۱۳۸۹ آذر ۳, چهارشنبه

شكايت محمد نوري‌زاد از وزارت اطلاعات

محمد نوري‌زاد با ارسال نامه‌اي به رئيس قوه قضاييه، از ماموران وزارت اطلاعات شكايت كرد.
به گزارش كلمه، در اين نامه كه در سايت رسمي نوري زاد منتشر شده، آمده است: در كشور اسلامي ما، اتفاقاتي رخ داده و مي‌دهد كه حظ بهره‌مندي از آن را نمي‌چشيد، مگر اين‌كه در متن آن قرار گيريد؛ نمي‌دانم آيا كسي سر عزيزانتان را در چاه مستراح فرو كرده است يا خير؟ كه اگر فرو كرده بود و شما و عزيزتان طعم ناگزير تنفس و فرو بردن ماكولات موجود در كاسه‌ي مستراح را چشيده بوديد، ذره‌اي از مراتب آيت‌اللهي خود را متوجه اين‌سوي سرزمين قضايي كشورتان مي‌فرموديد.
وي همچنين خطاب به صادق لاريجاني نوشته است: بدينوسيله، من، محمد نوري‌زاد، زنداني شما در زندان اوين، نه به حوزه‌ي رفتار هيولاگون عده‌اي از ماموران وزارت اطلاعات، كه به ربودن نام سربازي امام زمان توسط اينان، اعتراض و شكايت دارم. اينان مرا زده‌اند. و به ناموسم ناسزا گفته‌اند. و اين‌همه را من در متن پاسخ به پرسش‌هاي ياوه‌ي بازجويان خود، آورده و ثبت و ضبط كرده‌ام. اگر ذره‌اي انصاف در قله‌ي بلند آيت‌اللهي خود سراغ داريد، به شكايت من، و به شكايت قربانيان خاموش وزارت اطلاعات رسيدگي فرماييد.
متن كامل اين نامه را در ادامه مي‌خوانيد:
جناب آيت‌الله صادق لاريجاني
رياست محترم قوه‌ي قضائيه‌ي نظام جمهوري اسلامي ايران
با سلام. چندي پيش طي يك سخنراني، به نحوه‌ي برخورد خشن پليس انگلستان با دانشجويان معترض به افزايش شهريه‌ي دانشگاه‌ها، كنايه زديد كه: “در كشوري كه مدعي حقوق بشر است، با درخواست معقول عده‌اي جوان دانشجو به‌صورتي خشن برخورد و حقوق اوليه‌ي اين افراد نقض مي‌شود.”‌‌ ‌‌
اين سخن شما گرچه مبتداي درستي اختيار كرده، اما به منتهاي نامربوطي منجر شده است. حاكمان انگليس اگر مدعي حقوق بشرند، هرگز ادعاي خدا و قرآن و پيامبر و ائمه‌ي معصومين(ع) ندارند.
در كشور اسلامي ما، اتفاقاتي رخ داده و مي‌دهد كه حظ بهره‌مندي از آن را نمي‌چشيد، مگر اين‌كه در متن آن قرار گيريد؛ نمي‌دانم آيا كسي سر عزيزانتان را در چاه مستراح فرو كرده است يا خير؟ كه اگر فرو كرده بود و شما و عزيزتان طعم ناگزير تنفس و فرو بردن ماكولات موجود در كاسه‌ي مستراح را چشيده بوديد، ذره‌اي از مراتب آيت‌اللهي خود را متوجه اين‌سوي سرزمين قضايي كشورتان مي‌فرموديد.
اما چرا سر ما را در مستراح سلول انفرادي فرو كرده اند؟ تا از ما اقراري بگيرند كه بر حقانيت اعتراض ما خط بكشد و پايه هاي لرزان قدرت حاكميت را مستحكم كند.
پيشنهاد مي‌كنم هروقت جلوي آينه، به زلف مباركتان شانه زديد و بر خود عطر افشانديد، به سرهاي فروشده‌ي عده‌اي از زندانيان سياسي كشورتان در مستراح سلولشان بينديشيد. نمي‌دانم آيا كسي به زير گوش حضرت شما سيلي پي در پي نواخته است؟ و با كفش به سينه و پشت نازنين شما كوفته است؟ و با پا به صورت شما لگد زده است؟ و به ميان ابروان و چشمان شما تف كرده است؟
با اطمينان مي‌گويم اگر ذره‌اي از اين‌همه درنده‌خويي [برخي از] ماموران وزارت اطلاعات خودمان را باور مي كرديد، عطاي اعتراض به پليس انگلستان را به لقايش مي‌بخشيديد. نمي‌دانم آيا در ورطه‌ي بي‌كسي و زير بارش ضربات مشت و لگد، عده‌اي به همسر گرامي شما فحش ركيك و ناسزا گفته‌اند؟ و دختران عفيف شما را به آغوش هرزگي پرتاب كرده‌اند؟ و مادر و خواهر و خويشاوندان پاكدامن شما را به لجن جنسي آلوده‌اند؟ بعيد مي‌دانم! اما عده‌اي از ماموران وزارت اطلاعات، كه نقابي از سربازي امام زمان به صورت بسته‌اند، با ما اين كرده‌اند.
پيشنهاد مي‌كنم نه نامه‌ي افشاگرانه‌ي حمزه كرمي، و نه نامه‌ي دردمندانه‌ي عبدالله مومني، كه نامه ي حجت‌الاسلام دكتر منتظرقائم را به رهبرمان، مطالعه بفرمائيد تا بدانيد در فراسوي دستگاه پوك قضايي ما و شما، ماموران وزارت اطلاعات، با چه شيوه‌ها و با چه الفاظي، لباس پيامبر را معنا مي‌كنند، و حق مسلماني و خانواده شهدا را به‌جا مي‌آورند، و كرامت انساني را فهم مي‌كنند.
پيشنهاد مي‌كنم از اين پس، هرگاه اراده فرموديد به زندان ابوغريب و گوانتانامو و رفتار خشن پليس انگلستان بپردازيد تا در سايه‌ي اين توسل طنز، بر جنايات جاري خود سرپوش گذاريد، نگاهي به صورت خود در آينه، و نگاهي به صورت همسر و دختران و مادر و خواهران خود بيندازيد تا بدانيد پرتاب يك سخن سست به آن‌سوي مرزها، هرگز بساط لرزان حاكميت ما را ترميم نخواهد كرد.
بدينوسيله، من، محمد نوري‌زاد، زنداني شما در زندان اوين، نه به حوزه‌ي رفتار هيولاگون عده‌اي از ماموران وزارت اطلاعات، كه به ربودن نام سربازي امام زمان توسط اينان، اعتراض و شكايت دارم. اينان مرا زده‌اند. و به ناموسم ناسزا گفته‌اند. و اين‌همه را من در متن پاسخ به پرسش‌هاي ياوه‌ي بازجويان خود، آورده و ثبت و ضبط كرده‌ام. اگر ذره‌اي انصاف در قله‌ي بلند آيت‌اللهي خود سراغ داريد، به شكايت من، و به شكايت قربانيان خاموش وزارت اطلاعات رسيدگي فرماييد.
در پايان يادآور مي‌شوم كه؛ راز اين كه امام علي(ع) از ربوده شدن خلخال از پاي آن زن يهودي آنچنان مي‌گدازد، هيچ نيست الا تجسم اين كه حراميان، خلخال از پاي ناموس خودش ربوده‌اند.هرگاه جنايتي را كه بر اين مردم رفته است باور كرديد، قطعا همانند علي(ع)برخواهد خروشيد.
با احترام و ادب – محمد نوري‌زاد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر