته كرده اند. وي ادامه داد: اصول دوم و سوم «سلطه ستيزي» و «شهادت طلبي» است و اين گونه است كه مردم به استقبال گلوله مي روند و شهدايشان را به عنوان يك عنصر سعادتمند پيروز و به فيض رسيده معرفي مي كنند.

خطيب جمعه مشهد با بيان اين كه اين اصول جداي از مفهوم «بيداري اسلامي» نيست، گفت: مردم به پا خاسته در همه حرف ها و شعارها و بيانيه هايشان، استقلال طلبي از نوع «لااله الاا...» را مطرح مي كنند. وي اضافه كرد: در بحرين مردم شعار «يا حسين(ع)» و «هيهات من الذله» سر مي دهند و با همين شعار، دستگاه نظامي طاغوت را به عقب رانده اند، حال اگر اين خيزش اسلامي نيست، پس چيست؟

وي ادامه داد: در كشور ما همه كساني كه با رهبري و ولايت فقيه مخالفت مي كنند، به اين دليل است كه در اين كشور دنيا از دين خالي شود، چرا كه اگر اين كار انجام شود، آن ها با شهوات خود حاكم خواهند شد ولي حاكم بودن دين در دنياي مردم، به شهوت راني آن ها فرصت نمي دهد. خطيب جمعه مشهد تاكيد كرد: وقتي مسلمانان و مستضعفان دنيا متوجه شوند كه سعادت آن ها در اين است كه دنيا ي شان از دين خالي نباشد و دين بايد بر دنياي شان حاكم باشد، آن گاه زمينه فرج و ظهور امام زمان(عج) در دنيا شكل خواهد گرفت.

دادگاه انقلاب حكم پنج سال زندان احسان عبده تبريزي را تاييد كرد

دادگاهي در تهران حكم پنج سال زندان احسان عبده تبريزي، دانشجوي ايراني مقيم انگليس، به اتهام توهين به رهبري و حضور در تظاهرات مقابل سفارت ايران در لندن را تاييد كرد.

گزارش سايت هاي نزديك به مخالفان حاكي است كه شعبه ۵۴ دادگاه انقلاب، اين زنداني سياسي و پژوهشگر را از اتهام رابطه با بيگانگان تبرئه كرده است.

احسان عبده تبريزي از ۱۴ ماه پيش در زندان اوين به سر مي برد و به گزارش سايت كلمه، نزديك به ميرحسين موسوي، طي اين مدت حق استفاده از مرخصي نداشته است.

اين دانشجو كه در دوره دكتراي علوم سياسي در دانشگاه دورهام تحصيل مي كرد زماني كه در دي ماه ۱۳۸۸ براي ديدار با خانواده خود به تهران رفت از سوي ماموران نيروهاي امنيتي بازداشت شد.

آقاي عبده تبريزي به توهين به رهبر جمهوري اسلامي ايران و اجتماع و تباني (از طريق حضور در تظاهرات مقابل سفارت ايران در لندن) متهم شد و پس از چهار ماه خانواده او موفق شدند تا با وي ديدار كنند.

وي كه ۵۰ روز در سلول انفرادي به سر مي برد در دادگاه بدوي به هفت سال زندان محكوم شده بود ولي در دادگاه تجديد نظر با تبرئه از ارتباط با بيگانگان، حكم وي به پنج سال زندان كاهش يافت.

در ماه هاي گذشته مسئولان و دانشجويان دانشگاه دورهام و ساسكس انگلستان در نامه به رهبر جمهوري اسلامي ايران خواستار آزادي وي شده بودند.

احسان عبده تبريزي فرزند محمد عبده تبريزي، از اقتصاددانان منتقد دولت محمود احمدي نژاد و مدير مسئول روزنامه توقيف شده «سرمايه» است.

گزارش ها حاكي است كه با وجود تبديل قرار بازداشت اين زنداني سياسي به وثيقه ۸۰ ميليون توماني، اين حكم به اجرا در نيامد و پدر و مادر وي تنها پس از چهار ماه موفق شدند تا فرزند خود را ببينند.

به دنبال بروز نا آرامي هاي پس از انتخابات رياست جمهوري در ايران هزاران نفر از سوي دستگاه قضايي و وزارت اطلاعات جمهوري اسلامي ايران بازداشت شدند و بسياري از فعالان سياسي و مدني به حبس هاي طولاني مدت محكوم شدند.

در انتظار سومين گريه علي خامنه‌اي

اكبر گنجي (روزنامه نگار و پژوهشگر)
دو حركت اعتراضي تاكنون علي خامنه‌اي را به گريه در «محراب و منبر» واداشته است. اولي حركت اعتراضي دانشجويان در ۱۸ تير ۱۳۷۸ بود و دومي ۱۰ سال بعد، در حركت اعتراضي پس از انتخابات رياست جمهوري ۲۲ خرداد ۸۸ اتفاق افتاد.

او در سخنراني ۲۱ تير ۷۸ به پاره كردن عكس خود اشاره كرد، و در حالي كه مي گريست، اين گونه به سخنانش پايان داد:
«آخرين جمله را هم به امام و مقتداى خودمان ولىّ‌عصر ارواحنافداه عرض كنيم: اى سيد و مولاى ما! پيش خداى متعال گواهى بده كه ما در راه خدا تا آخرين نفس ايستاده‌ايم. بزرگترين آرزو و افتخار بنده اين است كه در اين راهِ پُرافتخار و پُرفيض و پُربهجت، جان خودم را تقديم كنم»[۱].

خطبه‌هاي نماز جمعه ۲۹ خرداد ۱۳۸۸ را نيز با چشمان گريان، با اين سخنان پايان داد:
«يك خطاب آخرى هم عرض كنم به مولامان و صاحبمان، حضرت بقيةاللَّه (ارواحنا فداه): اى سيد ما! اى مولاى ما! ما آنچه بايد بكنيم، انجام مي‌دهيم؛ آنچه بايد هم گفت، هم گفتيم و خواهيم گفت. من جان ناقابلى دارم، جسم ناقصى دارم، اندك آبرويى هم دارم كه اين را هم خود شما به ما داديد؛ همه اينها را من كف دست گرفتم، در راه اين انقلاب و در راه اسلام فدا خواهم كرد؛ اينها هم نثار شما باشد. سيد ما، مولاى ما، دعا كن براى ما؛ صاحب ما تويى؛ صاحب اين كشور تويى؛ صاحب اين انقلاب تويى؛ پشتيبان ما شما هستيد؛ ما اين راه را ادامه خواهيم داد؛ با قدرت هم ادامه خواهيم داد؛ در اين راه ما را با دعاى خود، با حمايت خود، با توجه خود، پشتيبانى بفرما»[۲].

به چند ملاحظه زير توجه كنيد:

يكم: اين سخنان به دنبال دو حركت اعتراضي بيان شد كه عده‌اي را به اين گمان انداخته بود كه رژيم در حال سقوط است. رهبر خودكامه‌اي كه مي‌بايست قاطعانه بايستد تا پيروانش از او ايستادگي بياموزند، گويي با گريستن، خود را متزلزل نشان داد. انگار كه مخالفان آنقدر پيش آمده‌اند كه وقت جان سپردن او فرا رسيده بود. به همين خاطر در اولي گفت: «من جان خودم را تقديم مي‌كنم»، و در دومي گفت: «من جان ناقابل و جسم ناقص خود را فدا خواهم كرد».

دوم: در هر دو مورد، در عين حال، «اراده ماندن» و «سركوب» را نشان داد. در اولي با گفتن اينكه «ما تا آخرين نفس ايستاده‌ايم»، و در دومي با گفتن اينكه: «ما اين راه را ادامه خواهيم داد؛ با قدرت هم ادامه خواهيم داد». اراده ماندني كه مدعي است تا جان باختن خواهد ايستاد. يعني يا مخالفان را مي‌كشد، يا خود و مريدانش كشته خواهند شد. «توانايي» سركوب كارآمد و «اراده ماندن» از طريق سركوب، دو عامل اساسي دوام زمامداري خودكامه‌اند. اگر يكي از اين دو عامل فرو ريزد، مهم‌ترين پيش‌شرط فروپاشي استبداد مهيا شده است.

سوم: در هر دو مورد، امام زمان مخاطب سخن اوست. امام زمان را مالك حقيقي كشور و انقلاب و نظام سياسي مي‌كند تا بتواند خود را جانشين آن موجود مقدس به شمار آورد. آسماني جلوه دادن زمامداري جبارانه خود را از طريق اتصال به امام زمان صورت مي‌دهد. يعني امام زمان كه مالك همه چيز است، فقيه جامع‌الشرايط را جانشين خود قرار داده كه مصداق برحقش در اين دوران من هستم. بدين ترتيب، امام زمان كه قرار بود موجودي مقدس و پاك باشد، مسئول همه جنايات و فسادها و اخلاق‌كشي مي‌شود.

چهارم: تا حدي كه به خاطر دارم، وقتي در سال‌هاي ۶۸ و ۶۹ در گپ‌هاي دوستانه اعتراض مي‌كرديم كه اين چه كسي است كه رهبر شده و اوضاع كشور بهتر كه نمي‌شود، بدتر خواهد شد؛ دوستان مي‌گفتند كه بيماري سرطان و چندين بيماري ديگر دارد و چندان زنده نخواهد بود.

هميشه در طي اين سال‌ها، همان مدعا را شنيده‌ايم. اما ۲۲ سال از آن زمان گذشت و اين فرد ۷۰ ساله همچنان رهبري نظام سلطاني فقيه‌سالار را در دست دارد. هميشه با خود درباره يك احتمال انديشيده‌ام: نكند شايعه مرگ سريع سلطان علي خامنه‌اي را خودش از طرقي مطمئن پخش مي‌كند؟

انتشار اين خبر در جامعه ايران، با مشخصات مردم ما، نوعي مظلوميت به او مي‌بخشد. معمولاً ما به فرد در حال مرگ، جور ديگري مي‌نگريم و همه چيز را فراموش مي‌سازيم. مي‌گوييم: اين كه دارد مي‌ميرد، حالا ديگر كاري به كارش نداشته باشيم تا وقتي مرد خود خدا تكليفش را روشن سازد.

تا حدي كه من مي‌فهمم، سخناني كه خامنه‌اي در اين دو سخنراني درباره آمادگي مرگ بيان كرده، نوعي ژست تبليغاتي  براي جلب احساسات عاطفي مخاطبيني است كه اين سخنان را مي‌شنوند.

پنجم: مشكل رهبران جبار- كه به طور خوسرانه(مطابق ميل) در زندگي شهروندان دخالت مي‌كنند- اين است كه «صداي» مردم را نمي‌شنوند. ديكتاتورها ساختاري مي‌آفرينند كه مانع ديدن زشتي‌ها و شنيدن نامطلوب‌ها مي‌گردد. منابع اطلاعاتي مي‌دانند كه «آقا» از چه چيزهايي خوشش نمي‌آيد و به همين دليل درباره آن امور نزد او حرف نمي‌زنند.

خودكامگان وقتي صداي مردم را مي‌شنوند كه كار از كار گذشته و ديگر توده‌هاي بي‌نام و نشان كه به «فاعلان انقلابي» تبديل شده‌اند، صداي آنان را نمي‌شنوند. اگر تا زماني كه جان مردم به لبشان نرسيده، اصلاح و تغيير آغاز شود، راهي گشوده مي‌گردد كه مشكلات و مسائل رفع و حل شوند. اما وقتي صداي اعتراض مردم شنيده نشود و مطالبات به طور مداوم انباشته شود، زمامدار سياسي با انفجار انتظارات مواجه خواهد شد و مردمي كه خيابان‌ها را فتح كرده‌اند، هر عقب‌نشيني جبار را با مطالبه بزرگتري پاسخ خواهند گفت كه به عزل رهبر و فروپاشي رژيم منتهي خواهد شد.

آنان كه در سال ۱۳۵۷ زنده بودند به خاطر دارند كه شاه چه ديرهنگام صداي انقلاب مردم را شنيد. او وقتي صداي مردم را شنيد كه مردم ديگر صداي او را نمي‌شنيدند. مهدي بازرگان در سال ۱۳۴۲ – حتي در دادگاه نظامي- مي‌كوشيد تا صداي خود را به گوش شاه برساند. مي‌گفت:
«ما، از خدا مي‌خواهيم شخص اول مملكت، بي‌واسطه، بدون تحريف، حرف‌هاي ما را بشنود. پادشاه مملكت نيز احتياج دارد دو كلمه حرف، حرف حسابي از زبان اشخاصي كه نه ترس دارند و نه طمع دارند، بشنود. شاه مملكت بايد افتخار كند كه در ميان ملت ايران، اشخاصي هم پيدا مي‌شوند كه "غلام خانه‌زاد" و "نوكر جان‌نثار" نيستند. ايشان سال‌هاي سال حرف‌هاي مردم را از زبان نوكران و چاكران استماع فرمودند، يك بار هم از زبان آزاد مردان- ولي نه آزاد مردان كنگره‌اي سازمان امنيتي، كه نه آزاد بودند و نه مرد، بشنوند»[۳].

ششم: در ۱۸ تير ۷۸ و ۲۵ خرداد ۸۸ نغمه‌اي از صداي مردم به گوش خامنه‌اي رسيد. اما صداي اصلي هنوز بلند نشده است، وقتي آن صدا درآيد، سومين گريه سلطان علي خامنه‌اي ديده خواهد شد، آن روز، مردم‌اند كه صداي خامنه‌اي را نخواهند شنيد. «نارضايتي» عميق و گسترده جامعه ما روزنه‌اي براي بروز و ظهور ندارد. اين مخالفت‌ها روي هم انباشته مي‌شوند تا زماني كه هيچ كس قادر به تعيين وقت آن نيست، به طور انفجاري آتشفشاني بيافرينند.

هفتم: مسئله فقط اين نيست كه سلطان خودكامه نمي‌خواهد صداي مردم ناراضي را بشنود، مسئله اين هم هست كه او به دنبال آن است كه مردم صداي همديگر را هم نشنوند. به عنوان نمونه، وي آيت‌الله منتظري را پنج سال در منزلش حبس كرد تا كسي صداي او را نشنود، اما پس از چندي صداي او شنيده شد و به صدايي فراگير تبديل شد.

اينك نيز زهرا رهنورد و فاطمه كروبي، و موسوي و مهدي كروبي را در منزل خودشان زنداني كرده تا كسي صداي آنان را نشنود. اما سلطان خودكامه نمي‌تواند تا ابد اين چنين درها را به روي آنان ببندد، به محض آن كه كوچكترين روزنه‌اي گشوده شود، آنان صداي خود را به گوش همه خواهند رساند. تاريخ بهترين آمورگار ماست. آيت‌الله منتظري در دوران حصر هم بيانيه‌هاي سياسي صادر مي‌كرد.

هشتم: گفت‌وگو و سازش، بخش مهمي از فرايند مسالمت‌آميز گذار به دموكراسي است. اگر بين زمامداران خودكامه و مخالفان گفت‌وگو و سازش صورت نگيرد، مخالفان به سوي انقلاب رانده خواهند شد. شاه به هيچ وجه حاضر به شنيدن صداي آيت‌الله خميني نبود كه وي را به اجراي قانون اساسي دعوت مي‌كرد و مي‌گفت، قانون اساسي ضامن سلطنت است. آيت‌الله خميني در ۱۷ مهرماه ۱۳۴۱ طي نامه‌اي خطاب به شاه در اعتراض به «لايحه انجمن‌هاي ايالتي و ولايتي» استدعا كرد كه مطالب خلاف شرع را از آن حذف  كنند «تا موجب دعاگويي ملت مسلمان شود». در ۱۵ آبان ۱۳۴۱ تلگراف جديدي به اعليحضرت مي‌‌زند و مي‌گويد:
«اطمينان نفرماييد به عناصرى كه با چاپلوسى و اظهار چاكرى و خانه‌‏‌زادى مى‌‏خواهند تمام كارهاى خلاف دين و قانون را كرده و به اعليحضرت نسبت‌ دهند و قانون‌اساسى را كه ضامن اساسى مليت و سلطنت است، با تصويبنامه‏هاى خائنانه و غلط از اعتبار بيندازند تا نقشه‏هاى شوم دشمنان اسلام و ملت را عملى كنند. انتظار ملت مسلمان آن است كه با امر اكيد، آقاى عَلم را ملزم فرماييد از قانون اسلام و قانون اساسى تبعيت كند، و از جسارتى كه به ساحت مقدس قرآن كريم نموده، استغفار نمايد والا ناگزيرم در نامه سرگشاده به اعليحضرت مطالب ديگرى را تذكر دهم. از خداوند تعالى استقلال ممالك اسلامى و حفظ آنها را از آشوب و انقلاب مسئلت‌ مى‌نمايم»[۴].

محل نزاع خواسته‌هاي آيت‌الله خميني نيست، محل نزاع آن است كه خميني به شاه مي‌گفت قانون اساسي موجود را اجرا كن تا  كار به «آشوب و انقلاب» نكشد. شاه در همان زمان، حتي حاضر به شنيدن صداي مهدي بازرگان نبود. مهدي بازرگان در هفتم تيرماه ۱۳۴۲، در آخرين دفاع خطاب به قضات دادگاه تجديد نظر نظامي(در واقع شاه) گفت:
«اگر ما، و نهضت آزادي ايران را كه يگانه جمعيتي است كه صريحاً گفته و مي‌گويد طرفدار قانون اساسي و سلطنت مشروطه است، احياناً، ظاهراً محكوم كنيد و اسمش را از بين ببريد؛ اگر جمعيت‌هاي طبيعي واقعي كه از ملت سرچشمه گرفته باشد، بعد از اين درست شود، چه زيرزميني و چه روي زمين، و دادگاه‌هاي ديگري نظير اين دادگاه تشكيل شود، آن جمعيت و آن دادگاه طرفدار رژيم سلطنت نخواهد بود. ما، آخرين سنگر دفاع از سلطنت مشروطه و قانون اساسي هستيم. بعد از اين اگر دادگاهي تشكيل شود، با جمعيتي سروكار خواهد داشت، كه واقعاً مخالف اين رژيم است»[۵].

سلطان ستمگري كه حاضر به شنيدن صداي موسوي و كروبي نيست- كه از انقلاب و نظام و امام دفاع مي‌كنند و خواستار اجراي بي‌تنازل قانون اساسي‌اند[۶]- صداهاي ساختارشكني را خواهد شنيد كه به هيچ يك از اينها پايبند نيستند و خواستار به زير كشيدن سلطان و نظام سلطاني فقيه سالارند. شايد موسوي و كروبي آخرين سنگر دفاع از قانون اساسي و نظام جمهوري اسلامي باشند[۷].

نهم: سلطان علي خامنه‌اي در  رويارويي با مخالفان از همان سياست‌هاي شاه استفاده مي‌كند. در زمان محاكمه آيت‌الله طالقاني، دكتر سحابي و مهدي بازرگان؛ رياضي رئيس مجلس با شاه ديدار مي‌كند تا به شكلي آبرومندانه اين مسئله را حل كند تا آنان از زندان آزاد شوند. شاه ضمن ابراز علاقه خود به مهدي بازرگان، از او مي‌خواهد كه با ديگر مخالفان مرزبندي داشته باشد. مهدي بازرگان در يادداشت‌هاي روزانه زندان، مورخ اول آذرماه ۱۳۴۲، نوشته است كه خانم گوهريان به ملاقات او در زندان رفته تا گزارش ديدار رياضي با شاه را به او بدهد. مي‌گويد:
«شاه خيلي ارادت به فلانكس[بازرگان]دارد، ولي لازم است بازرگان خودش را از اطرافي‌ها جدا كند و اينقدر به آنها نچسبد، چون اعلي‌حضرت به او احترام دارد...در هر حال از طرف رياضي اصرار و خواهش داشت كه ما در دادگاه عصباني نشويم و حرف‌هاي تند نزنيم و بعد هم قول بدهيم كه اگر آزاد كردند، به دنبال كارهاي خانوادگي و زندگي بروم و حالا كه فايده هم ندارد مبارزه را كنار بگذارم، يا لااقل هر چه مي‌كنم خودم به تنهايي بكنم و كاري به بازاري‌ها نداشته باشم. گفتم: تعهد سكوت و تعطيل، كه برخلاف عقيده و وظيفه است. ولي شاه مي‌تواند مأمور بگمارد و مانع شود»[۸].

سلطان علي خامنه‌اي نيز از فرداي انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸، حركت اعتراضي مخالفان را «فتنه» ناميد و از همه اركان حكومت خواست كه صاحب «بصيرت» شوند و با معترضان مرزبندي روشن داشته باشند. يعني اصل حركت اعتراضي را «فتنه» بخوانند و «سران فتنه»- يعني موسوي و كروبي- را به نام محكوم نمايند. اين سنت جديدي نيست كه خامنه‌اي برساخته باشد، شاه هم چنين سياستي را دنبال مي‌كرد.

دهم: روشن است كه علي خامنه‌اي آگاهانه مي‌كوشد تا همه مخالفان را به ساختارشكني و براندازي سوق دهد تا سركوب سيستماتيك را موجه سازد، اما اين پروژه لزوماً به سود او تمام نخواهد شد. ممكن است به جاي نهرهاي كوچك، با آتشفشان مواجه شود.

براي ثبت در تاريح بايد نوشت كه سلطان علي خامنه‌اي راه‌هاي گفت‌وگوي با مخالفان را بسته است و آنان را به سوي گفتمان و كنش انقلابي سوق مي‌دهد. آري، ميليون‌ها ايراني در انتظار سومين گريه علي خامنه‌اي هستند.