من اطمینان پیدا کردهام که جریان انحرافی ساخته و پزداخته حاکمیت جمهوری اسلامی است، به دلایل و شواهذ زیر:
1 – تا قبل از انتخابات 22 خداد سال 8، تنها منتقد حاکمیت اقتدارگرا اصلاحطلبان بودند با رهبری سید محمد خاتمی، که هنوز هم حفظ نظام را وظیفه خود میداند . هدف اصلاحطلبان هم اصلاح نظام موجود جمهوری اسلامی بود . اقتدارگرایان هم نشان دادند که هم قدرت مهار آنان را دارند و هم از وجود آنان میتوانند رنگ و لعابی ظاهری تحت عنوان مردمسالاری دینی ، به رژیم اقتدارگرا و ضد مردمی خود بزنند و به غارت و تخریب منابع کشور ادامنه دهند . پس از ظهور جنبش سبز و اعتلای خواستههای اکثریت مردم ، به رهائی از سلطه حاکمیت اقتدار گرا و به دست آوردن آزادی ، حاکمیت که نتوانست با سرکوب همه جانبه مردم ، جنبش سبز را خاموش کند ، احساس خطر کرد . سناریوی جریان انحرافی از این احساس خطر سر برآورد و اسفندیار رحیم مشائی برای رهبری آن انتخاب شد تا به خیال خود توجه مردم را از جنبش سبز به رهبری موسوی و کروبی به سوی آن منحرف کنند . مشائی در طول عمر نظام جمهوری اسلامی در سپاه پاسداران ، ورارت اطلاعات ، صدا و سیما ، ورازت کشور ، شهرداری تهران خدمت کرده است . به عبارت دیگر ایشان از فیتلر گزینش این سازمانها عبور کرده است . بنابراین پذیرش زاویه داشتن وی با نظام اسلامی ، ساده اندیشی است .
2 – حاکمیت جمهوری اسلامی برای جا انداختن جریان انحرافی و مشائی و در ذهن و زبان مردم ، خصوصا مخالفین ، به عنوان کسی که با نظام اسلامی زاویه دارند و مخالف ولایت فقیه هستند ، تمام امکانات خود را به کار گرفته است از قبیل:
2-1 – در آذرماه 89 رضا گلپور ( نویسنده کتاب شنود اشباح علیه اصلاح طلبان ، که مطالب کتاب حاکی از دسترسی وی به اطلاعات سازمانهای اطلاعاتی نظام است ) نامهای سرگشاده علیه مشائی منتشر میکند و طی آن او و برادرانش و همسرش و بستگان همسرش را عضو گروه های ضد انقلاب معرفی میکند و برای مستند کردن ادعای خود ، جرائمی از قبیل توطعه قتل چند پاسدار انقلاب را به او و برادرانش نسبت میدهد . حال آن که میدانیم کمترین مجازات برای هواداری از این گروه ها هم در جمهوری اسلامی اعدام است ، بدون کمترین اغماضی . فرزندان ایت الله مشکینی اولین رئیس مجلس خبرگان و جنتی و محمدی گیلانی و لاهوتی و دیگران از روحانیت حاکم ، به این اتهام اعدام یا کشته شدند .
2-2- روحانیون حاکم ، ملی گرائی را شرک معرفی میکنند . رحیم مشائی در این دوساله هر جا سخن گفته است ، محور سخنانش ایران و عظمت تاریخ آن بوده وتا جائی پیش رفته است که در مقابل اسلام ناب محمدی حکومت ، دم از مکتب ایران و اسلام ایرانی زده است . هیچ اقدامی هم علیه او صورت نگرفته است . موضع گیریها علیه او هم باعث انتشار وسیعتر سخنان او شده و میشود .
2-3 – ادعای رابطه با امام زمان را به او نسبت دادند تا او را مخالف ولایت فقیه معرفی کنند . چون که صد آمد نود هم پیش ماست .
2-3 – اقداماتی از قبیل عکس گرفتن با هدیه تهرانی و دادن چند میلیون وام به او و دف زدن در مجلس قران هم در این راستاست .
2-3 – به او 17 شغل دادند که همیشه در رسانه ها مطرح باشد .
2-3 – رهبری هم او را مسئله ای فرعی معرفی کردند ، تا مقابله ای با او صورت نگیرد .
2-4- قضیه انتخاب مشائی به عنوان معاون اول رئیس جمهور و عزل او و مسئله قهر 11 روزه احمدینژاد هم جزئی از همین سناریو است . زیرا که احمدی نژاد عددی نیست که در مقابل خامنه ای عرض و اندام کند و خامنه ای هم نشان داده است که کوچکترین مقابله با خود را ، لحظه ای تحمل نمیکند و به هزینه اقدامات خود هم نمی اندیشد ، حصر آیت الله منتظری گواه این مدعاست . اظهارات اخیر احمدی نژاد در مورد جنگ فرهنگی ، که تقابل با نظر اقای خامنه ای تعبیر میشود هم از همین قبیل است . مشائی را عقل منفصل احمدی نژاد معرفی تبلیغ میکنند ، تا اینها را هم به حساب او واریز کنند .
3 – ایت الله مهدوی کنی در سخنرانی افتتاحیه مجلس خبرگان رهبری میگوید " شايد اگر امام(ره) در 30 سال قبل حضور داشتند، نظام ولايي كه عرضه ميكردند، اينطور نبود كه مجلس و تفكيك قوا داشته باشد "
ایشان میخواهد بگوید که ، امام اعتقادی به رای مردم نداشت ، اعتنای امام به مردم در حد تشکیل " کمیته امداد امام " بود که صدقه ای به مردم بدهد . تا اصلاح طلبانی که خود را پیرو خط امام میدانند ، در اندیشههای امام دنبال رای مردم نگردند . مردم هم به آنها امید نبندند .
4 – هر چه به انتخابات مجلس نزدیکتر میشویم ، تبلیغ حکومت برای " جریان انحرافی " غلیظ تر میشود . وزیر اطلاعات در اجلاس خبرگان میگوید " از نگاه این جریانها، به دست گرفتن كرسى ریاست جمهورى و كرسی هاى مجلس شوراى اسلامى تنها راه تغییر نظام دانست؛ مدتى است كه با روشهاى گوناگون جذب مردم در حال شكلگیرى است " حجت الاسلام سقای بیریا مشاور سابق رئیس جمهور در امور روحانیت هم میگوید " از نگاه این جریانها، به دست گرفتن كرسى ریاست جمهورى و كرسی هاى مجلس شوراى اسلامى تنها راه تغییر نظام دانست (است)؛ مدتى است كه با روشهاى گوناگون جذب مردم در حال شكلگیرى است" مردم هم همین را میخواهند.
اما این سناریو هم گره از کار فرو بسته نخواهد گشود. مردم ایران، خصوصا جوانان که تاثیرگذارند، فریب نمیخورند. و سعدی هم فرموده است:
چو تیره شود مرد را روزگار همه آن کند کش نیاید به کار
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر