۱۳۸۹ دی ۲۲, چهارشنبه

مرور كارنامه فرهنگي عليرضا پهلوي در حوزه ايران‌شناسي

راديو فردا : خودكشي شاهپور عليرضا پهلوي، شاهزاده ۴۴ ساله ايران در روز سه‌شنبه ۱۴ دي برابر با چهارم ژانويه در بوستون بسياري را شگفت زده كرد. اندوه و ماتمي كه خودكشي سومين فرزند محمدرضا شاه و شهبانو فرح پهلوي ۹ سال پس از خودكشي شاهدخت ليلا پهلوي ۳۱ ساله برانگيخت از مرز دوستاران خاندان پهلوي و نظام پادشاهي گذشت.

از آن رو كه شاهپور عليرضا درس خوانده رشته تاريخ ايران باستان بود، پاره‌اي از فرهنگ دوستان و دانشگاهيان ايراني را متأثر كرد اما درباره كارنامه دانشگاهي او در گزارش‌ها تنها آمد كه مدرك كار‌شناسي ارشد خود را در سال ۱۳۶۷ برابر با ۱۹۸۹ در رشته موسيقي از دانشگاه پرينستون و مدرك كار‌شناسي ارشد را در سال ۱۳۷۰ برابر با ۱۹۹۲ در رشته تاريخ ايران باستان از دانشگاه كلمبيا گرفت و بعد مشغول ادامه همين رشته و مطالعه فلسفه و زبان‌هاي باستاني ايران شد در دانشگاه هاروارد براي كسب مدرك دكترا.

در برنامه اين هفته پيك فرهنگ همراه با يك هم دوره‌اي دانشگاهي او در هاروارد، يك هم رشته‌اي او در دانشگاه كاليفرنيا در لس آنجلس، يو سي ال اِ و دو استاد تاريخ دانشگاه كلمبيا كه با شاهزاده ايران‌شناس آشنا بودند، از كارنامه و پژوهش‌هاي او آگاه مي‌شويم.


حميد دباشي، استاد تاريخ اجتماعي و روشنفكري ايران و جهان اسلام در دانشگاه كلمبيا، تدريس در كلمبيا را تقريباً همزمان با ورود عليرضا پهلوي به اين دانشگاه آغاز كرده است:

حميد دباشي: من اواخر سال‌هاي ۸۰ به كلمبيا آمدم و گمان من اين است كه موقعي كه من به كلمبيا آمدم در سال ۸۸ شاهپور عليرضا در كلمبيا بود. برخوردهاي ما بيشتر استادي دانشجويي بود. نه توي يك كلاس. رشته‌اي را كه به آن علاقه داشت و مي‌خواست كار كند رويش در هاروارد اين رشته را ادامه داد منتها تمام نكرد، ايران قبل از اسلام بود. قبل از اينكه به هاروارد برود در كلمبيا چون رشته تخصصي همكار ارشد من آقاي يارشاطر هم ايران قبل از اسلام است، ايشان با آقاي دكتر يارشاطر هم كار مي‌كردند.

*****

چنانكه ديديم يكي از استادان شاهپور عليرضا در دانشگاه كلمبيا احسان يارشاطر استاد ارشد ايران‌شناسي اين دانشگاه و سرويراستار دانشنامه ايرانيكا بود.

احسان يارشاطر: در يكي از كلاس‌هاي من شركت كرد. علاقه زيادي به خصوص به تاريخ ايران باستان داشت. بعد به هاروارد رفت و پيش اكتور شروو در رشته زبان و فرهنگ ايران باستان مشغول كار شد. ولي متأسفانه كارش در آنجا به دريافت درجه‌اي منتهي نشد.

*****

عليرضا پهلوي يك بار نتايج تحقيقات خود را در دانشگاه كاليفرنيا ارائه داد. در جلسه‌اي به دعوت تورج دريايي، استاد كنوني ايران باستان در دانشگاه كاليفرنيا در شهر ارواين، كه در آن زمان دانشجوي دكتراي ايران‌شناسي دانشگاه يو سي ال ا بود.

تورج دريايي: در دهه هفتاد خورشيدي يا ۹۰ ميلادي با ايشان آشنا شدم. ايشان هم هم رشته من بودند البته در شرق آمريكا در دانشگاه هاروارد. چون تعداد كساني كه روي ايران باستان كار مي‌كردند، نسبتاً كم بود، مخصوصاً ايراني‌ها، چند نفري بوديم كه روي دوره ساساني و ادبيات پهلوي يعني فارسي ميانه كار مي‌كرديم، آقاي عليرضا پهلوي هم جزو يكي از اين اشخاص بود كه در هاروارد بود.

بنابراين تصميم گرفتم هم از ايشان دعوت كنم و هم اينكه يكي از دوستانمان دكتر رحيم شايگان كه در اين كنفرانس بود، يك پانلي ترتيب داديم در مورد دوران ساساني كه ايشان هم لطف كردند آمدند. تحقيق ايشان تز دكترايشان بود كه متني است پهلوي به نام مي‌نوي خرد و در اين مي‌نوي خرد راجع به اوضاع جغرافيايي و اقليمي كه ايران در آنجاي دارد، ايشان درباره‌اش صحبت مي‌كردند.

*****

رحيم شايگان، استاد كنوني رشته ايران‌شناسي در بخش فرهنگ‌ها و زبان‌هاي خاور نزديك در دانشگاه يو سي ال ا كه تورج دريايي به نامش اشاره كرد، براي ۱۰ سال در مقطع دكترا در دانشگاه هاروارد همدوره، همشاگردي و از دوستان نزديك شاهپور عليرضا پهلوي بوده است.

رحيم شايگان: من با ايشان از سال‌هاي ۱۹۹۲ و ۹۳ در دانشگاه هاروارد آشنا هستم هم دوره بوديم وقتي در يك دوره مطالعات ايران‌شناختي با استاد مشتركمان اوكتور شروو شروع كرديم. هردويمان گذشته تحصيلات عالي در ايران‌شناسي داشتيم براي تمام كردن و ادامه تحصيلات تز دكترا و نوشتن پايان نامه دكترا هر دوي ما به هاروارد آمديم و در آنجا با همديگر مدت ۱۰ سال هم دوره بوديم.
كارشان تا چه حد پيش رفت در هاروارد؟

براي اينكه شايد اندكي توضيحات خلاصه بدهم كه چگونه است تحصيلات ايران‌شناسي در آنجا، شما چندين سال مجدداً زبانهاي ايران باستان مي‌خوانيد، تاريخ ايران قديم، مذاهب مانند دين زرتشت و غيره و بعد از چندين سال كه امتحانات كلي داريد كه امتحان‌هاي دكترا است چندين تم و چندين زبان را انتخاب مي‌كنند و تمام متوني كه جزو اين تم‌ها هست در بر گرفته مي‌شود، امتحان نسبتاً سختي است براي اينكه در يك سال آماده كردن امتحانات طول مي‌كشد، ايشان امتحاناتشان را با موفقيت در يك دوره كوتاه گذراندند و از آنجا كه يك حافظه واقعاً بي‌همتا داشتند، به راحتي اين كار را انجام دادند و شروع كردند به نوشتن پايان نامه‌شان كه تا سال ۲۰۰۰ و ۲۰۰۱ به خوبي پيش رفت و همچنان موجود است و اندكي بيش كار نخواهد برد براي اينكه به چاپ برسد.
به جز سخنراني شاهپور عليرضا پهلوي در دانشگاه يو سي ال ا در پايان دهه هفتاد خورشيدي يا دهه ۹۰ ميلادي فرصتي پيش آمد كه تحقيقات بعدي در كنفرانسي ارائه شود؟

ايشان طبيعتاً به خاطر موقعيتشان به اين راحتي نمي‌توانستند وارد معركه كنفرانس‌ها و سخنراني‌ها شوند و يك مقدار هم به خاطر اينكه ذهن فوق‌العاده ظريفي داشتند از اينكه احياناً در خيلي از انجمن‌هاي ايران‌شناسي حضور داشته باشند و اندكي مزاحم (ايشان فكر مي‌كردند) مزاحم برنامه‌ها شوند، تا حد زيادي خودداري مي‌كردند.

ولي شايد بد نيست دو كلمه در مورد اين دكترا صحبت كنم. ايشان روي متني كار كردند كه از متون مهم پهلوي است. پهلوي زباني است كه در دوره ساسانيان قبل از ورود اسلام به ايران نوشته شده. يك متني است به نام «مينوي خرد» كه يك متن مهم پهلوي است براي ذهنيت مذهبيون در آن زمان. گفتار و سخن بين يك دانا كه از مي‌نوي خرد كه ذهن خرد است، سئوال مي‌كند و پاسخ مي‌شنود.

يك ديالوگ بين اين دو است. ۶۲ سئوال است و ۶۲ پاسخ. اين متن را ايشان تبديل كردند، آوانگاري كردند، آوانويسي كردند، از پهلوي برگرداندند به فرم لاتين و ترجمه كردند به انگليسي. يك تصحيح و گزارش مفصل هم درست كردند در اين باب كه توضيح دهند موقعيت تاريخي اين متن چطور است، معني اين متن پهلوي چيست و با چه متون ديگر پهلوي در رابطه است و چه متون ديگري مذهبي ايران در رابطه است و غيره.

تفسير اين كار كه قسمت عمده اين كار است و خيلي هم كار سنگيني است، ايشان به اتمام رساندند وليكن هنوز محتاج بود از ديدگاه ايشان كه دوباره بازنويسي شود و دوباره رويش كار شود. متأسفانه فاجعه‌هاي شخصي كه براي ايشان پيش آمد، موجب شد كه ايشان كار را ول كنند.

كاري كه انجام مي‌دادند و نتوانستند ادامه دهند. هيچوقت بعد از سال ۲۰۰۱ نتوانستند دوباره برگردند و تمام كنند اين كاري كه نهايتاً انجام شده. ۹۰ درصدش انجام شده و فقط شش ماه يا يك سال وقت مي‌خواست براي اينكه اين كار به كل تمام شود.
شاهزاده رضا پهلوي روز پنجشنبه در يك كنفرانس خبري در بوستون گفت برادرش شاهپور عليرضا دچار بيماري افسردگي مزمن بود. شما هم آيا علائمي را ديديد در آن مدت كه بعد از اين حادثه چنين تعبيري بشود از آن كرد؟

بدون شك خانواده ايشان بهتر مي‌دانند احياناً چه دردهايي ايشان داشتند. چون براي همه دوستان و آشنايان ايشان كاملاً آشكار بود كه بدون شك وابستگي عميق ايشان به فرهنگ ايران و مملكتشان. دوري و اين درد غربت، نوستالژي، تمام اين‌ها فكر مي‌كنم يك نوع افسردگي به وجود آورده بود كه شايد در خيلي از ايراني‌هاي سن ايشان و نسل ايشان موجود است و در ايران به مراتب قوي‌تر.

شايد به خاطر اينكه ايشان يك شاهزاده عالم بودند و به هر حال به عنوان شاهزاده و وابستگي يك مسئوليت فرا‌تر احساس مي‌كردند. حتماً هم شايد كمبود امكان فعاليت براي بهبود اين كمبود‌ها و درد‌ها موجب شد كه درد بيشتري احساس كند.

*****

تصاويري كه آشنايان با شاهپور عليرضا پهلوي از او به دست مي‌دهند، همه نشان از اين دارد كه او از اشرافي جلوه كردن در ميان دانشگاهيان پرهيز داشت.

حميد دباشي: اولاً به عنوان يك دانشجو مثل دانشجوهاي ديگر كلمبيا توي بقيه بُر مي‌خورد و فرقي با ديگران نداشت. خيلي بچه محجوبي بود، خيلي بچه مهرباني بود. خيلي بچه دست و دل بازي بود. خيلي از شاگردان من دوستان نزديكش بودند و با او هميشه معاشرت مي‌كردند. خيلي اين خبر برايم ناراحت كننده و شوك آور است. يك بچه‌اي كه در عنفوان جواني به عنوان دانشجو در كلمبيا ديدم، مرا ياد سال‌هاي اولي كه به كلمبيا آمدم مي‌اندازد، در اوج زندگي و خلاقيتش مي‌توانست منبع خير براي بسياري از نظر فرهنگي و چه از نظر اجتماعي مي‌توانست باشد، اينطور متاسفانه عاقبت غمگيني داشت.

احسان يارشاطر: فوق‌العاده در رفتار ساده و بي‌پيرايه بود. اگر انسان اطلاع نداشت كه شاهزاده است، از رفتارش چنين چيزي معلوم نمي‌شد. خيلي دوست وفاداري بود. گاهي تلفن مي‌كرد و حالي از من مي‌پرسيد و گاهي هم به دفتر ايران‌شناسي دانشگاه كلمبيا مي‌آمد و مرا از حال خودش مطلع مي‌كرد. ولي در طي سال‌هاي اخير ديگر خبري از او نداشتم و نمي‌دانستم كه به چه كاري مشغول است و چه نوع مشغولياتي دارد.

تورج دريايي: من كه به سياست زياد كاري ندارم و شخصاً چند بار كه ديدمشان فرد بسيار خوبي بود. آرام. هيچوقت بدي يا تندي ازشان نديدم. برايم خيلي جالب بود كه شيفته تاريخ ايران باستان و اين مسائل است و با اين مسائل وقتشان را مي‌گذرانند. باعث تأسف است.

رحيم شايگان: بعد از ۱۰ سال هم‌دوره بودن هميشه خاطرات مشترك موجود است. در رفتارش يك نوع جوانمردي بود. در دوستي و رفاقت خيلي ثابت و حتي مي‌شود گفت عيارانه. در منش آدم فوق العاده ظريف و شاهانه. هم يك ظرافت ذهني و استعداد فوق‌العاده زياد و يك لطافت به خصوص در همه امور. مي‌توانم بگويم يك انسان فوق‌العاده برجسته. فوق‌العاده برجسته.

*****

شاهپور عليرضا پهلوي، محقق متن پهلوي «مينوي خرد» و مورخ ايران باستان وصيت كرده است كه خاكسترش را به موج‌هاي درياي مازندران (خزر) بسپارند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر