۱۳۹۰ اسفند ۱۰, چهارشنبه

آری انتخابات یک تهدید است

سخنان حیدر مصلحی در جمع مبلغان مذهبی قم مبنی بر “خطر تبدیل شدن انتخابات به عرصه‌ای برای تحرکات سه جریان «فتنه»، «انحرافی» و «اصلاح طلبان آمریکایی» علیه نظام و رهبری” مصداق بارز این مثل مشهور است که “چوب را که برداری، گربه دزده پا به فرار می‌گذارد”. حا کمیت خود به این نکته واقف است که تشدید سرکوب‌های سیاسی، نابسامانی اقتصادی و تاثیر تحولات بین المللی از شورش‌های اعراب تا تحریم‌های جدید علیه بانک مرکزی، در حکم یک «انبار باروت» است برای انفجار این بدنه‌ی پوسیده‌ی به زور برجا مانده؛ از این‌رو بار دیگر دست به کار تلاشی شده‌اند که با درست کردن مصنوعی یک «خودی/غیرخودی» تازه، هسته‌ی خالص‌تری از وفاداران به اصل نظام ولایت فقیه را تجدید سازمان کنند.
سخنان مصلحی در کنار ایده‌ی «تغییر ساختار حکومتی از ریاستی به پارلمانی» که چندی پیش رسماً از سوی خامنه‌ای به عنوان الگویی پیش رو در “آینده‌ای دور یا نزدیک” مطرح شد، گواه این است که وقایع پس از انتخابات ۸۸، مجموعه‌ی بدنه‌ی اصلی حاکمیت را به این نتیجه رسانده است که اساساً مقوله‌ای به نام «انتخابات» در هر ابعادی یک تهدید برای امنیت ایشان است. نفس حضور خیابانی میلیون‌ها شهروندی که حتی با فرض عدم دسترسی به دنیای اینترنت و ماهواره، در این چند وقت جز خبر اختلاس و گرانی و تهدید حمله‌ی نظامی در مطبوعات بی‌رمق داخلی چیزی مشاهده نکرده‌اند، می‌تواند به مثابه‌ی جرقه‌ای بر این «انبار باروت» عمل کند.
مدت زمان کم باقی مانده تا انتخابات و عدم انعطاف بدنه‌ی حاکم حتی به‌قدر ذره‌ای به منظور جلب مشارکت گروه‌های مختلف سیاسیون و مردم، و خط و خط کشی برای جریانات مختلف از حلقه‌ی یاران دولت گرفته تا سبزها گواه آن است که می‌بایست برنامه‌ای منسجم‌تر و حساب شده‌تر از قبل برای انتخابات پیش رو تدارک دیده شده باشد که نه روی حضور و رأی مردم حسابی باز می‌کند، نه مشارکت طیف‌های مختلف سیاسی. البته می‌توان از این منظر هم ماجرا را دید که رویکرد مبتنی بر حذف اساساً چندان به بدیل و جایگزین نمی‌اندیشد و صرفاً در صدد غربال کردن است. به هر ترتیب اگر بپذیریم که از شرکت در انتخابات، خیری به ملت نخواهد رسید چرا که چون نیک بنگریم خیرخواهی‌ای در جمع “این دغل دوستان گردآمده حول شرینی” نخواهیم یافت، آن‌گاه سخنان حیدر مصلحی می تواند برای ما حاوی رهنمودهایی هم باشد.
این رهنمود مهم عبارت است از این‌که: جریان حاکم ما «فتنه‌گران» را جدی می گیرند؛ اما به عنوان تهدید. بسیار خوب، چرا ما خودمان را جدی نگیریم؟ درست است که چندی است جنبش سبز در رکودی ناشی از سرکوب، ضعف تئوریک و بن بست کنشگری فرو رفته است اما با این وجود خامنه‌ای و اطرافیانش هنوز ما را مهم‌ترین تهدید داخلی به حساب می‌آورند؛ پس چرا با کنش دوباره‌مان تعبیر عملی این کابوس مدام آنان نباشیم؟ آنان ناخواسته بار دیگر ما را به سوی خیابان‌ها فرامی‌خوانند، کافی است به سنگ فرش‌ها بنگریم تا به یاد آوریم نیروی شگفت انگیز دست‌های به هم گره خورده را.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر