سئوالی که 33 سال است ، پاسخ قانع گنندهای نگرفته است این است که چرا پس از هزار سال که هیچ عالم مسلمانی مدعی حق حکومت برای فقها نشده بود . حدود 200 سال پیش ملااحمد نراقی ، نظریه ولایت فقیه یعنی حق انحصاری فقها برای حکومت بر مردم را مطرح میکند . در این 200 سال هم به جز دونفر ، سایر فقهای طراز اول نه تنها از آن استقبال نمیکنند ، مخالفت خود را هم با این نظریه مطرح کردهاند . ازجمله شیخ مرتضی انصاری از فقهای بزرگ شیعه ، از نخستین فقیهانیست که به بحث در مورد ولایت فقیه میپردازد .
او این بحث را در کتاب مکاسب خود مطرح کرده و منصب فقیه جامعالشرایط را در سه منصب افتا، قضا و سیاست شرح میدهد. او ولایت فقیه در افتا و قضاوت را میپذیرد ولی در گسترش آن به حوزه امور سیاسی تردید جدی دارد. او معتقد است "استقلال فقیه در تصرف اموال و انفس، جز آنچه از اخبار وارده در شأن علما تخیل میشود، به عموم ثابت نشدهاست." و "اقامه دلیل بر وجوب اطاعت فقیه همانند امام جز آنچه با دلیل خاص خارج میشود، خار در خرمن کوبیدن است"
دولت های سلطه گر از دیرباز برای تحت فشار قرار دادن حکومتهای زیر سلطه خود در جهت پیش بردن امیال سلطهگرانه خویش یا از الترناتیوهای موجود حمایت کردهاند یا در نبود الترناتیو ، آن را به وجود آوردهاند .
دوران حیات ملااحمد نراقی مقارن است با ورود دولت استعماری انگلیس به ایران در زمان فتحعلیشاه قاجار و شروع دخالت در امور ایران . در دوران فتحعلیشاه قاجار ، تاح و تخت او مدعی شناخته شدهای نداشت . نظریه ولایت فقیه با توجه به نفوذ فقها در بین مردم ، میتوانست به عنوان آلترناتیوی موثر، موجب وحشت شاه شود . علاقه سفارت انگلیس به اسلام ، تا انقلاب مشروطه هم بر کسی پوشیده نیست . دومین فقیه مدافع ولایت فقیه ، میرفتاح تبریزی مجتهد صاحب نفوذ تبریز در دورا ن اقامت عباس میزرا ولیعهد فتحعلیشاه در تبریز است .
"میر فتاح مجتهد تبریزی، که خود از سرکردگان فتوا دهنده (فتوای جهاد علیه روسیه ) بود، به همراه جمع بزرگی از هموطنان نادان به استقبال لشگر روس رفتند. میر فتاح در خوش خد متی به فرماندهان روسی مردم را علیه عباس میرزا شورانید. مقلدین او حتی کاخ عباس میرزا را تاراج کردند وانبارهای اسلحه و آذوقه و کارخانه توپ ریزی را دست نخورده تحویل لشکر روس دادند. محمدحسین فروغی به درستی معاهده ترکمان چای و پیامدهای آن را وهن بزرگ به ملت ایران خوانده و در باره علت آن گفته بود:"این وهن بزرگ که برای ایران حاصل شد، اول، از نادانی بود، دوم، از نفاق و تباهی اخلاق بزرگان ایران".(نقل اازمقاله "در ناهمسازی توان و عمل حکومتگران ما " مهران براتی – سایت اخبارروز – چهارشنبه 13 اردیبهشت 1375)
میرفتاح پس از تخلیه تبریز از قوای روسیه و بازگشت عباس میرزا ، به باکو فرار کرد و در همان جا درگذشت . در مورد انگیزه میرفتاح در گشودن دروازه های تبریزبه روی سربازان روسی گفته شده ، که یکی از اهل حرم عباس میرزا ، بنا به رسم زمانه ، مبلغ ده هزار تومان نزد میرفتاح به امانت سپرده بود . مجتهد میخواست با اشغال تبریز از طرف قشون روس وفرار حرم عباس میرزا ، این امانت فراموش شود . نمیدانم چرا حکومت اسلامی نامی از این فقیه پشتوانه نظریه ولایت فقیه نمیبرد ؟
آخرین فقیه قائل به ولایت فقیه ، آنهم از نوع مطلقه آن آقای خمینی است . ایشان که مبارزه خود با شاه را از سال 42 آغاز کرده بود ، در اواسط سال 57 از تبعیدگاه خود عراق ، به پاریس رفت . ایشان که چهره شناخته شدهای برای اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران نبود ، به یمن اقبال گرم معتبرترین رسانههای غرب به ایشان ، که طی 30 روز 33 مصاحبه با ایشان انجام دادند ، و مواضع تندی که علیه شاه اتخاذ میکرد ، به چهره روز دنیا تبدیل شد و پیروزمندانه به ایران بازگشت .
آنچه که مرا به یادآوری مطالب فوق واداشت ، اجلاس مجلس خبرگان رهبری و سخنان ایراد شده در آن است.
همه میدانیم که آیت الله مهدوی کنی با وجود کسالت مزاج ، تلاش فراوانی را برای سامان دادن انتخابات مجلس نهم ، حول منافع جناح راست ، به خرح داده و میدهند . برای برگزاری انتخاباتی ، نه چندان آبرومندانه هم ، تشویق خلایق به نامزد شدن و رای دادن ضروری است . اما حضرتشان در سخنان افتتاحیه اجلاس خبرگان رهبری ، به گزارش خبرگزاری ایسنا فرمودهاند :
"مهدوي كني با بيان اينكه «امتياز امام (ره) در تشكيل نظام اسلامي در اصل نظريهاي به عنوان حقوق اسلامي بود كه در نجف با عنوان ولايت فقيه و حكومت اسلامي بيان فرمودند» گفت: امام(ره) ولايت را به صورت ساختار قابل قبول در دنياي كنوني عرضه كردند و شايد اگر امام(ره) در 30 سال قبل حضور داشتند، نظام ولايي كه عرضه ميكردند، اينطور نبود كه مجلس و تفكيك قوا داشته باشد"
این سخنان به این معنی است که امام اعتقادی به مجلس و تفکیک قوا نداشت ، و ما پیروان راستین ایشان هم ، که هیچ فرصتی را برای تجدید عهد و میثاق با اندیشههای ایشان از دست نمیدهیم ، هم.
آیت الله مهدوی کنی آدم عاقلی بود و ما هنوز هم بنا بر اصل استصحاب ، ایشان را آدم عاقلی میدانیم ، به همین جهت این سخنان را که میگذاریم پهلوی سخنان وزیر اطلاعات در همان جلسه ، آدم گیج میشویم . چون ایشان این را هم گفته است " خود مقام معظم رهبری نیز این ادعا را ندارند که در کارشان اشکالی نیست. واقع امر این است که حضرت آیتالله خامنهای در طول سالهای گذشته رهبری داهیانهای داشتهاند و 22 سال است این نظام را با تمام مشکلاتی که بر سر راه آن است حفظ کردهاند که این کار سادهای نیست " کل کارنامه آقای خامنه ای از دید آقای مهدوی کنی ، خلاصه میشود در، حفظ نظام.
به نقل سایت مجلس خبرگان رهبری " وزیر اطلاعات گفت: جریان فتنه و جریانات انحرافى هر دو با ویژگی هاى مشتركى در راستاى تقابل جدى با نظام و ولایت فقیه تحركاتى را دارند. وى افزود: این تحركات با تلاش براى القاء فصل الخطاب نبودن ولایت فقیه و تقسیم بندى فرامین رهبرى به حكومتى و غیر حكومتى سیاست خود را دنبال میكنند.
مصلحى افزود: از نگاه این جریانها، به دست گرفتن كرسى ریاست جمهورى و كرسی هاى مجلس شوراى اسلامى تنها راه تغییر نظام دانست؛ مدتى است كه با روشهاى گوناگون جذب مردم در حال شكلگیرى است."
مگر مردم چه میخواهند ؟ جریان فتنه که میگوید ، قصد شرکت در انتخابات را ندارد . پس بنا بر تحلیل وزیر اطلاعات ، باقی میماند ، جریان انحرافی ونتیجه اینکه ، زنده باد مشائی .
ختم کلام اینکه ، در شهریور 20 که متفقین پس از دادن اولتیماتوم به رضا شاه ، ایران را اشغال کردند ، رضا شاه سراسیمه به خانه فروغی ، که بیمار و در خانه بستری بود ، رفت و از او خواست که با انگلیس مذاکره کند ، که سلطنت به ولیعهد برسد و در سلسله پهلوی باقی بماند . فروغی هم با اینکه بیمار بود و از رضا شاه هم به علت اعدام شوهر خواهرش مکدر بود . چون ادامه سلطنت پهلوی را در گرماگرم جنگ حهانی دوم ، در جهت منافع ایران میدانست ، به راه افتاد و شد آنچه که میدانیم.
چند روز پیش یکی از نمایندگان مجلس گفت ، رفتن مقام رهبری به منزل آیت الله مهدوی کنی ، معنیدار است .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر