۱۳۹۱ آذر ۱۰, جمعه

ستار بهشتی تهدیدی برای جمهوری اسلامی؟!

کیهان آنلاین
نامش ستار بود، بهشتی،  سی و پنج ساله، ساکن رباط کریم. یک کارګرساده با مادری سالخورده و بیمار، مادری که ستار ستون خانه اش وتنها امیدش بود. کارګری ګمنام که این روزها دیګر نامش ګم نیست و نه تنها برای هموطنانش آشناست بلکه داستان ایستادګی وشجاعت اش از نقاط مختلف جهان به ګوش می رسد. ستار ناراضی بود مانند میلیون ها ایرانی، از بی عدالتی ها، ظلم و ستم ها و دروغ ها به تنګ آمده بود، مانند میلیون ها ایرانی، اما نخواست سرش را مانند کبک زیر برف فرو  کند، و به ګفته خودش پرواز و مرګ با عزّت را ترجیح داد به زندګی با ذلت و سر پنهان کردن در برف، او رابه جرم اقدام علیه «امنیت ملی» بازداشت وشکنجه کردند و کشتند.
 «اقدام علیه امنیت ملی» برچسبی معروف که این روزها بر پیشانی هر آن کسی چسبانده می شود که کوچک ترین اعتراض و جرات ابراز آن را داشته باشد. یعنی ستار بهشتی امنیت جمهوری اسلامی و حکومتی را که دولتمردان آن ادعا دارند که یکی از قدرت های  جهان است به مخاطره انداخته بود! چګونه و با کدام تجهیزات و تسلیحات؟! با رهبری کدام ګروه تروریستی و با کدام امکانات؟!
ستاربهشتی امنیت جمهوری اسلامی را با چند جمله اعتراضی در وبلاګ و صفحه فیس بوک به خطر انداخته بود! جملاتی که این روزها حرف دل بیشترین ایرانیان است و واقعیت تلخ زندګی آنها. جای بسی تعجب است که جمهوری اسلامی با این همه ادعا حتا از چند جمله اعتراضی نیز وحشت دارد و آن را خطری علیه موجودیت خود احساس می کند. نظامی که رییس جمهوری انتصابی اش مدعی است درایران هیچ کس به خاطر اظهار نظر در زندان نیست، در حالی که اوین و کهریزک هایش  پر است از ستارهایی که تنها جرم شان فقط اندکی اظهار نظر است.
حکومت متوحش جمهوری اسلامی که با یدک کشیدن پسوند اسلامی و در سایه ولایت فقیه به تمام جنایات اش مشروعیت می بخشد، با وادار کردن شهروندان به بیشترین همسویی با حکومت و باورهای سیاسی و ایدئولوژیک آن و به حاشیه راندن و منزوی و خاموش کردن صداهای مخالف و آواهای ناهمساز با اهداف خود، با توسل به ارعاب وخشونت، سرکوب و زندان و اعدام و کشتن زندانیان به انواع و اقسام مختلف، همچنان به پیش می تازد و چهره ننګین اش درجامعه جهانی  روز به روز منفورتر و منزوی تر می ګردد.
ستار بهشتی تنها وتنها به جرم ابراز عقیده که از حقوق اولیه هر انسانی در جوامع امروزی است بازداشت شد، به بدترین وجه شکنجه ګردید و مظلومانه کشته شد و همګان خوب می دانیم که حق او در حکومت فاسد جمهوری اسلامی پایمال خواهد شد چنانچه همرزمانش را تنها به جرم شهادت دادن درباره شکنجه شدن وی تبعید کردند. پرونده این جنایت نیز مانند قتل های زنجیره ای و قتل زندانیان و جنایات کهریزک و صدها جنایات دیګر یا باز نشده، بسته خواهد شد و یا با محاکمه چند مامور معذور دون پایه هرگز به اجرای عدالت نخواهد انجامید و بانیان اصلی نه تنها مجازات نمی شوند، بلکه چه بسا مانند سعید مرتضوی، قاضی منفور رژیم، تشویق می شوند و ترفیع هم می ګیرند. اما تردید نباید داشت که حق بی ګناهانی مانند ستار بهشتی سرانجام اعاده می ګردد حتا اگر سال های سال طول بکشد.
گوتنبرگ، 18 نوامبر 2012

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر