محمد مرسی و اخوان المسلمين از نزديکی با سلفیهای متعصب و عقبگرا سودی
نخواهند برد. محمد مرسی مجبور خواهد شد تسليم فشار خيابان شود و سرانجام به
آنچه تاکنون وعده داده است عمل کند: رئيس جمهور همه مردم مصر باشد و راه
عبور اين کشور به سمت رفاه و مردم سالاری را سد نکند
ويژه خبرنامه گويا
ميدان تحرير مصر بار ديگر به قبله آمال کوشندگان مردم سالاری در کشورهای استبداد زده جهان پيرامونی تبديل شده است. خبرگزاری های معتبر جهان، بزرگی همايش معترضان کجروی محمد مرسی در اين ميدان را، شامگاه سه شنبه ۲۷ نوامبر ۲۰۱۲، "بزرگترين همايش پس از سقوط حسنی مبارک" خواندند.
دليل جوش و خروش تازه در ميدان تحرير، بخشنامه ای است که رئيس جمهور مصر هفته گذشته صادر کرد. محمد مرسی، که با ايفای نقش مثبت در ايجاد آتش بس ميان اسرائيل و جنبش حماس به اعتبار نسبی در جامعه جهانی دست يافته بود، احتمالا احساس می کرد اکنون زمان اعمال قدرت بيشتر در داخل مصر فرا رسيده است.
رهبر حزب آزادی و عدالت در بخشنامه جديد، فرامين خود را تا زمان تدوين قانون اساسی مصر لازم الاجرا خواند، دادستان کل کشور را کنار نهاد، دادستان کل ديگری را برای ۴ سال منصوب کرد و نوشت که دادگاه ها حق لغو فرامين وی و انحلال شورای تدوين قانون اساسی را ندارند. روشن بود که مرسی می خواهد با خلع قدرت قوه قضائيه در برابر شورای صدنفره تدوين قانون اساسی، راه نفوذ خود بر اين شورا و افزايش قدرت رئيس جمهور را هموار کند.
اتحاد به موقع مخالفان
بخشنامه رئيس جمهور مصر، زنگ خطری بود که مصر را از خوابی که می رفت خرگوشی شود، بيدار کرد. اين خواب خرگوشی می توانست همان بلائی را بر سر مصر بياورد که پس از انقلاب بهمن ۱۳۵۷ بر سر ملت ايران آورد: غارت انقلاب به وسيله فرصت طلبان مذهبی، که برای جامعه جز حاکميت قوانين ارتجاعی و تحقير و بی اعتباری در جهان ارمغانی نداشته اند.
اندکی پس از صدور بخشنامه محمد مرسی، محمد البرادعی رئيس حزب الدستور، عمرو موسی و حمدين صباحی رقبای انتخاباتی مرسی با تشکيل يک کنفرانس مطبوعاتی در دفتر حزب الوفد، نخستين رئيس جمهور منتخب مصر را به تلاش برای چيرگی بر تمامی اهرام های قدرت و کودتا عليه دستاوردهای انقلاب متهم کردند.
درپی اعلام خطر سه شخصيت پر نفوذ مصر، ۱۵ حزب اين کشور با هدف مقابله با خطر استقرار استبدادی تازه "جبهه نجات ملی" را تشکيل دادند و اعلام کردند که رهبری مبارزات جديد را به دست خواهند گرفت.
جوش و خروش در ميدان تحرير مصر ادامه دارد. اخوان المسلمين، تصميم گرفته بود نيروهای خود را به خيابان بکشد و نشان بدهد که دست بالا را دارد. هدف نهائی چنين فراخوانی چيزی جز ارعاب نيروهای ترقی خواه نمی توانست باشد. اما پشتيبانان آقای مرسی، با مشاهده بيداری و هشياری مخالفان دريافتند که بازنده قطعی اين رودرروئی خواهند بود. پس تظاهرات اعلام شده را لغو کردند تا چهره خراش خورده رئيس جمهور بيش از اين خراب نشود.
آموزه های مصر از تاريخ ايران
پس از تحولات مصر و تونس در دو سال گذشته، رهبر مذهبی جمهوری اسلامی ايران، با اين توهم که رهبری جهان اسلام را نيز در دست دارد، تحولات شمال آفريقا را دنباله انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ ايران تلقی کرد. اکنون تحولات مصر نشان می دهد که بهار عربی نه تنها دنباله انقلاب اسلامی ايران نيست، بلکه از ناکامی های اين انقلاب درس بسيار آموخته است.
احزاب و شخصيت های ملی مصر ظاهرا دريافته اند که با اندک غفلت آن ها، فرصت طلبانی که تقيه و دوروئی از صدر اسلام تاکنون با خونشان عجين شده است، مثل برادران و خواهران عقيدتی خود در جمهوری اسلامی، به چشم برهم زدنی حاصل فداکاری ها و جانبازی های مردم را غارت خواهند کرد و يک استبداد مذهبی بسيار سياه تر از استبداد سکولار حسنی مبارک را در مصر به کرسی خواهند نشاند.
جامعه مصر با دست کم ۱۵ حزب بزرگ و کوچک و دهها شخصيت مستقل و پرنفوذ بی ترديد از شانس گذار مسالمت آميز به سمت دموکراسی و حاکميت ملی برخوردار است. محمد مرسی و اخوان المسلمين از نزديکی با سلفی های متعصب و عقب گرا سودی نخواهند برد. محمد مرسی مجبور خواهد شد تسليم فشار خيابان شود و سرانجام به آنچه تاکنون وعده داده است عمل کند: رئيس جمهور همه مردم مصر باشد و راه عبور اين کشور به سمت رفاه و مردم سالاری را سد نکند. در غير اين صورت، او که با صدور بخشنامه نسنجيده خود "فرعون جديد مصر" لقب گرفت، در کوتاه مدت به سرنوشت سلف خود حسنی مبارک گرفتار خواهد شد.
اخوان المسلمين، از پشتيبانی غرب و به ويژه ايالات متحده آمريکا برخوردار است. اما شرايط امروز مصر به هيچ نيروئی اجازه نمی دهد به صرف حمايت خارجی و بدون تمکين به خواست های مردمی، در قدرت بماند.
در خوش بينی نسبت به آينده مصر، من با حامد عبدالصمد نويسنده مصری مقيم آلمان همراهم.
جواد طالعی
ويژه خبرنامه گويا
ميدان تحرير مصر بار ديگر به قبله آمال کوشندگان مردم سالاری در کشورهای استبداد زده جهان پيرامونی تبديل شده است. خبرگزاری های معتبر جهان، بزرگی همايش معترضان کجروی محمد مرسی در اين ميدان را، شامگاه سه شنبه ۲۷ نوامبر ۲۰۱۲، "بزرگترين همايش پس از سقوط حسنی مبارک" خواندند.
دليل جوش و خروش تازه در ميدان تحرير، بخشنامه ای است که رئيس جمهور مصر هفته گذشته صادر کرد. محمد مرسی، که با ايفای نقش مثبت در ايجاد آتش بس ميان اسرائيل و جنبش حماس به اعتبار نسبی در جامعه جهانی دست يافته بود، احتمالا احساس می کرد اکنون زمان اعمال قدرت بيشتر در داخل مصر فرا رسيده است.
رهبر حزب آزادی و عدالت در بخشنامه جديد، فرامين خود را تا زمان تدوين قانون اساسی مصر لازم الاجرا خواند، دادستان کل کشور را کنار نهاد، دادستان کل ديگری را برای ۴ سال منصوب کرد و نوشت که دادگاه ها حق لغو فرامين وی و انحلال شورای تدوين قانون اساسی را ندارند. روشن بود که مرسی می خواهد با خلع قدرت قوه قضائيه در برابر شورای صدنفره تدوين قانون اساسی، راه نفوذ خود بر اين شورا و افزايش قدرت رئيس جمهور را هموار کند.
اتحاد به موقع مخالفان
بخشنامه رئيس جمهور مصر، زنگ خطری بود که مصر را از خوابی که می رفت خرگوشی شود، بيدار کرد. اين خواب خرگوشی می توانست همان بلائی را بر سر مصر بياورد که پس از انقلاب بهمن ۱۳۵۷ بر سر ملت ايران آورد: غارت انقلاب به وسيله فرصت طلبان مذهبی، که برای جامعه جز حاکميت قوانين ارتجاعی و تحقير و بی اعتباری در جهان ارمغانی نداشته اند.
اندکی پس از صدور بخشنامه محمد مرسی، محمد البرادعی رئيس حزب الدستور، عمرو موسی و حمدين صباحی رقبای انتخاباتی مرسی با تشکيل يک کنفرانس مطبوعاتی در دفتر حزب الوفد، نخستين رئيس جمهور منتخب مصر را به تلاش برای چيرگی بر تمامی اهرام های قدرت و کودتا عليه دستاوردهای انقلاب متهم کردند.
درپی اعلام خطر سه شخصيت پر نفوذ مصر، ۱۵ حزب اين کشور با هدف مقابله با خطر استقرار استبدادی تازه "جبهه نجات ملی" را تشکيل دادند و اعلام کردند که رهبری مبارزات جديد را به دست خواهند گرفت.
جوش و خروش در ميدان تحرير مصر ادامه دارد. اخوان المسلمين، تصميم گرفته بود نيروهای خود را به خيابان بکشد و نشان بدهد که دست بالا را دارد. هدف نهائی چنين فراخوانی چيزی جز ارعاب نيروهای ترقی خواه نمی توانست باشد. اما پشتيبانان آقای مرسی، با مشاهده بيداری و هشياری مخالفان دريافتند که بازنده قطعی اين رودرروئی خواهند بود. پس تظاهرات اعلام شده را لغو کردند تا چهره خراش خورده رئيس جمهور بيش از اين خراب نشود.
آموزه های مصر از تاريخ ايران
پس از تحولات مصر و تونس در دو سال گذشته، رهبر مذهبی جمهوری اسلامی ايران، با اين توهم که رهبری جهان اسلام را نيز در دست دارد، تحولات شمال آفريقا را دنباله انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ ايران تلقی کرد. اکنون تحولات مصر نشان می دهد که بهار عربی نه تنها دنباله انقلاب اسلامی ايران نيست، بلکه از ناکامی های اين انقلاب درس بسيار آموخته است.
احزاب و شخصيت های ملی مصر ظاهرا دريافته اند که با اندک غفلت آن ها، فرصت طلبانی که تقيه و دوروئی از صدر اسلام تاکنون با خونشان عجين شده است، مثل برادران و خواهران عقيدتی خود در جمهوری اسلامی، به چشم برهم زدنی حاصل فداکاری ها و جانبازی های مردم را غارت خواهند کرد و يک استبداد مذهبی بسيار سياه تر از استبداد سکولار حسنی مبارک را در مصر به کرسی خواهند نشاند.
جامعه مصر با دست کم ۱۵ حزب بزرگ و کوچک و دهها شخصيت مستقل و پرنفوذ بی ترديد از شانس گذار مسالمت آميز به سمت دموکراسی و حاکميت ملی برخوردار است. محمد مرسی و اخوان المسلمين از نزديکی با سلفی های متعصب و عقب گرا سودی نخواهند برد. محمد مرسی مجبور خواهد شد تسليم فشار خيابان شود و سرانجام به آنچه تاکنون وعده داده است عمل کند: رئيس جمهور همه مردم مصر باشد و راه عبور اين کشور به سمت رفاه و مردم سالاری را سد نکند. در غير اين صورت، او که با صدور بخشنامه نسنجيده خود "فرعون جديد مصر" لقب گرفت، در کوتاه مدت به سرنوشت سلف خود حسنی مبارک گرفتار خواهد شد.
اخوان المسلمين، از پشتيبانی غرب و به ويژه ايالات متحده آمريکا برخوردار است. اما شرايط امروز مصر به هيچ نيروئی اجازه نمی دهد به صرف حمايت خارجی و بدون تمکين به خواست های مردمی، در قدرت بماند.
در خوش بينی نسبت به آينده مصر، من با حامد عبدالصمد نويسنده مصری مقيم آلمان همراهم.
جواد طالعی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر