در حالي كه عباسعلي كدخدايي سخنگوي شوراي نگهبان ايران، اسامي اعضاي هيات مركزي نظارت بر انتخابات نهمين دوره مجلس ايران را اعلام كرده است، چهرههاي شاخص اصولگرا درباره فعاليت "جريان انحرافي" در انتخابات مجلس هشدار دادهاند.
«جريان انحرافي» نامي است كه اصولگرايان طرفدار آيتالله خامنهاي به گروهي از مشاوران و نزديكان محمود احمدينژاد، رئيس جمهور بكار ميبرند.
برخي از اصولگرايان حتي از تلاقي "جريان انحرافي" با اصلاحطلبان در انتخابات پيشرو سخن گفتهاند. به اين ترتيب بار ديگر بحث نسبت اصلاحطلبان با انتخابات مجلس آينده در فضاي سياسي ايران در گرفته است.
علي تاجرنيا عضو شوراي مركزي جبهه مشاركت، نماينده مجلس ششم و از مسئولان ستاد انتخاباتي ميرحسين موسوي در انتخابات سال ۸۸ كه يك هفته پس از انتخابات بحثبرانگيز رياست جمهوري دستگير شده بود، در گفتوگو با دويچه وله از "سردرگمي اصولگرايان در تحليل انخابات آينده" سخن ميگويد.
گفتوگو با علي تاجرنيا
دويچه وله: برخي اصولگرايان مدعي هستند با نزديك شدن به انتخابات مجلس، گروه محمود احمدينژاد به اصلاحطلبان نزديك خواهد شد. اين ادعا تا چه حد به واقعيت نزديك است؟
علي تاجرنيا: من فكر ميكنم اگر اصلاحطلبان را مجموعه تشكلها و گروههايي در نظر بگيريم كه طي ساليان گذشته در عرصه انتخابات مختلف فعال بودهاند، قطعا اين مسئله درست نيست. هنوز هيچ كدام از گروههاي اصلاحطلب درمورد اصل حضور در انتخابات به جمعبندي و نتيجهاي نرسيدهاند. چه برسد كه بخواهند به گروهي نزديك شوند يا مذاكراتي انجام داده باشند.
علاوه بر اين همانطور كه در اظهارنظرهاي متعددي گفته شده از نظر اصلاحطلبان، همه اصولگرايان در يك اردوگاه قرار ميگيرند. اگر چه بخشي از مسائلي كه اخيرا روي داده را جدي و واقعي است اما آن را دعوايي بر سر تصاحب بيشتر قدرت ميبينيم.
از اين جهت بخشهاي مختلف اصولگرايان فرقي با هم ندارند. اگر امروز بخشي از اصولگرايان به بخش ديگري از آنها انتقاد ميكند به دليل نزديك شدن به فضاي انتخابات مجلس است. بحثها الان بر سر رقابتهاي انتخاباتي است.
نظر شما درباره پيشنهاد آقاي خاتمي مبني بر "گذشت و ناديده گرفتن اشتباهات" توسط هر دو طرف مناقشه پس از انتخابات سال ۸۸ چيست؟
صحبتهاي آقاي خاتمي، جامع و كامل بود. متاسفانه از طرف بعضي مجموعهها و گروههايي كه بهنوعي اصلاحطلبان و ايشان را متهم به محافظهكاري ميكنند، سعي شد صحبتهاي آقاي خاتمي تحريف شود و فقط يك بخش از صحبت ايشان برجسته شود.
صحبتهاي اخير آقاي خاتمي در راستاي خواستههاي ديگر سران اصلاحات و مجموعه كساني است كه در اردوگاه اصلاحطلبان قرار دارند. سخنان اخير آقاي خاتمي در ادامه صحبت قبلي او در مورد تعيين شروط براي ورود اصلاحطلبان به انتخابات است.
فكر ميكنم اگر شرايطي كه آقاي خاتمي پيشتر گفته بود تحقق پيدا كند طبيعتا خيلي از مسائل حل ميشود. اما بعد از گذشت چندينبار بحث و صحبت، به نظر من هيچ دورنمايي براي ايجاد تغيير در موضع طرف مقابل مشاهده نميشود.
اشاره كرديد به واكنشهاي موافق و مخالف سخنان اخير آقاي خاتمي بين گروههاي مختلف، اما سخنان آقاي خاتمي در بدنه اصلاحطلبان داخل ايران كه شما هم از اعضاي برجسته آن هستيد چه بازتابي داشت؟
مجموعه اصلاحطلبان و چهرههاي موثر آنها كاملا صحبتهاي آقاي خاتمي را درك ميكنند. جهتگيري كلي اصلاحطلبان، جهتگيري همكاري و حمايت است. اصلاحطلبان به اين مسئله به طور كامل نگاه ميكنند، نه اين كه تنها بخشي از آن را ببينند. جملات و صحبتهاي آقاي خاتمي و بحثي كه مطرح كردند، بحثي مشروط است. اينكه شرايط، شرايطي متفاوت است و بايد تغيير كند.
فكر ميكنم كه اگر اين بحث به طور جدي ادامه پيدا كند، تفكر اصلاحطلبي كه همواره بهدنبال ايجاد اصلاح بوده است، قطعا خواست آقاي خاتمي را دنبال ميكند. اما بخشي از افرادي كه به نوعي انتقاداتي را به صحبتهاي آقاي خاتمي مطرح كردهاند، بخشهايي از صحبت ايشان را گرفتهاند و همان بخش را مورد نقد قرار دادند.
افرادي كه به نظر ما در طي اين ساليان مختلف، با نوع برداشتها و نگرشهايشان نه تنها كمكي به حركت اصلاحي در كشور نكردهاند، بلكه بعضا بهانههايي را براي برخورد با جرياناتي كه راه پيشرفت كشور را در اصلاح آن جستوجو ميكنند، ايجاد كردهاند.
در داخل كشور، اصلاحطلبان واقعي و چهرههاي برجستهي آن همراهي و هماهنگي را دارند. ممكن است بخشهايي هم باشند كه به نوعي سعي ميكنند خودشان را به اصلاحطلبان بچسبانند يا در حاشيهي آن قرار بگيرند، وگرنه در مجموعه اصلاحطلبان اين حركت كلي، مورد تاييد است. ممكن است بعضا نسبت به ادبيات يا شكل بيان آن نقدي داشته باشند، يا فضاي موجود را مناسب ندانند. اما اين بمنزلهي اين نيست كه شكافي در بين اصلاحطلبان درون كشور در مورد گفتههاي آقاي خاتمي وجود دارد.
با توجه به اينكه دو سال از انتخابات سال ۸۸ و شكلگيري جنبشي كه سبز ناميده ميشود گذشته است، ارزيابي شما از سير تحولات اين دو سال و عملكرد جنبش سبز چيست؟
چه در راس اين جنبش كه حركتها سياسي است و چه در بدنه جنبش كه مردم هستند و يك جريان اجتماعي است، نگاه جنبش، نگاهي معقول در جهت ايجاد تغيير به صورت آرام و اصلاحطلبانه است. حركتهاي اخير هم اين را نشان داده است.
اگرچه ممكن است بعضيها فكر كنند اين حركت به سردي گراييده است اما به نظر من دليل آن نگاه معقولي است كه وجود دارد. اگر امروز ميبينيم كه در اردوگاه محافظهكاران اختلاف بهوجود ميآيد و مشكل دارند ، بخشي از آن به خاطر برداشت و فهمي است كه اصولگرايان از رفتارهاي مردم پيدا كردهاند.
اين مسائل روندي مناسب و معقولي پيدا كرده است. ارزيابي من اين است كه در عرض اين دو سال ما در عرصهي فهم سياسي و اجتماعي در داخل كشور رشد بسيار خوبي داشتهايم. قطعا اين حركت نتيجهي خوبي خواهد داشت كه به نفع مردم ايران خواهد بود.
با آشكارشدن اختلاف ميان اصولگرايان، اگر بپذيريم كه آرايش سياسي جديدي بهوجود آمده است، فكر ميكنيد احتمال دوري و نزديكي بين سه گروه اصولگرايان سنتي، اصلاحطلبان و حاميان دولت ايران در انتخابات مجلس پيش روي چه طور خواهد بود؟
اصلاحطلباني كه در كشور حضور داشتهاند و در قالب تشكلها و احزاب فعالند و از چهرههايي شناختهشده و برجستهاي هستند، الان قطعا برايشان هيچ دورنما و نگرشي براي حضور در انتخابات نيست. شرايط حاضر، شرايطي نيست كه آنها بتوانند در انتخابات شركت كنند. البته ممكن است افرادي باشند كه در گذشته در اردوگاه اصلاحطلبان بودهاند يا در حاشيههاي آن قرار داشتهاند، سعي كنند در انتخابات مجلس فعال شوند. اما اين بهمنزله حضور و فعاليت جريان اصلاحطلب در انتخابات نيست.
در مورد نزديك شدن هم بههيچ وجه اين امكان وجود ندارد. همان طور كه گفتم، براي گروههاي اصلاحطلب فرقي بين جريانات اصولگرا وجود ندارد. بهوجود آمدن دولت فعلي محصول اجماع جريان اصولگرا در شش سال گذشته بود. نبايد فراموش كنيم كه خيلي از كساني كه امروز باب انتقاد به آقاي احمدينژاد را باز ميكنند، كساني هستند كه خودشان ايشان را سر كار آوردهاند. با توجه به اين كه در گذشته هم هشدارهايي نسبت به نوع نگرش حاكم براين تفكر وجود داشت.
اگر امروز ميبينيم بينشان اختلافي وجود دارد، براي اين است كه آقاي احمدينژاد شايد سهم گروههاي اصولگراي منتقد را به درستي نداده است. اين انتقادات بيشتر يك بحث سهمخواهي است و يك بخشي از آن هم بازار گرميهاي قبل از انتخابات است. بايد ببينيم اگر اختلافي بين اصولگرايان وجود دارد، اين اختلاف در چه حوزهاي است. آيا آنها در حوزهي سياست داخلي و بحث آزاديهاي احزاب و گروههاي سياسي اختلاف نظر ندارند؟ آيا در حوزهي نگاه به مسائل خارجي و نوع سياست خارجي حاكم بر كشور آنها با هم اختلاف دارند؟ آيا در ديدگاه فرهنگي و نوع مواجه با مردم و اصحاب فرهنگ و هنر آنها با هم اختلاف دارند؟ حتي در عرصهي مسائل اقتصادي آيا طور جدي اختلافي بين آنها وجود دارد؟
اگر امروز احساس ميكنيم كه چنين اختلافي وجود دارد و دستهبندي بين اصولگرايان ايجاد شده است، ناشي از يك اختلاف ريشهاي نيست. بلكه هراس بخشي از اردوگاه اصولگرايان از بخش ديگر اصولگرايان است. آنها با اطمينان از اينكه اصلاحطلبان از عرصهي قدرت خارج شدهاند و فضا را براي تماميتخواهي خودشان فراهم شده ، به دنبال اين هستند كه شرايط را به گونهاي عوض كنند.
افرادي مثل صفارهرندي، يا سردار فضلي صحبت از يكي بودن منشا "جريان انحرافي" با جنبش سبز كه از آن "جريان فتنه" نام بردند سخن گفتند. نظر شما درباره يكي بودن منشا آنها چيست؟
اين بيشتر به يك جوك شبيه است، اين مسائل را كسي باور نخواهد كرد. همهي هزينهاي كه متاسفانه بر كشور تحميل شده و ما بهعنوان جريان اصلاحطلب به هيچوجه راضي به آن نبوديم و نيستيم كه كشور اين گونه آسيب ببيند، تمام اين هزينهاي كه براي برخورد با چهرهها و گروههاي اصلاحطلب صورت گرفت، براي دفاع از همان جرياني بود كه امروز آن را «جريان انحرافي» ميخوانند.
وقتي در شش سال براي حضور فردي در عرصه اجرايي كشور گذشته تمام امكانات را بسيج كرديم و در دوسال گذشته بعد از انتخابات بيشترين برخوردها را با اصلاحطلبان براي دفاع از اين جريان انجام داديم ، چگونه امروز كه كمتر از دوسال از اين بحث گذشته است، منشا آنها را يك جريان ميدانيم؟
اگر دوستان امروز به اين مسئله رسيدهاند، پس معلوم ميشود در تحليلهايشان دچار اشتباه فاحش هستند. همان گونه كه در قبل اشتباه كردهاند الان نيز اشتباه ميكنند. اما اگر از قبل اين بحثها را ميدانستند، پس چگونه به بخشهايي از مجموعه، اينهمه هزينه تحميل كردند تا بخشهاي ديگري از همان مجموعه را سر كار نگه دارند؟ اينبحثها ناشي از برخي مشكلاتيست كه بهوجود آمده و امروز خود اصولگرايان هم دچار نوعي سردرگمي در تحليل شدهاند.
حسين كرماني
تحريريه: مصطفي ملكان
«جريان انحرافي» نامي است كه اصولگرايان طرفدار آيتالله خامنهاي به گروهي از مشاوران و نزديكان محمود احمدينژاد، رئيس جمهور بكار ميبرند.
برخي از اصولگرايان حتي از تلاقي "جريان انحرافي" با اصلاحطلبان در انتخابات پيشرو سخن گفتهاند. به اين ترتيب بار ديگر بحث نسبت اصلاحطلبان با انتخابات مجلس آينده در فضاي سياسي ايران در گرفته است.
علي تاجرنيا عضو شوراي مركزي جبهه مشاركت، نماينده مجلس ششم و از مسئولان ستاد انتخاباتي ميرحسين موسوي در انتخابات سال ۸۸ كه يك هفته پس از انتخابات بحثبرانگيز رياست جمهوري دستگير شده بود، در گفتوگو با دويچه وله از "سردرگمي اصولگرايان در تحليل انخابات آينده" سخن ميگويد.
گفتوگو با علي تاجرنيا
دويچه وله: برخي اصولگرايان مدعي هستند با نزديك شدن به انتخابات مجلس، گروه محمود احمدينژاد به اصلاحطلبان نزديك خواهد شد. اين ادعا تا چه حد به واقعيت نزديك است؟
علي تاجرنيا: من فكر ميكنم اگر اصلاحطلبان را مجموعه تشكلها و گروههايي در نظر بگيريم كه طي ساليان گذشته در عرصه انتخابات مختلف فعال بودهاند، قطعا اين مسئله درست نيست. هنوز هيچ كدام از گروههاي اصلاحطلب درمورد اصل حضور در انتخابات به جمعبندي و نتيجهاي نرسيدهاند. چه برسد كه بخواهند به گروهي نزديك شوند يا مذاكراتي انجام داده باشند.
علاوه بر اين همانطور كه در اظهارنظرهاي متعددي گفته شده از نظر اصلاحطلبان، همه اصولگرايان در يك اردوگاه قرار ميگيرند. اگر چه بخشي از مسائلي كه اخيرا روي داده را جدي و واقعي است اما آن را دعوايي بر سر تصاحب بيشتر قدرت ميبينيم.
از اين جهت بخشهاي مختلف اصولگرايان فرقي با هم ندارند. اگر امروز بخشي از اصولگرايان به بخش ديگري از آنها انتقاد ميكند به دليل نزديك شدن به فضاي انتخابات مجلس است. بحثها الان بر سر رقابتهاي انتخاباتي است.
نظر شما درباره پيشنهاد آقاي خاتمي مبني بر "گذشت و ناديده گرفتن اشتباهات" توسط هر دو طرف مناقشه پس از انتخابات سال ۸۸ چيست؟
صحبتهاي آقاي خاتمي، جامع و كامل بود. متاسفانه از طرف بعضي مجموعهها و گروههايي كه بهنوعي اصلاحطلبان و ايشان را متهم به محافظهكاري ميكنند، سعي شد صحبتهاي آقاي خاتمي تحريف شود و فقط يك بخش از صحبت ايشان برجسته شود.
صحبتهاي اخير آقاي خاتمي در راستاي خواستههاي ديگر سران اصلاحات و مجموعه كساني است كه در اردوگاه اصلاحطلبان قرار دارند. سخنان اخير آقاي خاتمي در ادامه صحبت قبلي او در مورد تعيين شروط براي ورود اصلاحطلبان به انتخابات است.
فكر ميكنم اگر شرايطي كه آقاي خاتمي پيشتر گفته بود تحقق پيدا كند طبيعتا خيلي از مسائل حل ميشود. اما بعد از گذشت چندينبار بحث و صحبت، به نظر من هيچ دورنمايي براي ايجاد تغيير در موضع طرف مقابل مشاهده نميشود.
اشاره كرديد به واكنشهاي موافق و مخالف سخنان اخير آقاي خاتمي بين گروههاي مختلف، اما سخنان آقاي خاتمي در بدنه اصلاحطلبان داخل ايران كه شما هم از اعضاي برجسته آن هستيد چه بازتابي داشت؟
مجموعه اصلاحطلبان و چهرههاي موثر آنها كاملا صحبتهاي آقاي خاتمي را درك ميكنند. جهتگيري كلي اصلاحطلبان، جهتگيري همكاري و حمايت است. اصلاحطلبان به اين مسئله به طور كامل نگاه ميكنند، نه اين كه تنها بخشي از آن را ببينند. جملات و صحبتهاي آقاي خاتمي و بحثي كه مطرح كردند، بحثي مشروط است. اينكه شرايط، شرايطي متفاوت است و بايد تغيير كند.
فكر ميكنم كه اگر اين بحث به طور جدي ادامه پيدا كند، تفكر اصلاحطلبي كه همواره بهدنبال ايجاد اصلاح بوده است، قطعا خواست آقاي خاتمي را دنبال ميكند. اما بخشي از افرادي كه به نوعي انتقاداتي را به صحبتهاي آقاي خاتمي مطرح كردهاند، بخشهايي از صحبت ايشان را گرفتهاند و همان بخش را مورد نقد قرار دادند.
افرادي كه به نظر ما در طي اين ساليان مختلف، با نوع برداشتها و نگرشهايشان نه تنها كمكي به حركت اصلاحي در كشور نكردهاند، بلكه بعضا بهانههايي را براي برخورد با جرياناتي كه راه پيشرفت كشور را در اصلاح آن جستوجو ميكنند، ايجاد كردهاند.
در داخل كشور، اصلاحطلبان واقعي و چهرههاي برجستهي آن همراهي و هماهنگي را دارند. ممكن است بخشهايي هم باشند كه به نوعي سعي ميكنند خودشان را به اصلاحطلبان بچسبانند يا در حاشيهي آن قرار بگيرند، وگرنه در مجموعه اصلاحطلبان اين حركت كلي، مورد تاييد است. ممكن است بعضا نسبت به ادبيات يا شكل بيان آن نقدي داشته باشند، يا فضاي موجود را مناسب ندانند. اما اين بمنزلهي اين نيست كه شكافي در بين اصلاحطلبان درون كشور در مورد گفتههاي آقاي خاتمي وجود دارد.
با توجه به اينكه دو سال از انتخابات سال ۸۸ و شكلگيري جنبشي كه سبز ناميده ميشود گذشته است، ارزيابي شما از سير تحولات اين دو سال و عملكرد جنبش سبز چيست؟
چه در راس اين جنبش كه حركتها سياسي است و چه در بدنه جنبش كه مردم هستند و يك جريان اجتماعي است، نگاه جنبش، نگاهي معقول در جهت ايجاد تغيير به صورت آرام و اصلاحطلبانه است. حركتهاي اخير هم اين را نشان داده است.
اگرچه ممكن است بعضيها فكر كنند اين حركت به سردي گراييده است اما به نظر من دليل آن نگاه معقولي است كه وجود دارد. اگر امروز ميبينيم كه در اردوگاه محافظهكاران اختلاف بهوجود ميآيد و مشكل دارند ، بخشي از آن به خاطر برداشت و فهمي است كه اصولگرايان از رفتارهاي مردم پيدا كردهاند.
اين مسائل روندي مناسب و معقولي پيدا كرده است. ارزيابي من اين است كه در عرض اين دو سال ما در عرصهي فهم سياسي و اجتماعي در داخل كشور رشد بسيار خوبي داشتهايم. قطعا اين حركت نتيجهي خوبي خواهد داشت كه به نفع مردم ايران خواهد بود.
با آشكارشدن اختلاف ميان اصولگرايان، اگر بپذيريم كه آرايش سياسي جديدي بهوجود آمده است، فكر ميكنيد احتمال دوري و نزديكي بين سه گروه اصولگرايان سنتي، اصلاحطلبان و حاميان دولت ايران در انتخابات مجلس پيش روي چه طور خواهد بود؟
اصلاحطلباني كه در كشور حضور داشتهاند و در قالب تشكلها و احزاب فعالند و از چهرههايي شناختهشده و برجستهاي هستند، الان قطعا برايشان هيچ دورنما و نگرشي براي حضور در انتخابات نيست. شرايط حاضر، شرايطي نيست كه آنها بتوانند در انتخابات شركت كنند. البته ممكن است افرادي باشند كه در گذشته در اردوگاه اصلاحطلبان بودهاند يا در حاشيههاي آن قرار داشتهاند، سعي كنند در انتخابات مجلس فعال شوند. اما اين بهمنزله حضور و فعاليت جريان اصلاحطلب در انتخابات نيست.
در مورد نزديك شدن هم بههيچ وجه اين امكان وجود ندارد. همان طور كه گفتم، براي گروههاي اصلاحطلب فرقي بين جريانات اصولگرا وجود ندارد. بهوجود آمدن دولت فعلي محصول اجماع جريان اصولگرا در شش سال گذشته بود. نبايد فراموش كنيم كه خيلي از كساني كه امروز باب انتقاد به آقاي احمدينژاد را باز ميكنند، كساني هستند كه خودشان ايشان را سر كار آوردهاند. با توجه به اين كه در گذشته هم هشدارهايي نسبت به نوع نگرش حاكم براين تفكر وجود داشت.
اگر امروز ميبينيم بينشان اختلافي وجود دارد، براي اين است كه آقاي احمدينژاد شايد سهم گروههاي اصولگراي منتقد را به درستي نداده است. اين انتقادات بيشتر يك بحث سهمخواهي است و يك بخشي از آن هم بازار گرميهاي قبل از انتخابات است. بايد ببينيم اگر اختلافي بين اصولگرايان وجود دارد، اين اختلاف در چه حوزهاي است. آيا آنها در حوزهي سياست داخلي و بحث آزاديهاي احزاب و گروههاي سياسي اختلاف نظر ندارند؟ آيا در حوزهي نگاه به مسائل خارجي و نوع سياست خارجي حاكم بر كشور آنها با هم اختلاف دارند؟ آيا در ديدگاه فرهنگي و نوع مواجه با مردم و اصحاب فرهنگ و هنر آنها با هم اختلاف دارند؟ حتي در عرصهي مسائل اقتصادي آيا طور جدي اختلافي بين آنها وجود دارد؟
اگر امروز احساس ميكنيم كه چنين اختلافي وجود دارد و دستهبندي بين اصولگرايان ايجاد شده است، ناشي از يك اختلاف ريشهاي نيست. بلكه هراس بخشي از اردوگاه اصولگرايان از بخش ديگر اصولگرايان است. آنها با اطمينان از اينكه اصلاحطلبان از عرصهي قدرت خارج شدهاند و فضا را براي تماميتخواهي خودشان فراهم شده ، به دنبال اين هستند كه شرايط را به گونهاي عوض كنند.
افرادي مثل صفارهرندي، يا سردار فضلي صحبت از يكي بودن منشا "جريان انحرافي" با جنبش سبز كه از آن "جريان فتنه" نام بردند سخن گفتند. نظر شما درباره يكي بودن منشا آنها چيست؟
اين بيشتر به يك جوك شبيه است، اين مسائل را كسي باور نخواهد كرد. همهي هزينهاي كه متاسفانه بر كشور تحميل شده و ما بهعنوان جريان اصلاحطلب به هيچوجه راضي به آن نبوديم و نيستيم كه كشور اين گونه آسيب ببيند، تمام اين هزينهاي كه براي برخورد با چهرهها و گروههاي اصلاحطلب صورت گرفت، براي دفاع از همان جرياني بود كه امروز آن را «جريان انحرافي» ميخوانند.
وقتي در شش سال براي حضور فردي در عرصه اجرايي كشور گذشته تمام امكانات را بسيج كرديم و در دوسال گذشته بعد از انتخابات بيشترين برخوردها را با اصلاحطلبان براي دفاع از اين جريان انجام داديم ، چگونه امروز كه كمتر از دوسال از اين بحث گذشته است، منشا آنها را يك جريان ميدانيم؟
اگر دوستان امروز به اين مسئله رسيدهاند، پس معلوم ميشود در تحليلهايشان دچار اشتباه فاحش هستند. همان گونه كه در قبل اشتباه كردهاند الان نيز اشتباه ميكنند. اما اگر از قبل اين بحثها را ميدانستند، پس چگونه به بخشهايي از مجموعه، اينهمه هزينه تحميل كردند تا بخشهاي ديگري از همان مجموعه را سر كار نگه دارند؟ اينبحثها ناشي از برخي مشكلاتيست كه بهوجود آمده و امروز خود اصولگرايان هم دچار نوعي سردرگمي در تحليل شدهاند.
حسين كرماني
تحريريه: مصطفي ملكان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر