اینجا انسانیت در حال مرگ است، اینجا انسانها دست در دست هم در حال کشتن انسانیتاند، اینجا ایران است وهیچ انسانی خارج از اینجا نمیتواند انسانهای این سرزمین را نجات دهد. اینجا ظالمان ظلم میکنند. مظلومان ظلم میبینند و هیچ نمیگویند اگر هم از ظلم فریاد برآورند مشمول ظلم سایر مظلومان میشوند چرا که آنان با سکوتشان در قبال این ظلم، ظالمان را تایید و تشویق میکند و فریاد را در دهان آنانکه آمادهی فریادند میخشکاند.
آه، سالها بود که همهچیز در حال بدتر شدن بود اما در این دو سال روند ظلم سیری صعودی پیدا کرده نمونهای از آن حذف یارانهها بود گویی برای انتقام از ملت سبز باید کمترین امکانات زندگی را هم از آنان میگرفتند و آنقدر ذهن آنان را درگیر نان میکردند تا برای تهیه آن دیگر فرصتی برای فکر کردن به ظالمان را نداشته باشند و حتی بیشتر، مردم را به جان هم بیاندازند، کارخانهدار برای تامین انرژی، اجناسش را گران میکند، خردهفروش هم گران میکند، قربانیان آنها هم یا کاری آزاد دارند و یا کارمندند. کارگر مجبور است از کار بزند و جای دیگری هم کار کند، کارمند برای تامین زندگی رشوه میگیرد و او هم از کار میزند و سرزمینم در دور تسلسلی از ریا، دروغ و دزدی میافتد که هر روز به قهقرا نزدیکتر میشود.
ظالم با آسودگی خیال ظلم میکند و تعداد محدودی میمانند که نظارهگر این سقوطند، آنها یا نارضایتی خود را ابراز میکنند و در زندان ظالمان سکنی میگزینند و یا حرف خود را میبلعند و دلشان تنها به این خوش است که ظالمان قادر به تسخیر مغز و ذهنشان نیستند. کاش این ملت به جای شجاعت و اراده و اتحاد در برابر خودش و به جای ظلم به خودش ابزار شجاعت، اراده و اتحاد را در برابر ظالم به کار میبرد،ای کاش کمی قدرشناس بود و از آنانکه به خاطر آزادی و زندگی بهتر مردم تلاش کردند،متحمل زندان و شکنجه شدند و حتی در این کشته شدند کمی قدردانی میکرد.کاش لااقل آن جمع میلیونی که میرحسین به خاطر حمایت از آنها حبس شد، با اتحاد و انسجام به میدان میآمد. جمعیت زیادی در این سرزمین ادعای اعتقاد به جهان دیگر را دارند جاییکه به خاطر ظلم و سکوت در برابر ظلم باید پاسخگوی خدا باشند و چون بهانهای برای جهاد نکردن پذیرفتنی نیست آتش جهنم در انتظارشان است. با اینحساب آیا اینجا کسی واقعا به آخرت معتقد است؟ این ظلمها و این سکوتها نشان از مرگ انسانیت است چه برسد به دین که خیلی وقت است در این سرزمین بر باد رفته.
آه، سالها بود که همهچیز در حال بدتر شدن بود اما در این دو سال روند ظلم سیری صعودی پیدا کرده نمونهای از آن حذف یارانهها بود گویی برای انتقام از ملت سبز باید کمترین امکانات زندگی را هم از آنان میگرفتند و آنقدر ذهن آنان را درگیر نان میکردند تا برای تهیه آن دیگر فرصتی برای فکر کردن به ظالمان را نداشته باشند و حتی بیشتر، مردم را به جان هم بیاندازند، کارخانهدار برای تامین انرژی، اجناسش را گران میکند، خردهفروش هم گران میکند، قربانیان آنها هم یا کاری آزاد دارند و یا کارمندند. کارگر مجبور است از کار بزند و جای دیگری هم کار کند، کارمند برای تامین زندگی رشوه میگیرد و او هم از کار میزند و سرزمینم در دور تسلسلی از ریا، دروغ و دزدی میافتد که هر روز به قهقرا نزدیکتر میشود.
ظالم با آسودگی خیال ظلم میکند و تعداد محدودی میمانند که نظارهگر این سقوطند، آنها یا نارضایتی خود را ابراز میکنند و در زندان ظالمان سکنی میگزینند و یا حرف خود را میبلعند و دلشان تنها به این خوش است که ظالمان قادر به تسخیر مغز و ذهنشان نیستند. کاش این ملت به جای شجاعت و اراده و اتحاد در برابر خودش و به جای ظلم به خودش ابزار شجاعت، اراده و اتحاد را در برابر ظالم به کار میبرد،ای کاش کمی قدرشناس بود و از آنانکه به خاطر آزادی و زندگی بهتر مردم تلاش کردند،متحمل زندان و شکنجه شدند و حتی در این کشته شدند کمی قدردانی میکرد.کاش لااقل آن جمع میلیونی که میرحسین به خاطر حمایت از آنها حبس شد، با اتحاد و انسجام به میدان میآمد. جمعیت زیادی در این سرزمین ادعای اعتقاد به جهان دیگر را دارند جاییکه به خاطر ظلم و سکوت در برابر ظلم باید پاسخگوی خدا باشند و چون بهانهای برای جهاد نکردن پذیرفتنی نیست آتش جهنم در انتظارشان است. با اینحساب آیا اینجا کسی واقعا به آخرت معتقد است؟ این ظلمها و این سکوتها نشان از مرگ انسانیت است چه برسد به دین که خیلی وقت است در این سرزمین بر باد رفته.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر