جمعه ۲۴ فوریه، بنیاد کارنگی و کریم سجادپور کارشناس این بنیاد، میزبان دکتر مهرزاد بروجردی، مهدی خلجی و علی آلفونه بودند. مهرزاد بروجردی معتقد است که خامنهای حاکم مطلق است و آمریکا باید با او وارد گفتگو شود، خلجی اما ضمن تایید قدرت رهبری معتقد است که خامنهای اهل گفتگو نیست و آلفونه سپاه را قدرتمندتر از رهبری میداند و نقش خامنهای را نمادین ارزیابی میکند.
در برنامه امروز بنیاد کارنگی که کارشناسان و خبرنگاران متعددی را در یک روز گرم زمستانی واشینگتن در یک اتاق بزرگ نشانده بود، کریم سجادپور با اشاره به دیدگاههای مختلف کارشناسان دعوت شده، به جنگ قدرت موجود در ایران اشاره کرد که مورد توجه تحلیلگران و اعضای دولت آمریکا نیز هست.رهبری میداند و نقش خامنهای را نمادین ارزیابی میکند.»
کریم سجادپور، کارشناس حوزه ایران بنیاد کارنگی ابتدا به تشریح دیدگاههای مهمانان پرداخت. سجادپور گفت: «مهرزاد بروجردی معتقد است که خامنهای حاکم مطلق است و آمریکا باید با او وارد گفتگو شود، خلجی اما ضمن تایید قدرت رهبری معتقد است که خامنهای اهل گفتگو نیست و آلفونه سپاه را قدرتمندتر ازخامنهای میداند.»
مهرزاد بروجردی، استاد علوم سیاسی دانشگاه سیراکیوز ایالت نیویورک گفت که زوایای دید متفاوتی در باره ساختار قدرت در ایران وجود دارد. به عقیده این استاد دانشگاه، سپاه در ایران حاکم نیست اما در واشینگتن تنها به نمادهای محدودی در این باره توجه میشود. بروجردی افزود: «درست است که سهم سپاه در تمام ساختارهای قدرت بالا رفته، چه در مجلس و چه در مجمع و … اعضای سابق سپاه هستند، اما درست نیست بگوییم که تعدادشان بیشتر از روحانیون است. بر اساس اطلاعات ما، روحانیون سهم و درصد بیشتری دارند، و تنها جایی که سپاهیها بیشتر هستند در کابینه است. باید به یاد داشته باشیم که حکومت ایران دینی و تئوکراتیک است و موقعیتهای بسیاری برای طبقه روحانی کنار گذاشته شده. سپاهیها میخواهند مورد اعتنا باشند و در بازی سیاسی نقش دارند اما گفتن اینکه حاکم هستند اغراق است.»
بروجردی در باره یکدست نبودن سپاه گفت: «باید به یاد داشته باشیم که سپاه مثل هر ساختاری همگون نیست و دگرگونیهایی را تحمل کرده و تکصدا نیست، با اینکه در واشینگتن تلاش میشود چنین نشان داده شود.» بروجردی در باره موقعیت روحانیون در ساختار حکومت گفت این گروه تدریجا با از دست دادن پستهای انتخابی کنترل نهادهای غیر انتخابی را در دست میگیرد.
این استاد دانشگاه در باره نقش آیتالله خامنهای در سیاست روز ایران گفت: «خامنهای، وقتی آمد مشروعیت نداشت، اما الان یک قدرت است. بازیگر سیاسی خوبی است که همه رقبا و روحانیون مشابه را کنار زده است. او در طول ۲ سال گذشته، رفرمیستها را کنار زده، احمدینژاد را حاشیه نشین کرد. کدام آیتالله مقابل او علم میشوند؟ هیچکس نمیتواند مقابل او قد علم کند. بر اساس قانون اساسی، هیچ تهدیدی متوجه نهاد رهبری نمیشود...قدرت خامنهای از جاهای مختلف میآید. کمیته امداد مثلا، یک نهاد است که به ۴ میلیون خانواده کمک میکند و میلیونها نفر را در بر میگیرد.»
بروجردی معتقد است که داشتن سلاح هستهای عملا به نفع سپاه و خامنه ای است: «چه کسی نفع خواهد برد؟ سپاه، روحانیت و رهبری میتوانند از داشتن سلاح هستهای نفع ببرند چون میتواند کشور را از حمله نظامی بیمه کند. قدرت سپاه را افزایش خواهد داد چون برنامه هستهای را سپاه جلو خواهد برد.»
بروجردی خامنهای را حاکم مطلق ایران میداند و معتقد است که آمریکا باید این را درک کند و با او وارد گفتگو شود: «سیاست آمریکا در برابر ایران اشتباه است. در ۳۰ سال گذشته بحثهایی در باره گفتگو با ایران وجود داشته. امروز ایرانیها احمق نیستند. چرا امکان شناسایی کارشناسان هستهای داده شود و بعد این کارشناسان توسط اسرائیلیها ترور میشوند؟ چه تضمینی به ایران داده شده؟ خامنهای باهوش است و برنامه ریز است. اینطور نیست که ما در واشینگتن حرف بزنیم و در ایران فقط گوش بدهند. نمیتوانید خامنهای را دور بزنید و با سپاهیان وارد گفتگو شویم. خامنهای فرماندهان سپاه را راحت کنار میگذارد و مثلا آدم قدرتمندی مثل ذوالقدر را در سپاه به مدیری درجه سه تبدیل میکند. عدم اعتماد ۳۰ سال ایجاد شده. باید قول بدهید که رژیم را عوض نمیکنید. زمان به نفع ایران است و به ضرر آمریکا.»
علی آلفونه، کارشناس موسسه امریکن انترپرایز، که نگاهی متفاوت با بروجردی دارد گفت باید بپرسیم آیا خامنهای «آبدارچی» سپاه است؟ این تحلیلگر معتقد است که نمیتوان به راحتی مرزی میان بسیاری از روحانیون و سپاهیها کشید و خیلیها را «دوزیست» خواند، از جمله روحانیونی که در حوزه علمیه «شهید محلاتی» درس خواندهاند. آلفونه با مقایسه ساختار نیروی مسلح ایران و پاکستان گفت: «سپاه دارد روز به روز نزدیک به نظامیهای پاکستان رفتار میکند. بخشهای متفاوتی در سپاه از همان اول با دیدگاههای متفاوت سیاسی در سپاه وجود داشته است. حتی در پاکستان هم بخشهای مختلف سیاسی در نیروی نظامی وجود دارد.»
آلفونه در مورد کارکردهای بخشهای مختلف سپاه در قبال مباحث امنیتی و اقتصادی گفت: «عدهای که امنیت ملی را اداره کنند، نگاه خودشان را دارند واز آن زاویه همه چیز را نگاه میکنند. برخی نیز به طور حرفهای پولساز هستند و اولویتشان ایجاد در آمد است و درگیریهایی به خاطر تفاوتهای کاربردی درون سپاه وجود داشته است.»
آلفونه با مقایسه وضعیت ایران با کشورهایی که نیروهای نظامی با دخالت خود مجری کودتا بودهاند گفت: «چنین حکومتهایی از نیروی نظامی علیه مخالفان ایدئولوژیک استفاده میکنند. ضعف نهادهای مردمی نیز نکته مشترک بوده. همین مساله نیز در ایران دیده میشود.» آلفونه افزود: «سپاه منافع خودش را در نظر دارد نه خواست مردم را.»
این کارشناس سیاسی در باره تاثیر تحریمها و سپاه گفت: «تا الان سپاه توانسته تحریم را به نقطه قوت خود تبدیل کند. سپاه توانسته تحریم نفتی را دور بزند و قرارگاه خاتمالانبیا در سه سال گذشته ۳۲ میلیارد دلاربا وزارت نفت قرار داد بسته. سپاه همچنین در قاچاق کالا نقشی اساسی دارد. الان سپاه نوشیدنی الکلی وارد می کند. سپاه به دنبال منافع خودش است.» آلفونه در باره تحریمهای مستقیم سپاه از سوی آمریکا گفت: «تحریمهای جدید که متوجه سپاه است وشرکتهای متعلق به سپاه است نتایج بدی برای سپاه خواهد داشت.»
آلفونه در باره آینده هستهای ایران گفت: «باید دید آیا کنترل سلاح هستهای دست سپاه خواهد بود یا یک شورای غیر نظامی؟» او معتقد است که داشتن بمب اتمی به معنی تضمین بقای حکومت نیست، چرا که داشتن سلاح هستهای شوروی را از سقوط بازنداشت.» او همچنین گفت در صورت سقوط خامنهای، باید منتظر بروز «پوتین»های جدیدی از دل سپاه باشیم.
مهدی خلجی، کارشناس واشینگتن اینستیتوت که خود زمانی طلبه بوده میگوید که شناخت طبقه روحانی به این راحتی نیست و این گروه پیچیدگیهای خود را دارد. خلجی با اشاره به رفتارهایی دور از نهاد روحانیت بسیاری از روحانیون درون قدرت، ساختار حکومتی ایران را بر خلاف بروجردی، «تئوکراتیک» ندانست. خلجی که در حال کامل کردن مطالعاتش در باره آیتالله خامنهای است تاکید کرد که بسیاری از نکات زندگی رهبری ایران کاملا متفاوت با روحانیون است: «هر چیز در باره زندگی خامنهای غیر روحانی است. او یک روحانی سنتی نبود، طرفدار موسیقی، کتابهای غربی، ادبیات قرن ۱۹، عاشق تولستوی و متنفر از داستایفسکی است. بعد از انقلاب او موقعیت مذهبی ندارد. معاون وزارت دفاع بوده است، رئیس جمهوری بوده است... اما وقتی رهبر شد، روحانیونی را به عنوان مسوولان دفترش گذاشت که عملا روحانی نبودند. محمدی گلپایگانی و میرحجازی که معاونهای وزارت اطلاعات بودهاند که بعد از انقلاب به هیچ عنوان روحانی محسوب نمیشدند. در حقیقت روحانیهایی هستند که سابقه زیادی در سپاه و یا نهادهای امنیتی دارند.»
خلجی، نهاد روحانیت را متفاوت از خود روحانیون موجود در ساختار قدرت ایران در نظر میگیرد. خلجی میگوید: «اگر میخواهید در باره روحانیت بحث کنید، فرد یا نهاد فرق دارد. نهاد روحانیت ارتباطی مستقیم با دولت ندارد. نهاد روحانیت بخشی از قدرت نیست و مجلس عملا موسسه و ساختاری سکولار است. همه نمایندگان میتوانند غیر روحانی باشند. در طرف دیگر، موقعیتهایی هستند که مسوول باید روحانی باشد. اما برای بقیه ساختار، نیازی به روحانی بودن نیست. این نهاد روحانیت نیست که کسی را نامزد قرار گرفتن در موقعیتهای قدرت میکند. قوه قضاییه ، مقام ارشدش روحانی است، اما روحانیون را به خاطر روحانی بودن نمی آورند، بلکه مدارس قضایی خودشان را دارند. حتی سپاه، اساتید روحانی خود را برای تعلیم روحانیون سپاه دارد. به همین دلیل دولت ایران تئوکراسی نیست.» خلجی همچنین افزود: «مقام مسوول روحانی عملا کسی است که قوانین اسلامی را به خاطر نظام نقض کند.»
خلجی در مورد رابطه خامنهای با سپاه گفت: «فرمانده واقعی سپاه، خامنهای است و این را نباید فراموش کرد! سپاه بدون خامنهای به اینجا نمیرسید، و خامنهای بدون سپاه اینقدر قدرت نمیگرفت. او یک رهبر تصادفی است و آدمهای بسیار مهمتر ی بودند که میتوانستند جانشین خمینی باشند. او با حسابشدگی و به کمک سپاه به این نقطه رسیده. سپاه در ورزش، سینما کنترل دارند. شبکهها را در اختیار دارند. گردان امام صادق ۲۰۰۰ روحانی دارد، اما سپاهی هستند. این ۲۰۰۰ نفر، ۲۰۰،۰۰۰ هزار روحانی را کنترل میکنند».
خلجی در پاسخ به این سوال که اگر ایران به سلاح هستهای دست یابد، موقعیت خامنهای چگونه خواهد بود گفت: «خامنهای فکر میکند که داشتن سلاح هستهای به پایداری کمک میکند، درست مثل پاکستان. آمریکا مجبوراست با پاکستان کنار بیاید، اما مثلا لیبی که برنامه هستهای را کنار گذاشت و از طرف ناتو اشغال شد. با این حال برای چهره خامنهای بد است زیرا که بارها گفته است داشتن سلاح هستهای مطابق قوانین اسلامی نیست و اگر به سلاح هستهای دست یابد، اعتبار مذهبی رهبری زیر سوال میرود. خامنهای نمیتواند به راحتی در این باره در جهان اسلامی دروغ بگوید. اما میتواند فتوای خود را نقض کند، گرچه چهره مناسبی از او در جهان اسلام به نمایش در نخواهد آمد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر