۱۳۹۰ مهر ۸, جمعه

وظیفه روشنفکران

آنچه که روشنفکران باید بدانند, اینست که: در شرایط کنونی مردم ایران به میزان قابل توجهی باسواد شده اند و جوهر علم در اقصاء نقاط ایران جوان به صورتی آشفته پخش و پلا میباشد, و تنها وظیفه آنان شکل دادن به علم و به سامان در آوردن آن در حوزه های مختلف پراکسیس میباشد. مدرنیته در زادگاه خود موفق شد تا حدود زیادی علم و هنر را به میان مردم بیاورد, و تنها بدینوسیله توانست خرافات مذهبی که دستگاه روحانیت در طول تاریخ به خورد آنها داده بود, بزداید. 



آنچه که برای انسان گناه شمرده میشد و رهایی از آن فقط بوسیله اعتراف نزد کشیش ممکن بود, پس از زمان روشنگری به عهده روانشناسی افتاد. 

اگر روانشناسان ما نیز بتوانند این علم با اهمیت را از درز درب مطب های خود به خانه ها و خیابانها خارج کنند, بسیاری از دکان های آخوندی خود به خود تعطیل خواهد شد.



همینطور وظیفه «فلسفه» آموزش اندیشه ورزی و تقویت ذهن انسان ها, در جهت خود اندیشی میباشد. لذا میبایست ساده و مردمی بشود. روشنفکران سنتی میبایست در اندیشه قدیمی خود, که علم و هنر را در حیطه آکادمی و موزه ها به مثابه امری لوکس و ویژه خواص تلقی کرده, تجدید نظر کرده و پیام مدرنیته را دریافت داشته و مردم را در روند روشنایی و روشنگری شرکت دهند. کاری که هنر «آکسیون» کرده که هنر متحرک را بوسیله گروه انسانها در مجامع عمومی به نمایش در آورده یا مراسم عاشورای حسینی مثالی است گویا برای نمایش یک تراژدی منتهی با اجرای خود مردم که خود, هم تماشاگرند و هم آرتیست و بدین جهت اشتیاق ملت برای شرکت در این مراسم غیر قابل انکار میباشد. زیرا مردم محروم شاید فقط در زندگیشان یک بار نقش اصلی را بازی کنند, "روز عروسیشان در نقش عروس و داماد" و سپس سالی یکبار در عاشورای حسینی نقش زنجیرزن یا سینه زن را بازی کنند. به همین دلیل برای این مردمان جشن ازدواج از اهمیت فوق العاده ای برخوردار میباشد و مراسم مذهبی آنان بسیار با شکوهتر از مناطق غیر محروم است.



 بنا براین میبایست با حوصله زیاد طرز روشنگری را از روشنگران قرون ۱۷ و ۱۸ غرب آموخت. اگر روشنفکران دینی در اندیشه کاری لوتری (۱۵۴۶ـ۱۴۸۳) هستند, روشنفکران دیگر میبایست صورت واقعی «مسئله» را مد نظر داشته باشند و با گامهای بلندتری در جهت پراکسیسم علمی و پرورش آموزه های موجود در وجدان و اندیشه مردم, ننگ قیمومیت ولایت فقیه را هر چه سریعتر از دامن ایران پاک کنند.



 باید آنچه که مردم را به ملا پیوند میدهد, مورد بررسی قرار داد, درک کرد و بجای آن موهومات, علم و هنر را نشاند. یعنی روشنفکران اندیشمند میبایست افشاگری های روزانه در سیاست آخوندی را به اهل آن بسپارند و وقت خود را عمدتاً صرف پرورش اذهان ملی و آماده کردن آن برای پذیرش دموکراسی و زیستن در آن و با آن نمایند. اما انجام این امر تنها وقتی ممکن است که روشنفکران ما از منبر هایشان نزول کرده, از مرید و مرادی مشرق زمین فاصله ای بزرگ گرفته و بالاخره با پامنبری های خود به مثابه فاعل یافاعلانی همچو خود, سر یک میز یا روی یک قالی بنشینند و با هم به سرنوشت ملی خود فکر کنند. زیراحیف است که ملک و مردم ایران, باز هم تحت قیادت ملاها باقی بمانند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر