۱۳۹۰ مرداد ۹, یکشنبه

اگر مورد تجاوز واقع شدم چه کنم؟


صفحه اصلی | اجتماعی | اگر مورد تجاوز واقع شدم چه کنم؟

اگر مورد تجاوز واقع شدم چه کنم؟

توسط
اندازه حروف Decrease font Enlarge font
اگر مورد تجاوز واقع شدم چه کنم؟
در سایت جهان زن، مطلبی خواندم با همین عنوان. دیدم عجب گمراه کننده است. فکر کردم پیش از این که خانم های عزیز عقل شان را دست جهان زنی ها بدهند خودم راه و چاه را نشان شان بدهم. اولا شما غلط می کنی که مورد تجاوز واقع می شوی تا بعد مجبور شوی سوال کنی چه کنم. چرا مورد تجاوز واقع می شوی؟ تقصیر خودت است! یا حجاب ات عقب رفته، یا مانتوی کوتاه پوشیده ای، یا چکمه به پا کرده ای، یا از این قبیل کارها. بعد انتظار داری مورد تجاوز واقع نشوی! خیلی عجیب است والله. گوشت را می گذاری دم دست گربه، می گویی خورده نشوم. آن مرد بدبخت بی گناهی که چشم اش به تو با آن روسری عقب رفته و مانتوی کوتاه و چکمه ی پاشنه بلند می افتد انتظار داری چه کند؟ معلوم است که تجاوز می کند.
بدتر از این ها، می روی باغ فامیل تان. روسری از سر بر می داری (وای وای وای). روپوش ات را می کَنی (وای وای وای). لباس راحت به تن می کُنی (وای وای وای). موسیقی لهو و لعب می گذاری. شروع می کنی قر کمر دادن. صدای تو عزیزِ دلمی خواننده ی لس آنجلسی از فضای باغ بیرون می رود و از پشت دیوار ها به گوش چند جوان می رسد. جوان هم که دل دارد بالای دیوار می آید و تو را با آن وضع نابسامان می بیند. خب. انتظار داری به تو تجاوز نکند؟
یا از این هم بدتر. شب است. هوا تاریک است. ماه در آمده است. فضا شاعرانه است. شما کنار خیابان ایستاده ای منتظر تاکسی هستی از سر کارَت به خانه بروی. اولا غلط می کنی سر کار می روی و ثانیا غلط می کنی کارَت آن قدر طول می کشد که هوا تاریک می شود. کِرْم از خود درخت است. حالا آمده ای کنار خیابان منتظر اتوبوسی. اتوبوس نمی آید. تاکسی نمی آید. یک ماشین شخصی جلوی پای‌ت ترمز می کند. سوار می شوی. بهانه ات هم این است که خسته ای و نای ایستادن نداری. عجب بهانه ای! خب راننده تو را می بیند. هوای تاریک را می بیند. ماه را می بیند. فضای شاعرانه را می بیند. می خواهی در چنین شرایطی به تو تجاوز نکند؟ خودت را مسخره کرده ای یا ما را؟
حالا گیریم به پند و اندرزهای آقایان روحانی و مقامات انتظامی گوش ندادی و مورد تجاوز قرار گرفتی. می پرسی چه کنم؟ من برادرانه تو را راهنمایی می کنم و امیدوارم این حرف ها را به گوش بگیری تا بدبخت تر از اینی که هستی نشوی.
بعد از این که مورد تجاوز قرار گرفتی، چه تنها باشی چه در حضور دیگران، زیپ دهان ات را بکش و یک کلمه هم در این باره حرف نزن. انگار نه انگار که تجاوزی صورت گرفته. شوهرت هم داد و فریاد کرد بگو چیزی نگی آ. هیچ اتفاقی نیفتاده. هیچ تجاوزی صورت نگرفته. همه چیز خواب و رویا بوده. به قول تُرک ها یک سنگ از زیر، یک سنگ از رو بگذار و موضوع را نادیده بگیر. می دانی چرا؟ آهان. حالا من به تو می گویم چرا:
ببین عزیز جان، عامل تجاوز، در اصل نه جوان بدبختی ست که روی تو افتاده، بل‌که خود تو هستی. بعله، خودِ خودِ تو هستی! تو باید روی خودت کنترل می داشتی که نداشتی. یا حجاب ات ضعیف بوده، یا روپوش ات کوتاه بوده، یا در منزل در حال حرکات موزون بوده ای و از این قبیل کارهای مستهجن. این وسط تو مقصری. حالا فکر کن به نصیحت من گوش نکنی و بروی کلانتری. اولا بیان این که به تو تجاوز شده، آب از لب و لوچه ی ماموری که در حال تهیه گزارش است راه می اندازد و احتمال می رود که او هم بخواهد به تو تجاوز کند. وقتی راهی باز شد دیگر باز شده است و همه می توانند از آن عبور کنند.
بعد مامور از تو سوال می کند که پوشش ات در لحظه ی تجاوز چه بوده. هر چه بگویی این طور بوده آن طور بوده، آخرش یک جای کارَت لنگ می زند و این‌جا تو باید به خاطر پوشش ناجورت در مقابل قانون پاسخ‌گو شوی. تجاوز به جای خود، بدحجابی به جای خود. شخصِ تجاوزگر که دم دست نیست و نمی تواند بازداشت شود، ولی تو که عامل بدحجابی هستی دم دست هستی و بازداشت می شوی. بازداشت که شدی، یک زنی هستی که به او تجاوز شده و همه ی ماموران از ریزه کاری های تجاوزی که به او شده با خبرند. آن ها گزارش تهیه شده را می خوانند و می خندند و کیف می کنند و بدتر از همه به هوس می افتند که آن ها هم به تو تجاوز کنند. خب. از این جا به بعد هر بلایی سرت بیاید تقصیر خودت است. ماموران بیایند به تو تجاوز کنند، تقصیر خودت است. دست‌مالی ات کنند تقصیر خودت است.
حالا گیرم فرد متجاوز دستگیر شد. فکر می کنی در مقابل قاضی چه خواهد گفت و واکنش قاضی چه خواهد بود. خواهد گفت که این یک زن هرزه ی خیابانی بود که به میل خودش با من آمد. من بی گناهم آقای قاضی. من مسلمانم آقای قاضی. من این را صیغه کردم آقای قاضی. من عضو بسیج مستضعفین ام آقای قاضی. من سردار سپاه پاسداران ام آقای قاضی. من هشت سال در مقابل صدامیان جنگیده ام آقای قاضی. آن وقت تو چه می خواهی بگویی؟ نتیجه این می شود که قاضی تو را به جرم زنا به شلاق و یا بدتر از آن، محکوم می کند و تو می شوی کسی که هم به او تجاوز شده، هم شلاق خورده. ببین عاقلانه است؟ معلوم است که نیست. پس چاره چیست؟ سکوت! همان کاری که خیلی از خانم هایی که در ایران مورد تجاوز قرار می گیرند انجام می دهند. آفرین دختر جان. حالا بگو ببینم شوهر موهر داری یا نه! اگر نداری، برای حفظ آبروی تو حاضرم فداکاری بکنم و شما را صیغه بکنم. این جوری درد تجاوزت کم می شود و می توانی بگویی مورد تجاوز قرار نگرفته ام بل که شوهر کرده ام. راه حل می خواستی این هم راه حل. آره عزیزم...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر