۱۳۹۱ آبان ۱۶, سه‌شنبه

پلیس امنیت خطاب به خانواده ستار بهشتی: بیایید جنازه را تحویل بگیرید

صبح امروز پلیس امنیت به خانواده ی ستار بهشتی، از سبزهای گمنامی که روز هفتم آبان ماه بازداشت شده بود اطلاع دادند که این جوان 35 ساله جان خود را از دست داده و روز آینده برای دریافت پیکرش مراجعه کنند....




کلمه- زهرا صدر: صبح امروز پلیس امنیت به خانواده ی ستار بهشتی، از سبزهای گمنامی که روز هفتم آبان ماه بازداشت شده بود اطلاع دادند که این جوان ۳۵ ساله جان خود را از دست داده و روز آینده برای دریافت پیکرش مراجعه کنند.

به گفته ی شاهدان عینی از زندان اوین در ملاقات با خانواده هایشان وی در بازجویی ها به شدت مورد ضرب و شتم و شکنجه قرار گرفته و آثار کبودی و شکنجه بر تن و صورت و سر این زندانی سیاسی مشهود بوده است....ستار بهشتی فعال مدنی به اتهام اقدام علیه امنیت ملی از طریق فعالیت در شبکه های اجتماعی فیس بوک توسط پلیس فتا بازداشت شد
سایت کلمه :فاجعه در زندان/ پلیس امنیت خطاب به خانواده ستار بهشتی: بیایید جنازه را تحویل بگیرید

اشتراک  سه شنبه, ۱۶ آبان, ۱۳۹۱
چکیده :صبح امروز پلیس امنیت به خانواده ی ستار بهشتی، از سبزهای گمنامی که روز هفتم آبان ماه بازداشت شده بود اطلاع دادند که این جوان 35 ساله جان خود را از دست داده و روز آینده برای دریافت پیکرش مراجعه کنند....



کلمه- زهرا صدر: صبح امروز پلیس امنیت به خانواده ی ستار بهشتی، از سبزهای گمنامی که روز هفتم آبان ماه بازداشت شده بود اطلاع دادند که این جوان ۳۵ ساله جان خود را از دست داده و روز آینده برای دریافت پیکرش مراجعه کنند.

به گفته ی شاهدان عینی از زندان اوین در ملاقات با خانواده هایشان وی در بازجویی ها به شدت مورد ضرب و شتم و شکنجه قرار گرفته و آثار کبودی و شکنجه بر تن و صورت و سر این زندانی سیاسی مشهود بوده است.

زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین که ستار بهشتی یک شب را در آنجا سپری کرده بود روایت کرده بودند که بدن این جوان زیر ضرب و شتم له شده بود و یک جای سالم در بدنش نبود.

پس از رسیدن این اخبار به کلمه با خواهر ستار بهشتی تماس گرفتیم که وی گفت: شوهرم را خواستند و به او گفتند برو مادرش را آماده کن. قبر بخر. فردا بیا جنازه را تحویل بگیر. همین. هیچ چیز دیگری نمی دانیم. نمی دانیم چرا کشتند. اصلا چی شد. نمی دانیم چی شد. داداشم سالم از خونه رفت. با پای خودش رفت. همه دیدند که سالم بود. برادرم  حتی قرص سر درد نمی خورد. سالم سالم بود.

هفته ی گذشته کلمه خبر داده بود که ستار بهشتی هفتم آبانماه در منزل شخصی اش در رباط کریم توسط ماموران پلیس فتا بازداشت شد. این زندانی سیاسی ۳۵ ساله و یک کارگر ساده می باشد که در هنگام بازداشت نان آور خانواده اش بود. بر اساس گزارش  هفته پیش کلمه، ستار بهشتی که در بازجویی ها تحت فشار برای اعتراف و پذیرفتن خواست بازجویان فتا بوده است پس از مقاومت به صندلی بسته می شده و مورد ضرب و شتم قرار می گرفته است.

اما امروز صدای لرزان و گریه های خواهر ستار امان هر سوال پرسیدنی را از آدم می گیرد. جمله ای نداری و فقط به گریه هایش گوش می کنی. در حال خود نیست و مرتب می گوید: داداشم بود.. خدایا…خدایا… داداشم بود.. داداشم  رو کشتند و گفتند فردا جنازه اش را می دهیم.

صدای گریه های مادر از آن سو می آید و سوالی که خواهر ستار به مادر می گوید، نمی دانم شاید از دوستان ستار است. و بعد صدای گریه و شیونی که از اتاق بلند می شود و کلمه ی “ستار” که تکرار می شود.

وی ادامه می دهد: به شوهر من گفتند مریضی داشته، شوهرم هم گفته نه سالم بود. گفتند با هیچ جا مصاحبه نکنید اگه مصاحبه کنید پدرتان را در می آوریم. داداشم کاری نکرده بود چیکار مگر کرده بود. از آن سه شنبه که بردند تا الان هیچ خبری ازش نداشتیم که امروز خبرش را برایمان آوردند.

خواهر ستار بهشتی می گوید: به ما گفتند با جایی مصاحبه نکنید و حرف نزنید. گفتند ناراحتی قلبی داشته. چی کار کرده بود مگر برادرم؟ کاری نکرده بود. چی گفته بود؟ سه نفر آمدند و دستنبد زدند و بردند هیچ چیز نگفتند. تمام شد.

با توجه به اینکه هنوز جنازه ای تحویل  خانواده نشده، کلمه نمی تواند درباره ابعاد دقیق این خبر به طور قطعی قضاوت کند که آیا این یک سناروی امنیتی برای تهدید خانواده است یا فاجعه ای  است که به دنبال سرپوش گذاشتن بر روی آنند.

روز گذشته نیز مادر ستار بهشتی با تشریح نحوه دستگیری فرزندش به سحام گفته بود: نزدیک ظهر بود و من در خانه نشسته بودم وقتی صدای در آمد رفتم جلوی منزل، شخصی به من گفت آقا ستار هست؟ و هنگامی که من قصد داشتم درب منزل را ببندم فرد دیگری هم آمد و درب منزل را فشار دادند و وارد خانه شدند.

مادر این زندانی سیاسی در در ادامه گفت: من به مامورین گفتم شاید دخترم در منزل با لباس نامناسبی باشد که مامورین بدون توجه به حرفهای من وارد شدند و تمام وسایل از جمله کامپیوتر فرزندم و تمامی دست نوشته ها و مطالب وی را با خود بردند.

حتی برای بردن فرزندم اجازه نمی دادند تا لباسهایش را عوض کند. از یکی از مامورین خواهش کردم تا دستان فرزندم را باز کند و اجازه دهد تا فرزندم لباس خود را تغییر دهد که بهر حال یکی از دستان وی را باز کردند و از آن تاریخ تا کنون هیچگونه خبری به من نمی دهند که فرزندم را به کدام محل انتقال داده اند.

این مادر رنجدیده عنوان نمود من از طریق بستگان اطلاع پیدا کردم که در سایت ها، خبر فرزندم انتشار پیدا کرده که از ناحیه بدن بطور کلی (دست، پا، صورت) آسیب دیده و بازجوها از درمان وی خودداری می کنند. http://kaleme.com/1391/08/16/klm-119025/

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر