۱۳۸۹ بهمن ۷, پنجشنبه

هاشم خواستار،معلم زنداني را با زنجير به تخت بيمارستان بسته‌اند

هاشم خواستار، دبير بازنشسته و عضو كانون صنفي معلمان مشهد كه در زندان وكيل آباد شهر مشهد دوران محكوميت خود را مي‌گذراند به بيمارستان امام رضاي اين شهر منتقل شده و به گفته همسرش او را با زنجير به تخت بسته اند.
او از يكسال ونيم پيش تاكنون بدون مرخصي در زندان به سر ميبرد و به دليل تشديد بيماري‌اش كه ناشي از شرايط وخيم زندان است، روز گذشته تحت عمل جراحي قرار گرفت.
روز يكشنبه در پي بستري شدن آقاي خواستار در بيمارستان و عمل جراحي وي، خانواده‌ي اين معلم زنداني مجدداً درخواست مرخصي براي او داده‌اند، اما تاكنون با اين درخواست موافقت نشده است.در خبرها آمده بود كه انتقال هاشم خواستار از زندان به بيمارستان امام رضاي مشهد با دستبند و پابند صورت گرفته است. اين امر با اعتراض خانواده‌ي هاشم خواستار و نهادهاي حقوق بشري مواجه شده است.
مسئولين امنيتي استان خراسان اما نه تنها به اين اعتراض توجهي نكرده‌اند، بلكه هاشم خواستار را در حالي كه در بستر بيماري به‌سر مي‌برد با زنجير به تخت بيمارستان بسته‌اند.
صديقه مالكي‌فر، همسر هاشم خواستار كه خود نيز معلم بازنشسته‌ي آموزش و پرورش است درباره‌ي وضعيت آقاي خواستار به «زمانه» مي‌گويد: «آقاي خواستار از سال گذشته كه در زندان بوده تاكنون مرخصي نداشته است و به دليل كيفيت بد غذا و نبود ميوه و سبزيجات در رژيم غذايي، مشكلات گوارشي‌‌شان عود كرده است. اين در حالي است كه مقامات زندان اجازه نمي‏دهند از خانه هم هيچ غذايي به زندان فرستاده شود. بالاخره با وضعيت وخيم جسمي ايشان به دستور پزشك زندان به بيمارستان امام رضاي مشهد منتقل شدند و مورد عمل جراحي قرار گرفتند. الان هم در بيمارستان بستري هستند. اميدوارم ايشان با اين شرايط وخيم جسمي دوباره به زندان بازگردانده نشوند.»
خانم مالكي‌فر ادامه مي‌دهد: «اين معلم بازنشسته را در شرايطي از زندان به بيمارستان منتقل كرده‌اند كه به ايشان دستبند و پابند زدند. ما قبلاً هم به مقامات قضايي و مسئولان زندان اعتراض كرده بوديم ولي در پاسخ به ما گفتند كه اين طبق مقرارت زندان است. اما سئوال ما اينجاست كه آيا بستن ايشان با زنجير به تخت بيمارستان هم در مقرارت زندان است؟ آقاي خواستار در بخشي بستري هستند كه بيماران عادي هم حضور دارند و به ما خبر دادند كه عمل جراحي ايشان مي‌بايست روز يكشنبه انجام مي‌شد اما به دليل اين‌كه كليد قفل زنجيرهايي كه با آنها ايشان را به تخت بسته بودند گم شده بود يا در اختيار مسئولي بود كه در بيمارستان حضور نداشت، اين عمل يك روز به تعويق افتاد.»
به گفته همسر هاشم خواستار، همزمان با بي‌هوشي اين زنداني در اتاق عمل، زنجيرها را از پاي او باز كرده‌اند و پس از انجام عمل جراحي و به هوش آمدن او دوباره پاهايش را با زنجير به تخت بيمارستان بسته‌اند.
خانم مالكي‌فر در زمينه‌ي اتهامات آقاي خواستار مي‌گويد: «اين‌طور كه به آقاي خواستار گفته‌اند چون ايشان پيش از انتخابات رياست جمهوري، يعني در سال ۱۳۸۷ دفتر خود را به سازمان دانش‏آموختگان ايران (ادوار تحكيم وحدت) براي برگزاري جلسات‏شان داده‏اند؛ مكاني هم براي برگزاري جلسات انجمن اسلامي دانشجويان شرق كشور در اختيار آنها گذاشته‏اند و همچنين در ايام دهمين دوره‌ي انتخابات رياست جمهوري در ستاد آقاي ميرحسين موسوي فعال بوده‌اند، او را بازداشت كرده‌اند.»
صديقه مالكي‌فر، ضمن آرزوي آزادي همه‌ي فرهنگيان و دانشجويان بازداشتي از كساني كه در اين مدت با آنها همراهي كرده‌اند، سپاسگزاري كرده و مي‌گويد: «اميدوارم مسئولين صداي من را بشنوند و بيش از اين با يك فرهنگي بازنشسته ۶۰ ساله كه بي‌گناه در زندان است اين گونه رفتار نكنند.»
خانم مالكي لطفا در خصوص انتقال همسرتان به بيمارستان برايمان صحبت بفرماييد.
همسرم در حدود يكسال و نيم است كه بدون حق استفاده از مرخصي در زندان نگهداري مي شوند و به علت كيفيت بد غذا و نبود ميوه به يبوست مزمن و بيماري گوارشي مبتلا شدند. از ماه گذشته پزشك خود زندان ايشان را به علت وضعيت وخيم جسماني به بيمارستان امام رضا معرفي كردند تا تحت عمل جراحي قرار گيرد. امروز هم عمل انجام شد.
وضعيت جسمي ايشان در حال حاضر چطور است؟ الحمدالله در حال حاضر حالشان خوب است و عمل جراحي خوب بوده است.
شما توانستيد ايشان را بعد از عمل جراحي ملاقات كنيد؟
فقط ديروز يك ربع بعد از پيگيري فراوان اجازه دادند با بچه ها ايشان را ببينيم اما امروز اجازه ملاقات ندادند و گفتند ممنوع الملاقات است واو را الان با زنجير و پابند به تخت بسته اند، فقط اتاق عمل زنجير را از پايشان باز كردند آنهم كليد را پيدا نمي كردند تا بعد از يك ساعت زنجير را باز كردند باز تا بهوش نيامده زنجير را به پايشان قفل كردند. دو تا سرباز هم در اتاق هستند و يك سرباز هم بيرون است.
خانم خواستار با توجه به اينكه سن ايشان بالاست و پيش از اين نيز از ناراحتي قلبي و آرتوروز رنج مي برده اند علت عدم موافقت با مرخصي ايشان كه حق طبيعي يك زنداني است، چه هست؟
اوايل كه براي مرخصي ايشان مي رفتم مي گفتند متنبه نشده است بعد از چندين بار براي بيماري ايشان و شرايط سخت جسماني ايشان رفتم كه گفتند بايد از پزشك قانوني نامه داده شود كه ايشان نياز به عمل دارد و الان در حال حاضر قاضي انوري،  رئيس حوزه نظارت بر زندان قول داده اند كه اگر نامه بيايد سعي مي كند كه بفرستد خدمت آقاي دادستان تا با مرخصي ايشان موافقت كند. ما اميدواريم كه قول قاضي انور صحت داشته باشد و همسرم بتواند از مرخصي اضطراري استفاده كند و با توجه به زخم باز ايشان كه خطر عفونت دارد و شرايط جسماني بعد از عمل در خانه مراقبت شود و به زندان برگردانده نشود.
مي توانيد از وضعيت زندان و شرايط نگهداري ايشان در زندان بگوييد؟
اتاقشان در زندان بسيار نامناسب است و از سقفش و از فاضلاب طبقه بالا چكه مي كند و به سقف پلاستيك زده اند تا آبهاي فاضلاب به سرشان نريزد بعد آب فاضلاب از پلاستيك به گوشه اتاق مي ريزد. در اين اتاق بيست نفر نگهداري مي شوند كه پنجره آن هم شيشه ندارد و زندانيان از سرما مريض شده اند و تب و لرز گرفته اند و مجبور شدند به پنجره ها پتو بزنند اما نمي فهمند كي شب مي شود كي روز مي شود. الان هم كه همسرم عمل كرده اگر به آن اتاق برگردانده شود و عفونتشان تشديد شود چه كسي جوابگو خواهد بود؟  مسئولين يك لحظه فرض كنند كه عزيزان خودشان را در آنجا نگهداري مي كنند چه حالي مي شوند؟
آقاي خواستار چه مدت است كه در زندان هستند؟
ايشان به دو سال حبس محكوم شده اند كه تا الان يكسال و هفت ماه آنرا گذرانده اند و پنج ماه باقي مانده است.
وضعيت روحي اشان چطور است؟
خيلي خوب است و با روزهاي اولشان هيچ فرقي نكرده است و همچنان با روحيه هستند.
با توجه به اين شرايط دشوار چه صحبتي با مسئولين داريد؟
از مسئولين مي خواهم به دردهاي دل ما گوش كنند، يكي اينكه ما خانواده آقاي خواستار هستيم و در هر ديني آمده است كه خانواده نبايد از هم دور باشند و حالا كه همسرم مريض در بيمارستان است ما الان بايد غمخواري ايشان را كنيم. اما نه قبل از عمل و نه بعد از عمل اجازه ندادند ما ايشان را ببينم. بعد هم كه از اتاق عمل آوردندش سربازها نگذاشتند من ايشان را ببينم و بعد از چقدر تلفن و پيگيري نهايتا گذاشتند يك ربع من و فرزندانم او را ملاقات كنيم. الان دو تا از خواهرها و دو تا از برادرهاي همسرم و خانواده خودم در مشهد هستند اما به آنها خبر نداده ايم زيرا  وقتي مي بينم رفتارشان با ما كه زن و بچه آقاي خواستار هستيم اينگونه است با آنها چطور برخورد مي كنند. خوب ما مجبور هستيم اين رفتارها را تحمل كنيم  آن بنده خدا ها كه مجبور نيستند شاهد اين برخوردها باشند.
مسئله ديگر مرخصي همسرم است كه هر چه پيگيري كردم ندادند اما حالا كه مريض است خوب بود به ايشان مرخصي دهند تا در اين شرايط در كنار خانواده باشد نه اينكه با تني بيمار و عمل كرده، پاهاي ايشان را به تخت بيمارستان زنجير كنند. آنهم در اتاق عمومي كه همه رفت و آمد دارند البته براي ما ننگ نيست اما درست و اسلامي نيست كه يك بيمار را به تخت زنجير كنند.
وقتي فرزندانتان ديدند كه پاي پدر بيمارشان را به تخت زنجير كرده اند چه احساسي پيدا كردند؟
چه بگويم ( همراه با بغض و گريه) نه تنها بچه هاي من بلكه آنهايي كه در اتاق به ملاقات بيمارانشان مي آمدند از اين وضعيت بسيار ناراحت شدند. من نمي دانم هدف چيست؟ آيا مي خواهند زهرچشم از مردم بگيرند كه يك تن بيمار را به زنجير مي كشند؟
در اتاق هم موبايل را در دست ما ديدند و فكر كردند ما عكس گرفتيم حال سوال من اين است اگر اين برخوردها درست است پس چرا مي ترسيد عكس گرفته شود اگر هم كار خوبي نيست پس چرا انجام مي دهيد؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر