۱۳۹۰ مرداد ۹, یکشنبه

جمهوری اسلامی نظامیان


سر لشگر محمد علی جعفری: تنها اصلاح طلبانی می توانند در انتخابات مجلس نهم شرکت کنند که از خطوط قرمز عبور نکرده باشند محمد خاتمی از جمله خاطیان است و در جریان فتنه امتحان خوبی پس نداده است.
سر لشگر محسن رضائی: ما خودمان آزادی داده ایم، ما خودمان به مطبوعات آزادی دادیم. یک شبه هم می توانیم همه ی اینها را جمع کنیم. کسی به ما چیزی تحمیل نکرده و مگر کاری برای انقلاب دارد یا برای نظام. خودمان مطبوعات را درست کردیم، خودمان آزادی دادیم و خودمان هم می توانیم تمام این‌ها را برداریم.
سرلشگر قاسم سلیمانی: اگر سپاه فقط برای خون دادن است ما این لباس را می بوسیم و کنار می گذاریم. ما هستیم برای این که کسی خلاف مقام عظمای ولایت غلطی نکند .
سرلشگر رحیم صفوی: بعضی ها را باید گردن بزنیم. بعضی‌ها را زبانشان را قطع می کنیم و دست و قلم بعضی‌ها را باید شکست.
سرتیپ دوم سپاه حسین الله کرم: هرکس بخواهد خلاف موج انقلاب حرکت کند، دست و پایش را خواهیم شکست.
سرتیپ محسن رفیقدوست: این ماجرا [مساله سخنرانی ۱۳ رجب آیت الله منتظری] تنها زمانی تمام خواهد شد که سر فتنه از بدنش جدا شود.
سرتیپ محمدرضا نقدی: ما طاقت نداریم خلاف اسلام چیزی را ببینیم. ما  که نگران اسلام در قلب اروپا در بوسنی هرزگوین هستیم، اگر کسی بخواهد در این کشور اسلامی چیزی خلاف اسلام بگوید، به خون برادران شهیدمان قسم، حنجره‌اش را با چنگ و دندان خواهیم درید.
سرتیپ جوانی :هر جریانی که انقلاب را تهدید کند مقابلش سپاه خواهد ایستاد
رسایی: این که گفته اند سپاه حق دخالت در سیاست ندارد تکرار حرف‌های مجاهدین خلق است
سید حسن خمینی به فرمانده سپاه: مگر امام دستور نداد در سیاست دخالت نکنید؟
روابط عمومی سپاه پاسداران: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بار دیگر ضمن هشدار به دشمنان پیدا و پنهان ملت و به آن دسته از مطبوعات و قلم‌های مسموم و مشکوکی که از فضای آزاد کشور و نجابت و بردباری نیروهای انقلاب سود جستند... همگان را به رعایت امنیت ملی و اطاعت بی‌چون و چرا از مقام معظم رهبری دعوت نموده و در غیر این صورت گرفتار آتش خشم ملت حزب الله خواهند شد.
 ماموران نیروی انتظامی سه شنبه (۲۵/۱/۱۳۷۷) و بامداد چهارشنبه (۲۶/۱/۷۷) برخلاف ماده ی ۳ قانون مطبوعات با مراجعه به چاپخانه‌های افست، ایران، چاپ گستر، تمام صفحات روزنامه های ایران و همشهری را بازرسی نمودند.
ماموران اطلاعات قرارگاه ثارالله تهران در عصر روز ۱۶/۹/۱۳۷۹ با در اختیار گرفتن موسسه فرهنگی سبز ایران، کلیه اموال و کتب این موسسه را مورد بازرسی و مدیران آن را به مدت بیش از پنج ساعت مورد بازجویی قرار دادند.
بنابر اخبار رسیده بازداشت و نگهداری غالب متهمان سیاسی و مطبوعاتی تا به حال توسط حفاظت اطلاعات و معاونت اطلاعات سپاه پاسداران انجام می گیرد و عمده ی بازجویان از پرسنل نظامی سپاه می بشند. همچنین وجود بازداشتگاههای وصال، ۵۹ و ۶۶ و ۱۱۰ که برای سپاه می باشد گواه این مساله بوده است.
۱. نظامیان نباید در سیاست دخالت کنند:
نظامیان نباید وارد عرصه ی سیاست بشوند. این اصلی است که هم در قانون اساسی جمهوری اسلامی آمده و هم اکثر کشورهای توسعه یافته آن را پذیرفته اند.جوامع جدید و نظام‌های سیآسی و اجتماعی آن‌ها بسیار پیچیده و تخصصی عمل می کنند و نظامیان از آن جا که برای وظایفی خاص و بسیار حساس و البته خطیر آموزش دیده اند، عمدتا با این علوم سیاسی و اجتماعی بیگانه هستند و فاقد این تخصص برای شیوه‌های مدیریتی و اجتماعی بوده اند، و در ثانی نظامیان از آن جا که همواره به «نظام پادگانی» و بی‌چون و چرا بودن فرامینشان با اتکا به زور و اسلحه می اندیشند، فلذا هیچ گاه مشروعیت حکومت کردن بر شهروندان را ندارند.از طرف دیگر از آن جا که علوم و فنون نظامی همچون دیگر علوم بسیط نیست، هیچگاه نیروهای مسلح و نظامیان نسبت به زوایای پرپیچ و خم مصالحه و مصلحت اندیشی و مذاکره و... در جوامع پیچیده و آینده و حال حکومت داری ضروری است، مهارتی نداشته اند.
 ۲. نظامیان در سیاست دخالت می کنند:
اما هستند نظامیانی که علیرغم موارد گفته شده در سیاست آن هم به طرز محوری دخالت می نمایند، چرا که همواره در کشورهای توسعه نیافته «زور» جایگاه کلیدی و تعیین کننده ای دارد و تصمیم گیری پیرامون آینده ی کشور در این قبیل کشورها بیشتر با زور و فشار توام می باشد. در این کشورها ما شاهدیم که یا نظامیان همانند گروه‌ها و احزاب متنفذ سیاسی بر سیاستمداران و حکومت تسلط و یا در آن‌ها دست دارند و یا این که با کودتا، حکومت و دولتی نظامی تشکیل داده و حکمرانی می نمایند. البته کودتا و ایجاد حکومت نظامی در زمانی موفق خواهد بود و وقوع خواهد یافت که یا شمار فعالان در نظام و کوشندگان سیاسی محدود باشد و یا این که قسمت عمده‌ای از کوشندگان سیاسی و صاحب نظران با کودتا و کودتاچیان موافق باشند.البته از دیگر مواردی که نظامیان این حق را به خود می دهند تا در سیآست دخالت نمایند، قدرت و کفایت رهبران سیاسی، سنت هایی که شکل دهنده ی آنان و نوع روابط رهبران و حاکمان سیاسی با فرماندهان نظامی می باشد.فرماندهان و نظامیان همواره به نحوی تربیت شده اند که «امنیت ملی» را در خطر احساس می نمایند، فلذا برای دفع خطر و از بین بردن تهدیدات همواره دخالت و حضور فعالانه و مستقیم خویش را ضروری حس می نمایند. به اطلاعیه زیر توجه کنید:«سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که در اولین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی به فرمان مبارک امام راحل (ره) به منظور پاسداری از انقلاب و ارزش‌های گران قدر آن پدید آمد، هیچ گاه از دغدغه ی دفاع از مردم کشور، نظام اسلامی و اصول و ارزش های مقدس انقلاب در قبال توطئه‌های دشمنان خالی نبوده است و اساسا ماموریتی جز این برای خود نیستند...» اما عمده‌ترین و اصلی‌ترین دلیلی که دخالت نظامیان در سیاست را باعث می شود، سیاست زدگی نیروها و نهادهای آن جامعه می باشد. همان طور که می دانیم در جوامع توسعه نیافته همه ی نیروهای اجتماعی اعم از نظامیان، روحانیون، دانشجویان و کارگران... که کارکرد و شرح وظایف اصلی‌شان سیاست نبوده، در سیاست دخالت می کنند و خواهان پیشبرد نظرات و احکامشان در سیاست و حکومت می باشند.ساموئل هانتینگتون، جامعه ی سیاست زده را «جامعه ی پراتوری»  می نماید.
در جوامع مدرن و توسعه یافته نهادهای سیاسی و نیروهای اجتماعی در توزیع قدرت و مشارکت فعالانه سیاسی و شیوه‌های کنترل قدرت (مثل انتخابات، گفتمان، پاسخگو بودن حکومت و...) توافق دارند، اما در جامعه ی پراتوری چون دامنه ی مشارکت سیاسی محدود می باشد، انواع صورت‌های اعمال مستقیم مثل اعتصاب، کودتا، ترور، حذف فعالان و... به وفور یافت می شود و چون در این گونه جوامع ستیز گروه ها و اصطکاک نیروهای اجتماعی و دسته‌های سیاسی بسیار می باشد، حضور نظامیان همواره همیشگی و جوابی به این کنش خواهد بود و از همین روی کارآیی و مشروعیت نهادهای سیاسی و حاکمیت و دولت در سطح بسیار پائینی می باشد.
 ۳. چرا نظامیان جمهوری اسلامی در سیاست دخالت می کنند؟
همان طوری که پیشتر گفتیم، دخالت نظامیان در سیاست ناشی از ساختار سیاسی و نهادی جامعه و بسته به نوع روابط حکومت و رهبران با فرماندهان نظامی نیز می باشد.حضور پررنگ نظامیان در عرصه ی سیاست، علی الخصوص پس از فوت آیت الله خمینی و به روی کار آمدن علی خامنه ای، به شدت محسوس بوده است. نظامیان حتی در مناصب فرهنگی و هنری نیز به کار گرفته شده اند. به عنوان مثال پاسداران نظامی در مناصب مدیریت بنیاد مستضعفان و جانبازان، معاونت سینمایی وزارت ارشاد، سازمان سیاحتی و زیارتی بنیاد، ریاست باشگاه ورزشی پرسپولیس، ستاد رسیدگی به حوادث غیرمترقبه و زلزله زدگان و... به کار گرفته می شوند. دلیل این امر این است که هر چقدر مشکلات مهم اقتصادی و اجتماعی و سیاسی در یک جامعه بیشتر شود و مدیریت جامعه و حاکم سیاسی کفایت اصلاح امور را نداشته باشد، بی‌شک اعتراضات مردمی و عمومی همچون شورش، نارضایتی ملی و... و همچنین واکنش‌های مشکلات مردم همچون فقر، تورم و... روز افزون می شود. از همین جاست که حاکم درمانده تنها را ممکن را «اقتدارطلبی» می داند و نظامیان مشتاق بازگشت به دوران اقتدارگرایی (که در ایران مساوی بود با هشت سال جنگ تحمیلی در جمهوری اسلامی) در سیاست دخالت می کنند و اصولا این دخالت و اظهارنظرها را هم حق لاینفک خود می دانند، چرا که بر این باور می باشند که تنها شرط ابقای این نظام، حضور فعالانه آن‌ها در عرصه ی سیاست می باشد.این واقعیت است که هر چه جامعه و حکومت واپس مانده تر باشد، حضور نظامیان در آن فعالانه تر و هر چه جامعه مدرن تر باید، نقش نظامیان، محافظه کارانه تر می شود.امروزه با توجه به نقش پررنگ نظامیان از جمله فرماندهان و قشر عظیمی از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در عرصه ی سیاست و عدم توانایی‌شان در کشورداری، ما شاهد آن هستیم که اکثر غائله ها و بحران‌های سیاسی نیز بر اثر حضور غیرمسئولانه ی آن‌ها در جامعه بوده که مختصری از آن‌ها را ذکر می نمایم:
ساخت فیلم به ظاهر مستند کارناوال «عصر عاشورا» توسط بخشی از اطلاعات سپاه، بازداشت نیروهای ملی و مذهبی توسط حفاظت سپاه، انتشار بولتن‌ها و خبرهای دست چین شده توسط حوزه و نمایندگی ولی فقیه سپاه برای ائمه جمعه و جماعت، دخالت بسیجیان در انتخابات، فتوای رای به ناطق نوری به پاسداران و بسیجیان توسط نماینده ولی فقیه در سپاه و... بر همین اساس است که جامعه ی ما را بیش از پیش خطر «کودتا و نظامی شدن» تهدید می کند، چرا که فضای سیاسی ایران هر روزه پلیسی تر و امنیتی تر می شود و نقش نظامیان با شیوه‌های ارتجاعی و خشن خاص خودشان بیشتر و بیشتر می گردد. فشار و اعمال زور جای خود را به فرهنگ دموکراسی و گفتمان می دهد و نظامیآن هر روزه خود را محق تر از دیروز برای حاکمیت و حکومت بر مردم می بینند. این وضع امروزه ی ایران است و به نظر من اگر کودتایی نظامی توسط عده‌ای از خشک مغزان سپاه پاسداران صورت نگیرد، بی‌شک فضای سیاسی به شدت امنیتی و بسته خواهد شد که هر ندایی در نطفه خفه شود. در آن زمان است که حاکمان سیاسی سکوت و نخوت عمومی را که البته از ترس و نفرت ملی می باشد، به حساب رضایت مردم خواهند گذاشت و از سکوت جامعه نوعی آرامش ملی تلقی خواهند کرد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر