۱۳۹۱ اسفند ۲۹, سه‌شنبه

یکسال دیگر مبارزه؛ یکسال دیگر زندگى

ک برگه ی دیگر به صفحات سالشمار مبارزه ی مردم ایران برای عدالت و برابری اضافه شد. سالی که باز هم آرزوهای عدالتخانه ی مشروطیت و حقوق شهروندی بر باد رفته ای که جنبش سبز را شکل داد همچنان به عنوان خواسته های مبارزه ی مدنی مردم ایران باقی مانده است. سالی که در آن اگرچه دستاوردهای عینی و چشمگیرى به ظاهر دیده نمی شود، اما در باطن خود امید و عنصرهای بسیار مهمی را همراه خود داشت.
طرح ابتکاری تحریم ۳ روزه نان و شیر شاید در ظاهر با ایراداتی بزرگ همراه بود، اما مهمترین بخش آن شروع این حرکت اعتراضی از منابعی بود که بسیاری از نیروهای سیاسی هیچ نقشی در آن نداشتند و شبکه های اجتماعی خود را تولید و قدرت پیام رسانی اشان را به رخ کشیدند. بسیاری از تلفن های همراه در شهروندان تهران و برخی شهرهای بزرگ پیامی را از شماره های مختلف دریافت کردند: دوستان عزیز : شنبه، یکشنبه، دوشنبه از تاریخ ۳ تیر ماه تا ۶ تیر، به علت گرانی نان و شیر خریداری نمی کنیم. لطفا به دیگران هم اطلاع دهید.
به همین سادگی نیروهایی که شاید تا دیروز از همه فاصله های بسیاری داشتند امروز در یک حرکت خودجوش تبدیل به نیرو شدند. حتی اگر بسیاری از شهروندان در روزهای پیشین از تاریخ موعود برای خود نان و شیر ذخیره کرده بودند، اما وجود چنین خواست و چنین حرکتی در آن ۳ روز، قدرت با هم بودن را تقویت کرد. قدرتی که مدت ها بود نیروهای سیاسی تلاش کردند در مناسبت های گوناگون از بالقوه به بالفعل بدل کنند .
در سال گذشته شبکه ای که در همین شکل خود را نشان داده است، به منظور تحریم خرید آجیل هم چهره ی خود را نشان می دهد و با قدرت مسولین را حداقل وادار به عکس العمل می کند. اینجا نیز مهم این نیست که نتیجه چه خواهد بود، بلکه نکته ی مهم تقویت شبکه ای است که تا امروز توانسته است دو جریان خبری مهم را تولید و به حداقل نتایج هم نزدیک شده اند. نتایج چنین حرکت های اعتراضی در آینده ی نزدیک قدرت شبکه های اجتماعی را بالاتر خواهد برد و این امیدواری را زنده می کند که ‘ ما همچنان با هم هستیم ‘.
از سوی دیگر کارگران ایران در اقدامی منسجم تهیه به طومارهای اعتراضی کردند که امضای آنها به بیش از ده هزار نفر می رسید. این اقدام با توجه به زندانی بودن اکثر نیروهای سندیکایی و تشکیلاتی و همچنین عدم وجود حداقل های لازم برای کارهای جمعی در حوزه ی کارگران ( و البته دیگر حوزه ها )‌ نشان از وجود یک شبکه ی درونی قوی و مستقل در میان کارگران ایرانی وجود دارد که امیدهای بسیاری را زنده می کند. امید به اینکه با تمام فشارها و محدودیت ها شبکه های اجتماعی در ایران به مانند مجمع الجزایر جداگانه در محدوده های خود به خوبی تشکیلات و ارتباطات را تقویت نموده اند و برای ایجاد یک تحول مشخص اجتماعی تنها نیاز به ایجاد یک وحدت رویه و با نگاهی دیگر مرتبط کردن این جزایر پراکنده حول محور و یا محورهایی است که در روند این مبارزه ها خود را نمایان می کنند،
جنبش زنان نیز سال گذشته حرکتى از این دست را تجربه کرد. زمانی که لایحه حمایت از خانواده در مجلس شورای اسلامی مورد بررسی قرار گرفت، اینبار نه فقط شبکه های فعالان زنان اعتراض کردند که در اقدامی دور از انتظار برخی از بانوان تهرانی که با هیچ کدام از شبکه های سنتی در ارتباط نبودند به میدان آمدند و با ارسال نامه و حتی اعتراض های حضوری در دفاتر نمایندگان مجلس، نشان دادند که در این حوزه هم علیرغم زندانی بودن بسیاری از نیروهای فعال و یا مهاجرت بخش بزرگی از نیروهای سازمان دهنده ی زنان، این امیدواری به مانند دیگر حوزه های اجتماعی وجود دارد که در آینده ی نزدیک و با یک برنامه ریزی سازمان یافته، اولویت های واقعی جامعه ی زنان ایران و نه الزاما خواسته های تشکیلاتی سازمان های زنان، تهیه و تدوین شود تا بتوان در حرکت های سازمانی نیز از این شبکه ها به نفع جامعه ی زنان سود برد.
تجربه ی اعتراض در بازار نیز یکی از مهمترین اتفاقاتی بود که در سال گذشته می توان به آن اشاره کرد. بعد از مدت ها بحران در لایه های مختلف بازار و ادامه ی بی تدبیرهای دولت و تلاش برای امنیتی کردن فضای بازار، باز هم پیام های شبکه های درونی بازار بود که اهالی بازار را دعوت به تحصن و اعتراض کردند. استفاده از شعارهایی که پیشتر هیچ سابقه ای در اعتراضات نداشت، نشان از آن دارد که در این میان بازاریان نیز شبکه ای وجود دارد که خواسته های مشخص خود را در شعارهایی به مانند ‘ سوریه را رها کن، فکری به حال ما کن ‘ تعریف و پیگیرى می کند. در این اعتراض یکی از مهمترین بخش های مبارزه های نوین چهره ی خود را نمایان کرد که نیازی به شکل گیری هسته های اولیه قوی برای ایجاد یک اعتراض گسترده وجود ندارد، بلکه تنها شبکه های اعتراضی می بایست توان خود را در به حرکت در آوردن اعضای خود با سرعت بالا تقویت کنند. در اعتراض بازار نیز یک شبکه ی کوچک توانست با ارسال پیامی کوتاه دیگر نیروها را درگیر کند و اعتراض را در کمتر از چند ساعت به صورتی گسترده به سبزه میدان برده و آنجا مایه ی شگفتی شوند.
از این نگاه کوتاه و گذرا که بگذریم صفحات این تقویم هر روز با زندگی مردم در زیر بار سرکوب و فشار، بی تدبیری تصمیم گیرندگان کلان، سیاست های غلط و هزاران و هزار مشکل، خود نمادی بزرگ از مبارزه است. یکی از نمادهایی که در سال گذشته بارها به آن اشاره داشتم و تکرار آن را در بخش پایانی این مطلب نیز مهم می دانم، بخشی از بیانیه ی شماره ۱۳ میرحسین موسوی است، آنجا که اشاره دارد: ما تنها در صورتی به این اطمینان می‌رسیم که دستاوردهای سیاسی – اجتماعی خود را به زندگی‌های روزمره‌مان متکی کنیم. در طول یک قرن گذشته مردم ما از این قبیل دستاوردها کم نداشته‌اند، اما همه آنها متکی به مبارزه بوده است؛ تا فضای جهاد و تلاش وجود داشت این دستاوردها زنده بود و همین که مردم خسته می‌شدند یا تصور می‌کردند باید به خانه‌هایشان بازگردند محصول از میان می‌رفت. مبارزه امری مقدس است، اما دائمی نیست. آنچه دائمی است زندگی است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر