ميرحسين موسوي، از رهبران مخالفان دولت در ايران، در بيانيه اي كه در آستانه ۱۶ آذر، روز دانشجو در ايران، صادر كرده، ملت ايران را ملت بزرگي خوانده كه "نمي نشيند تا در روز روشن رايش را ببرند".
آقاي موسوي در ابتداي اين بيانيه كه شانزدهمين بيانيه او پس از انتخابات جنجال برانگيز رياست جمهوري ۲۲ خرداد است، با اشاره كه سه دانشجويي كه در ۱۶ آذر ۱۳۳۲ و در صحن دانشگاه تهران كشته شدند، مي نويسد: "در روزهاي تلخ بعد از كودتا و در تاريكترين برهه از تاريخ ملت ما، زماني كه همه آرزوها برباد رفته به نظر ميرسيد آنچه در شانزدهم آذر ۱۳۳۲ روي داد شاهدي بود كه معلوم ميكرد روح مردم و خواستههاي تاريخيشان هنوز زنده است. آن "سه قطره خون" و آن "سه آذر اهورايي" كه روز دانشجو را پايه گذاشتند، اگر پس از نيم قرن هنوز از تازگي، درخشندگي و اهميت برخوردارند، به خاطر آن است كه نسبت به وجود و حيات واقعيتي عظيمتر در جان مردم شهادت دادند."
آقاي موسوي جنبش دانشجويي را نشان دهنده جريان هاي سياسي و اجتماعي جامعه دانسته و با انتقاد از كساني كه "اين نشانگر ذي قيمت را مي شكنند"، نوشته است: "آنان دوست دارند به خود تسلي دهند كه حركتهاي دانشجويي جز غوغاي چند جوان پرسروصدا نيستند كه اگر خاموش شوند صورت مسئله از اساس پاك خواهد شد ... اصرار دارند بگويند مردم ديگر ساكت شدهاند و فقط دانشجويان ماندهاند؛ در دانشگاهها هم فقط تهران ناآرام است، از تهران هم فقط دانشگاههاي مادر هياهو ميكنند، آنجا هم كانون جنبش و جوشش، چند نفر جوان غريبند كه اگر آنها را به اخراج از خوابگاه و محروميت از تحصيل تهديد و محكوم كنيم داستان تمام ميشود. خوب! تمام اين كارها را كرديد، پس چرا داستان تمام نشد؟"
ميرحسين موسوي در ادامه بيانيه خود به تحولاتي كه جامعه ايران در ماه هاي اخير تجربه كرده پرداخته است و بزرگترين سوال پيش روي طرفداران و مخالفان خود را اين دانسته كه "ماهيت دقيق اين دگرگوني چيست؟"
آقاي موسوي زيباترين پديده در روزهاي پيش از انتخابات ۲۲ خرداد را "جمع شدن مردم از سليقه هاي گوناگون گرداگرد هم" ذكر مي كند. مردمي كه "براي آن كه به اين كار موفق شوند تفاوتها و تنوعهايشان را كنار نميگذاشتند، بلكه به رسميت ميشناختند. كسي لازم نميديد كه براي شركت در اين يكرنگي هويت خويش را از دست بدهد و ديگري شود."
آقاي موسوي اين اتفاقات را نشانه هايي از "طلوع بزرگي و رشد" در ملت ايران مي داند و مي نويسد: "اين همان رشدي است كه انقلاب ما به اميد آن بنا نهاده شد. چندي گذشت و از آن غافل شديم، ولي پروردگارمان غافل نشد. بذري را كه سي سال پيش از اين با هزار اميد در خاك خود كاشته بوديم پرورش داد تا اينك كه جوانههايش را پيشرويمان قرار داده است."
ميرحسين موسوي يكي از نشانه هاي اين بزرگي را اين چنين برمي شمرد: "اگر مردم عليرغم تمامي صحنههاي تلخي كه در اين چند ماهه ديدهاند همچنان اجراي بدون تنازل قانون اساسي را شعار محوري خود ميدانند به آن خاطر نيست كه اگر چيز ديگري بخواهند به آنها داده نميشود. تنها و تنها حكمت و واقعبيني مردم بود كه اجازه نداد رفتار زشت حاكمان به واكنشهاي عصبي و لجامگسيخته بيانجامد."
آقاي موسوي همچنين به "صبر و متانتي" كه در حركت مردم وجود دارد اشاره كرده و نوشته است: "خواستههايشان را چنان با حوصلهاي زندگي ميكنند كه گويي ميتوانند صد سال آنها را زندگي كنند؛ حوصلهاي كه مخالفانشان را خسته كرده است."
ميرحسين موسوي در ادامه نوشته است: "مشكل آن است كه يك ملت بزرگ نمينشيند تا در روز روشن رايش را ببرند و هيچ نگويد. يك ملت بزرگ انتخابات درجه دو انتصابي را تحمل نميكند ... يك ملت بزرگ از شوراي نگهبان انتظار دارد آنها را قانع كند كه تقلبي در انتخابات روي نداده است، نه آن كه تنها يك ادعا پيش رويشان بگذارد و ادعاي خود را باطل كننده انبوهي از مشاهدات و مستندات بداند."
آقاي موسوي تاكيد كرده كه مسئله مردم ديگر انتخابات نيست: "از ما ميخواهند كه مسئله انتخابات را فراموش كنيم، گويي مسئله مردم انتخابات است. چگونه توضيح دهيم كه چنين نيست؟ مسئله مردم قطعا اين نيست كه فلاني باشد و فلاني نباشد؛ مسئله آنها اين است كه به يك ملت بزرگ بزرگي فروخته ميشود. آن چيزي كه مردم را عصباني ميكند و به واكنش وا ميدارد آن است كه به صريحترين لهجه بزرگي آنان انكار ميشود ... [اگر اين مشكل حل نشود] آرزو كنيد كه دامنه هاي مشكل در يك انتخابات محدود بماند."
آقاي موسوي در انتهاي بيانيه خود خطاب به مخالفان خود در حكومت ايران گفته است: "برادران ما! اگر از هزينههاي سنگين و عمليات عظيم خود نتيجه نميگيريد شايد صحنه درگيري را اشتباه گرفتهايد؛ در خيابان با سايهها ميجنگيد حال آن كه در ميدان وجدانهاي مردم خاكريزهايتان پي در پي در حال سقوط است. ۱۶ آذر دانشگاه را تحمل نميكنيد. ۱۷ آذر چه ميكنيد؟ ۱۸ آذر چه ميكنيد؟"
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر