۱۳۸۸ آذر ۱۴, شنبه

همشهری عزیز من،هم وطن گرامی من برای یکبار هم شده گوش کن

وظیفه ی روشنگری هم میهنان، وظیفه ی تنها من نوعی نیست؛ همه باید دست در دست هم، هم میهنان را از خوابی مصنوعی که برایشان درست کرده اند بیدار سازیم.
هم میهن گرامی من!
سوگند به ایران من؛
هدفم چیزی جز روشنگری تو نیست।
ای کسانیکه انواع دشنامها و تهمت ها را به ما روا میداری!
آیا دین شما تا این اندازه ضعیف است، علیرغم اینکه دارای دهها حوزه ی به قول خودتان علمیه که در واقع حوزه ی جهلیه هستند و به همین اندازه هم کانالهای تلویزیونی کشورم را ناجوانمردانه غصب کرده اید؛ از پاسخ عاجزید، که به ناسزا گوئی روی آروده اید؟

من دستورات اسلامی را بسان ویروسی میبینم که خویش را در زیر جامه ی زیبای عدالت پنهان نموده ؛ تا تنگدستان با اعتقاد به دادگری آفریدگار، منتظر رسیدن به زندگی بهتری پس از مرگ بنشینند و فقر را افتخار بنامند.
آیا فکر نمی کنید که تقسیم جامعه به خودی و غیر خودی ریشه ای دینی دارد؟
آیا درست است که برخی از هم میهنان من و تو را مانند جانوران و یا به قول قرآن؛ "کالانعم بل هم اضل" بنامند؟
آیا باید به تفکری احترام گذاشت که معتقد است دگراندیشان را باید به بدترین نحو شکنجه داد و آنها را از بین برد؟
آیا درست است که هم میهن غیر مسلمان من و تو، حق رسیدن به حکومت را نداشته باشد؟
آیا میدانید که دلیل این کار تنها و تنها دینی است و اسلام با دمکراسی بسان دو موازی با جهت های مخالف هستند؟
آیا میخواهید من، هم میهنانم را از دلیل تجاوزات جنسی، آگاه نسازم؟
آیا میدانید که اسلام اجازه ی تجاوز جنسی به زنان و دختران غیر مسلمانی که مسلمانان با آنها در ستیزباشند را میدهد؟
آیا میدانید که اگر کسی بر حکومت اسلامی بشورد مرتد و زنان و دخترانش نیزمانند اسیر جنگی یا به قول قرآن" ملکت ایمانکم" میابشند که مسلمانانی مانند بسیجیهای مخلص میتوانند به آنها تجاوز نمایند و این از صفاتی است که قرآن برای مومنان بیان نموده است؟
هم میهنم!
من هم میدانم که قرآن با اقتباس از ادیان ماقبل خویش، سخنانی سنجیده دارد؛
ولی، آیا کسی حاضر است از غذائی استفاده نماید که در آن خطرناکترین ویروسها در لابلایش نهفته باشد؟
بیائید ویروسی خطرناک که در مغز جوانان ما قرار داده اند را با سلاح آگاهی، نابود سازیم.
چه خوب فردوسی به اقتباس اسلام از ادیان ایرانی در داستان فریدن و ضحاک اشاره دارد.
آنجائیکه بجای اژدهاک، از کلمه ی فارسی دیگر که همان ضحاک باشد استفاده مینماید .
ضحاک (کلمه ای هم فارسی و هم عربی، که درعربی و به معنی کسی است که خنده ی بسیار مینماید « صفت مشدده ی ضحک ») تا هر روز مغز جوانی ایرانی را نخورد، آرام نمیگیرد؟
آیا به خود اندیشیده اید که ضحاک فردوسی همان اسلام است؟
ای روشنفکر دینی که گمان داری میتوانی از اسلام چهره ی متمدن امروزی را بسازی!
آیا از فریدون فردوسی نیرومند تری؟
اگر فریدن توانست تنها مارهای ضحاک را بکشد بدون آنکه به خود او آسیبی برساند؛ تو هم میتوانی دو مار کتاب الله و روش اهل بیت و یا به قول اهل سنت، روش پیامبر را اصلاح نمائی.
این دو اصلاح پذیر نیستند.
من و تو وظیفه داریم جوانان ایران زمین را از خطراتی که تفکر ضحاکی کشورمان را تهدید مینماید، آگاه سازیم. باشد که از دل همین آگاه سازی محدود ما، فریدونی پهلوانانه سر بر آورد و ریشه ی ضحاکان را از این سرزمین پاک پوران آریائی برچیند و جامعه ای آینده ی ما شایسته سالار باشد.
من و تو باید با فداکاری، بستری مناسب را برای فرزندانمان آماده سازیم.
ای هم میهن که سالهاست تو را با چوب جهنم، فرمانبر خویش ساخته اند!
لختی به خود آی و در این راهی که میروی اندیشه کن.

فرستنده امیر از دانشکده نفت

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر