ساعتی پیش عبدالله نوری از دنیا رفت. عبدالله نوری (زاده ۱۳۲۸) با تحصیلات حوزوی در سطح «خارج فقه و اصول»، وزیر کشور پیشین در دور اول ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی و دور اول ریاست جمهوری محمد خاتمی، همچنین نماینده مجلس پنجم و عضو اولین دوره شورای اسلامی شهر تهران بود.
پس از پیروزی محمد خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری در ۲ خرداد سال ۷۶ نوری دوباره پست وزارت کشور را عهدهدار شد. وی از مهرههای اصلی دولت اصلاحطلب خاتمی به شمار میرفت.از آنجهت که خامنهای پس از تشکیل نیروی انتظامی کنترل آنرا در دست گرفته و وزیر کشور علیرغم آنکه مسؤول حفظ امنیت کشور بود در عین حال هیچ نظارت و کنترلی بر نیروی انتظامی نداشت، وی حاضر به پذیرش مسؤولیت امنیت اجلاس سران سازمان کنفرانس اسلامی که در پاییز ۷۶ در تهران برگزار گردید نشد.
بر اساس قوانین جمهوری اسلامی برگزاری تجمعات آزاد است مگر آنکه مخل امنیت داخلی باشد. از این رو، گروههای سیاسی و اقشار مختلف اجتماعی برای برگزاری تجمع نیاز به اخذ مجوز از وزارت کشور دارند، اما وزارت کشور در سالهای اخیر معمولاً با همه درخواستها برای برگزاری تجمع مخالفت میکند.
عبدالله نوری نیز به نوبه خود با انتصاب مصطفی تاجزاده از فعالان جنبش دوم خرداد به عنوان معاون سیاسی خود تلاش کرد تا برگزاری تجمعات را در ایران نهادینه کند.
در دوران وزارت عبدالله نوری گروهها و اقشار مختلف اجتماعی برای گرفتن مجوز از وزارت کشور به منظور برگزاری تجمع مشکلی نداشتند، اما از آنجا که نیروی انتظامی به عنوان مسؤول حفظ امنیت تجمعات در کنترل وزارت کشور نبود، تقریباً تمام تجمعاتی که از نظر جناح محافظهکار حاکم «نامطلوب» بود، به خشونت کشیده میشد.
مسئولیت به خشونت کشیدن تجمعات قانونی، معمولاً متوجه شبهنظامیانی بود که در ایران با عناوینی چون گروههای فشار، لباس شخصیها و یا انصار حزبالله مشهورند و گفته میشود که از حمایت نهادهای امنیتی و نظامی نیز برخوردارند.
جناح محافظهکار ضمن آنکه عملاً اجازهٔ برگزاری هر نوع تجمعی را نمیداد، از وزارت کشور تحت مدیریت عبدالله نوری نیز که با درخواست تجمعات موافقت میکرد، خشمگین بود.[۳] او اندکی بعد توسط مجلس پنجم که اکثریت آن در دست جناح راست بود بدلیل افزایش آزادیهای سیاسی و دفاع از غلامحسین کرباسچی شهردار سابق تهران استیضاح و با عدم رای اعتماد آنان برکنار گردید. او پس از برگزاری انتخابات شوراها از تهران نامزد شد و بهعنوان منتخب اول به شورا راه یافت.
انتشار روزنامهٔ اصلاحطلب «خرداد» از اقدامات دیگر او بود. این روزنامه پس از مدتی توقیف شد. این روزنامه شدیداً مورد انتقاد محافظهکاران که مخالف طرح دیدگاههای نوگرایانه در حوزههای دینی هستند قرار گرفت و نهایتاً نوری به واسطهٔ طرح دیدگاههایی در روزنامهٔ خود که تصویری متفاوت از دین اسلام نسبت آنچه محافظهکاران سنتی ارائه میکردند، ارائه میداد، به دادگاه ویژه روحانیت فراخوانده شد و پس از چندین جلسه محاکمه و دفاع، و بنابر اتهامهایی مانند توهین به مقدسات، نشر اکاذیب، اقدام بر علیه امنیت ملی و نظایر اینها، در دادگاه ویژه روحانیت محاکمه و به ۵ سال زندان محکوم گردید.[۴] علیرغم رایزنیهای رفسنجانی با خامنهای مبنی بر عدم انتشار دفاعیات خود و تبرئه شدن، وی در دادگاه با قاطعیت از اصلاحات دفاع کرد و به زندان محکوم شد. دفاعیات وی در کتابی بهعنوان شوکران اصلاح منتشر گردید که با استقبال مردم مواجه شد.[۵]
دادستان دادگاه ویژه روحانیت که کیفر خواست ۴۴ صفحهای علیه وی را تنظیم کرد، حجتالاسلام محمد ابراهیم نکونام و قاضی دادگاه حجتالاسلام محمد سلیمی بود. به گفته دادستان از مجموعه مطالب روزنامه خرداد بوی عناد و توطئه علیه نظام استشمام میشود. وکیل مدافع وی نیز حجتالاسلام محسن رهامی بود. هیات منصفه دادگاه نیز شامل حجج اسلام: ایزدپناه، صدیقی، پورمحمدی، دعاگو، مهاجری، دعایی، طه هاشمی و نظامزاده بودند که سه نفر آخر در جلسات دادگاه حاضر نشدند.[۶]
دیگر شاکیان روزنامه خرداد، ستاد احیای امر بمعروف و نهی از منکر، حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی، بسیج دانشجویی و رفعت بیات مدیر مسئول هفتهنامهٔ آزادی (از چهرههای محافظهکار که بعداً از زنجان به مجلس هفتم راه یافت) بودند.[۷]
خاتمی در پایان دوران ریاست جمهوریاش گفت:
وی در دادگاه موضع جمهوری اسلامی در جریان درگیری اعراب-اسرائیل را به چالش کشید و گفت:
او همچنین گفت: «امروز یک روحانی در مقام دادستان یکی روحانی دیگر را متهم به توهین، افترا، نشر اکاذیب و معاندت با دین میکند. اگر این آقا راست میگوید وای بر روحانیتی که من نمونهاش هستم و اگر دروغ میگوید وای بر روحانیتی که ایشان نمونهاش است.»
وی همچنین به دفاع از حقوق شهروندی و سیاسی نهضت آزادی و آیتالله منتظری که هر دو مغضوب رهبر قبلی و فعلی نظام بودند، پرداخت و صلاحیت دادگاه ویژه روحانیت که بر خلاف قانون اساسی (که همگان را در برابر قانون یکسان دانسته و ایجاد دادگاه ویژه جز برای نظامیان را تایید نکردهاست) را زیر سوال برد. وی به نامهٔ روحالله خمینی در سال پایان عمرش خطاب به مجلس سوم (۷ آذر ۱۳۶۷) اشاره کرد که وی گفته بود تصمیم دارد وضع را بصورتی بازگرداند که همه در چهارچوب قانون اساسی فعالیت کنند و بدین ترتیب دادگاه ویژه روحانیت همچون بسیاری تصمیمهای مقطعی دیگر ضرورتی به ادامه حیات نداشته و مغایر قانون اساسی است. دفاعیات قاطع او همچون موضعش در دفاع از حقوق شهروندی منتقدین نظام و... منجر به صدور شدیدترین رای علیه وی شد.
روزنامه خرداد یکی از روزنامههای پیگیر قتلهای زنجیرهای بود و همین امر نیز در توقیف روزنامه و محاکمهٔ وی موثر بود. عبدالله نوری خود در دوران وقوع چهار قتل در پاییز ۱۳۷۷ وزیر کشور بود. وی در جلسه دادگاه پیرامون قتلهای زنجیرهای نیز بطور غیر منتظره از دست داشتن وزیر اطلاعات (دری نجفآبادی) در قتلها و صدور فتوا مرتد بودن مقتولان سخن گفت و تلاش دستگاه قضایی برای محدود کردن قتلها به سعید امامی و سایر کارکنان وزارت اطلاعات و عدم پیگیری «آمران» قتلها و محدود کردن مقتولین به همان چهار نفر و عدم پیگیری قتلهای سالهای گذشته را تقبیح کرد. سخنان وی بارها توسط رییس دادگاه قطع شد:
پس از پیروزی محمد خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری در ۲ خرداد سال ۷۶ نوری دوباره پست وزارت کشور را عهدهدار شد. وی از مهرههای اصلی دولت اصلاحطلب خاتمی به شمار میرفت.از آنجهت که خامنهای پس از تشکیل نیروی انتظامی کنترل آنرا در دست گرفته و وزیر کشور علیرغم آنکه مسؤول حفظ امنیت کشور بود در عین حال هیچ نظارت و کنترلی بر نیروی انتظامی نداشت، وی حاضر به پذیرش مسؤولیت امنیت اجلاس سران سازمان کنفرانس اسلامی که در پاییز ۷۶ در تهران برگزار گردید نشد.
بر اساس قوانین جمهوری اسلامی برگزاری تجمعات آزاد است مگر آنکه مخل امنیت داخلی باشد. از این رو، گروههای سیاسی و اقشار مختلف اجتماعی برای برگزاری تجمع نیاز به اخذ مجوز از وزارت کشور دارند، اما وزارت کشور در سالهای اخیر معمولاً با همه درخواستها برای برگزاری تجمع مخالفت میکند.
عبدالله نوری نیز به نوبه خود با انتصاب مصطفی تاجزاده از فعالان جنبش دوم خرداد به عنوان معاون سیاسی خود تلاش کرد تا برگزاری تجمعات را در ایران نهادینه کند.
در دوران وزارت عبدالله نوری گروهها و اقشار مختلف اجتماعی برای گرفتن مجوز از وزارت کشور به منظور برگزاری تجمع مشکلی نداشتند، اما از آنجا که نیروی انتظامی به عنوان مسؤول حفظ امنیت تجمعات در کنترل وزارت کشور نبود، تقریباً تمام تجمعاتی که از نظر جناح محافظهکار حاکم «نامطلوب» بود، به خشونت کشیده میشد.
مسئولیت به خشونت کشیدن تجمعات قانونی، معمولاً متوجه شبهنظامیانی بود که در ایران با عناوینی چون گروههای فشار، لباس شخصیها و یا انصار حزبالله مشهورند و گفته میشود که از حمایت نهادهای امنیتی و نظامی نیز برخوردارند.
جناح محافظهکار ضمن آنکه عملاً اجازهٔ برگزاری هر نوع تجمعی را نمیداد، از وزارت کشور تحت مدیریت عبدالله نوری نیز که با درخواست تجمعات موافقت میکرد، خشمگین بود.[۳] او اندکی بعد توسط مجلس پنجم که اکثریت آن در دست جناح راست بود بدلیل افزایش آزادیهای سیاسی و دفاع از غلامحسین کرباسچی شهردار سابق تهران استیضاح و با عدم رای اعتماد آنان برکنار گردید. او پس از برگزاری انتخابات شوراها از تهران نامزد شد و بهعنوان منتخب اول به شورا راه یافت.
انتشار روزنامهٔ اصلاحطلب «خرداد» از اقدامات دیگر او بود. این روزنامه پس از مدتی توقیف شد. این روزنامه شدیداً مورد انتقاد محافظهکاران که مخالف طرح دیدگاههای نوگرایانه در حوزههای دینی هستند قرار گرفت و نهایتاً نوری به واسطهٔ طرح دیدگاههایی در روزنامهٔ خود که تصویری متفاوت از دین اسلام نسبت آنچه محافظهکاران سنتی ارائه میکردند، ارائه میداد، به دادگاه ویژه روحانیت فراخوانده شد و پس از چندین جلسه محاکمه و دفاع، و بنابر اتهامهایی مانند توهین به مقدسات، نشر اکاذیب، اقدام بر علیه امنیت ملی و نظایر اینها، در دادگاه ویژه روحانیت محاکمه و به ۵ سال زندان محکوم گردید.[۴] علیرغم رایزنیهای رفسنجانی با خامنهای مبنی بر عدم انتشار دفاعیات خود و تبرئه شدن، وی در دادگاه با قاطعیت از اصلاحات دفاع کرد و به زندان محکوم شد. دفاعیات وی در کتابی بهعنوان شوکران اصلاح منتشر گردید که با استقبال مردم مواجه شد.[۵]
دادستان دادگاه ویژه روحانیت که کیفر خواست ۴۴ صفحهای علیه وی را تنظیم کرد، حجتالاسلام محمد ابراهیم نکونام و قاضی دادگاه حجتالاسلام محمد سلیمی بود. به گفته دادستان از مجموعه مطالب روزنامه خرداد بوی عناد و توطئه علیه نظام استشمام میشود. وکیل مدافع وی نیز حجتالاسلام محسن رهامی بود. هیات منصفه دادگاه نیز شامل حجج اسلام: ایزدپناه، صدیقی، پورمحمدی، دعاگو، مهاجری، دعایی، طه هاشمی و نظامزاده بودند که سه نفر آخر در جلسات دادگاه حاضر نشدند.[۶]
دیگر شاکیان روزنامه خرداد، ستاد احیای امر بمعروف و نهی از منکر، حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی، بسیج دانشجویی و رفعت بیات مدیر مسئول هفتهنامهٔ آزادی (از چهرههای محافظهکار که بعداً از زنجان به مجلس هفتم راه یافت) بودند.[۷]
خاتمی در پایان دوران ریاست جمهوریاش گفت:
« | هیچ یک از مدیران (دولتم) نبودند که تا دم در زندان پیش نروند و بسیاری کارهای عظیمی صورت گرفت که پروندهسازیهایی برای آن انجام شد و من هر آن انتظار داشتم که بیایند و بگویند وزیر تو احضار شده و فلان مدیر تو زندانی شدهاست.[۸] | » |
« | اگر فلسطینیها خواستار صلح با اسرائیل هستند ما که هستیم که به دنبال جنگ باشیم. | » |
وی همچنین به دفاع از حقوق شهروندی و سیاسی نهضت آزادی و آیتالله منتظری که هر دو مغضوب رهبر قبلی و فعلی نظام بودند، پرداخت و صلاحیت دادگاه ویژه روحانیت که بر خلاف قانون اساسی (که همگان را در برابر قانون یکسان دانسته و ایجاد دادگاه ویژه جز برای نظامیان را تایید نکردهاست) را زیر سوال برد. وی به نامهٔ روحالله خمینی در سال پایان عمرش خطاب به مجلس سوم (۷ آذر ۱۳۶۷) اشاره کرد که وی گفته بود تصمیم دارد وضع را بصورتی بازگرداند که همه در چهارچوب قانون اساسی فعالیت کنند و بدین ترتیب دادگاه ویژه روحانیت همچون بسیاری تصمیمهای مقطعی دیگر ضرورتی به ادامه حیات نداشته و مغایر قانون اساسی است. دفاعیات قاطع او همچون موضعش در دفاع از حقوق شهروندی منتقدین نظام و... منجر به صدور شدیدترین رای علیه وی شد.
روزنامه خرداد یکی از روزنامههای پیگیر قتلهای زنجیرهای بود و همین امر نیز در توقیف روزنامه و محاکمهٔ وی موثر بود. عبدالله نوری خود در دوران وقوع چهار قتل در پاییز ۱۳۷۷ وزیر کشور بود. وی در جلسه دادگاه پیرامون قتلهای زنجیرهای نیز بطور غیر منتظره از دست داشتن وزیر اطلاعات (دری نجفآبادی) در قتلها و صدور فتوا مرتد بودن مقتولان سخن گفت و تلاش دستگاه قضایی برای محدود کردن قتلها به سعید امامی و سایر کارکنان وزارت اطلاعات و عدم پیگیری «آمران» قتلها و محدود کردن مقتولین به همان چهار نفر و عدم پیگیری قتلهای سالهای گذشته را تقبیح کرد. سخنان وی بارها توسط رییس دادگاه قطع شد:
« | آنچه روزنامه خرداد در خصوص پرونده قتلها مطرح کرده پاسخگویی وزیر اطلاعات وقت است که هم قدرت داشته و هم ظاهراً فتوا صادر کرده، از نظر ما وزیر اطلاعات وقت باید بخاطر قتلها پاسخگو باشد چون امنیت ملی را به خطر انداختهاست.... آیا تلاش نشد که پرونده قتلها در حد چند پرسنل عادی اطلاعات باقی بماند؟ آیا طرح اولیه آن نبود که نقش عاملان بر ملا نشود؟ آیا همه کوششهای فعلی صرف این نمیشود که مسئله از سعید امامی فراتر نرود و مسئله قتلها به همان چهار مقتول محدود بماند؟... وقتی در سالهای گذشته بسیاری قتلهای مشکوک مسکوت گذاشته شد... وقتی برخی دانشمندان شیعه و سنی به دلایل نامعلوم از بین رفتند چطور در برابر همه این فجایع کسی اعتراض و پیگیری نکرد؟... اما حال که محفل مطبوعات رسوایی محفلنشینان را به صدا درآوردهاند برخی در صدد پاک کردن صورت مسئله هستند.دادگاه وی بهعنوان معروفترین چهرهٔ اصلاحطلب پس از محمد خاتمی بازتابهای فراوانی در رسانههای بینالمللی داشت. اتحادیه اروپا در اعتراض به زندانی کردن وی و محسن کدیور (دیگر روحانی دگراندیش) گسترش هر گونه روابط و ارتقای مناسبات تجاری اتحادیه اروپا را منوط به بهبود حقوق بشر در ایران نمود. سازمان عفو بینالملل حکم صادره علیه وی را محکوم کرد. از جمله روزنامه «سالزبورگر ناخریشتن» اتریش با اشاره به دفاعیات نوری در دادگاه نوشت:
|
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر