۱۳۹۰ مهر ۸, جمعه

از محمود تا محمود

شاید مقایسه سید خندان با سلطان حسین صفوی چندان بی محتوا هم نباشد. سید خندان با آنچنان پشتوانه رای مردمی به درست خود را "تدارکات چی" رهبر جمهوری اسلامی دانست. سید خندان با بهره گیری از نیروهای عمدتا چپ رقیق سنتی مذهبی و با بکار بردن تجارب سلطان پسته تلاشی در رسیدن به نهایت آرزوی سران جمهوری اسلامی یعنی "الگوی ژاپن اسلامی " را داشت. وجود "الگوی چینی" در دسترس و در حالتی واقع بینانه رسیدن به مالزی ساخته شده توسط آقای ماهاتیر محمد نهایت هدف سران جمهوری اسلامی بود. پایین بودن قیمت نفت در حدود بشکه ای نه دلار، بیشتر برنامه های اقتصادی، رفاهی سید خندان را لااقل در دوره اول ریاستش بر هم زد. بدیهی است کشوری که مشکل سیر کردن شکم مردمانش را دارد، از تولید دانش و فن آوری عقب میماند، در این هنگام غرب همچنان میتازد.
حمایت های در اصل پوچ و مشکل زای غربی ها به ویژه امریکا به جای کمک کردن به سید خندان، حرکت او را حتی در رسیدن به اهدافش سخت تر میکند، در مقابل وی مجلس پنجمی از تندروهای مذهبی قرار گرفته اند که حتی در پی "انطباق کارهای پزشکی و درمانی بر اساس شرع مقدس اند، بخوانید تفکیک جنسیتی بیماران!"
رو و حوصله  زیاد سید خندان و لبخند هایش او را برای بار دوم بر مسند ریاست مینشاند. این بار نیز ما در تولید دانش و فن آوری تقریبا* ناموفقیم.
بیشتر جوانان ما و تقریبا همه دانشجویان ما در آخرین سالهای حضور سید خندان از او ناامید گشته اند، در واقع سید خندان از اجرای اصلاحات قول داده شده به جوانان ناتوان بود، علت و چرایی این ناتوانی خود مثنوی هفتاد من. دلزدگی مردم و بویژه جوانان ما از اصل اصلاح پذیری حاکمیت منجر به ظهور بدون شک پدیده ای شد به نام محمود.
پدیده محمود در واقع تولد کودک ناقص الخلقه برهه ای از تاریخ معاصر این کشور بود که از مادری اصلاح طلب و پدری تندرو مذهبی زاده شد. چهره ظاهری محمود ( که نهایتا با تراشیدن ریش و پوشیدن کت و شلواری شیک، چهره ای آفتاب سوخته از مردمان کویری ماست) چهره سیاسی او و پدیده اش را از بسیاری از ما پنهان نموده است.
محمود همانند سلف خود، معتقد به رسیدن به پیشرفت، رفاه و تولید دانش و فن با همین سازوکارهای جمهوری اسلامی است، وی در تعاملات جهانی نیز ماجراجویی بزرگی است. محمود با کسب تجربه از سلف خود سید خندان در مذاکره با غرب میداند که غربیها توان پرداختن هزینه های جنگ های جدید را ندارند. در بسیاری از رخداد های جهانی، محمود با بازی دادن غربیها آنان را چنان تام (در داستان تام و جاری یا همان موش و گربه) به نفس زدن انداخت. ماراتن بی برنده مذاکرات هسته ای که در آن غربیها فقط زمان را فروختند و وعده و وعید خریداری نمودند از این دست است.
نویسنده بر خلاف بسیاری از هموطنان هزینه های پرداختی کشور در زمینه خارجی بواسطه حضور محمود را اندک میداند. غربیها در صورت وجود حتی دولت خانوم شیرین عبادی نیزبه خاطر امنیت ملی خود، اسراییل و منافع منطقه ای شان چشم دیدن ایرانی قدرتمند را ندارند. ادامه تحریمهایی که جز کشته شدن مردم در ابو طیاره های قدیمی و یا شرقی مان و بدتر گشتن شرایط مردم بینوا چه دستاوردی برای غربیها داشته است، را ما که نمیدانیم؟!
محمود نیز مانند تمامی حاکمین غیر دموکرات جهان به خوبی آگاه است که بیشتر شدن عمر حکومتهایشان وابسته به آرام و راضی نگاه داشتن (دو تا موضوع جداگانه) توده مردم است.
در گفتگوی آرام نگاه داشتن توده مردم، در واقع با وجود انباشتگی قدرت سرکوب دردستان بسیج و سپاهی که محمود بر آنان حکم نمیراند، محمود شرایطی مشابه اسلاف خویش دارد. در گفتمان راضی نگاه داشتن مردم دو نکته را باید در نظر گرفت:
۱- پای گذاردن به عصر فیس بوک و شبکه های اجتماعی (که حتی انگلستان آزاد را نیز به چالش کشیدند).
۲- سازو کارهای نامناسب، فساد اداری گسترده، بی برنامگی و ناتوانی مدیریتی و سایر عوامل.  فقط در این گفتمان است که محمود مقصر بی چون و چرای نارضایتی عمده مردمان کشورمان است.
شرایط ویژه کشوردر عدم جذب سرمایه های بیگانه و گردشگر خارجی، بیکاری گسترده، انحطاط اخلاقی و فرهنگی جامعه و واقعیت های ملموس جامعه به اضافه گفتارهای گاه پوچ و غیر قابل باور محمود همه و همه پیش زمینه ای شد برای راندن محمود از حیطه نقد.
در حقیقت بیشتر نخبگان  جامعه ایران با توجه به این گفتارهای او، با بسیار پایین آوردن محمود فرصت دیده شدن کارها و شاید صحبت های درست محمود را نیز از او گرفتند. در این بین کسی بیشتر از مشاوران محمود و شخص خودش مسول نیست. محمود شاید برای خوش آمدن علما از هاله نور بر گرد خویش میگوید، عوام فریبی میکند و سخنانی بر مبنای دانش نداشته اش مانند ساختن انرژی هسته ای در اتاق خواب دخترکی میراند و این کل  تولید دانش  در زمان  محمود است لابد!. محمود به عقیده بیشماری از مردم کشور با تقلب پیروز انتخابات باسمکی ی میشود، اما به عنوان بالاترین مقام اجرایی کشور با در نظر گرفته نشدن ساختار حکومتی (همیشه تاریخ و همواره مردم کشور غیر از شخص اول مملکت بقیه را به چالش کشیده اند) محمود حق نقد شدن و ما حق انتقاد داریم  برای محمود نیز آزادی پاسخ به انتقاداتمان را قایلیم.
محمود در نگاهی سطحی از دید بیشتر مردم ایران فردی چندان لایق برای تصدی بالاترین مقام اجرایی کشور نیست. با نگاهی به تاریخ کشورمان از محمود افغان تا محمود در مییابیم که آخرین محمود تنها نمونه عجیب و قریب از مدیران ارشد ما نیست. به دور زمانی نرویم و آقای رجایی را که گاری چی بود در نظر بگیریم که در صحن سازمان ملل برای نشان دادن اثر شکنجه کف پایش پا برهنه میگردد و پای خویش را بر میز میگذارد!  به زمانی دورتر آقای دکتر امینی را که شهروند ایالات متحده بود و نخست وزیر ایران، سپهبد رزم آرا که مارا لایق داشتن کارخانه آفتابه سازی نیز نمیدانست، دورتر از آن کابینه سیاه، کمی دورتر عین الدوله ای که با گران شدن شکر بازرگانان را شلاق میزد، فکر کنم کافی باشد نمونه هایی از این دست.
بی شک اگر آزادی مصداق توهین به مقامات ارشد کشوری و لشکری ما بود، کشور ما و مردمان ما امروزه آزادترین مردمان دنیا بودند. محمود شاید در مقام خوردن فحش و شنیدن ناسزا در رتبه اول مردان سیاسی کشور در همه اعصار تاریخ ایران باشد ولی کشور در بدترین شرایط اقتصادی و آزادی های فردی و اجتماعی قرار دارد.
حتی نقد محمود در زمینه های گوناگون توسط یک نفر بی انصافی و فاقد ارزش محتوایی خواهد بود. کارشناسان گوناگون در زمینه های مختلف باید به جمع بندی کلی از عملکرد محمود در پایان دوران ریاستش بپردازند. اما آنچه که عیان است شکست خوردن سنگین در برنامه های کوتاه مدت  اقتصادی دولت است. دولتی که متوسط فروش نفتش بیش از هفتاد دلار بوده است در توزیع درآمد حاصل از این خانمان برانداز پر سود نیز ناتوان است. از لحاظ فرهنگی کشور دچار انحطاط تاریخی شده است و ایران از منزوی ترین کشور های جهان است. اینها واقعیت هایی است که محمود را چه خوش آید و چه خوش نیاید گریبان گیر اوست، هم اوست که باید پاسخ دهد.
نقد محمود اگر منصفانه باشد ما را بدانجا خواهد رساند که جنبه های مثبت حضور محمود در مقام رییس جمهور اسلامی ایرانی را نیز در نظر بگیریم.
محمود بر خلاف سلف خویش سید خندان، اراده ای عظیم و پشتکاری وحشتناک در اجرای طرح های خویش(چه درست و چه غلط ) داشت. سید خندان با بهانه هایی چون قانون مداری و مردم سالاری قانونی پشتوانه عظیم رای مردمی خویش را به پشم گرفت. محمود تا بدانجا پیش میرود که در اجرای طرح های خویش مجلس را نیز دور میزند و سر و صدا به پا میکند. محمود در آخرین چالش خویش با رهبر جمهوری اسلامی چنان مقاومتی سر سختانه نشان داد که وی را از خویش رنجاند. سید خندان را شاید بتوان بزرگترین مخالف کسانی دانست که خواهان تغییرات اساسی در حکومت اسلامی بودند، محمود به خوبی نشان داد که ظرفیت های حکومت اسلامی در عمل و بالفعل کجاست. سید خندان به زعم بسیاری دریچه اطمینانی بود بر نارضایتی های عمومی حاصل از ریاضت های اقتصادی و اجتماعی بعد از جنگ. محمود از این دیدگاه نیز بسیار برای آینده کشور بهتر بود و از دیدگاهی عمرمفید حکومت دینی در ایران را کاهش داد.
محمود با سخنان درست خویش در مورد اصل متخصص پسند برداشتن بار یارانه از دوش دولت نیز موفق عمل کرد، صرف نظر از اینکه در اجرا چه موفقیتی حاصل شد. دادن یارانه های غیر مستقیم هر اقتصاد سالمی را نیز بیمار خواهد نمود چه برسد به اقتصاد بیمار و ویران کشوری مانند ایران را (هدف وسیله را توجیه میکند در اقتصادی پویا و پیشرفته). هم دولت سید خندان و هم دولت سلطان پسته نیز تمایلی شدید برای حذف یارانه ها از هزینه های دولت داشتند که هر کدام به دلایلی موفق به انجام آن نشدند.
محمود همچنین به درستی با تشویق ایرانیان به بچه دار شدن (صرف نظر از جهان بینی پشت آن) کشور را از بحرانی که در آینده دچار آن خواهد شد آگاه کرد. باز هم تاکید که مثل خانه از پای بست ویران است، درست
! اما کشوری را در نظر بگیرید که برای ۷۰ میلیون نفر در حال ظرفیت سازی است (آموزشی، بهداشتی و رفاهی باز هم گرچه این ظرفیت سازی ها نیمه و نصفه نیز باشد) و به ناگاه در ۳۰ سال آینده جمیعت آن به نیم کاهش میابد، بدیهی است که سیاست های کلان کشور و امنیت دراز مدت آن در گرو داشتن رشد جمعتی مناسب و متناسب است (نه به نرخ رشد جمیعت  ۸/۳ % زمان سید سبز محبوب آیت الله و نه به آلان).
نکته قابل ذکر دیگر از محمود ایستادگی محمود در مقابل خواسته هایی نادرست غربیها  در مسائل هسته ای کشور بود. محمود با درستی و با درایت دریافت که غربیها حتی در صورت به قدرت رسیدن یک حکومتی ملی و دموکرات  نیز چوب های خود را لای چرخ برنامه های پیشرفته  مشکی ماهواره ای و احتمالا دو منظوره ایران خواهند گذاشت.
باز هم و باز هم تاکید و تائید این نکته که محمود واقعیتی است از تاریخ و زمان حال کشور. چه مارا خوش آید و چه نیاید، نقد درست حمود یگانه راهی است که ما اشتباه های تاریخی خویش را دوباره و چند باره و صد باره به انجام نرسانیم!
از محمود تا محمود نوشتاری کوتاه بود در ارزیابی محمود های تاریخ ایران، آنان که قدرت طلبی را بر منافع ملی ملتی خسته و گرسنه ترجیح داده اند. نوشتن و خواندن نوشتارهای مشابه تنها و یگانه مشقی است بر آزاد اندیشی و دموکرات شدن، بدیهی است ملتی که نوشتن نمیداند میرعماد نخواهد شد.
پانوشت
* مهمترین حرکت سید خندان در این هنگام سوار کردن ایران بر موج فناوری نانو است، وی معاونش را مسول پیگیری و رشد این فناوری بنیادی در کشور نمود و پیشرفتهای چشمگیری در این زمینه حاصل شد.
محمد محب علی
اسلو- نروژ

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر