۱۳۸۹ آبان ۶, پنجشنبه

اوريون؛ تصويري از بكارت ايراني

فيلم اوريون، ساخته علي زماني عصمتي، تنها فيلم ايراني حاضر در پنجاه و چهارمين جشنواره فيلم لندن است كه بدون حضور فيلمساز و عوامل سازنده آن، دو بار در اين جشنواره به نمايش درآمد.
موضوع اين فيلم، از دست دادن بكارت يك دختر در يك جامعه بسته و سنتي (فيلم در يزد ساخته شده) است. دختر دانشجويي به نام الهام در ارتباط با جواني به نام امير، باكرگي خود را از دست مي دهد و براي حل اين مشكل به روش‌هاي غيرقانوني متوسل مي‌شود اما در نهايت تاوان سختي براي اين كار مي‌پردازد.
در جامعه اي كه بكارت دختر برابر با «عفت» و «عصمت» اوست، مي‌توان تصور كرد كه از دست دادن آن تا چه حد مي‌تواند براي آن دختر فاجعه‌بار باشد. او ديگر باعث سرافكندگي و مايه شرم خانواده است و «لكه ننگي» است كه بايد هرچه زودتر از بين برود.
اوريون مثل بيشتر كارهايي كه روي تابوها و مسائل اجتماعي حساس و بودار دست مي‌گذارند، بدون مجوز قانوني و به اصطلاح به شكل زيرزميني تهيه شده است. روشي كه بسياري از سينماگران جوان امروز سينماي ايران براي فرار از شر مميزي، سانسور، تصويب فيلمنامه، مجوز ساخت و محدوديت هاي ديگر به آن متوسل مي شوند و نتيجه آن اگرچه غالبا از نظر سينمايي چندان چشمگير نيست و كاستي هاي زيادي دارد اما به خاطر چالشي كه با سينماي رسمي و مسلط دارد، قابل توجه و بررسي است.
فيلمي نسبتا جسورانه،‌ مستقل و كم‌خرج كه روي موضوعي متمركز شده كه در ايران تابو تلقي شده و سينماگران اجازه نزديك شدن به آنها را ندارند. به همين دليل علي زماني فيلمش را بدون مجوز دولتي ساخته و ازين نظر اين فيلم نمونه ديگري از «سينماي زيرزميني» امروز ايران به حساب مي‌آيد كه شانس چنداني براي نمايش عمومي در داخل ايران ندارند.
اوريون از نظر سينمايي فيلم چشمگيري نيست و تنها علت پذيرش آن در جشنواره فيلم لندن، مي تواند موضوع جنجالي آن باشد.
اوريون از نظر سينمايي فيلم چشمگيري نيست و تنها علت پذيرش آن در جشنواره فيلم لندن، مي تواند موضوع جنجالي آن باشد. به ويژه اينكه فيلم هاي ديگري كه از نظر سينمايي بهتر و قوي تري بودند امسال به اين جشنواره ارسال شدند اما مورد توجه هيئت انتخاب آن قرار نگرفتند.
با اينكه ساختن اين نوع فيلم ها در شرايط امروز ايران چندان ساده نيست و مي تواند عواقب سنگيني براي سينماگران داشته باشد اما اين مشكلات، مانع از گرايش جوان ها به سمت ساختن فيلم هاي بدون مجوز نمي شود. علي زماني عصمتي بعد از ساختن اين فيلم به وسيله ماموران دولتي دستگير و مورد بازجويي قرار گرفت.
آقاي زماني در اين باره به روزنامه اعتماد ملي گفته بود: "اكنون متاسفانه مساله ساخت يك فيلم سينمايي كه تنها مرجع صالح رسيدگي به آن وزارت ارشاد است با رويكرد انتظامي و حتي اطلاعاتي امنيتي مواجه شده و اين باعث تاسف است كه به محض اينكه سليقه شخصي افرادي كه قدرت حقوقي يافته اند با يك اثر هنري هماهنگ نباشد با انگ هاي مختلف امنيتي، اثر و صاحب اثر را مورد تهديد قرار مي دهند و همين كه يك مساله در طبقه بندي امنيتي قرار گرفت فرد از تمامي حقوق خود محروم مي شود."
شرايط دشوار ساخت فيلم
آقاي زماني درباره مشكلاتي كه براي ساختن اين فيلم با آن مواجه بوده، مي گويد: "اين فيلم در واقع بعد از پنج شش سال فيلم نساختن و صرفا از روي اجبار ساخته شده. من تمام تلاشم را كردم كه در چهارچوب قوانين ايران و با ضوابط فيلم‌سازي ايران اين فيلم را بسازم اما متاسفانه اين اتفاق نيفتاد. تا اينكه بعد از شش سال، سرانجام در سال ۱۳۸۷، موفق ‌به دريافت پروانه ساخت براي يك فيلم شدم كه از نظر تم به اين فيلم نزديك بود، اما موضوعش بكارت نبود، بلكه در مورد معضل ارتباط يك دختر و پسر بود."
آقاي زماني براي كاهش هزينه اين فيلم و پرهيز از جلب توجه مقام هاي دولتي، آن را در لوكيشن‌هاي محدود و داخلي و يا لوكيشن‌هاي خارجي كه در محدوده شهري نيست، فيلمبرداري كرد.‌
كارگردان اوريون درباره دشواري هاي ساختن فيلم هاي اجتماعي مي گويد: در واقع ساختن اين نوع فيلم‌ها (به طريق قانوني) امكان ندارد. به محض اين‌كه يك مشكل اجتماعي و يك معضل واقعي اجتماعي مثل فقر، اختلاف طبقاتي و اعتياد را انتخاب مي‌كني با مشكل مواجه مي‌شوي.‌


آقاي زماني مي گويد كه در طول ساخت اين فيلم، از جعفر پناهي به عنوان مشاور استفاده كرده است.
نسيم كياني، بازيگر نقش اول فيلم، هنرجوي رشته بازيگري در مدرسه سينمايي امين تارخ است و بازي بسيار خوبي در اين فيلم ارائه مي كند. ‌
شخصيت وي در فيلم (الهام) با دو دسته محدوديت در جامعه سنتي يزد مواجه است. يك دسته محدوديت هاي كلي مربوط به نظام اجتماعي ايران است كه قوانين شرعي و عرفي تعيين كرده و نيروي انتظامي، سپاه و بسيج ، مجري آن‌هاست و دسته ديگر محدوديت‌هايي است كه از طرف خانواده سنتي و قشري به او تحميل مي‌شود.
فيلم در مجموع ريتم كند و يكنواختي دارد و جز صحنه‌هاي فرار دخترك از دست ماموران نيروي انتظامي و دادگستري، بيشتر زمان فيلم را گفتگوي طولاني ميان آدم‌ها پر كرده و نداشتن موسيقي فيلم نيز به كندي ريتم آن كمك كرده است.
بخش هايي از فيلم كه در داخل كلانتري و زندان مي‌گذرد به دليل ساختگي بودن اين مكان ها، چندان باور پذير نيست و به واقع گرايي فيلم لطمه وارد كرده است.
اما فيلمبرداري در يزد اين امكان را به فيلمساز داده كه از بافت معماري سنتي اين شهر و بام‌ها و خانه‌هاي متصل به هم و كوچه‌هاي تنگ و تاريك آن استفاده دراماتيك لازم را ببرد. صحنه هاي تعقيب و گريز دخترك و ماموران نيروي انتظامي بر روي پشت بام هاي خانه ها و دالان هاي تو درد تو، تعليق خوبي دارد و دلهره آفرين است.
يكي از بهترين سكانس هاي فيلم، سكانس نهايي پرتنش آن است كه قدرت تصويري و دراماتيك بالايي دارد و يادآور سكانس درخشان كشمكش بين سوسن تسليمي و حسين محجوب در فيلم ماديان علي ژكان است. دراين صحنه است كه پدر الهام براي پاك كردن يك "لكه ننگ خانوادگي"، در اوج خشم و نفرت، قصد كشتن الهام را دارد.
كارگردان اوريون درباره امكان نمايش فيلم در ايران، مي گويد كه در حال حاضر به هيچوجه چنين امكاني وجود ندارد اما وي اميدوار است روزي نگاه مسئولان ارشاد به سينما تغيير كرده و بازتر ‌شود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر