۱۳۹۱ بهمن ۱۲, پنجشنبه

کشف حجاب از بیانیه وزارت اطلاعات

از بیانیه وزارت فخیمه اطلاعات در توجیه بازداشت روزنامه نگاران، اطلاعات زیادی می توان به دست آورد که ساختار سیاسی نظام تا چه حد تک پایه است و تطورات زمانی و سیاسی منطق و بینش آن را متحول نمی سازد. برای من بیانیه شاهد دیگری از وحشت اقلیت از مغلوب شدن به نیروی اکثریت است. 

خواندن این بیانیه مرا به یاد یادداشت نماینده ولی فقیه در کیهان انداخت که هشت سالی پیشتر نوشته بود: خانه عنکبوت. آن یادداشت در نوع خود بسیار گویا بود و به نظرم در تاریخ رسانه های ایران به آن بسیار رجوع داده خواهد شد. من همان زمان مطلبی در وارسی آن نوشتم (مرد عنکبوتی). اما امروز اگر می خواستم آن مطلب را بنویسم قطعا کمتر تعجب می کردم یا اصلا تعجب نمی کردم! طبعا تجربه این هشت نه ساله باعث زائل شدن تعجب من و ما ست. اما از شباهت روشها و منطق بین آن یادداشت و این بیانیه هنوز می توان تعجب کرد. این تعجب نشانه ای است تا مساله اصلی در نزاع دوره خامنه ای است را پیدا کنیم: تحکیم مواضع اقلیت برای مهار اکثریت. 

 یادداشت خانه عنکبوت همراه با موجی از دستگیری ها بود. آن زمان وبلاگ نویسان هدف اصلی قرار داشتند گرچه به آنها محدود نبود و نماند. تقریبا همه آن دستگیرشدگان ناگزیر به ترک وطن شدند و امروز در کشورهای مختلف پراکنده اند. (خبرهای گویا را اینجا مرور کنید)

اگر به یادداشت حسین شریعتمداری در مهر سال 1383 مراجعه کنیم می بینیم که او بی پروا هر کس را که خواسته متهم داشته است. برای او حضور کسی در دولت هم اهمیت ندارد. او آشکارا چهره های مختلف اصلاح طلبان را که در حاکمیت و دولت بودند متهم می کند («با كمك عوامل اين شبكه در وزارت ارشاد، انجمن صنفي روزنامه نگاران، كانون نويسندگان و حمايت برخي از نفوذي هاي شبكه در سيستم اجرايي و...»). سپس آنها را به شبکه ای در خارج وصل می کند. باقی همه دور این محور می پیچد. عده ای هم این میانه بازداشت می شوند که دیوارشان از همه کوتاهتر است. اینها روزنامه نگار و وبلاگنویس اند. 

من اعتقاد دارم که آنچه این روزها دیدیم و، بنا به نوید بیانیه، خواهیم دید اجرای مجدد همان طرح سال 83 است جز اینکه اعضای دولت از آن کنار گذاشته شده اند. ولی آنها هم مصون نخواهند بود. چند ماه دیگر نوبت آنها خواهد بود. فرق ماجرا در این است که به دولت اصلاحات می شد حمله کرد و افرادش را به هزار اتهام ناچسب متهم داشت اما دولت انحرافات را نمی شود چون تف سر بالا ست و زمانی مورد تایید رهبر بوده است.

اگر ساختار مساله را خلاصه کنیم اینطور می شود: یک حرکت اطلاعاتی و ایذایی برای مهار کردن و از صحنه بیرون راندن کسانی که مورد تایید رهبر نظام نیستند. بازی با افراد کمترشناخته شروع می شود اما ابعاد وسیعتری می گیرد. این ابعاد در انتخابات بعدی خود را نشان می دهد. برای هجوم سال 83 انتخابات سال 84 در پیش بود و برای هجوم سال 91 انتخابات 92 در برنامه است.

یک خلاصه دیگر از همین عملیات این خواهد بود که: به هر طریقی بین مخالفان داخلی و نیروهای خارجی پیوند بزنید تا بتوان داخلی ها را سرکوب کرد. در سال 83 مرکز خارجی مطلوب در پراگ قرار داشت و وبسایت محوری گویا بود. در سال 91 مرکز خارجی لندن است و وبسایتهای محوری همه رسانه هایی که به نام «شبکه عنکبوتی» شناخته می شوند. کافی است همین تعبیر شبکه عنکبوتی را گوگل کنید. دست تان خواهد آمد.

واقعی بودن یا نبودن سناریوها و اتهام ها ابدا اهمیتی ندارد. سال 83 سناریو آنطوری نوشته شد و سال 91 اینطوری. مهم دو مساله بود و هست:

هر نیرویی که با رهبر زاویه دارد باید زاویه نشین شود و از صحنه حذف شود؛
هر نیروی مخالف داخلی باید دست نشانده خارجی وانمود شود؛

این است که بیانیه می گوید حتی اگر خبر هم نداشته باشی ممکن است در خدمت بیگانگان باشی! یعنی هر کسی می تواند متهم باشد. راه چاره چیست؟ طبعا پناه بردن به دامان مهرورزی رهبری. فقط همانجا امن است. این یعنی ای همه کسانی که در مقابل رهبر در-اقلیت-مانده موضع گرفته اید به اقلیت بپیوندید. این رویای اکثریت شدن است. اما چون نمی شود پس باید اکثریت را ساکت کرد یا فراری داد. 

بیانیه وزارت اطلاعات از این منظر اینطور خوانده می شود: ما مدافعان رهبر نظام هستیم و باقی نظام چه مجلس ششم باشد یا دولت دهم برای ما اهمیت ندارد یا تا زمانی اهمیت دارد که پیرو منویات رهبری باشد. هر گاه کسی یا روزنامه ای یا جناحی از منویات رهبر دور شد برای ما مانع شرعی و قانونی وجود ندارد که هر طور شده او را متهم کنیم. همان سال 83 نوشته بودم: «اتهامات آقای شريعتمداری به دیگران بخوبی نشان می دهد در حوزه حفظ قدرت آزادی کامل وجود دارد برای عبور از هر مرز دينی، اخلاقی، شرعی، فقهی، حقوقی و حتی عقلی.»

به کوتاهترین بیان: اصلا مهم نیست که کسی باور کند یا نکند. مساله اساسی مهار رقیب یا حذف رقیب است و تا قدرت در دست ما ست هیچ مرزی برای ما وجود ندارد. قدرت را به هر قیمت حفظ می کنیم. این همان راهی است که بشار اسد هم دارد به شکل عریان اش می رود. بیانیه وزارت اطلاعات نوع باحجاب همان روش است.

درخواست دیدبان حقوق بشر برای آزادی روزنامه‌نگاران ایرانی

دیدبان حقوق بشر از قوه قضائیه ایران خواسته است تا هر چه زودتر نسبت به تفهیم اتهام روزنامه نگاران بازداشت شده در روزهای اخیر اقدام یا آنها را آزاد کند.
این سازمان غیردولتی مدافع حقوق بشر در بیانیه خود تاکید کرده که اتهام های وارد شده علیه این روزنامه‌نگاران باید بر اساس شواهد مستدل مطرح شود و نباید ناقض حقوق اولیه این افراد مانند آزادی بیان باشد.
دیدبان حقوق بشر همچنین از قوه قضائیه ایران و دیگر نهادهای مسوول در این کشور خواسته است تا از حقوق روزنامه نگاران در این کشور، به خصوص در ماه های پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری حفاظت کنند.
در روزهای گذشته ۱۴ روزنامه نگار ایرانی بازداشت شده اند. بعضی از خبرگزاری ها در ایران اتهام این افراد را ارتباط با رسانه های فارسی زبان خارج از این کشور عنوان کرده اند.
به گفته سارا لی ویتسون، مدیر امور خاورمیانه دیدبان حقوق بشر، مقام های حکومت ایران در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری این کشور در خرداد آینده سعی دارند با ارعاب روزنامه نگاران، آنها را به سکوت وادار کنند.
خانم ویتسون گفت: "دادستان های ایرانی هیچ توضیحی ارائه نکرده اند که به چه دلیل ارتباط با رسانه های خارجی یا گروه های مخالف سیاسی جرم تلقی می شود."
نیروهای امنیتی ایران در روزهای هفتم تا نهم بهمن دست‌کم ۱۴ روزنامه نگار را بازداشت کردند.
میلاد فدایی اصل، سلیمان محمدی، ساسان آقایی، نسرین تخیری، جواد دلیری، امیلی امرایی، نرگس جودکی، صبا آذرپیک، پوریا عالمی، پژمان موسوی، اکبر منتجبی، کیوان مهرگان و حسین یاغچی از بازداشت شدگان هستند.
مطهره شفیعی نیز از بازداشت شدگان بود که بعدا آزاد شد. این در حالی است که خبرگزاری مهر در روز سه شنبه از آزادی تعدادی از بازداشت شدگان خبر داده بود.

شاهزاده رضا پهلوی امسال هم محبوبترین چهره افق به انتخاب شما چهره سال 91 و90 به انتخاب شما

هر ساله برنامه های  گوناگون صدای آمریکا (رادیو فردا )   کامپین چند هفته ای را به راه می اندازد تا شنوندگان و بینندگان رادیو فردا یا صدای آمریکا محبوبترین چهره سال  را انتخاب کنند  در سال 1390 در همین ارتباط خواسته شده بود  تا کاربران و بینندگان و شنوندگان این رسانه ها ،  محبوبترین چهره سال خود را با زدن علامتی مشخص کنند و نتیجه این همه پرسی  رسانه فارسی زبان آمریکا که شنونده و بیننده های ملیونی در ایران دارد ، رای بسیار بالای شاهزاده رضا پهلوی بود . در این همه پرسی تقریبن هر فردی که در حکومت یا اپوزسیون نامی داشت و امکان برخوردار بودن از عده ای طرفدار ،  شرکت داده شده بودند .از خامنه ای ، خاتمی ، موسوی و رفسنجانی گرفته تا فرخ نگهدارو مشیری و واحدی یا شاهزاده رضا پهلوی و رجوی ، در این نظرخواهی حتی اسامی هنرمندان را هم قید کرده بودند همانطور که اشاره شد  نتیجه این همه پرسی ، پیروزی آقای پهلوی با اکثریت مطلق آراء بود
رادیو فردا
بر اساس نتایجی که تا پایان روز ۱۵ اسفند از طریق وب‌سایت، صفحه فیس‌بوک، پیام‌های تلفنی، پیامک‌ها و ایمیل‌ها شما به رادیو فردا به دست آمده است، آرای ۱۰ چهره فهرست کنونی به  شرح زیر است:
چهره سال ۹۰ به انتخاب شما
۱. رضا پهلوی:
۲. اصغر فرهادی:
۳. زندانی سیاسی:
۴. میرحسین موسوی:
۵. معترضان سوری:
۶. محمد نوری‌زاد:
۷. نسرین ستوده:
۸. مهدی خزعلی:
۹. استیو جابز:
۱۰. گلشیفته فراهانی
این پیروزی اینترنتی آقای پهلوی ، رسانه های مزدبگیر حکومتی را چنان ناراحت کرده بود  که مدتها بعد از این همه پرسی  به  شاهزاده و رادیو فردا که هیچگونه جانبداری از کسی نداشت ، بد و بیراه می گفتند و حتی آنرا تقللبی نامیدند در زیرفقط به  یکی از این اراجیف  حکومتی دقت کنید
سایت حکومتی خبر فارسی : نتایج نظرسنجی چهره منتخب ۱۳۹۰ رادیو فردا اعلام شد و اگر چه عده ای این نظر سنجی را توام با تقلب می دانند و عده ای نیز آن را حائزاهمیت نمی دانند ولی به هرصورت رضا  پهلوی فرزند" شاه مخلوع "ايران مقام نخست در این نظر سنجی را کسب کرده
امسال  این وظیفه را برنامه پر طرفدار افق در صدای آمریکا به مدیریت آقای دهقانپور ، به عهده گرفتند . از آنجایی که بسیاری از بازندگان به سیستم رای گیری رادیو فردا ایراد گرفته بودند ، امسال برنامه افق سعی کرد با نوشتن نام کاندیدها در صفحه فیسبوک ، پیشاپیش از هر گونه سوء تفاهمی جلوگیری کند ،همانطور که در فایل  برنامه افق  که به همین موضوع ارتباط دارد و در پایین می توانید ببینید ،و  با وجود  تغییر در سیستم رای دهی  رادیو فردا ، می بینیم که نتیجه فرقی نکرد با این تفاوت که به جای محبوبتربن شخصیت سال که یک نفرباید باشد ، 4 نفر   بعدی را هم در نظر گرفتند و آنها را به برنامه افق دعوت کردند  تا آقای سیامک دهقانپور از توهین و تهمتهای بعدی بازندگان ، خود را در امان دارد و  نجات یابد
 اگر چه من با 3 نفر از آنها  مشگل آنتاگونیستی ندارم ، آنها همه سکولار و دموکرات هستند و با نقدهای بسیار اندک نظزاتشان را می پذیرم  ولی نفر پنجم  این نظر خواهی فردیست به نا  آقای مشیری .
متاسفانه آقای مشیری درای  فرهنگ پرخاشگرایانه و غیر مودبانه است . او هنوز در  کربلای  28 مرداد زندگی می کنند .و تنها فردی در اپزوسین هستند که هنوز پادشاهان فقید پهلوی را رها نکردند ، به گمانم ایشان بیشتر با پهلوی دشمن است تا با رژیم قرون وسطایی آخوندیسم . به همین خاطر کسانی که به ایشان رای داده اند که برای من محترم می باشند بیشتر پهلوی ستیزان هستند.یعنی افرادی که نه مانند بقیه ، به گفتمانی ایجابی ، بلکه به آقای مشیری رای دادند که دارای گفتمانی حذفبیست . در همین برنامه شما ملاحظه می کنید که چگونه آقای مشیری  در پاسخ به سوال آقای دهقانپور که شاهراده رضا پهلوی اظهار کرده اند :  با همه حاضر به گفتگو هستند حتی اگر خامنه ای هم اینجا  باشد او حاظر به گفتگوست و در این رابطه خط قرمزی ندارد و دهقابپور همین پرسش را  از  مشیری می پرسد  ،که  متاسفانه آقای مشیری خبر کذبی را پراکندند که گویا ایشان خواهان گفتگو با رضا پهلوی بودند و ایشان در فیس بوک خود آترا رد کردند . در همینجا باید توضیح داد که شاهزاده رضا پهلوی به کسی در فیسبوک خود وارد گفتگو نمی شود تا به مشیری جوابی داده باشند ! و این خبر آقای مشیری کذب محض است ، ایشان عدم صداقت و برخورد حذفی خود را اینجا هم نشان دادند

کاترین اشتون خواستار توقف احکام اعدام پنج عرب ایرانی شد

اندازه متن
کاترین اشتون، مسئول سیاست‌ خارجی اتحادیه اروپا، روز سه‌شنبه، ۹ بهمن از ایران خواست اجرای احکام اعدام پنج اقلیت عرب‌زبان این کشور را متوقف کند.

به گزارش رویترز، خانم اشتون که نماینده شش قدرت جهانی در مذاکرات با ایران بر سر برنامه اتمی این کشور نیز محسوب می‌شود، گفت گزارش‌هایی مبنی بر عدم بی‌طرفی دادگاه این پنج نفر دریافت کرده است و این که آنها تحت فشار مجبور به اعتراف شده‌اند.

کاترین اشتون با انتشار بیانیه‌ای اظهار داشت: «گزارش‌هایی که از اعدام قریب‌الوقوع این مردان خبر می‌دهد، بسیار نگران‌کننده است و من از مقامات ایران می‌خواهم که این احکام را تغییر دهد.»

سازمان عفو بین‌الملل در لندن و دیدبان حقوق بشر که در نیویورک مستقر است، هفته گذشته اعلام کردند که پنج فعال عرب در ایران به اتهام ارتباط با تروریسم سال گذشته میلادی به اعدام محکوم شدند در حالی که مقامات ایران برای اثبات ادعای خود به ارتباط آنها با یک موسسه فرهنگی ممنوع که میراث عرب را ترویج می‌کرد، اشاره کرده‌اند.

این پنج نفر محمدعلی عموری، سیدجابر البشوکه، سیدمختار البشوکه، هاشم شعبانی عموری و هادی رشیدی نام دارند و گزارش‌ها حکایت از آن دارد که احکام اعدام آنها تایید شده است.

اتحادیه اروپا از مخالفان فعال حکم اعدام در سراسر جهان است، اما این اتحادیه در عین حال منتقد جدی سوابق ایران در نقض حقوق بشر نیز محسوب می‌شود.

۲۷ کشور عضو اتحادیه اروپا در سال ۲۰۱۱ تحریم‌هایی را علیه آن دسته از مقامات ایران تصویب کردند که گفته می‌شود عاملان نقض حقوق بشر در ایران بوده‌اند.

بر اساس گزارش عفو بین‌الملل که فروردین ماه سال جاری منتشر شد، ایران از نظر شمار اعدام‌ها در رده‌های نخست جهانی قرار دارد. این گزارش می‌گوید که در سال ۲۰۱۱ دست‌کم ۳۶۰ نفر در ایران اعدام شده‌اند که اکثر این اعدام‌ها در ارتباط با قاچاق مواد مخدر بوده است.

یک محموله اسلحه در مسیر سوریه به لبنان توسط جنگنده های اسرائیل نابود شد

منابع امنیتی اعلام کردند جنگنده های اسرائیل یک کاروان حامل اسلحه از سوریه به لبنان را در خاک لبنن مورد هدف قرار دادند.

خبرگزاری فرانسه اعلام کرد منابع امنیتی که نخواستند نامشان فاش شود تاکید کردند:" اسرائیل کاروان حامل اسلحه را پس از عبور از خاک سوریه مورد هدف قرار داد و آن را از بین برد."

منبع به محل وقوع حادثه و نوع اسلحه ای که توسط جنگنده های اسرائیل نابوده شده ، اشاره ای نکرد.

ارتش اسرائیل از توضیح در این مورد خودداری کرده است.


یک منبع امنیتی دیگر نیز بمباران کاروان اسلحه را تایید کرده است اما گفت این حادثه در خاک سوریه به وقوع پیوست.

اوگفت: " کاروان اسلحه به سمت لبنان در حال حرکت بود." وی تاکید کرد جنگنده های اسرائیلی طی روزهای گذشته به شکل بی سابقه ای وارد حریم هوایی لبنان شده اند.

گواهی بر نادرستی گزارش نمایندگان مجلس از بند 350 زندان اوین

"و خورشید از اعماق
کهکشان های خاکستر شده را روشن می کند"
فریبرز رییس دانا

در تاریخ دوم بهمن 1391 در ساعت ده و نیم صبح ، اینجا در داخل بند باخبر شدیم چند نفر از نمایندگان مجلس وعضوکمیسیون
امنیت ملی، که مایل نیستم نامش شان را به خاطر بسپارم، به همراه یک خانم، یک عضو عالی رتبه ی زندان و یک عکاس یا فیلم بردار برای بازدید به داخل بند آمده اند. بود و نبودشان برای من هیچ تفاوتی نداشت زیرا می دانستم نه برای کشف حقایقی چون ونه برای کمک به اجرای عدالت که برای "مصلحت سیاسی" پا به اینجا گذاشته اند انتظار هم نداشتم که بخشی از واقعیت های مربوط به مسایل اینجا را – چه برسد به همه ی آنها را – به اطلاع افکار عمومی برسانند. چون می دانستم مصلح اندیشی آنان تا به کجاست.
نه آنها ونه من نیز هیچ رغبتی به ملاقات با یکدیگر نداشته ایم. همان گونه که من آنها را نمی شناختم، چه بسا آنها نیز چنین بودند. اما آنها چنان به گونه ای سراپا خلاف به افکارعمومی گزارش کرده اند که من ناگزیر شده ام این گونه به توضیح بپردازم:
نخستین چیزی که برای برای من وهمه ی دوستانم و شمار زیادی از هم بندیان که با من دراین باره حرف زدند، مطرح شد و همه بی پاسخ ماندند، این بود که به قرار اطلاع و بنا به آنچه گویا نمایندگان اعلام کرده بودند، آنها با توافق مسوول زندان قرار بوده است که تنها به یکی از اتاق های بند بروند و اگر کسانی هم مایل به گفت وگو با نمایندگان هستند باید به آن اتاق بروند. این شائبه نیز از همان لحظه ی ورود نمایندگان برای زندانیان مطرح شد که نکند انتخاب آن اتاق به خاطر حضور چهره های شاخص از جریان های سیاسی در آن اتاق است که وجه مشخص آن "درون نظام بودن"، " معتقد به اجرای بدون تنازل قانون اساسی" و "اعتراض به نتایج انتخابات خرداد 88" است. البته آن زمان هیچ یک از اعضای اتاق به حضورانحصاری نمایندگان در آن اتاق وعدم حضورشان درمکانی عمومی تر اعتراض نکردند و به رغم روشن بودن جهت داری این ملاقات، با آنها به گفت وشنود پرداختند.
به هر روی این انتخاب هیات بازدید از زندان و آن گفت وگوی مفصل تر(نسبت به گفت وگو با دیگر زندانیان بند) با چند نفر اعضای شاخص آن اتاق ومحدودیت عملی برای شنیدن اعتراض وانتقاد سایر زندانیان که حداکثر شامل هفت یا هشت نفر و هر یک در حدود 4 دقیقه می شد) نه فقط برای زندانیان پرسش برانگیز است، بلکه برای افکار عمومی هم موضوعی است که پاسخ آن برای کسانی که به وضع اجتماعی و سیاسی ایران به طور جدی می پردازند، بسیار با اهمیت است. تا آنجا که مطلع شدیم در مدت اطراق نمایندگان اعزامی در اتاق مقصد، شمار نسبتا زیادی از زندانیان که می خواستند به آنجا بروند و طرح شکایت کنند وعرض حالی بدهند، فرصت چنین کاری را نیافتند و آنان هم که توفیق نصیب شان شد وبه قول خودشان دست از پا درازتر برگشتند واز آنچه شنیدند که از سوی مذاکره شده ای به نمایندگان گفته می شد، سخت برآشفته و افسرده شدند. نیز اعمال کنترل برای حضور افراد در جلوی در اتاق مزبور ظاهرا برای برقرار نظم ، اما در واقع برای مدیریت آن گفت وگوی مفصل تر با چند نفر خاص، دال بر رویه ی دو سه سال باب شده ی "خود- نماینده" ی همه ی بند خواندن برخی از اشخاص است.
چند چرا در این رابطه مطرح است که برای کسانی که به تحول سیاسی واجتماعی ایران دلبستگی دارند به نظر من اهمیت زیادی دارد:
اگر رسیدگی به امور زندانیان برای قوه ی مقننه مطرح بوده است، چرا کمیسیون اصل نود که باید به شکایات رسیدگی کند، به اینجا نیامد و چرا کمیسیون امینت ملی که در جست وجوی یافتن راه حل های امینتی و سیاسی و دیپلماتیک به خصوص برای شرایط ویژه است، به اینجا آمده است؟ چرا در نزدیکی انتخابات و نه در پی شکایت های مدام زندانیان این کمیسیون به اینجا آمده است؟ چرا با تصمیم قبل آن اتاق را برگزیده اند؟ شاید هم جاذبه هایی در آن اتاق هست که این قبیل هیات ها را به سمت خود می کشاند) چرا بیش از آن، یک نفر از اعضای اعتراض کننده و منتقد جدی حاکمیت در آن اتاق را به زندان قزل حصار فرستادند؟ چرا پیش از آن وکیلی حقوق بشر خوشنام را یک روز بیشتر در بیمارستان نگه داشتند تا هنگام بازدید هیات فرستادگان در بند 350 نباشد؟ چرا پس از مدتی توقف ومذاکره در آن اتاق، زندانیان شاکی را به حضور نپذیرفتند؟ چرا وقت وبیشتری به زندانیان اختصاص ندادند وفقط حرف تقریبا یک سوم شاکیان را شتاب زده شنیدند ( یا اصلا نشنیدند) و مثلا چه می شد که یک روز دیگر هم نزول اجلال می کردند یا همان روز از بهترین ناهار زندان که بر خلاف برنامه ی غذایی به جای سه شنبه، روز دوشنبه ( روز حضورنمایندگان در زندان) توزیع کردند، نوش جان می کردند تا بهترین های ما را با بدترین های خود مقایسه کرده باشند؟ چرا آقایان هیات بازدیدکننده به مسجد کوچک بند که به هر حال فضایی دو سه برار اتاق داشت و خیلی ها می توانستند در آن خانه ی خدا به جای آن اتاق درگفت وگویی شفاف بنشینند و بگویند وبشنوند
گویند حدیث عشق نگویید ونشنوید مشکل حکایتی است که تقرییر می کنند
چرا فقط با آن چند نفری که در رسانه ها از آن ها نام برده اند مفصل تر از دیگران گفت وگو کردند و از همان ها نقل و قول هایی کردند؟ و مهمتر از بقیه، اینکه چرا اعضای آن اتاق یا گروهی که نماینده واقعی مردم اند و این را اعضای آن اتاق هم اذعان دارند) و نه بی طرفند ، نه مسوولیت حقوقی واجرایی برای رسیدگی به شکوایه های زندانیان را دارند ونه از پیش نیت شان ناشناخته مانده بود ( بازی های انتخاباتی) این چنین به گفت و گو نشستند؟ و چرا در این باره به گفت وگویی نشستند که می دانستند نماینده ی واقعی مردم نیستند؟ بالاخره اینکه چرا گزارشی داده اند که پر است از نادرستی ، بی انصافی و بی حرمتی به زندانیان؟
در باره ی این چرای آخری حرف دارم:
این نمایندگان نقل کرده اند که :" اینجا زندان نیست وهتل است" (شرق و بهار) گفته اند آشپزخانه های مفصل دارد وغذای عالی در اختیار همه است. واقعا زهی به اخلاق و پاکیزگی سیاسی شما.
اگر بکاویم در می یابیم که خیلی هتل ها و اقامتگاه هایی که شما بازدید کنندگان از هتل 4 ستاره 350 ،به آنها تشریف برده ، غذا خورده وخوابیده اید، آیا اینجا همان جاست؟! من به شرط انصاف وشرافت و مسوولیت انسانی از همه ی اعضای این هیات می خواهم کرم نمایند و فرود آیند و اینجا را خانه ی خود بدانند و فقط دو سه هفته ای غذای خود و خانواده شان را ( که امیدوارم غم نبینند) با غذای ساکنان این بند عوض کنند و بیایند و طعم غذای ساکنان این حصار را (که زندگی هایی را به جرم آزادی خواهی یا جرم زمی که بر سر گل ها نشسته اند" یا گیرم خطا در خود می فشارد، بین خود وعزیزانشان تقسیم کنند و فکر کنند این مزه همان تعریف و تمجید های نادرست وگمراه کننده و چاپلوسی های ویرانگر است . چنین کنند تا قدر ومزه آزادی را بفهمند. چنین کنند و بگذارند نازپرورده ها نیز کمی از این خوان نعمت بهره ببرند. خوب است بدانند که ماه ها گوشت نخورده (مثل بخش گسترده ای از مردم محروم و نیروی کار همه ی جهان و میهن ما نیز) و با آب زیپوی لوبیا سر کردن چه مزه ای می دهد. تشریف بیاورند در همین هتل 4 ستاره در اتاق های 30 تا 33 متری که 25 تا 27 نفر در آن روی زمین یا روی تخت فلزی چسبیده به طاق با خطر سقوط ( وسابقه ی زیاد شکستگی دست و پا و جمجمه ) می خوابند، سرکنند و طعم ِخوش ِخواب ِپرنیانی را دریابند. بیایند و برای استفاده از این سرویس های صد درصد نابهداشتی وعفونت زا و چند تایی اتاقک یک ونیم متری کثیف با لوله های شکسته وداغان و پوسیده را به عنوان شیر و دوش با محدودیت جدی آب گرم توی صف بایستند و بعد حمام کنند و خستگی کار و تلاش از تن به در کنند ، اما مثل ما لذت ببرند. بیایند دراین آشپزخانه ی کوچک برای 200 نفر که گویا آن قدر با شکوه است که به مطبخ شاه عباسی طعنه می زند، برای خودشان اشکنه، دمی ونیمرو درست کنند و از زندگی با هم لذت ببرند.
بیایند و بنشینند لباس های زیر و رو و پتو ملافه شان را در همان طشت کنار هما ن دستشویی بشوند و چنگ بزنند تا مثل ما آراسته باشند. راستی آیا هیات بازدید کننده سری هم به دست شویی و توالت زد؟ البته کهنه بعضی جاها را نباید دیه شوند. اماشینده ام که گفته اند " هبمهی اتاقها" رفتهاند و با " تک تک زندانیان" گفت وگو کردند واین هم از سوی تیمی که از آن اتاق بند، در 2 ساعت حضور، جم نخورد، مثل بقیه ی حرف ها، چیزی نیست که جز نادرست گویی ها. پس ذره ای پروا از ما ، مردم و فردا و صداهایی که با گوش جان از هم اکنون می شنوم.
طاق و رواق میکده هرگز تهی مباد از های وهوی عربده ی باده خوارها
باری آقایان اگر در اینجا فرش ماشینی و یخچال دیده اید، تماما با پول زندانیان تهیه شده است. در یخچال ها گاهی مواد غذایی می گذارند تا به عوض غذایی که دولت موظف است بدهد و نمی دهد، استفاده شود.
غذای اینجا به درد نخور، اکثرا دور ریختنی است وبه دور هم می ریزند. مگر آنان که فشار فقر و گرسنگی متفقا ناچارشان می کند از همان بخورند، که البته همه ی زندانیان سیاسی که امکاناتی دارند با آنها غذایشان را تقسیم می کنند. در غذای دولتی حتا هفته ای 20 گرم هم گوشت برای هر نفر نیست. سویای درجه ی 2 هم هست و لوبیای سفت و ناپخته و ماکارونی بی گوشت و گاه خورش کرفس( منهای گوشت مگر به تصادف چیزی دریابید که قسم آشپز نادرست از آب درنیاید) و گاه هم عدس پلو با سیب زمینی و سویا و همه ی اینها با بدترین مواد اولیه که به چشم هم می شود دید. میوه و سبزی درکار نیست. اما آنها که پولی دارند از بیرون سفارش می دهند به قیمت بالاتر و آن هم به اندازه ی یک چهارم قوطی کبریت و روزانه به طور متوسط شاید 10 الی 15 گرم پنیر. فروشگاهی وجود ندارد. تنها دکه ای درگوشه ی هواخوری برای کالاهایی محدود – از بیرون می گیرد و قیمت هایش گران وجنس هایش نامرغوب است و متعلق به کارکنان زندانی است که تعاونی درست کرده اند. وقتی میوه ای یا تخم مرغی یا برنجی برای فروش می آید، زندانیان باید وظیفه ی حمل آنها را از درب بند و پله ها و هواخوری تا در فروشگاه خودشان به عهده بگیرند و سپس پول بیشتری برای کالای نامرغوب تر بپردازند. محدودیت میوه ها در مورد مواد شوینده بهداشتی نگران کننده شده است. این بهداشت عمومی است که به خطر می افتد و بیماری ها فزونی می یابد و خوب نمی شوند. باید سرویس ها در راهرو ها توسط زندانیان با شوینده ی کافی شسته شود وعقل سلیم می گوید این کار تقاضا برای خدمات پزشکی را کم می کند، اما این حرفها کاربردی ندارند. آقایان گفته اند اینجا رفاه وجود دارد. با توجه به این که می دانیم آنها معنای رفاه در سطح بالا را عملا درک و تجربه کرده اند، پس گویا منظورشان این است که همین امکانات ونه بیشتر در شان زندانیان است وهمین رفاه بس شان است. به ویژه آنکه اینها هم به همت این قهرمانان بازار گرایی و خصوصی سازی وتعدیل ساختاری ، خصوصی سازی ها شده است که نگو.
برای دندان پزشکی ، برای بیمارستان ، برای غذا، برای مواد بهداشتی وشست و شوی در و دیوار و توالت باید یا پول بدهی یا جان. اگر پول نباشد و دوستانی یاری نکنند و عزت نفس این زندانیان رعایت نشود، این درد و رنج واندوه است که سیطره می یابد وفضای زندان را کدرتر وافسرده تر می کند. این تحلیل ساده را آیا در بازدیدتان در نظر آورده اید و درک کرده اید؟
درمورد وضع سلامت و بهداشت هم ، باز از این فرستاده شدگان می خواهم که بیایند و برای درد و درمان شان ( و بلا از ایشان و خانواده شان دور باد) به بهداری اینجا مراجعه کنند. اگر بیماری جدی باشد، باید دو سه ماه آزگار معطلی بکشند و درد دل و دندان استخوان یا ضعف و آزردگی را تحمل کنند تا به پزشک متخصص دست یابند که آیا وقت بشود آنها را ببینند یا نه. وقتی تمام مراحل معاینه در بهداری و زندان طی شد و نیاز به عکس و رادیولوژی و ام ای ار و سونو گرافی ومعاینات بالینی بیماستانی پیش آمد، یا نیاز به مراجعه به دندانپزشک فرد زندانی مطرح شد، تازه اول گرفتاری است. حتا وقتی بیمار حاضر است با هزینه ی خود در بیمارستان بستری شود(در مورد دندان پزشکی که چاره ی دیگری نیست وگرنه باید به دندانپزشک زندان حق ویزیت بپردازند که می گویند گران است) و تمامی گواهی های پزشکی نیز این ضرورت را تایید کردند و پزشک قانونی نیز تصدیق کرد و قرار شد بیمار هم با دست بند و لباس زندان، تحت الحفظ به بیمارستان برود ودستبند او به تخت بیمارستان قفل شود، باز تازه نماینده دادستان بر سر راه قد می افرازد که او باید تصمیم بگیرد که فرد بیمار، بیمار است یا نه و باید به بمیارستان فرستاده شود یا نه و برای این کار خانواده باید چند بار به دادستانی در مرکز شهر تهران سفر کند و در صف بایستد تا نوبت او برای درخواست مجوز برسد و گرنه روند کار در حد سرعت لاک پشت بازنشسته و فرتوت است.
آقایان این خدمات عالی پزشکی و بهداشتی که گفتید همان است که خودتان آرزوی برخورداری از آن را دارید؟ این همان حد عالی پزشکی بود؟
ما زندانی هستیم و تحویل قوه ی قضائیه ، آنها مسوول تامین ما، حفظ حرمت ما و حقوق ما هستند. ما می گوییم در زندان شماییم، اما محکوم نیستیم انواع محرومیت های بهداشتی، پزشکی، غذایی ، قضایی ، حقوق و انسانی را تحمل کنیم یا درد بکشیم. ما حتا اگر در بیرون پولی هم در بساط برای معالجه خود نداشتیم، اینجا باید با هزینه و مراقبت غیرتبعیض آمیز دستگاه قضایی از خدمات پزشکی در حدی که شما برخوردارید، برخوردار باشیم. آنچه تا به اینجا آوردم شامل خدمات زیستی بود، اما از حکم های ناعادلانه ی سنگین، اعدام و حبس های طویل المدت که باید می نشستید و شرح آن را می شنیدید، چیزی نگفتم. ننوشتم که شما دست و پای آن جوان را که دو سه دقیقه با شما هم حرف زد، دیدید و آن را در گزارشتان به افکار عمومی به زبان نیاوردید. آیا می دانید انکار این واقعیت چه معنایی دارد؟
اینجا مختصری هم از تبعیض ها نسبت به زندانیان، شامل تبعیض در مرخصی، ملاقات، تنبیه در زندان انفرادی، پوشاندن لباس بدریخت و مشترک و تحقیر آمیز زندانی به تن شماری از زندانیان و برخی امتیازها ی دیگر،مختصری شنیدید و وقت داشتید که بیشتر بشنوید، اما نه شنیدید و نه گفتید.
تقریبا مطمئن هستم همه ی کسانی که نامه ی مرا می خوانند از واقعیت امر آگاهند، اما من این جامعه را بیش از این نیازمند شناخت حقیقت می دانم که بخواهم در برابر این گزارشگران نامنصف،نامستقل، نا متعهد، و ناسپاس سکوت کنم.
عمری دویده ایم، به سرسری و عاقبت دست از طلب نشسته و از پا نشسته ایم
آقایان فرستاده شده کاری از بدی ماندگار کردید که این گونه بی پروا پا روی حق گذاشتید. حقایق را کتمان کردید یا واژگونه گفتید و نقشه ی سیاسی را به جای انجام وظایف مردمی انسانی و ملی کردید. این جا حقوق زندانیان نادیده گرفته شده است. اینکه جرم واقعی آنها، انگیزه اش و مجازاتش چیست و در این باره چه می گویند، جای بحث دیگری دارد. اینجا زندانیان عقیدتی ، سیاسی و سایبری و امنیتی در کنار هم هستند. به هر حال به طور کلی هیچ کدام در دادگاهی مناسب محاکمه نشده اند یا وکیل نداشته اند و یا فرصت کافی در اختیارشان نبوده است. اتهام ها متفاوت اند. من اینجا با بقیه سرنوشت مشترکی دارم لذا اعتقاد دارم برای کسی که در بیرون برای حقوق وآزادی همگانی وبه ویژه محرومان مبارزه می کند، وظیفه است که در اینجا از حقوق انسانی همگانی زندانیان پشتیبانی کند.
من به عنوان یک انسان حق دارم و مکلفم اینجا از حقیقتی که مربوط به حقوق انسانی زندانیان است دفاع کنم و این دفاع اگر آن گزارش خلاف واقع در اختیار افکار عمومی قرار می گرفت، شاید لازم نبود به صورت فعلی باشد، اما به جز آن، به عنوان فردی مسوول برای آزادی و آگاهی ضروری است که از این جنبه ی محدود بیرون بیایم وبه نکته ای اساسی اشاره کنم که می دانم مردم به دانستن آن نیاز دارند.
کنش و انتخاب سیاسی افراد و گروه ها حق خود آنان است اما بیش از آن همین کنش وانتخاب در بقیه ی کسانی که احساس مسوولیت می کنند، این وظیفه را مبرم می سازد که با سلامت کامل و مبتنی بر تحلیل واستدلال به نقد آنها بپردازند و ریشه یابی شان کند. نظر من آن است که اتفاقی که در آغاز این گزارش نوشتم به هیچ وجه جدا از سیاست های انتخاباتی و قدرت جویی معترضانی نیست که مبنای اصلی اعتراضشان صرف نظر از این ، آن نیت های خیر در این و آن افراد، به دست آوردن کرسی قدرت است و نه پرداختن به عمیق ترین و مبرم ترین دردهای مردم و در راس آن محرومیت های اقتصادی ، محکومیت های سیاسی و محدودیت های اجتماعی. رخدادهایی نظیر رفتار سیاسی و انتخاباتی رهبر معنوی اصلاحات (از آب سرد دماوند تا احتمالا آب گرم لاهیجان) تغییر مواضع چهره های شاخص محافظه کار و فضا سازی مطبوعاتی مصنوعی و نامطمئن و تماس های مکرر آشکار و پنهان ، نه تنها نوید بخش نجات مردم از گرفتاری های گوناگون از راه مهارت قدرت های اقتصادی و سیاسی مساله ساز و بهره کشی و مداخله های امپریالیستی نیست، بلکه از آن بوی سرزنده ی سازش هایی در سطح غمازان و نخبگان حاضر و پیشین اریکه ی قدرت به مشام می رسد.

وزیر استیضاح شود، مرتضوی ارتقا می یابد

در حالی که قرار است یکشنبه آینده وزیر کاربه علت تداوم حضور مرتضوی در سازمان تامین اجتماعی و واگذاری اختیارات خود به محمد رضا رحیمی استیضاح شود، یک نماینده مجلس گفته است در صورت انجام این استیضاح،مرتضوی ارتقا مقام هم می یابد و سرپرست وزارت کار می شود.این در حالیست که علی لاریجانی، رئیس مجلس، در نامه ای به محمود احمدی نژاد غیرقانونی بودن حضور مرتضوی در این سازمان را اعلام کرده است.
 خبر ارسال این نامه را رسانه های داخلی منعکس کرده و نوشته اند: "علی لاریجانی، رئیس مجلس اسلامی ضمن ابلاغ خلاف قانون بودن مصوبه اخیر هیات دولت در تفویض اختیارات وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در امور تامین اجتماعی، به معاون اول رئیس جمهور، ادامه سرپرستی سعید مرتضوی بر سازمان تامین اجتماعی را غیرقانونی دانست.بر این اساس قانون در صورتی که این مصوبه از سوی دولت اصلاح نشود، ابطال می شود".
در همین باره خبرگزاری مهر نیز می نویسد: "پس از غیرقانونی خواندن مدیرعاملی سعید مرتضوی بر سازمان تامین اجتماعی که با حکم دیوان عدالت اداری ابلاغ شد، هیات امنای این سازمان وی را از این سمت عزل کردند، اما هیات وزیران در جلسه اول بهمن ۱۳۹۱ بنا به پیشنهاد وزارت تعاون کار ورفاه اجتماعی و به استناد بند ۱۱۲ قانون بودجه سال ۱۳۹۱ کل کشور، وظایف واختیارات و مسئولیتهای وزیر تعاون کار ورفاه اجتماعی در نصب وعزل مدیرعامل یا سرپرست سازمان تامین اجتماعی موضوع قانون اصلاح ماده ۱۱۳ قانون مدیریت خدمات کشوری و چگونگی تعیین مدیریت سازمان تامین اجتماعی وصندوقهای بازنشستگی وبیمه های درمانی و ماده ۱۴ اساسنامه صندوق تامین اجتماعی وتبصره آن را به معاون اول رئیس جمهور تفویض کرد".
مهر می افزاید: "دولت برای جلوگیری از استیضاح وزیر کار و رفاه بر سر موضوع انتصاب سعید مرتضوی در راس سازمان تامین اجتماعی اختیار انتصاب سرپرست یا رئیس این سازمان را به معاون اول رئیس جمهور واگذار کرد. رحیمی نیز یک روز پس از عزل مرتضوی از ریاست سازمان تامین اجتماعی وی را به عنوان سرپرست سازمان معرفی کرد. هجده نفر از نمایندگان مجلس از فراکسیون ها و جناح های مختلف طرح استیضاح وزیر کار را برای این تفویض اختیار غیر قانونی در دستور کار قرار دادند و جلسه استیضاح قرار است روز یکشنبه برگزار شود".
در چنین فضایی، برخی از سایت های خبری ابطال حکم مرتضوی از سوی لاریجانی را نشانه ای از چراغ سبز مقامات بالاتر برای برکناری شیخ الاسلام دانسته اند.
بنا به نوشته فرارو، علی مطهری یکی از طراحان استیضاح وزیر کار که در اعتراض به ابقای مرتضوی انجام می شود، درباره این استیضاح گفته است: "روز یکشنبه آقای شیخ الاسلامی در مجلس استیضاح خواهد شد. چیزی درباره احتمال عزل مرتضوی نشنیده ام و موضوع استیضاح شیخ الاسلامی بدون هیچ شک و شبهه ای به قوت خود باقی است. موضوعات مربوط به تامین اجتماعی در حیطه کار وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی است و اگر پذیرفته اختیارات خود در این زمینه را واگذار کند، تخلف کرده است".
وی افزوده: "وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در پذیرفتن واگذاری اختیاراتش به معاون اول رئیس جمهور قانون گریزی و حتی بدتر از آن قانون ستیزی کرده است و لذا ما به این رفتار آقای شیخ الاسلامی اعتراض داریم و قطعا او را روز یکشنبه استیضاح خواهیم کرد."
وی در این باره هم که " گفته می شود وزیر اختیاری ندارد و دستورات مافوق خود را اجرا می کند"، گفته : "اگر دست وی بسته است و از بالا دستور می گیرد، این کار را بدتر می کند و به نوعی عذر بالاتر از گناه است. وقتی وزیری نتواند خواسته های قانون را محقق کند، این فرد صلاحیت رای نمایندگان مردم را ندارد و اعتمادی که به وی شده، باید پس گرفته شود".
او تاکید کرده: "تاکنون هیچ کدام از امضاء کنندگان استیضاح وزیر کار رای خود را پس نگرفته و قطعا پس هم نخواهند گرفت، لذا روز یکشنبه پس از تعطیلات یک هفته ای مجلس برای سرکشی نمایندگان به حوزه های انتخابیه شاهد استیضاح وزیر وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی خواهیم بود".
در همین حال، ایرنا، پایگاه اطلاع رسانی دولت تمام تلاش خود را برای جلوگیری از استیضاح شیخ الاسلامی به کار بسته و به نقل از احمد بیغش، استاندار جنجالی خراسان شمالی نوشته است: "از آن‌جا که افرادی چون توکلی به عنوان نماینده تهران از دغدغه و کار بالای نمایندگان شهرستان‌ها در ملاقات‌های مردمی و حل مشکلات منطقه فارغ هستند، کاری جز پیگیری مسائل سیاسی و پیشبرد اهداف حزبی ندارند و انگار به کرسی نشاندن خواسته‌های غیرمنطقی و تسویه حساب‌های شخصی، محور اصلی وقت‌گذاری و رسالت آن‌ها را تشکیل می‌دهد حال آنکه کلان‌شهر تهران امروز در سایه بی‌توجهی برخی نمایندگان آن در مجلس شورای اسلامی با مشکلات عدیده‌ای دست و پنجه نرم می‌کند. آقای احمد توکلی با ادبیات تهدیدآمیز در مجلس شورای اسلامی خطاب به اینجانب اعلام کرد که اگر یک روز به پایان دولت آقای احمدی‌نژاد باقی مانده باشد من مدیرعامل سازمان تأمین‌اجتماعی را پائین می‌کشم و وزیر را استیضاح می‌کنم. او حتی به همین هم بسنده نکرد و گفت: اگر نتوانستم ریش و سبیلم را می‌تراشم و به جای آن سرخاب می‌زنم".
 او در دفاع از مرتضوی افزوده است: "منطق افرادی چون توکلی خدمت و حل مشکلات مردم نیست و اینان به هیچ وجه داعیه کمک به دولت و حل مشکلات اقتصادی را در سر نمی‌پرورانند چرا که تمام وجود افرادی چون احمد توکلی به کرسی نشاندن حرف خود و انتقام‌گیری شخصی و جناحی است بنابراین چنانچه اینگونه افراد در مجلس کنترل نشوند، قطعاً وحدت ملی و همدلی قوای سه‌گانه لطمه می‌بینند".
مهدی عیسی زاده، نماینده مجلس نیز گفته است: "وزیر کار استیضاح شود، مرتضوی سرپرست وزارتخانه می شود".
به نوشته ایرنا، وی افزوده است: "من از جمله کسانی بودم که خواستار پاسخگویی وزیر در مجلس در خصوص موارد پیش آمده مانند سرپرست شدن مرتضوی و مسائل دیگر شدم اما اکنون مخالف استیضاح هستم. استیضاح در شرایط فعلی برای این وزارتخانه که با مشکلات اساسی مردم دست و پنجه نرم می کند، اقدام مفیدی به نظر نمی رسد. در صورتیکه استیضاح با رای نمایندگان انجام شود وزارتخانه باید با سرپرست اداره شود و به همان سرنوشت وزارت بهداشت دچار می شود. در صورت استیضاح چه کسی پاسخگوی وضعیت بیکاری، رفاه و بازنشستگان کشوری است. همان زمان که مرتضوی نصب شد باید استیضاح صورت می گرفت نه امروز که تا انتخابات زمان زیادی باقی نمانده و مقام معظم رهبری هم تاکید بر آرامش قبل از انتخابات دارند".

انتقال یک تبعه خارجی‌ به انفرادی در بیست و سومین روز اعتصاب غذا

کمیته گزارشگران حقوق بشر - یکی‌ از شهروندان اهل کشور ترکمنستان در پی‌ اعتصاب غذا در اعتراض به عدم رسیدگی پزشکی‌، دیروز دوشنبه ۹ بهمن به یکی‌ از سلولهای انفرادی زندان اوین منتقل شده است.
بر اساس اخبار رسیده به کمیته گزارشگران حقوق بشر، این شهروند ترکمنستانی که باتیر شاه محمد‌اف نام دارد، در اعتراض به عدم رسیدگی پزشکی به بیماری حاد کلیوی و گوارشی که دارد، از بیست و چهار روز پیش دست به اعتصاب غذا زده است.
باتیرشاه محمد‌اف، شهروند ۳۵ ساله اهل ترکمنستان نخستین بار در خردادماه ۱۳۸۸ به اتهام جمع آوری اطلاعات برای کشورهای متخاصم، جاسوسی برای ترکمنستان و روسیه و فروش فلزات کالای غیر قانونی‌ بازداشت و سپس در شعبهٔ سوم دادگاه انقلاب تهران بدون حضور وکیل متخصص، مترجم و بدون حضور نمایندگان سفارت ترکمنستان و روسیه به بیست سال حبس تعزیری محکوم شده است.

از هر نظر بی ضرر تا اطلاع ثانوی زندانی ست

ارتش اسرائیل ، با حمله به منطقه مرزی سوریه با لبنان ، یک نقطه مشخص از آنجا را بمباران کرد. منابع بین المللی می گویند این منطقه کاروان حامل سلاح برای ورود به سوریه بوده است.

دو منبع خبری غربی و امنیتی ، زمان این حمله را شب گذشته اعلام کردند.

این دو منبع که نخواستند نامش ذکر شود ، از ارائه هر گونه اطلاعات بیشتری در این باره خودداری کرده اند.

به گزارش عصرایران به نقل از رویترز ،در همین حال ارتش لبنان تایید کرده که هواپیماهای اسرائیلی ، شب گذشته در این منطقه و در حالی که در ارتفاع بسیار پایین پرواز می کردند مشاهده شده اند.

بیانیه ارتش لبنان ، تعداد هواپیماهای مهاجم را ۴ فروند اعلام کرده است.

یک محموله سلاح
منابع امنیتی اعلام کردند جنگنده های اسرائیل یک کاروان حامل اسلحه از سوریه به لبنان را در خاک لبنن مورد هدف قرار دادند.

به گزراش العربیه به نقل از خبرگزاری فرانسه، اسرائیل کاروان حامل اسلحه را پس از عبور از خاک سوریه مورد هدف قرار داد و آن را از بین برد."

منبع به محل وقوع حادثه و نوع اسلحه ای که توسط جنگنده های اسرائیل نابوده شده ، اشاره ای نکرد.
ارتش اسرائیل از توضیح در این مورد خودداری کرده است.

یک منبع امنیتی دیگر نیز بمباران کاروان اسلحه را تایید کرده است اما گفت این حادثه در خاک سوریه به وقوع پیوست.

اوگفت: " کاروان اسلحه به سمت لبنان در حال حرکت بود." وی تاکید کرد جنگنده های اسرائیلی طی روزهای گذشته به شکل بی سابقه ای وارد حریم هوایی لبنان شده اند.

ابولحسن بنی صدر و تحریف تاریخ – بحران گروگان گیری ( بخش پایانی )

در بخش اول و دوم درباره بحران گروگانگیری و علت اصلی شکل گیری آن که همان استرداد شاه برای محاکمه و در نهایت اعدام انجام شده بود توضیح داده شد . اما چرا آقای بنی صدر در برنامه صدای آمریکا از گفتن تمام حقیقت اجتناب کرد ، این امری است که باید ایشان پاسخگو باشد .
.
اما آیا آقای بنی صدر و همفکران او و دانشجویان خط امام با راه انداختن غائله گروگانگیری و طرح کردن ۳ خواست که عبارت بود از :
۱) تحویل شاه برای محاکمه و بازگرداندن اموال او به ایران .
۲) آمریکا تعهد دهد که در امور داخلی ایران دخالت نکند و از ایران معذرت بخواهد .
۳) برای غائله گروگانگیری از ایران غرامت نگیرد .
چقدر موفق بوده اند ، باید در کمال تأسف گفت بعد از ۴۴۴ روز کش دادن گروگانگیری و فشاری که بمدت ۳۴ سال بر گرده ملت ایران گزارده اند ، غیر از یکی از مفاد و آنهم به صورت نیمه کاره ، آمریکا زیر بار هیچکدام از شروط ایران نرفت ، و با راه افتادن جنگ ایران و عراق ، ایران مجبور به آزادی گروگانها شد !
.
آمریکا فقط با قبول نیمی از یک شرط قید شده در بالا یعنی بازگرداندن فقط قسمتی ازاموال ایران در آمریکا مبلغی در حدود چند میلیارد دلار به دولت ایران پرداخت کرد و طومار غائله گروگانگیری بسته شد !
از آن روز تا به اکنون ایران تحت شدیدترین تحریمها قرار دارد ، دلار ۷ تومانی به بیش از ۳۵۰۰ تومان رسیده و پاسپورتی که روزی یکی از با ارزشمند ترین پاسپورتها بود امروز به یکی از بی ارزشمند ترین ها تبدیل شده .
و ایران تا بهمین امروز تاوانی به مراتب هزاران بار بیشتر از چند میلیارد دلار پرداخت کرده است !



ممانعت بازجویان وزارت اطلاعات و دادستان ولی فقیه ازآزادی کارمندان زندانی پالایشگاه بندرعباس

بنابه گزارشات رسیده به « فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران »ممانعت  بازجویان وزارت اطلاعات و دادستان ولی فقیه  از آزادی سه کارمند ارشد و باسابقه پالایشگاه بندرعباس علیرغم تعیین وثیقه های سنگین مالی
روز پنجشنبه ۵ بهمن ماه برای دومین بار ۳ کارمند ارشد و با سابقه پالایشگاه بندر عباس به شعبه اول بازپرسی دادسرای انقلاب برده شدند و برای مدت طولانی مورد بازپرسی مجدد قرار گرفتند.در صورتیکه پیش از این ،همین شعبه  برای آنها وثیقه های سنگین تعیین کرده بود و خانواده های آنها برای رهایی عزیزانشان از شرایط قرون وسطایی زندان ، با مراجعه به این شعبه قصد تودیع وثیقه ها را داشتند.
آقای اکبر زبردست پدر محسن زبر دست که ۷۳ ساله و ساکن اصفهان است به محض اطلاع از صدور قرار وثیقه برای رهایی فرزندش از زندان به بندر عباس آمده  وی  هر روز به دادگاه انقلاب مراجعه می کند ولی او را سردوانده  و وثیقه را نمی پذیرند و در این زمستان این پیر مرد را سرگردان نموده اند.
دادستان سرکوبگر ولی فقیه آخوند علی خامنه ای در بندر عباس که فردی بنام اسدی است از پذیرش وثیقه تعیین شده توسط دادسرای انقلاب تحت نظارتش مخالفت به عمل می آورد.
تمامی تصمیمات در مورد فعالین کارگری توسط بازجویان وزارت اطلاعات گرفته می شود و بوسیله افرادی که تحت نام دادستان و قاضی می باشند ابلاغ می گردد.

بیانیه سفیران سبز امید در اعتراض به بازداشت های گسترده فعالان مطبوعاتی

سفیران سبز امید – تشکل های عضو شورای سفیران سبز امید طی بیانیه ای ضمن اعتراض به اقدامات تهدید آمیز و بازداشت های گسترده اخیر فعالان مطبوعاتی، خواهان آزادی آنها شدند.
متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
حمله متحجرانه و غیر مدنی به دفاتر روزنامه ها در آستانه سی و پنجمین سالگرد پیروزی انقلابی که بنا بود آزادی را حاکم کند، بار دیگر پرده از چهره براندازان واقعی که کمر به حذف جمهوریت نظام بسته اند، برانداخته است. اقدامات تهدید آمیز چند هفته اخیر که در اردوگاه اصحاب کودتا و با اسم رمز “انتخابات آزاد” کلید خورده است، این بار دامن روزنامه نگاران بیگناهی را گرفت که در فضای سرکوب و خفقان امروز کشور، تمامی نامهربانی ها و تهدیدات را به جان خریده اند و با وجود انبوه کمبودها تلاش می کنند تا آخرین بارقه های آگاهی رسانی را روشن نگاه دارند.
این بازداشت های گسترده و عدم تحمل فضای نیم بند اطلاع رسانی در حالی رخ میدهد که سیاستهای تمامیت خواهانه حاکمیت استبدادی در سه سال و نیم گذشته، کشور را در سراشیبی نابودی قرار داده و وخامت اوضاع به جایی رسیده است که عقلای احزاب و گروههای سیاسی با دیدگاهها و گرایشات متفاوت، همگی بارها بر این نکته صحه گذاشته اند که تنها راه نجات کشور، حرکت به سوی وحدت ملی و بازگشت اعتدال و عقلانیت به فضای سیاسی کشور است.
در همین راستا، مجموعه سفیران سبز امید، به عنوان گروهی از جوانان آزادیخواه این مرز و بوم، ضمن اعتراض و اعلام انزجار نسبت به حضور سیاه نیروهای امنیتی و نظامی در فضای مطبوعاتی کشور، خواهان آزادی فوری این روزنامه نگاران و دیگر فعالین مطبوعاتی دربند می باشد، چه اینکه وجود رسانه هایی مستقل و منتقد در فضای موجود نه تنها تهدیدی برای امنیت کشور نمی باشد بلکه حضور ایشان به عنوان یکی از ارکان اصلی برقراری دموکراسی، از ملزومات رسیدن به ایرانی آزاد و سربلند خواهد بود.
سفیران سبز امید

« در انتخابات شرکت نخواهم کرد؛ به همین سادگی بعد از انقلاب هیچ فقیری وجود نخواهد داشت!

poverty
یکی از اصلی‌ترین شعارهای قبل از انقلاب که اغلب توسط انقلابیون در بین مردم عادی برای جلب توجه و حمایت آن‌ها شایع شده بود، تاکید بر جنبه‌ها و نتایج مثبت اقتصادی انقلاب سال ۵۷ بود. در آن روزها علاوه بر شعارهای مخصوص برای روشن‌فکرها که هرگز رنگ واقعیت به خود ندید، تبلیغ جنبه‌های سودمتد انقلاب بر وضع معیشتی مردم که باعث می‌شد فقر به کلی نابود شود یکی از پایه‌ای‌ترین شعارها بود و این حربه توانست عده‌ای نسبتا زیاد را طرف‌دار انقلاب در آن سال کند. این‌که قرار بود هیچ گرسنه‌ای بعد از انقلاب وجود نداشته باشد و فقر از بین رود، کم‌کم در حال تبدیل به واقعیت است.
پدربزرگ من همیشه در این زمینه به شوخی می‌گفت: آخوندها راست می‌گویند! با آمدن آن‌ها فقر از بین رفته‌ و دیگر فقیری وجود ندارد. جمهوری اسلامی باعث شد همه فقرا از گرسنگی بمیرند و به این ترتیب گرسنه و فقیری در جامعه ایران وجود ندارد.
امروز ۳۴ سال بعد از انقلاب سال ۵۷، به این شعار که قرار است تا چند سال بعد از انقلاب گرسنه‌ای وجود نداشته باشد، رسیده‌ایم. قیمت مواد غذایی و دارویی به اندازه‌ای بیش‌تر شده است که کم‌کم بسیاری به خاطر گرسنگی و یا تامین نشدن مواد دارویی در گوشه‌ای جان می‌سپارند. عده‌ای از روی فقر و نداری خودکشی می‌کنند و عده‌ای هم به جرم دزدی کشته می‌شوند و از طرفی قتل‌ها هم افزایش یافته‌اند. به این ترتیب، تا چند سال دیگر در ایران گرسنه‌ای وجود نخواهد داشت و یکی از اصلی‌ترین اهداف انقلاب شکوه‌مند در آستانه پیوستن به حقیقت است.

امام آمد، ٣٤ سال نکبت آمد!

امام آمد!
امام آمد، امام با حجاب اجباری آمد.
امام آمد، دوران طلائی چماقداران آمد.
امام آمد، فقر و فحشا آمد.
امام آمد، اعدام های دسته جمعی آمد.
امام آمد، امام با طناب دار آمد.
امام آمد، کراک و شیشه و اعتیاد آمد.
امام آمد، سنگسار و بربریت آمد.
امام آمد، شلاق و تعزیر آمد.
امام آمد، اقتصاد مال خر است آمد.
امام آمد، امام بسیجیان و پاسداران آمد.
امام آمد، اعدامهای خیابانی و دار و درفش آمد.
امام آمد، امام جنگ جنگ تا پیروزی آمد.
امام آمد، کشتار دهه ٦٠ آمد.
امام آمد، جنگ و ویرانی آمد.
امام آمد، امام راه قدس از کربلا میگذرد آمد.
امام آمد، کلید بهشت بر گردن بسیجیان یکبار مصرف آمد.
امام آمد، دوران طلائی چپاولگران آمد.
امام آمد، فروش دختران ایرانی در دُبی آمد.
امام آمد، امام جام زهر آمد.
امام آمد، خامنه ای، خلخالی، لاجوردی، رفسنجانی، محمدخاتمی، احمد خاتمی و احمدی نژاد آمد.
امام آمد، ٣٤ سال نکبت آمد!

ریحانه طباطبایی، روزنامه‌نگار بازداشت شد

ریحانه طباطبایی، خبرنگار سرویس سیاسی روزنامه بهار بازداشت شد.

به گزارش تارنمای ندای سبز آزادی، مأموران امنیتی صبح امروز پنج‌شنبه ۱۲ بهمن ماه ریحانه طباطبایی، خبرنگار سرویس سیاسی روزنامه بهار را در منزلش بازداشت کردند.

این روزنامه‌نگار، پیش از این نیز از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه به اتهام تلاش برای انتخابات آزاد از راه "حذف نظارت استصوابی شورای نگهبان و اصلاح شورای نگهبان، مطبوعات آزاد، احزاب آزاد و آزادی زندانیان اغتشاشات و فتنه‌گران و عدم دخالت نظامیان در سیاست و اقتصاد و بازگشت نظامیان به پادگان‌ها" و "تضعیف ارکان نظام جمهوری اسلامی" به یک سال حبس تعزیری محکوم شده بود.

در بخش‌های دیگری از حکم صادره برای این روزنامه‌نگار، انتشار اخبار زندانیان سیاسی و دیگر اخبار اعتراضات مردمی به‌عنوان "زنده نگهداشتن جریان فتنه و برجسته کردن اخبار مربوط به محکومان جریان فتنه و متهمان حوادث پس از انتخابات" عنوان شده است.

مسئولان جمهوری اسلامی ايران از رويدادهای دهمين دوره انتخابات رياست جمهوری در سال ۱۳۸۸ به‌عنوان "فتنه" ياد می‌کنند. معترضان به نتايج اين انتخابات به مدت نزديک به يک سال دست به اعتراضات خيابانی زدند و در اين مدت صدها نفر بازداشت و ده‌ها نفر کشته شدند.

ریحانه طباطبایی در تاریخ ۲۱ آذر ۱۳۸۹ از سوی سپاه پاسداران در منزل پدری‌اش بازداشت شده و به مدت ۳۶ روز در انفرادی بند دو الف سپاه تحت بازجویی قرار گرفته بود
ریحانه طباطبایی در تاریخ ۲۱ آذر ۱۳۸۹ از سوی سپاه در منزل پدری‌اش بازداشت شده و به مدت ۳۶ روز در انفرادی بند دو الف سپاه تحت بازجویی قرار گرفته بود.

وی پس از تحمل ۳۶ روز بازجویی در انفرادی با سپردن وثیقه ۶۰ میلیون تومانی از این زندان آزاد شد.

طباطبایی سابقه فعالیت در خبرگزاری سینا و مجله چلچراغ را نیز دارد.

تارنمای بولتن‌نیوز، وابسته به نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی روز گذشته علی دهقان، روزنامه‌نگار و دبیر سرویس اقتصادی روزنامه بهار را "عنصر رسانه‌ای نزدیک به برخی محافل جریان فتنه" معرفی کرد و نوشت وی با حکم قضایی بازداشت و روانه بازداشتگاه شد.

از شامگاه شنبه هفتم بهمن تاکنون شماری از روزنامه‌نگاران در ایران از جمله سلیمان محمدی، میلاد فدایی اصل، جواد دلیری، ساسان آقایی، نسرین تخیری، پوریا عالمی، پژمان موسوی، امیلی امرایی، مطهره شفیعی، نرگس جودکی، اکبر منتجبی، صبا آذرپیک، کیوان مهرگان و حسین یاغچی نيز بازداشت شده‌اند.

تاکنون به جز آزادی مطهره شفیعی، خبر تأییدشده‌ای درباره آزادی سایر روزنامه‌نگاران منتشر نشده است.

نزدیک به ۲۰۰ تن از روزنامه‌نگاران داخل و خارج ایران روز گذشته با انتشار بیانیه‌ای از مسئولان قضایی ایران خواستند که روزنامه‌نگاران بازداشت‌شده را به سرعت آزاد کنند.

سازمان گزارشگران بدون مرز نیز در آخرین اطلاعیه خود درباره بازداشت‌های اخیر اتهام‌زنی به خبرنگاران را شیوه‌ای تکراری در جمهوری اسلامی دانست و گفت: "اتهام «همکاری با گروه‌های ضد انقلاب» از سوی مقامات قضایی و امنیتی به روزنامه‌نگاران بازداشت شده، اتهام تازه‌ای نیست. جمهوری اسلامی همواره از این اتهام برای به سکوت وادار کردن روزنامه‌نگاران و روشن‌فکران استفاده کرده است."

بنابر خبرهایی که به دست گزارشگران بدون مرز رسیده، دستگیرشدگان در سلول‌های انفرادی بند ٢٠٩ زندان اوین به‌سر می‌برند.

دستگیری روزنامه‌نگاران ایرانی بازتاب جهانی وسیعی داشته است. در همه رسانه‌های مهم کشورهای مختلف در این مورد خبرهایی منتشر شده است. سازمان‌های مدافع حقوق بشر، عفو بین‌الملل و دیده‌بان حقوق بشر نیز در این‌باره اطلاعیه صادر کرده‌اند.

عفو بین‌الملل خواهان آزادی همه دستگیرشدگان شده است. دیده‌بان حقوق بشر نیز ضمن تأکید بر این خواست، از قوه قضائیه ایران و دیگر نهادهای مسئول در این کشور خواسته است تا از حقوق روزنامه‌نگاران در این کشور، به‌ویژه در ماه‌های پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری حفاظت شود.

درخواست دولت آلمان از تهران: حکم اعدام شهروندان عرب ایرانی را لغو کنید

خبرگزاری هرانا - مسئول حقوق‌بشر دولت آلمان با انتشار بیانیه‌ای خواستار لغو حکم اعدام ۵ شهروند عرب اهوازی شد. مدافعان حقوق‌بشر نیز با اشاره به فعالیت‌های مسالمت‌آمیز این افراد از قوه قضاییه ایران خواستند اجرای احکام را متوقف کند.
بنا به گزارش دویچه وله، مارکوس لونینگ، مسئول حقوق‌بشر وزارت امورخارجه آلمان، روز پنجشنبه (۵ بهمن/۲۴ ژانویه) با انتشار بیانیه‌ای خواستار لغو فوری حکم اعدام ۵ شهروند عرب ایرانی در اهواز شد.
لونینگ در این بیانیه می‌نویسد: "تهدید ۵ شهروند عرب اهوازی به اعدام سبب نگرانی شدید شده است." به گفته مسئول حقوق‌بشر دولت آلمان احکام اعدام در پی «محاکماتی غیرشفاف» صادر شده‌اند.
به گفته این مسئول آلمانی تایید این "احکام شبهه‌برانگیز" از سوی دیوان عالی جمهوری اسلامی در تناقض آشکار با مبانی دولت قانون‌مدار بوده و بیانگر تحقیر انسان است و به‌هیچ‌وجه قابل پذیرش نیست.
در این بیانیه همچنین تصریح شده که این افراد بطور مسالمت‌آمیز تنها برای تحقق "حقوق فرهنگی و سیاسی" خود فعالیت کرده‌اند و حتی "شکایت" از این افراد نیز کاملاَ غیرقابل قبول است. به گفته لونینگ قوه قضاییه ایران با صدور این احکام حقوق‌بین‌الملل و حتی قانون اساسی جمهوری اسلامی را نیز زیر پا می‌نهد.
لونینگ در این بیانیه خبری می‌افزاید: "ایران بجای سرکوب شهروندان خود باید از حقوق آنان پشتیبانی کند."
در پایان این بیانیه، مسئول حقوق‌بشر دولت آلمان از جمهوری اسلامی خواستار لغو احکام اعدام این افراد و آزادی سریع آنان شده است. به گفته لونینگ "ایران باید حقوق‌بشر را در مورد شهروندان خود جدا از وابستگی‌های قومی و مذهبی آنان رعایت کند."
در بیانیه مسئول حقوق‌بشر آلمان درباره فعالیت اقلیت عرب در ایران آمده است: "به عرب‌های اهواز در عرصه‌هایی همچون تحصیل، کار، مسکن مناسب و در امور سیاسی و فرهنگی تبعیض روا داشته می‌شود. فعالان فرهنگی و سیاسی عرب اهوازی بطور مستمر از سوی قوه قضاییه ایران به اعدام یا حبس‌های طولانی مدت محکوم می‌شوند."
محمد‌علی عموری‌نژاد، جابر آلبوشکه، مختار آلبوشکه، هاشم شعبانی‌نژاد و هادی رشیدی همگی از فعالان کانون فرهنگی رامشیر هستند که در بهمن و اسفند سال ۱۳۸۹ دستگیر شدند.

روزشمار ِ دولت ِ بختیار، ١٣ بهمن ِ ١٣۵٧ | دكتر بختیار: دموکراسی را وجه المصالحه سازش با خمینی نمی کنم!

آیت الله خمینی ستاد خود را در تهران برپا کرد
خمینی در مدرسه علویآیت الله خمینی پس از سخنرانی در بهشت زهرا، همراه با پسرش احمد در شهر تهران گم شد. به نوشته منابع مختلف، آیت الله خمینی همراه با پسرش احمد، پس از مراسم بهشت زهرا توسط یک هلیکوپتر نیروی هوایی ارتش به بیمارستان هزار تختخوابی منتقل شده و از آنجا و بدون آنکه کسی در جریان باشد به خانه یکی از دوستانش در تهران می رود. نزدیکان آیت الله که از وی بی خبر بوده و وی را گم کرده بودند نگران شده و از طریق رهبران نهضت آزادی با سران دولت، ساواک و ارتش تماس گرفته و دنبال امام می گشتند. سرانجام امام پیدا می شود و در ساعت یازده شب گذشته  به اقامتگاه خود در مدرسه رفاه که تبدیل به ستاد وی شده است می رود و می خوابد.
روزنامه اطلاعات ١٤ بهمن در صفحه ٨ خود و در گزارشی از اقامتگاه آیت الله  نوشت: » …قرار است امام تا ساعتی دیگر به محل ستاد بیایند. در طبقه دوم برای ایشان اقامتگاهی تدارک دیده شده. دکتر یزدی، ابوالحسن بنی صدر و صادق قطب زاده نیز در همین محل اقامت می کنند. ساختمان از سه طبقه تشکیل شده، قسمت زیرین خانه به سالن غذا خوری و نمازخانه اختصاص دارد. در نمازخانه که به صورت کوچکی درآمده، سه بار صبح و ظهر و شام، حاضران در ستاد بر سر سفره می نشینند…. در طبقه همکف اتاق های متعددی وجود دارد که هر کدام به موضوعی بستگی دارد. اتاق خبرنگاران خارجی، اتاق تلکس، اتاق ماشین نویسها، اتاق مترجمان، اتاق های متعددی برای برگزاری جلسات.
این اتاقهای آخری که روزی کلاس های درس بوده، به صورت حجره طلاب درآمده و فرشی بر کف اتاق افتاده است. و در هر اتاق تنی چند از علما که اغلب چهره های آشنایی دارند، گرم بحث و گفتگویند. طبقه دوم به امام و همراهانش اختصاص یافته…. بی اختیار وقتی در این گوشه از تهران هستی، حس می کنی که در یکی از خانه های مکه یا مدینه بسر می بری. چهره ها اغلب تداعی آن گروهی را می کند که در مکه یا مدینه دیده ای….دکتر مفتح و تنی دیگر از دوستانش ستاد را ترک کرده اند. در واقع نقش اجرایی ستاد به عهده دکتر مفتح ، حجت الاسلام خامنه ای و حجت الاسلام رفسنجانی است. بالاخره  انتظار به پایان می رسد و ساعت یازده شب کسی به پایین می رسد و اعلام می کند که امام آمده است و چون ایشان خسته اند بهتر است آرام باشیم….»
بخشی از این مدرسه در نخستین روزهای پیروزی انقلاب به زندان سران رژیم پیشین نیز تبدیل شد. آنها در اتاق های این مدرسه مورد بازجویی قرار می گرفتند. در پشت بام این مدرسه نیز، اولین اعدام ها در جمهوری اسلامی صورت گرفت.
ملاقات مردم با آیت الله خمینی آغاز شد
روزنامه اطلاعات نوشت: » از بامداد امروز نیز هزاران تن از مردم تهران برای دیدن آیت الله خمینی به مدرسه علوی  ٢ رفتند. کمیته استقبال از امام خمینی با صدور اعلامیه ای ساعات دیدار زنان را از مردان جدا کرد. بر اساس این اطلاعیه، مردان از ساعت ٩ صبح تا ١٢ و زنان از ساعت ٣ بعد از ظهر تا ٦ بعد از ظهر می توانند به دیدار امام به محل اقامت ایشان در خیابان ایران (عین الدوله) بروند. با اعلام این برنامه سیل جمعیت از ساعت ٧ صبح به سوی مدرسه علوی شماره ٢ سرازیر شد. جمعیت وارد حیاط مدرسه که ٣ هزار متر مساحت دارد می شدند. جمعیت به اندازه ای بود که عده ای بر اثر فشار بیهوش شدند. امام نیز مقابل پنجره ای ظاهر شده و با تکان دادن دست به ابراز احساسات مردم پاسخ گفت.
خمینی به بختیار: نگو «من لرم سر لجم»، بیا مثل آدم توبه کن
آیت الله خمینی در نخستین دیدار با جمعی از روحانیون با اشاره به صدماتی که به خاطر از دست دادن نیروی انسانی در اثر جنایات سلسله پهلوی به جامعه وارد شده، گفت: » دیگر دوران حقه بازی و مردم فریبی شاه با حربه ملیت و  آزادیخواهی به سر آمده. همان آزادیخواهی که خود مردک گفت آزاد زنان و آزاد مردان، همان آزادی که می گفت من آزادی دادم به ملت در صورتی که پشتش مسلسل بود و توپ و تانک بود.»
وی سپس بدون نام بردن از بختیار گفت: » الآن هم بعضی از کسانی که با او ارتباط دارند و با روش های ظاهرا اصلاح پیش آمده اند می خواهند منافع اجانب را حفظ کنند. خود محمد رضا هم این ادعا را می کرد. به قرآن مجید توسل می جست. آزاد زنان و آزاد مردان می گفت، ولی همه حیله بود. حالا هم که ملیت و ملت گفته می شود که فلان چیز را حذف می  کنیم و آزادی می دهیم، همه حیله است و ملت باید بیدار باشد.» آیت الله خمینی به غیر قانونی بودن سلطنت شاه و دولت منبعث از آن و غیر قانونی بودن مجلسین اشاره کرده و سپس  خطاب به رییس دولت اظهار داشت: » … شما کنار بروید، از فردا شما بروید کنار… شما یک آدم عادی هستی غاصب»
آیت الله افزود: » سکوت و عدم شرکت در سرنگونی رژیم شاه خیانت به اسلام و کشور است… صلاح ارتش در پیوند با ملت است و این دولت باید تنبه کرده و خودش کنار برود… شما یک آدم عادی هستید. آبرویت را می ریزی، برو کنار، » من سر لج افتاده ام» آخر برای چه انسان سر لج بیفتد و یک ملتی را، مقدرات یک ملتی را ملعبه کند که » من لرم، سر لج افتادم». باید حتما با پس گردنی ردشان کنند؟ خوب مثل آدم بیا توبه کن، بگو صحیح است حرف های ملت، امر، امر ملت است. آیت الله خمینی پس از پیروزی انقلاب در طی یکی از سخنرانی های خود، در باره شاپور بختیار گفته بود: » بختیار خوی بیابانی داشت.»
بختیار: دموکراسی را وجه المصالحه سازش با خمینی نمی کنم
روزنامه اطلاعات چهاردهم بهمن در صفحه دوم خود بخش هایی از چند مصاحبه نخست وزیر با رسانه های گروهی خارجی را آورد. بختیاردر مصاحبه با رادیو کانادا گفت: » هر نوع دگرگونی در حکومت ایران باید از راه انتخابات آزاد صورت گیرد و نه توسط گروهی مردم هیجان زده که در خیابان به راه می افتند.» وی گفت که مایل است با آیت الله خمینی دیدار کند، اما آیت الله باید درک کند دولت من قانونی و تنها دولت در ایران است.
بختیار می افزاید: » تمام عمرم در راه برقراری دموکراسی در ایران مبارزه کرده ام و با خمینی و یا هر کس دیگر اصول دموکراسی را وجه المصالحه قرار نخواهم داد. بختیار در مورد اعلام قریب الوقوع جمهوری اسلامی توسط آیت الله خمینی می گوید: » من نخست باید بدانم که جمهوری اسلامی چیست و سپس بگویم آیا قبولش خواهم کرد یا نه.» وقتی در مورد مصالحه با آیت الله خمینی از بختیار سوال شد جواب داد: » اگر در این سازش، دموکراسی، انتخابات آزاد و اعلامیه جهانی حقوق بشر رعایت شود با آن موافقم، اما در مورد بعضی مسایل و اصول نه با شاه  سازش خواهم کرد و نه با خمینی.» بختیار گفت: » بیست و پنج سال است که با خودکامگی و فساد حکومت شاه مبارزه کرده ام.» و افزود: » دست به نوعی انقلاب بر ضد شاه زده ایم. اکنون نباید یک دیکتاتوری را جانشین آن دیکتاتوری کنیم.»
شاپور بختیار در مصاحبه ای دیگر با رادیو ملی فرانسه گفت: » موجودیت و وحدت کشور بر همه مسایل دیگر از جمله خمینی،شاه و قانون اساسی مقدم است.» وی در مورد مناسبات آینده اش با آیت الله خمینی تاکید کرد که «قدمی» در راه نزدیک شدن به وی برداشته شده است و افزود: » من درها را همچنان باز خواهم گذاشت.» وی به سوال مربوط به احتمال تشکیل یک دولت وحدت ملی پاسخ مساعد داد و تاکید کرد که با شخصیت هایی چون مهدی بازرگان در تماس است.
نخست وزیر ایران در باره ارتش گفت: » از ٥٠ سال پیش هرگز سابقه نداشته است که ارتش اینچنین از یک نخست وزیر پیروی کند» و افزود: » این ارتش نیست که فرمان می دهد بلکه ارتش باید در خدمت سیاست دولت باشد.» بختیار در مصاحبه با رادیو مونت کارلو نیز گفت: » اگر مردم به یک ستاد یا یک تانک حمله کنند، یا اقدام به تیراندازی و پرتاب کوکتل مولوتف کنند به آنها پاسخ داده خواهد شد.» نخست وزیر ایران گفت که با همه توانایی می کوشد که از بازگشت دیکتاتوری به کشور جلوگیری کند.
سنجابی: جبهه ملی به امام خمینی وفادار است
روزنامه اطلاعات از قول آسوشیتد پرس نوشت: » کریم سنجابی رهبر جبهه ملی ایران گفت: » شاپور بختیار که اعتقاد دارد معتقد به دموکراسی است، باید از نخست وزیری استعفا بدهد.» او گفت که پیشواز پرشور میلیون ها ایرانی از آیت الله خمینی نشانه «رای اعتماد» مردم به طرح های ایشان در باره ایجاد یک جمهوری اسلامی است. سنجابی پس از دیدار از آیت الله خمینی در اقامتگاهشان گفت که مخالفان رهبری آیت الله خمینی اقلیت بسیار کمی هستند.
سنجابی در این باره که پس از استعفای بختیار از پست نخست وزیری چه روی خواهد داد گفت که پس از استعفای او یک دولت ملی منطبق با خواست ملت و نظریات آیت الله خمینی تشکیل خواهد شد تا برنامه هایی را که مورد خواست رهبران مذهبی و ملت ایران است اجرا کند. سنجابی از بیان نقش خود به عنوان رهبر جبهه ملی در یک چنین دولتی خودداری کرد، اما گفت: صریحا اعلام می کنم که جبهه ملی به جنبش ملی ایران و به رهبری حضرت آیت الله خمینی وفادار است و این سیاست را همچنان ادامه خواهد داد. قبلا گفته می شد که آیت الله خمینی استعفای سنجابی را از رهبری جبهه ملی دست کم برای مدتی موقت به عنوان شرط انتخاب او در شورای انقلاب اسلامی خواستار شده است.
دکتر سنجابی در خاطرات خود می گوید که آیت الله مطهری و آیت الله بهشتی از طرف آیت الله خمینی از او برای شرکت در شورای انقلاب دعوت کردند ولی وی نپذیرفت.
چریک های فدایی خلق: بازگشت امام تجلی اراده خلق ایران است
سازمان چریک های فدایی خلق ایران با صدور اعلامیه ای با گرامی دانستن ورود آیت الله خمینی به کشور، بازگشت وی را تجلی اراده خلق ایران توصیف کرد. آنها ارتش ایران را مزدور خوانده و خواستار ادامه انقلاب تا نابودی کامل امپریالیسم شدند. روزنامه اطلاعات چهاردهم بهمن در صفحه هشتم خود این اعلامیه را آورده است:
مردم ایران در آستانه یک پیروزی دیگر
آیت الله خمینی
مبارز عالیقدر و پیشوای بزرگ شیعیان به مبهن باز می گردد
ودیعه این بازگشت، خون سرخ مردمی است که با آرمان ایرانی آزاد و دموکراتیک به استقبال گلوله های ارتش مزدور شتافتند. این بازگشت تجلی اراده خلق های زحمتکش و قهرمان میهن ماست.
سازمان چریک های فدایی خلق ایران آنرا گرامی می دارد. با این اعتقاد که باید انقلاب را، همگام با همه میهن پرستان و آزادیخواهان واقعی و با اتکاء به وسیعترین اقشار زحمتکش خلق، تا نابودی کامل امپریالیسم و نوکرانش، تا استقرار کامل حاکمیت خلق همه مردم است،  به پیش رانیم.
دعوت حزب توده به قیام مسلحانه برای برانداختن دولت بختیار
روزنامه اطلاعات، از قول خبرگزاری فرانسه نوشت: » کمیته اجرایی حزب توده ایران خواستار مبارزه مسلحانه برای برانداختن دولت بختیار شد.» حزب توده ایران در آخرین بیانیه خود، از بختیار به عنوان» خائن» نام برد و اعلام کرد که رهبران جنبش دموکراتیک نباید در برابر مانورهای مختلف دشمن حتا یک لحظه درنگ کنند و باید ملت را به تدارک و سازمان دادن مقاومت و نبرد مسلحانه فرا خوانند.
حزب توده در بیانیه خود افزود: » امپریالیستها و نوکران آنها می کوشند ملت را با هیولای کمونیسم و با خطری که متوجه تمامیت ارضی کشور است و دروغ های دیگر بترسانند و به این ترتیب جبهه متحد ملت را تضعیف کنند و بین مبارزان مذهبی و نیروهای دموکراتیک تفرقه اندازند.» حزب توده اضافه کرد: » با اعتصاب غذا کاری از پیش نمی رود، بلکه با یک حمله مسلحانه و اشغال واحدهای نظامی و پایگاه های مهم دشمن می توان دستگاه نظامی خلق را در هم شکست و خویشتن را در خدمت خلق قرار داد.»
سادات در باره اوضاع ایران به مردم مصر هشدار داد
روزنامه اطلاعات از قول خبرگزاری فرانسه نوشت: » انور سادات رییس جمهوری مصر در سخنانی در اجلاس حزب ناسیونال دموکرات خود علیه امتزاج مذهب و سیاست در مصر نظیر آنچه که به عقیده سادات در ایران روی داده است به مردم مصر هشدار داد.» سادات گفت: » من به هر کس که بخواهد از مذهب برای تظاهر به اینکه نایب خدا در روی کره زمین است بهره برداری کند، اخطار می کنم که چنین فردی فکر نکند تنها کسی است که مقرر شده قدرت را در دست گرفته و مردم باید از او اطاعت کنند.»
سادات در این سخنان فرقی بین اسلام و سیاست در مصر قایل شد. وی گفت: » کسانی که می خواهند عبادت کنند باید به مساجد بروند و آنها که می خواهند در سیاست درگیر شوند باید از طریق مجاری قانونی به فعالیت خود ادامه دهند.» سادات گله داشت که گروه های مسلمان محافظه کار در چند سال گذشته در دانشگاه های مصر نفوذ بسیار پیدا کرده اند. اشاره سادات به جمعیت اخوان المسلمین بود که قراردادهای کمپ دیوید را به شدت محکوم کرده است.
تیمسار نجیمی نایینی: بازی تمام شده است
یکی دیگر از فرماندهان نظامی که در شورای عالی نظامی نهم بهمن صحبت کرد، تیمسار نجیمی نایینی مشاور رییس ستاد بود.  وی مخالف اقدام نظامی بود و علت مخالفت خود را تمام شدن بازی یا به اصطلاح او پات شدن ارتش می دانست. به نظر وی به علت بازی بسیار بد حکومت، ارتش پات شده است و دیگر اقدامی نمی تواند بکند. تیمسار نجیمی نایینی می گوید: » کسی فکر نمی کرد ملت ایران چنین تعصبی داشته باشد، اینطور بدون فکر عمل کند. خوب، توده عظیم نادان دنبال آقای خمینی هستند. هر چه او بگوید گوش می کنند. او را مثل خدا و پیغمبر می دانند. اگر خمینی دستور بدهد، هیچ تضمینی نیست که سرباز مرا هم نزند. من دستور دادم که در منزل خودم، نگهبان هایم با هم حرکت کنند، که اگر یکی خو است بیاید…
چون اینها می گویند آن شمر است و آن هم یزید است و آن هم امام حسین است. این شمر را اگر بزنی، میروی به بهشت. این جور اشخاص را نمی شود… اینها خیلی «انترسان» است که مذهب شیعه ای که ایران را نجات داد و ملیت ایران را در زمان صفویه بوجود آورد، همین مذهب در اواخر قرن بیستم دارد ملیت ایرانی را از بین می برد. خیلی «انترسان» است…اصلا به ایران فکر نمی کنند. اصلا مردم دارند پرچم هایی با رنگ های دیگر بر می دارند. و طرفداران بختیار خیلی جرات کردند که روز پنجشنبه، پنجم بهمن پرچم سه رنگ را بردند.
خب، تیمسار! ما با این حقایق روبرو هستیم. موقعیت ما خیلی حساس است. مثلا نیامدن آیت الله خمینی، آیا این بهتر است یا بیاید؟ چون نیامدن ایشان از نظر مردم مثل این است که اصلا جلوی امام حسین را گرفته اید به میدان عاشورا، کربلا… اگر قاطع عمل کنیم، باید هزاران نفر کشته شوند. اگر هم قاطع عمل نکنیم هر عملی کنیم، بر علیه ما هستند. اصلا این روزنامه ها؛ روزنامه کیهان و اطلاعات اصلا شورشنامه است. اصلا وضعی را بوجود آورده اند که من هم وقتی می خوانم طرفدار آنها می شوم. باور کنید! من شب طرفدار آنها می شوم، صبح که می آیم اینجا وضعم عوض می شود. تبلیغات موثر است. اصلا عجیب است. وحشتناک است. اصلا دائم با قوم و خویش ها دعوا دارم.
تیمسار! این مرد( آیت الله خمینی) غیر ممکن است که یک قدم جلو بیاید و یک قدم از حرفش پایین بیاید. در دنیا و در ایران، این تاریخ ٢٥٠٠ ساله را دارد عوض می کند. او الآن نمی آید با شاپور بختیار حرف بزند و حرف او را قبول کند. … این آدم اگر صدها هزار نفر هم کشته بشوند، دنبال کار خودش را می گیرد… او فکر می کند که باید دولت اسلامی بوجود بیاورد. فکر می کند که باید سیستم شاهنشاهی را در مملکت ایران از بین ببرد و هدفش همین است و متاسفانه عده زیادی از مردم هم دنبال او هستند…ما باید استراتژی خودمان را روشن کنیم و بر اساس آن جلو برویم. و الا خرده خرده نابود خواهیم شد و مثل برف آب خواهیم شد.
خیلی متاسفم که نمی دانم چکار باید بکنیم. چون همه این کارها که ارائه شده به بن بست است. خوب، ارتش وارد شود؟ با چه بیسی و با چه منابعی؟  تیمسار بدره ای می فرمودند که برای آنکه سرباز هایشان غذا بپزند بخورند، پهن می سوزانند. شاخ درخت ها را بریدند. ما نمی توانیم پالایشگاه ها را به کار بیاندازیم… تانک ها نمی توانند حرکت کنند، هواپیما ها نمی توانند حرکت کنند. مردم را نمی شود نگه داشت. یکی را بدون سوخت، یکی را گرسنه، بعد می خواهیم چکار کنیم؟… من خودم این مطلب را شاید آخرین بار که حضور شاهنشاه شرفیاب شدم، به عرضشان رساندم که قربان! ما سه لشکر در تهران متمرکز کرده ایم… افسرها در جیبشان عکس خمینی دارند… گفتم که با سه لشکر، یک مملکت را می شود تصرف کرد. می شود! یک کشور خارجی را می شود.
سه لشکر شاید الآن می تواند کشور افغانستان را بگیرد. ولی ما در تهران هیچکاری نمی توانیم بکنیم. همه آ نها، خودشان فرمودند که باید راه حل سیاسی پیدا بشود. این امر خودشان بود که به بنده کردند. با این کارها نمی شود… شما نفت ندارید. شما هفت روز نمی توانید واحدهایتان را از سربازخانه ها خارج کنید و عملیات کنید. خوب به این جهت عرض می کنم که «استیلیمیت» است(مات شده ایم). خودمان بد بازی کردیم که «استیلمیت» (پات) شدیم.(١)
» آخرین نطق» هادی خرسندی
به دنبال نطق شاپور بختیار نخست وزیر، هادی خرسندی طنزنویس و روزنامه نگار شناخته شده ایرانی، طی طنزنوشته ای با عنوان » آخرین نطق» به شوخی با نطق های شاپور بختیار پرداخت. سخاورز، کاریکاتوریست برجسته ایرانی نیز در کاریکاتوری با عنوان مرغ توفان بختیار را به کاریکاتور آورد. متن کامل نوشته هادی خرسندی چنین است:
» ببینید آقا، هر کاری اصولی دارد. بنده خودم سال ها مبارزه کرده ام. زندان رفته ام. همین پیش پای شما از زندان درآمدم. الآن هم ارتش کاملا در اختیار من است. دستورات را من می دهم. دستور تیراندازی هم نداده بودم، ولی اگر جلو ژاندارمری شلوغ نکرده بودند، جلو دانشگاه کشته نمی شدند. بعد رفتند جلو دانشگاه شلوغ کردند، جلو ژاندارمری کشته شدند. ملاحظه بفرمائید ملتی که به دیکتاتوری عادت کرده و من به او آزادی داده ام، دوباره می خواهد برود زیر دیکتاتوری. خیال هم می کند ساواک بکلی منحل شده. خیر آقا، بنده تازه لایحه اش را داده ام به مجلس. آن وقت می گویند زندانی های سیاسی را آزاد کن. بسیار خوب، زندانی اگر » سیاسی» باشد، آزادش می کنیم ولی اگر قاتل باشد یا تروریست باشد یا کتاب مارکس خوانده باشد یا شعر گفته باشد، این دیگر زندانی » سیاسی» نیست. یک نفر اسلحه همراه دارد. یک نفر نارنجک دستش بوده، اینها قاتل هستند. آن یکی را گرفته اند. کتاب مارکس همراهش بوده به این کلفتی. توی سر هرکس می زده، جابجا پس می افتاده. چطوری آزادشان کنم. من خودم بیشتر از همه شان زندان کشیده ام، می گویند چرا جوانان نازنین را توی خیابان به گلوله می بندید؟ آقا پسره ذلیل مرده نارنجک پرت کرده طرف مامورین. خب معلوم است مامورین هم که » داج بال» بازی نمی کنند، بزنی، می زنند وگرنه دومیلیون نفر دیروز مثل آدم رژه رفتند چرا نکشتم؟ ما که نمی خواهیم مردم را دومیلیون دومیلیون بکشیم. اما همین ها جرات دارند پنج تا پنج تا، ده تا ده تا بیایند توی خیابان. من آقا خودم ٢٥ سال مبارزه کرده ام.
این عکس دکتر مصدق را ببینید به این بزرگی. مسلما تا حالا عکس به این بزرگی از دکتر مصدق ندیده اید. سیصد و پنجاه تومان فقط پول چاپش شده، آن هم در این شرایطی که اقتصاد مملکت ورشکسته است و دیناری پول نداریم. آن وقت آقا می گوید استعفا بده بیا پاریس. آقا را باش! ما ٢٥ سال مبارزه کردیم تا نخست وزیر شدیم حالا بیاییم بخاطر یک مسافرت استعفا بدهیم! البته من می دانم تقصیر اطرافیان است. آنها نمی گذارند. دکتر مصدق هم گرفتار اطرافیانش بود. من خودم خبردارم آقا، من خودم آن موقع جزو اطرافیان دکتر مصدق بودم پریروزها هم رفتم سر قبرش، اگر بدانید چقدر گریه کردم آقا.
من خودم پنج سال زندان بودم. چک بی محل که نکشیده بودم. آقا، زندانی سیاسی بودم. بعله آقا ده سال زندان سیاسی بودم. بالاخره هم ملاحظه فرمودید. آنقدر نرفتم پاریس تا آقا خودش مجبور شد بیاید. من ٢٥ سال مبارزه کرده ام. شش ماه قبل از آن هم مبارزه کرده بودم، روی هم می شود بیست و پنج سال و شش ماه، ولی حالا مملکت یک ارتش دارد، یک دولت دارد و یک نخست وزیر، نه بیشتر، نه کمتر، هرکس هم کار نکند، تیر نیندازد، سر برج حقوق ندارد. ما ضرر نمی کنیم، خودشان ضرر می کنند. امروز می گویند مرگ بر بختیار، بگذارید بگویند. از کجا معلوم مرا می گویند؟ شاید تیمور بختیار را می گویند. من از این چیزها نمی ترسم. مرگ بر هیتلر هم می گفتند. مگر آن خدابیامرز ترسید. من خودم زندانی سیاسی بودم. البته با زندانیان سیاسی، چندان هم بدرفتاری نمی شود. پانزده سال زندان بودم، ٢٥ سال مبارزه کردم، ولی برای حضرت آیت الله خمینی نهایت احترام را قائلم. ربطی هم بهم ندارد ولی استعفا نمی دهم. من به این مردم آزادی داده ام. من آزادی را به این مملکت برگردانده ام. الآن هم اگر فرصت بدهند، اگر بگذارند این برنامه درازمدتی که به مجلس داده ام، عملی شود، قول می دهم تا چند سال دیگر مملکت را تا دروازه های تمدن بزرگ برسانم. اصولی را که من به عنوان نخست وزیر قانونی ملت ایران……»
دوازدهم بهمن ١٣٥٧
ماخذ:

سپاه قدس و حزب‌الله "در تدارک حملات تروریستی"

متیو لویت، از متخصصان سرشناس مبارزه با تروریسم، با انتشار گزارشی از تلاش‌های نظامیان سپاه قدس و شبه‌نظامیان حزب‌الله لبنان برای طراحی و اجرای عملیات تروریستی انتقام‌جویانه علیه آمریکا و متحدانش خبر داده است.
گزارش جدیدی اخیرا منتشر شده که نشان می‌دهد سپاه قدس، شاخه برون‌مرزی سپاه پاسداران ایران با همکاری شبه‌نظامیان حزب‌الله لبنان، با بررسی تجربه طرح‌های ناکام تروریستی در دو سال گذشته، ممکن است در تدارک دور تازه‌ای از حملات تروریستی علیه آمریکا و هم‌پیمانانش، از جمله اسرائیل باشند.

به گزارش خبرگزاری آسوشیتد پرس، این گزارش که توسط متیو لویت، متخصص امور مبارزه با تروریسم در مرکز مطالعات شرق نزدیک، مستقر در واشنگتن تهیه و تدوین شده، می‌گوید سپاه قدس و حزب‌الله به عنوان دو سازمان مستقل که از دیرباز همکاری‌های نزدیکی دارند، در صدد افزایش فعالیت‌های معطوف به ترور هستند و این مسئله می‌تواند برای آمریکا و متحدانش در جهان نگران‌کننده باشد.

متیو لویت، نویسنده این گزارش با اشاره به دو طرح تروریستی ایران در سال گذشته که یکی در بلغارستان با موفقیت انجام شد و طرح دیگری برای ترور سفیر عربستان در آمریکا ناکام ماند، می‌گوید نشانه‌هایی از عزم راسخ نظامیان و شبه‌نظامیان تروریست ایران و لبنان برای عملیات انتقام‌جویانه یافته است. به اعتقاد او، آنها قصد دارند در واکنش به تشدید فشارهای غرب بر برنامه هسته‌ای ایران دست به چنین اقداماتی بزنند.


سپاه قدس ایران و حزب‌الله لبنان از دیرباز همکاری نزدیکی در حملات تروریستی داشتند سپاه قدس ایران و حزب‌الله لبنان از دیرباز همکاری نزدیکی در حملات تروریستی داشتند
گزارش متیو لویت، همچنین به اظهارات مقامات مبارزه با تروریسم آمریکا اشاره می‌کند. به گفته او، مقامات آمریکایی به کنگره گفته‌اند که سپاه قدس و حزب‌الله تبدیل به "منبع اصلی نگرانی" برای ایالات متحده شده‌اند.

متیو لویت با اشاره به افزایش تنش‌ها میان ایران و غرب بر سر برنامه بحث‌برانگیز هسته‌ای جمهوری اسلامی، و به‌کارگیری ابزارهایی نظیر استاکس‌نت از سوی آمریکا برای آسیب رساندن به تاسیسات هسته‌ای ایران، می‌گوید این اقدامات غرب مقامات ایران را خشمگین کرده است.

بیشتر بخوانید: استاکس‌نت؛ نگاهی به بمباران مجازی تاسیسات هسته‌ای ایران

ضعف‌های آشکار طرح‌های تروریستی سپاه قدس و حزب‌الله

بنا بر این گزارش، در فاصله ماه مه ۲۰۱۱ تا ژوئیه ۲۰۱۲ بیش از ۲۰ طرح ترور سپاه قدس و حزب‌الله در سراسر جهان کشف و خنثی شده که از این میان قرار بود ۹ مورد از آنها در ۹ ماه اول سال ۲۰۱۲ اجرا شود.

متیو لویت می‌گوید میزان غیرحرفه‌ای بودن طرح‌های تروریستی سپاه قدس و حزب‌الله تکان‌دهنده است: «انتخاب اهداف به شدت نامناسب و شیوه اجرای این حملات به شدت غیرحرفه‌ای بود.» اما به اعتقاد او اصلاح روش‌ها و برنامه‌ریزی دقیق‌تر برای حملات ممکن است در آینده آنها را در مواردی به اهداف ویرانگر مورد نظرشان برساند.

متیو لویت، نویسنده این گزارش، از برجسته‌ترین پژوهشگران مبارزه با تروریسم در جامعه اطلاعاتی آمریکا است. او در فاصله سال‌های ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۷ به عنوان معاون اطلاعات و تحلیل وزارت خزانه‌داری آمریکا مشغول فعالیت بود.

مواردی که او در این گزارش مطرح کرده، با استناد به گزارش‌هایی است که در اختیار دولت آمریکا قرار گرفته، اما در همه موارد حکومت جمهوری اسلامی هرگونه دخالت یا مشارکت در طرح‌ریزی یا اجرای این حملات تروریستی را انکار کرده است.

محمد شوری: 34سالگی انقلاب بهمن 57

درپایان34سالگی انقلاب بهمن 57،عظیم ترین انقلاب آرام ومردمی تاریخ معاصر، در شُرف مرگ وحیات،روزهای احتضاررامی گذراند!
این نقل قول معروف از«روح الله الموسوی الخمینی»راهمه شنیده ایم:«یاران من در گهواره هاهستند».
من در فروردین 1340بدنیاآمدم...
«پس بپرسیدش که این احوال خوش
که برونَست ازحجاب پنج وشش
گاه سرخ وگاه زردوگه سپید
می شودرؤیت،چه حالست ونوید؟
می کشی بوی وبه ظاهرنیست گُل
بی شک ازغَیبست وازگلزارکل(مثنوی مولوی/دفترچهارم).
* نان شب از براندازی بهتراست
«به نظرمی رسید مزرعه بدون آنکه ساکنان خودراثروتمندکند،ثروتمندشده بود.البته خوک هاوسگ هاازاین قاعده مستثنابودند.تااندازه ای کثرت جمعیت سگ ها وخوک ها دراین امر دخیل بود».(قلعه حیوانات/جورج اورول).
«یکی گفت:می دانی عاشقی چیست؟،آن دیگری گفت:درکوچه تنگ وتاریک تنگت نگرفته تاعاشقی ازسرت بپرد!».
موافق و مخالف این وضعیت،همه شان دریک قول کاملاباهم اتحاددارند:همه ازقول مردم حرف می زنندومردم،مردم به ناف مردم می بندند،بالاخص درایام احتیاج!
یکی نیست به اینابگه:شماکه این همه مردم،مردم می کنید،چقدردر بالا رفتن «آگاهی»-این دشمن دیکتاتوری و استبداد-سهم داشته اید؟!آیافقط برای این نبود که فقط و فقط حرف،حرف خودت باشه واونوتوی کلِّه ومغزاین مردم بکنی ودرزمان مقررسوارکارشوی؟آیاتابحال دراین 34سال یک سوزن به خودت زده ای!؟
سلطنت رفت،جمهوری به اضافه قبض وبسط اسلام حکومتی آمد؛تاآنجاکه به مرورافراد خاص خودشان رافَربه کردند:لُمپنیسم سیاسی واقتصادی سوارکار شد.تا جایی که درمهم ترین مرکزاداره کشوریعنی«واجا»،برای خودشان هم تَره خُرد نکردند.کارهایی شدیاحرف هایی زده شدکه آدم شرمش می آیدحتی آنهارا واگویه کند!برویدبازجویی(ببخشیدگفتمان)خودشان راباهمسرسعیدامامی ودیگران رادر یوتوپ ببینیدکه ازچه اخلاق وخوی حسنه ای اینهابرخوردارشده اند!!؟
گوشه وکنارزیادشنیده ام که گفته اند:اگردوست داریدنظام سرنگون بشه،بذارید همین«احمدی نژاد»وتیمش همچنان باشه!هیچکس بهترازایشون خوب تیشه به ریشه انقلاب نمی زنه؟اونهایی هم که مذهبی تروسنتی ترند،این حدیث راازیکی از معصومین(ع)نقل می کنند:«اللهم الشغل الظالمین بالظالمین».میگن ببینیداینی که می یونه همه رؤسای جمهوری گذشته،نظرش به نظررهبری نزدیکتربود،چه جوری داره پنبه همه رو می زنه؟
 * دوپا خوب،سپاه بهتر
«ظاهراآنهاکاملاشبیه یکدیگرشده بودند،حیوانات داخل حیاط نگاهشان راازچهره ی خوکهابه چهره ی انسانها وازچهره ی انسانهابه چهره ی خوک متوجه ساختند،ولی این بارتشخیص چهره انسانهاازچهره خوکهاغیرممکن بود»(قلعه حیوانات/جورج اورول).
دراین 34سال،مدیران واداره کنندگان اصلی انقلاب بهمن 57همیشه معدودوانگشت شمار بوده است.
حتی منتقدینش درمطبوعات هم،یک عده خاص هستندکه همیشه حرف وسخنان آنهاست که  شنیده می شود!
یعنی ماهمه اش آدم های تکراری رادرمصاحبه های صداوسیما،مطبوعات،دربحبوبه انتخابات وغیره می بینیم.هیچکس هم نمی گوید:«ماست من ترش است».همه خود راحق ودرست و سالم معرفی می کنند!
همیشه همین آدم های تکراری همه جا بوده اند،این جانشد،جای دیگر،چپ بودن، خریدارنداشت،اصلاح طلب،اصلاح طلب کارگرنیفتاد،نقش اپوزیسیونی؛راست نشد،اصولگرا؛اصولگرایی هم صرف نکرد،بهتره که«برم نقش ریجستوری»(به قول شهرقصه)بازی کنم...
مثلا،حالاکه ازبابت چندشغلی ومدرک دکترای تقلبی ورانتی،واسه خودشان انواع شرکت خصوصی،تعاونی ودولتی وبنیاد خیریه وغیرانتفاعی وn.g.o. تأسیس     کرده وحساب بانکیش در سوئیس وکاناداوانگلیس بهره اش بیش از تمامی حقوق چندشغلش است،چراکه نه؟!حالادیگه بایست واسه این مردم یه پُزی دادقانون تصویب کردکه هرکه بیش ازیک شغل دارد جریمه می شود..!ای بابامهریه راکی داده و کی گرفته...
یاوقتی به سوابق نمایندگان مجلس،دولت،قوه قضائیه،ارتش،سپاه،نیروی انتظامی، شرکت های باصطلاح خصوصی وغیردولتی!!نگاه کنید،همه راه هابه افرادی معدودوبالاخص برادران سپاهی واطلاعاتی ختم می شود!
آنزمان شاه فقط خودش تاج گذاری کرد؛!و37سال حکومت؛امادرعوض،اکنون کلی «تاج»داریم؛الان هرطلبه ای که«شرح امثله ولعمتین»راخوانده باشدودراستخدام دولت رود،یعنی درهمه مراکز، مساجد،مدارس،دانشگاه،مهدکودکها،ارتش،و هکذا الخ...خودش یک پاولایت مطلقه فقیه است وحرف،بایدحرف اوباشد،ومثل شورای نگهبان نظارت حراستی واستصوابی می کند!چون که«دین ماعین سیاست ما،و سیاست ماهم عین دیانت ماست»وچون فقط آنهامتخصص دراحکام اسلام هستند،لذابایستی درسیاست هم فقط آنها دخالت کنند!
«درست درهمین لحظه،گوسفندهاهمصداشعارچهارپاخوب،دوپا بهتر، چهارپاخوب، دوپابهتر،چهارپاخوب،دوپابهترسردادند».(قلعه حیوانات/جورج اورول).
«صحبت ازموساوعیساومحمدنابجاست
قرن موساچومبه هاست(فریدون مشیری).
* اینجاچهارزندان است
دراینجاچارزندان است
به هرزندان دوچندان نقب
درهرنقب چندین حجره،
درهرحجره چندین مرد
درزنجیر...(احمدشاملو).
اصلا احتیاجی به آمارواین حرفهانیست؛بی شک اکثریت قاطع مردم ایران،یازندان رفته وزندانی کشیده هستند،یاجانبازداده وشهیدداده.
توی «خانواده»خودم هم،هم شهیدداده ایم وهم جانباز.ازتوشون فقط من یکی،که قبل ازانقلاب کلّه شقی انقلابی داشتم،اینک،بعدازانقلاب،ضد انقلاب شدم.هرچند زندان شاه رادرک نکردم،اماعوضش،چندین بارزندان جمهوری اسلامی،انفرادی و بدترازانفرادی را چشیده ام...روی سفیدساواک شاه را عینا بعداز شاه باتمام وجودم  حس کردم.الآن هرچندعلی الظاهر آزادم،امادر واقع درگور انقلاب،زنده بگور شده ام...!
الآن تمامی زورگیران،تمامی سارقان،تمامی فواحش،تمامی معتادان،سن شان ازسن انقلاب هم کمتراست.انقلابی که همیشه ازبلندگویش موعظه شنیده شدوبس.
حالاتمام اسلام خلاصه شددراینکه قاضی(چون مستقل است)به رأی خودش یکی رابه جُرم سرقت،انگشت دست قطع کند،ودیگری را بخاطر فقراعدام،وسومی را باز هم بخاطر فقر،سنگسار...
چه زمانه ای است ...هیچکس نگفت:«الناس علی دین ملوکهم».
هیچکس نگفت:ای قاضی القضات:این آدمهایی که تو داری اونهارابه اشدِّ مجازات و به حکم شرع و فقه به دار می کشی، اینهاهمه شان دست پرورده این نظامند...
مردم مایازندانی زندان سیاستمداران نقابدارویازندانی زندان افیون،ویا زندانی جنایت ومکافات خودند...
«من اما هیچکس را
درشبی تاریک وطوفانی نکشتم.
من اماراه برمردی رباخواری نبستم
من امانیمه های شب زبامی برسربامی نجستم.»(احمد شاملو).
* پاتک به یک کیلو گلابی
«درآوریل،مزرعه حیوانات جمهوری اعلام شد.وانتخاب رئیس جمهوری ضرورت پیدا نمود.یک کاندیدوجودداشت.ناپلئون باآرای کلیه حیوانات به عنوان رئیس جمهوری انتخاب شد».(قلعه حیوانات/جورج اورول).
این حرفهای اخیر«غلامحسن کرباسچی»کاملادرست ومنطقی است:
«كدام حزبی در كجای دنياودرچه زمانی،برای رسيدن به اهداف و برنامه‌های خود اينچنين ازرقيب كمك گرفته است؛اينكه به هرحال اين سيستم موجودحكومتی  اجرایی ديدگاه‌های متفاوتی باماداردومابه بخش‌های عمده‌ای ازآن به چشم رقيب می‌نگريم،آيااين معقول است كه ازرقيب بخواهيم كه خواسته‌های نهايی مارامحقق كندتامادرمسابقه ازاو ببريم؟».
اماآقاغلام!خودمانیم،به غیرازاون سال اول ویک کمی هم سه چهارسال بعد،ماکه هرقت رفتیم توی سوپرانتخابات،فقط دیدیم یک کلیو گلابی برای فروش هست.
البته اون موقع هامی شدازهمین یک کلیلوگلابی،که یکیش کال ویکیش گندیده و لک زده وچندتاییش هم سالم بود،سالماشو جداکرد.اماحالاچی؟!
سخنان«آذری قمی»یادتون هست؟اودروصف وتوصیف«حکومت اسلامی»گفت:«ما فقط یک کیلوگلابی داریم ومردم هم فقط باید همان را بخرند.»!
خدابیامرزدش،بعدهاخودش منکرشدوفهمیدکه چی به چیست!ووقتی که سازش، کوک مخالف زد،مثل همین«حبیب آقا»ی مسلمان خودمان،حالاکه دیده«آفتاب لب بوم»است،زده زیرهمه چیزوگفته میرحسین وکروبی فتنه گرنیستند،وکلی ناسزا و ریچارد شنید،اونم ازدایره خودی ها پرت شد بیرون...
امابااین احوال،باجناب«کرباسچی»کاملاموافقم؛چون حق گرفتنی است.بایداز همین روزنه،بهترین وبهینه ترین استفاده رابرد.
بایدبه انتخابات پاتک زد،آنرا گرفت و تغییرکاربری داد.ولی شرط دارد.اینکه اگر انتخاب شدید،نخواهیدمردم مثل دوره8ساله«آسیدمحمدخاتمی»،دریک دوره باطل،باهمین یک کیلوگلابی سرکنندو زندگی.ولله دیگر رمقی نداریم؛همش که نمیشه گلابی خورد!
اصلامی دونیدچیه؟بخش مهمی ازوضع موجود،موجبش همین اصلاح طلبانی هستندکه شش دانگ اصلاحات هم بنامشان هست.
بانازوقمیش،توبمیری ومن بمیرم،وکمی هم پُزِروشنفکری(اونهم دینی اش)ونقش اپوزیسیون رابازی کردن که نمیشه همیشه درصدربود؟!
مقصرش،خودشونند؟آخه یکی نیست بگه مرد حسابی!مگه این همه در8سال پیش برای«آسیدمحمدخاتمی»قربون وصدقه رفتیدتاکاندیداشود،چه شد؟تاجایی که بین مردم،جوک شده بودکه:«شایداین جمعه بیاید»!!او آمد؛ولی تاآمد،میرحسین هم،که سالهاخاموش بود(به هردلیل)،اوهم آمد!؟خُب بازم آقای«خاتمی»لوطی گری کردوکنارکشید،اماآیابهترنبودبین آقای«کروبی»و«میرحسین»هم فقط یکی را برمی گزیدندودورش جمع می شدندتارأی هاهم شکسته نشودواین بازی های بعد ازانتخابات هم هیچ وقت بوجود نیاید؟!
میگیم خُب،حالاضررراازهرجاکه بگیریدمنفعت است.اینبارهمه شون کاندیدا شوند، مثل«غلامحسین کرباسچی»،«عبدالله نوری»،«احمدمنتظری»،«اکبراعلمی»، «سعیدحجاریان»وهرکدوم که ازفیلترحراست واستصواب آقایان عاقبت بخیر شد، روی یک نفرش اتحادپیداکنند،شایددوره 76 تکرار شود.البته نه اینکه بعد ازانتخاب بخواهندهمان شیوه«خاتمی»راپیش بگیرند.باید بتوانندباپشتوانه رأی بالای خود، خیلی چیزهارا تغییرواقعی دهند.مثلاتوی بروشوی انتخاباتی حتمااعلان کنند:قانون اساسی تغییرخواهدکرد؛زندانی سیاسی آزادخواهدشدونخواهیم داشت.سانسور ازکتاب ومطبوعات برداشته خواهد شد!وهمه انقلابیون داخل وخارج می توانندوارد گود شوند والخ...این یعنی«انقلاب درانقلاب»*.واین یعنی تعمیر انقلاب بهمن 57 و این یعنی همان اصلاحات واقعی.
اما واقعیت این است که برخی از این اصلاح طلبان،گلابی هم نیستند،سیب زمینی شده اند...
باید بقول مولوی در مثنوی،ابتدا:
«اندرین ره ترکن طاق و طُرنب///تاقلاووزت نجنبد تو مَجُنب».
وگرنه بازبقول مولوی در ادامه همین مصرع:
«هرکه بی سر بجنبد دُم بود///جنبشش چون جنبش کَژ دُم بود».
* یه شب مهتاب ماه میاد تو خواب
امام تازه اومده بودواوضاع معلوم نبود.شب داشتم با گَرده زغال وگَرده گوگردوگَرده کُلرات پِتاسیم،ازترکیب اونها،بمب دست سازمی ساختم که یکیش ترکیدتودستم. انگشتان دست راستم آش ولاش شد.مرحوم بابام نصف شب مرابردنزدیکترین بیمارستان،که اتفاقا،درجنب کلانتری بود،و وقت هم،وقت حکومت نظامی.به دکتر گفت که مهتابی توی دستش ترکیده.امادکترکه خوب میدونست قضیه ازچه قرار است او لاپوشانی کردوهیچ چیز نگفت وباصطلاح مرا لونداد...
خیلی درد دادشتم.دکترم گفت:انگشت شصتت بایدجراحی پلاستیک شود.آخه خیلی چاک خورده بود؛بهم وصل نمی شد.بی خیالش شدم؛ولی خیلی درد داشتم؛هرچندمُسکِّن هایی می خوردم،اماخیلی دردمی کشیدم؛خواب به چشمم نمی آمد؛تاآنکه یک دوست،آمپولی بمن زدکه 48سال خواب بودم.واتفاقادراین 48 ساعت که روزهای 21 و22 بهمن بود؛همه چیزپایان یافته بودوآغازی دیگرشروع...!
ازخواب که پاشدم شهر راآشفته دیدم.همان دوست گفت:«شاه رفت،تاج رفت، سلطنت رفت؛خمینی آمد...اماحالابعداز34...
«ناپلئون ادامه داد:فقط دریک موردباآقای پیل کینگتون موافق نیستم.آقای پیل کینگتون درطول سخنرانی اش به مزرعه حیوانات اشاره نمودند.البته ایشان نمی دانستندومن برای اولین باراست که اعلام می کنم نام«مزرعه حیوانات» دیگر وجود خارجی ندارد.زیراازاین به بعدقصددارم نام اصلی مزرعه،«مزرعه مانر»رامورداستفاده قراردهم»(قلعه حیوانات/جورج اورول).
یه شب مهتاب
ماه میاد تو خواب
منو می بره از توی زندون
مث شب پره
با خودش بیرون
می بره اونجا
که شب سیاه
تا دم سحر
شهیدای شهر
با فانوس خون
جار می کشن
تو خیابونا
سرمیدونا
عمویادگار
مردکینه دار
مستی یاهشیار؟
خوابی یابیدار؟(احمدشاملو).
* افضل الجهاد کلمه الحق عندسلطان جائر
اون موقع ها،قبل ازانقلاب رامیگم.توی همون یکسال شروشور انقلابی،همیشه از زبان روحانیت،بالای منبر،جمله فوق را می شنیدم.یعنی بهترین،برترین،بالاترین و بزرگترین جهاد،بیان حرف حق نزدسلطان ستمگروظالم است.
اخیراسخنانی از«هاشمی رفسنجانی»(رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام) در موردپذیرش قطعنامه598که درجمع فرماندهان سپاه گفته بودراخواندم.او تأکید مؤکَّدکرده بودکه:
«انقلابی گری کلّه شقی متحجرانه نیست.تحول پذیری منطقی است،انسان انقلابی مقتدراست،امّاجمودندارد،تعصب ندارد.وقتی حق راتشخیص داد-حتی خلاف نظرش-درمقابل حق خاضع است ومی پذیرداین بهترین مصداق انقلابی گری است...».همچنین نقل کرده اندکه«هاشمی رفسنجانی»بخاطرعملکردگذشته اش پیش خدا استغفارکرده است!
به آسانی می شوددانست که انتشاراین حرفها،اینم حالا،منظورکیست و مقصد چیست؟!اماخودمانیم،آیاتشخیص حق،درمصلحتِ معدودافرادانگشت شمارست که سالهاست چهره هاشان راتکراری درمدیریت های کلان و کلیدی می بینیم؟
سلطان جائرکارش چیست؟وچه جوری می شودکه یکی سلطان جائرمی شود. سلطان جائرخودش راحق مطلق می داند.وگاهی خودش را نماینده بلافصل خدا و وا می داردکه همه جا،جارزنندکه حرف من،حرف خداست وهرکه غیرآن گفت،باید او را قل وزنجیرکردوبه حکم خدا،اوراشمع آجین...
سلطان جائرجلوی انتشاررامی گیرد،سانسوررابرقرارمی کند.وثروت کشوررادر اختیارافرادخاص(متملقان،چاپلوسان وریاکاران)می گذارد؛تافقط خودوخودی هافَربه شوند،تاهمیشه سوارکارباشند.آنهاپیکرلاغرونحیف وگرسنه گرسنگان رانمی بینند. بقول قرآن«صم بکم عمی»می شوند؛ومی گویند:اناربکم اعلی»!
آقای«هاشمی رفسنجانی»حتمامی دانیدکه نمی شودآزادی افرادراباهرنوع توجیه تشخیصی شخصی،گرفت؛بقول«آلبرکامو»:«هرکه آزادی ات را بدزد،نانت رادزدیده است».ودزدنان است.حتمامی دانیدکه اینگونه امورجزوحقوق ملت است وحق الناس محسوب می شود.حق الناس هم که بایدرضایت ذی حق را داشته باشی گرفت تاخدا هم ببخشد و گرنه به خلوت شبانه نمی شود.کلّه شقی نکنید!
آزادی حق همه است.نه فقط عده ای خاص.خودم رامی توانم به ضرس قاطع مثال بزنم:«دزدان»آزادی ام رادزدیده اند،الآن نان هم ندارم!
چه خوب می شدمثل سال نخست انقلاب،آزادی دزدیده نمی شد،وانقلاب، استصوابی نمی شد،وخواص و خودی وبی خودی ونخودی درست نمی شد،چقدر دلم واسه اون موقع تنگ شده است...یادش به خیر...!
محمدشوری(نویسنده و روزنامه نگار)/ بهمن91
*ن.ک.به روزنامه سلام/2خرداد77/گزارشی ازهمین نویسنده باعنوان«دوم خرداد؛ انقلاب درانقلاب)که به خاطرش ازنوشتن بانام اصلی محروم؛وبعدش هم بخاطر چاپ ونوشتن گزارش«خط قرمز»/20آبان77/بانام مستعار«علی میثمی»کلاازنوشتن درسلام محروم شدم.وروزبعدتعطیلی روزنامه سلام هم دستگیر وبه جرم نوشتن زندانی شدم!