دكتر نويد فاضل، متولد سال ۱۳۴۷ خورشيدي در ايران است. تحصيلاتش در رشتهي پزشكي را در آلمان به اتمام رسانده و دانشآموختهي رشتههاي رياضيات و علوم رايانه نيز هست. وي يكي از پنج سرپرست «كانون پزشكان و دندانپزشكان ايراني مقيم آلمان» و همچنين سرپرست شاخهي آلمان «انجمن پژوهشگران ايران» ميباشد. دكتر فاضل علاوه بر مديريت تكنولوژي كيفي در شركت دويچه تلهكام آلمان (بزرگترين شركت مخابراتي در آلمان و اروپا)، به پژوهش در زمينهي گسترش ظرفيتهاي موجود در زبان فارسي نيز مشغول است.
بله، من در ايران در رشتهي پزشكي تا ترم چهارم تحصيل كردم. از وسط ترم چهارم وارد آلمان شدم.
بعد اينجا هم در همان رشته ادامهي تحصيل داديد؟
بله، اينجا به خاطر اين كه تحصيلاتم تمام نشده بود، بايد كالج هم ميرفتم كه يكسال زبان خواندم و يكسال هم كالج و بعد هم دوباره از ابتدا شروع به تحصيل در رشتهي پزشكي كردم.
ولي بعد از اينكه درستان تمام شد ظاهراً نخواستيد در رشتهي پزشكي فعاليت داشته باشيد.
من همزمان با رشتهي پزشكي، زماني كه رسالهي دكترايام را مينوشتم، با رشتهي كامپيوتر آشنا شدم و خيلي به آن علاقه پيدا كردم. براي همين هم از كالج دوباره اجازهي تحصيل در آن رشته را گرفتم و در دانشگاه مونستر هم نامنويسي كردم و در رشتههاي رياضي و كامپيوتر شروع به تحصيل كردم. آن موقع هنوز رشتهي كامپيوتر بهعنوان رشتهي اصلي وجود نداشت و به عنوان رشتهي فرعي رياضيات شناخته ميشد.
يعني در كنار تحصيل در رشتهي پزشكي، رياضي و كامپيوتر هم خوانديد.
بله همزمان بود. پشت سرهم نبود.
ولي معمولاً افراد يا به رشتههاي فني علاقه دارند يا علوم تجربي و پزشكي. ولي مثل اين كه براي شما هر دو زمينه جذاب بوده است.
آن موقع كه ما دبيرستان ميرفتيم، هنوز رشتهي كامپيوتر به اين حد نرسيده بود و به آن صورت آشنا نبود. شرايط ايران هم طوري بود كه به رشتهي پزشكي بيشتر علاقه ابراز ميشد. من هم با علاقه وارد اين رشته شدم، ولي بعد ديدم كه شايد تركيبي از اين دو رشته هم بد نباشد. به خاطر اين كه من الان هم كه در كار مديريت تكنولوژي هستم، گاهي وقتها فكر ميكنم كه داشتن آگاهيها در زمينهي علوم زيستي و علوم تجربي به من كمك ميكند كه نسبت به همكارانم ديد متفاوتي داشته باشم.
به عنوان پزشك در آلمان كار هم كرديد يا بعد از تحصيلتان به همين زمينههاي كاري كه الان مشغول هستيد، پرداختيد؟
من بعد از اينكه پزشكيام تمام شد، مدت كوتاهي در زمينهي پزشكي زنان و بيماريهاي نازايي كار ميكردم. ولي بعدش ديگر يك طرح كامپيوتري برايم پيش آمد كه ديگر كار پزشكي را كنار گذاشتم.
بله، سخت بود. از طرف ديگرهم بالاخره هر كسي بايد دنبال پيشهي خودش برود. شايد دو سه ساعت در روز براي كار بر روي اين زمينه وقت نداشتم. چون اين اطلاعات را بايد خودم در اوقات فراغت به دست بياورم، همين باعث شد كه زمان زيادي صرف شود. الان چندين سال است كه من روي اين طرح كار ميكنم و اميدوارم كه در چند ماه آينده به پايان برسد. طوري كه خودم تخمين ميزنم، كار دستورزباني كه دارم ميكنم حدود ۸۵ درصدش انجام شده و اميدوارم كه تا سال آينده بتوانم آن را ارائه دهم.
در واقع ميشود به طور خلاصه گفت كه پژوهش شما در زبان فارسي نوشتن يك دستورزبان مختص همين زبان است كه الزاماً برپايهي دستورزبانهاي بينالمللي نيست و ويژهي زبان فارسي خواهد بود.
بله، يكي از مسائلي كه ما با آن در كامپيوتر برخورد داريم، فهميدن و جوابدادن به زبانهاي انسانيست. رشتهاي كه به آن «Natural language processing» ميگويند. در اين روش شما با كامپيوتر صحبت ميكنيد و كامپيوتر متوجه منظور شما ميشود و با همان زبان به شما پاسخ ميدهد. روي اين «Natural language processing» در زبان فارسي كم كار شده و بيشتر پژوهشها در زبانهاي انگليسي، فرانسوي و آلماني صورت گرفته است. ميدانم كه دانشگاه دوبي در اين زمينه در زبان فارسي كار ميكند. اما آن هم هنوز به جايي نرسيده است. به خاطر اين كه ما هنوز يك دستورزبان جامع نداريم كه بتوانيم پايهي اين كار قرار دهيم و به كامپيوتر زبان فارسي را بفهمانيم. در هرحال فكر ميكنم اين زيربنايي باشد تا زبان فارسي در ردهي زبانهاي پيشرفتهي دنيا قرار گيرد. با وجود اين كه كار يك كار پايهاي و تا حدودي هم وقتگير و حوصلهسربر است، بايد اين مرحلهي اولش انجام شود كه ما بتوانيم از زبان فارسي در ردهي زبانهاي يارانهاي استفاده كنيم.
در واقع پژوهشهاي شما در زمينهي كامپيوتر و فناوري اطلاعات، قرار است كه به نوعي به نوشتن يك برنامه جديد و استفاده براي گسترش زبان فارسي كمك كند.
بله، و برعكس. يعني زبان فارسي هم وارد ردهي زبانهايي ميشود كه كامپيوتر ميتواند با آن سروكار داشته باشد.
از وضعيت آموزش زبان فارسي در دانشگاههاي آلمان هم به عنوان رشتهي تحصيلي مطلع هستيد؟ رشتههايي مانند ايرانشناسي، شرقشناسي و يا زبانهاي باستاني در دانشگاههاي آلمان تدريس ميشوند.
در دانشگاه برلين، هامبورگ و توبينگن روي زبان فارسي و ايرانشناسي خيلي تأكيد ميشود و يكي از رشتههايي كه در بامبرگ و برلين خوشبختانه روي آن خوب كار ميشود، گويشهاي ايراني، در خارج از ايران است؛ گويشهاي تاجيكي و افغاني. در واقع اينجا استادهايي بسيار خوبي داريم كه توانستهاند كتابها و مقالاتي بنويسند كه در اين زمينه مرجع حساب ميشوند.
نخير، من مسئول بخش كيفيتاش هستم. يعني ما نرمافزار يا سختافزاري را كه لازم داريم، ويژگيهايش را تعيين ميكنيم و به شركتهايي كه ميتوانند اينها را انجام دهند، سفارش ميدهيم. وقتي سفارش آماده شد، من مسئوليت معاينه و بررسي آن را دارم.
آقاي دكتر فاضل، تعداد ايرانيهاي موفق در خارج از كشور كم نيست؛ در زمينههاي مختلف، در رشتههاي مختلف و در كشورهاي مختلف. نمونهي آن خود شما در آلمان. فكر ميكنيد رمز اين موفقيت در مورد شخص شما چيست كه در زمينههايي كه علاقه داشتيد، توانستيد كار كنيد و موفق هم بوديد؟
در يك ديدگاه سطحي گفته ميشود كه ايرانيها ميتوانند خوب خودشان را با جامعهي خارج از كشور تطبيق دهند. اگر يك مقدار عميقتر نگاه كنيم، درمييابيم كه ايران و اروپا ريشههاي فرهنگي خيلي قويتر و محكمتري دارند. البته من از ديد زبان هم به اين قضيه نگاه ميكنم، چون زبانهاي ما همريشه هستند. ولي حس ميكنم كه ايرانيها راحتتر در جوامع اروپا جا ميافتند تا شايد جوامع دوري مثل ويتنام يا ژاپن و چين. يعني يك همبستگي فرهنگي هست كه باعث ميشود ايرانيها بهتر بتوانند در اين جامعه جايگاه خودشان را پيدا كنند، تا مثلاً تركها يا عربها كه با طرز فكر ديگري وارد اين جامعه ميشوند.
علاقهي من بيشتر به همان زبان فارسي و فرهنگ ايرانيست و بقيه زمينهها تنها ابزارهايي است براي بالاتربردن ارزش و شكوه ميهنمان.
چند سال است كه در آلمان زندگي ميكنيد؟
دكتر نويد فاضل: امسال ۲۳ سال ميشود كه درآلمان هستم.
احتمالاً تحصيلات متوسطه را در ايران به اتمام رسانديد. در ايران به دانشگاه هم رفتهايد؟بله، من در ايران در رشتهي پزشكي تا ترم چهارم تحصيل كردم. از وسط ترم چهارم وارد آلمان شدم.
بعد اينجا هم در همان رشته ادامهي تحصيل داديد؟
بله، اينجا به خاطر اين كه تحصيلاتم تمام نشده بود، بايد كالج هم ميرفتم كه يكسال زبان خواندم و يكسال هم كالج و بعد هم دوباره از ابتدا شروع به تحصيل در رشتهي پزشكي كردم.
ولي بعد از اينكه درستان تمام شد ظاهراً نخواستيد در رشتهي پزشكي فعاليت داشته باشيد.
من همزمان با رشتهي پزشكي، زماني كه رسالهي دكترايام را مينوشتم، با رشتهي كامپيوتر آشنا شدم و خيلي به آن علاقه پيدا كردم. براي همين هم از كالج دوباره اجازهي تحصيل در آن رشته را گرفتم و در دانشگاه مونستر هم نامنويسي كردم و در رشتههاي رياضي و كامپيوتر شروع به تحصيل كردم. آن موقع هنوز رشتهي كامپيوتر بهعنوان رشتهي اصلي وجود نداشت و به عنوان رشتهي فرعي رياضيات شناخته ميشد.
يعني در كنار تحصيل در رشتهي پزشكي، رياضي و كامپيوتر هم خوانديد.
بله همزمان بود. پشت سرهم نبود.
ولي معمولاً افراد يا به رشتههاي فني علاقه دارند يا علوم تجربي و پزشكي. ولي مثل اين كه براي شما هر دو زمينه جذاب بوده است.
آن موقع كه ما دبيرستان ميرفتيم، هنوز رشتهي كامپيوتر به اين حد نرسيده بود و به آن صورت آشنا نبود. شرايط ايران هم طوري بود كه به رشتهي پزشكي بيشتر علاقه ابراز ميشد. من هم با علاقه وارد اين رشته شدم، ولي بعد ديدم كه شايد تركيبي از اين دو رشته هم بد نباشد. به خاطر اين كه من الان هم كه در كار مديريت تكنولوژي هستم، گاهي وقتها فكر ميكنم كه داشتن آگاهيها در زمينهي علوم زيستي و علوم تجربي به من كمك ميكند كه نسبت به همكارانم ديد متفاوتي داشته باشم.
به عنوان پزشك در آلمان كار هم كرديد يا بعد از تحصيلتان به همين زمينههاي كاري كه الان مشغول هستيد، پرداختيد؟
من بعد از اينكه پزشكيام تمام شد، مدت كوتاهي در زمينهي پزشكي زنان و بيماريهاي نازايي كار ميكردم. ولي بعدش ديگر يك طرح كامپيوتري برايم پيش آمد كه ديگر كار پزشكي را كنار گذاشتم.
دكتر فاضل در كنار ديگر دبيران «كانون پزشكان ايراني مقيم آلمان»
از شما مقالاتي هم در زمينهي زبان فارسي ارائه شده است؛ پژوهشهايي در زبان فارسي كه در بعضي از دانشگاههاي ايران هم در سمينارهاي علمي ارائه شده است. اين هم يك شاخهي جديدي از فعاليتهاي شماست كه باز ميشود گفت تا حدودي بيارتباط به زمينههاي ديگر است. پزشكي، كامپيوتر، رياضي و حالا زبان فارسي. چه شد كه اصلاً تحقيق روي زبان فارسي را به طور علمي دنبال كرديد؟
علاقهاي كه من داشتم، از همان زمان دبيرستان، يعني پيش از شروع به كار پزشكي در من بود و از همان جا كار بر روي زبان فارسي را شروع كرده بودم. حالا هرچه آدم با جنبههاي بينالمللي زبان بيشتر برخورد ميكند، متوجه ميشود كه ما زبانشناسيمان و دستورزبانمان بيشتر به گونهاي كپيبرداري از زبان عربي است كه با زبان ما همريشه نيست. براي همين ما هميشه از ديدگاه بررسي علمي زبان فارسي كاستيهايي داشتهايم . من هنوز جاي خالي آن را در مجامع علمي زبانشناسي ايران ميبينم و به نظر من رسيد كه شايد بهتر باشد دستبهكار شوم و زبانشناسي، آواشناسي و دستورزبان فارسي را براساس معيارهاي بينالمللي و با توجه به زبانهاي هم خانواده و خويشاوند مانند سانسكريت و هندي، يوناني و زبانهاي اروپايي بررسي كنم. به نظر من، ما فرهنگ غنياي داريم كه هنوز بايد روي پايههايش كار شود و سنگ بناي اين فرهنگ، زبان و سنگ بناي زبان هم آواشناسي و دستورزبان است. منتهي اين گام اولي است كه در اين راه برداشته ميشود. متأسفانه مدت زيادي از وقتمن را همين كار گرفت و نتوانستم به جنبههاي ديگر برسم. اميدوارم در آينده بتوانم در زمينههاي ديگر فرهنگي هم كار كنم. ولي البته در هرحال هر كدام از ما يك دين و وامي به كشورمان داريم و هر كسي سعي ميكند براساس تواناييهاي خودش، آن دين را ادا كند.
با توجه به اين كه تحصيلات آكادميك در زمينهي زبان فارسي و زبانشناسي نداشتيد، آيا فعاليت در زمينه زبان فارسي براي شما دشوار نبود؟بله، سخت بود. از طرف ديگرهم بالاخره هر كسي بايد دنبال پيشهي خودش برود. شايد دو سه ساعت در روز براي كار بر روي اين زمينه وقت نداشتم. چون اين اطلاعات را بايد خودم در اوقات فراغت به دست بياورم، همين باعث شد كه زمان زيادي صرف شود. الان چندين سال است كه من روي اين طرح كار ميكنم و اميدوارم كه در چند ماه آينده به پايان برسد. طوري كه خودم تخمين ميزنم، كار دستورزباني كه دارم ميكنم حدود ۸۵ درصدش انجام شده و اميدوارم كه تا سال آينده بتوانم آن را ارائه دهم.
در واقع ميشود به طور خلاصه گفت كه پژوهش شما در زبان فارسي نوشتن يك دستورزبان مختص همين زبان است كه الزاماً برپايهي دستورزبانهاي بينالمللي نيست و ويژهي زبان فارسي خواهد بود.
بله، يكي از مسائلي كه ما با آن در كامپيوتر برخورد داريم، فهميدن و جوابدادن به زبانهاي انسانيست. رشتهاي كه به آن «Natural language processing» ميگويند. در اين روش شما با كامپيوتر صحبت ميكنيد و كامپيوتر متوجه منظور شما ميشود و با همان زبان به شما پاسخ ميدهد. روي اين «Natural language processing» در زبان فارسي كم كار شده و بيشتر پژوهشها در زبانهاي انگليسي، فرانسوي و آلماني صورت گرفته است. ميدانم كه دانشگاه دوبي در اين زمينه در زبان فارسي كار ميكند. اما آن هم هنوز به جايي نرسيده است. به خاطر اين كه ما هنوز يك دستورزبان جامع نداريم كه بتوانيم پايهي اين كار قرار دهيم و به كامپيوتر زبان فارسي را بفهمانيم. در هرحال فكر ميكنم اين زيربنايي باشد تا زبان فارسي در ردهي زبانهاي پيشرفتهي دنيا قرار گيرد. با وجود اين كه كار يك كار پايهاي و تا حدودي هم وقتگير و حوصلهسربر است، بايد اين مرحلهي اولش انجام شود كه ما بتوانيم از زبان فارسي در ردهي زبانهاي يارانهاي استفاده كنيم.
در واقع پژوهشهاي شما در زمينهي كامپيوتر و فناوري اطلاعات، قرار است كه به نوعي به نوشتن يك برنامه جديد و استفاده براي گسترش زبان فارسي كمك كند.
بله، و برعكس. يعني زبان فارسي هم وارد ردهي زبانهايي ميشود كه كامپيوتر ميتواند با آن سروكار داشته باشد.
از وضعيت آموزش زبان فارسي در دانشگاههاي آلمان هم به عنوان رشتهي تحصيلي مطلع هستيد؟ رشتههايي مانند ايرانشناسي، شرقشناسي و يا زبانهاي باستاني در دانشگاههاي آلمان تدريس ميشوند.
در دانشگاه برلين، هامبورگ و توبينگن روي زبان فارسي و ايرانشناسي خيلي تأكيد ميشود و يكي از رشتههايي كه در بامبرگ و برلين خوشبختانه روي آن خوب كار ميشود، گويشهاي ايراني، در خارج از ايران است؛ گويشهاي تاجيكي و افغاني. در واقع اينجا استادهايي بسيار خوبي داريم كه توانستهاند كتابها و مقالاتي بنويسند كه در اين زمينه مرجع حساب ميشوند.
بپردازيم به بخش ديگري از فعاليتهاي شما كه در زمينهي كامپيوتر است. جدا از برنامهاي كه براي دستورزبان فارسي در نظر داريد، ظاهراً اقدامات ديگري هم داشتهايد. ويدئويي از شما در سايت يوتيوب موجود است كه شما در هواپيما هستيد و سعي ميكنيد با كامپيوترتان از اينترنت استفاده كنيد، كه در نوع خودش كاري جديد و نو است. لطفا كمي در مورد اين سيستم جديد توضيح دهيد.
من مسئول مديريت تكنولوژي كيفي در شركت «تلهكام» آلمان هستم و در واقع طرحهايي كه جديد و بديع باشد، من در آنها شركت ميكنم. دو طرحي كه اخيراً داشتم و خوشبختانه توانستيم خوب پيش ببريم، يكياش همين است كه شما اشاره كرديد، اين كه در فراز اقيانوسها هواپيما بتواند با اينترنت در تماس باشد؛ اين كار از طريق ماهواره انجام ميشود. يعني شما در داخل هواپيما كامپيوترتان از طريق اينترنت بيسيم به ماهواره وصل ميشود و نكتهاش اين است كه شما وقتي از اينجا به آمريكا پرواز ميكنيد، با دو يا سه ماهواره سروكار داشته باشيد و اين نشست اينترنتي شما از ماهوارهاي به ماهوارهي ديگر منتقل شود. اين كاري است كه براي نخستين بار و با موفقيت انجام شد. قبلا راههاي ديگري هم بوده است، ولي در آن موارد، هواپيما با ايستگاههاي زميني مرتبط بود و نه با ماهواره. خوشبختانه توانستيم ماه گذشته اين كار را به پايان ببريم. كار ديگري كه من ميكنم در زمينهي اينترنت همراه است كه يك تكنولوژي جديد به اسم «ال تي اي» است. سرعت دانلود با كمك اين تكنولوژي در حدود ۱۰۰ مگابايت در ثانيه است. يعني چندين برابر اينترنتيست كه شما با خطهاي كابلي در خانهيتان داريد. اميدواريم اين كار هم تا چند ماه آينده قابل عرضه باشد، تا شما هم با دستگاههاي تلفن همراه و هم با كامپيوتر بتوانيد در قطار، در خيابان، در كافه يا در هر جايي كه هستيد با سرعت زياد و قوي به اينترنت وصل شويد.
طراحي اين نرمافزارها را هم خودتان انجام دادهايد؟نخير، من مسئول بخش كيفيتاش هستم. يعني ما نرمافزار يا سختافزاري را كه لازم داريم، ويژگيهايش را تعيين ميكنيم و به شركتهايي كه ميتوانند اينها را انجام دهند، سفارش ميدهيم. وقتي سفارش آماده شد، من مسئوليت معاينه و بررسي آن را دارم.
آقاي دكتر فاضل، تعداد ايرانيهاي موفق در خارج از كشور كم نيست؛ در زمينههاي مختلف، در رشتههاي مختلف و در كشورهاي مختلف. نمونهي آن خود شما در آلمان. فكر ميكنيد رمز اين موفقيت در مورد شخص شما چيست كه در زمينههايي كه علاقه داشتيد، توانستيد كار كنيد و موفق هم بوديد؟
در يك ديدگاه سطحي گفته ميشود كه ايرانيها ميتوانند خوب خودشان را با جامعهي خارج از كشور تطبيق دهند. اگر يك مقدار عميقتر نگاه كنيم، درمييابيم كه ايران و اروپا ريشههاي فرهنگي خيلي قويتر و محكمتري دارند. البته من از ديد زبان هم به اين قضيه نگاه ميكنم، چون زبانهاي ما همريشه هستند. ولي حس ميكنم كه ايرانيها راحتتر در جوامع اروپا جا ميافتند تا شايد جوامع دوري مثل ويتنام يا ژاپن و چين. يعني يك همبستگي فرهنگي هست كه باعث ميشود ايرانيها بهتر بتوانند در اين جامعه جايگاه خودشان را پيدا كنند، تا مثلاً تركها يا عربها كه با طرز فكر ديگري وارد اين جامعه ميشوند.
يك عامل ديگر هم اين است كه در خانوادهي ايراني هميشه درس خواندن يك ارزش است. در خانوادههاي خيلي از ملتهاي مهاجر ديگري كه در اروپا ميبينيد، مهم اين است كه آدم هرچه زودتر و در سن هرچه پايينتر به لحاظ اقتصادي استقلال پيدا كند و بتواند نان خانوادهاي را دربياورد. ولي در ايران جدا از اين كه پدر و مادر خودشان درسخوانده و فرهيخته باشند يا نه، هميشه ارزش روي اين است كه بچههايشان دانشگاه بروند و درس بخوانند. اين رمز موفقيت ما بوده است. ببينيد، ما در كانون پزشكان آلمان هستيم. من يك ليست پزشكاني كه در غرب آلمان هستند را دارم. از پزشكاني كه در غرب آلمان هستند، تنها در همين ايالت نورد راين وستفالن و رايلندفالز، حدود هزار نفر پزشك ايراني هستند كه در درمانگاهها و يا در مطبهاي خودشان كار ميكنند. اين آمار نسبت به درصد جمعيتي كه ايرانيها در آلمان دارند و در مقايسه با مهاجران ديگر بسيار خوب و مثبت است. شما اگر به آمارهاي نظام پزشكي دقت كنيد، موفقترين خارجيها در رشتهي پزشكي در آلمان، يونانيها و ايرانيها هستند و بعد هم ايتالياييها. با وجود اين كه ما در آلمان اقليت نسبتاً كوچكي را تشكيل ميدهيم. فكر ميكنم اين به خاطر يكي نزديكبودن فرهنگ ما با فرهنگ اروپاست و يكي هم به خاطر ارزشي كه در خانوادههاي ايراني به درسخواندن ميدهند.
آقاي دكتر فاضل بهعنوان آخرين سئوال ميخواستم از شما بپرسم كه وقتي به زمينههاي مختلف كاري و تحصيليتان فكر ميكنيد، براي شما نويد فاضل، پزشك است، پژوهشگر زبان فارسيست يا متخصص فناوري اطلاعات؟علاقهي من بيشتر به همان زبان فارسي و فرهنگ ايرانيست و بقيه زمينهها تنها ابزارهايي است براي بالاتربردن ارزش و شكوه ميهنمان.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر