۱۳۸۹ آذر ۱۵, دوشنبه

حتي پرچم ايران براي دور افتخار قهرمانان نبرده بودند!

اين روزها در حالي رقابت موفقيت ميان محمد علي آبادي و علي سعيدلو كه در دو ساختمان مجاور هم در خيابان سئول در دفاتر كميته ملي المپيك و سازمان تربيت بدني سنگر گرفته اند، بالاگرفته و برابر بنرهاي تبريك تيم علي آبادي، بالن هاي تبريك تيم سعيدلو نيز بالا رفته(!) كه بررسي ها نشان مي دهد، اين برنامه ريزي كه به قول عزيزان منجر به مدال آوري در رشته هاي انفرادي شد، جزئيات نداشته تا علاوه بر پيش بيني تعداد مدال، حداقل ذكر كنند اين لشكر 500 نفره سلم و تور، با خود يك پرچم به بازيهاي آسيايي ببرد!
به گزارش سرويس ورزشي «آينده»؛ وقتي جايگاه چهارمي ايران در بازيهاي آسيايي قطعي شد، هركس تلاش كرد اين موفقيت را به نام كسي كه دوستش داشت ثبت كند و چنين شد كه يكي از سايت ها مدعي شد چهارمي بازيهاي آسيايي، همان هدف گذاري چهار سال پيش رئيس جمهور بوده و اين موفقيت صرفاً مربوط به رئيس بزرگ است و البته يادشان رفت به اين پرسش پاسخ دهند كه با اين تفاسير هدف گذاري ايشان براي قرار گرفتن ايران ميان چهار تيم برتر جام جهاني آفريقاي جنوبي كه محقق نشد نيز مسئوليتش بر عهده ايشان است؟! آيا راه بهتري براي تخريب رئيس جمهور توسط اين اشخاص كه آويزان دولت هستند، وجود نداشت؟

گروهي ديگر نيز علي سعيدلو و محمد علي آبادي را مسئول نتايج نسبتاً مناسب اين دوره مي‏دانستند و البته اظهارات اين دو نيز به اين ماجرا دامن زد تا جدل بالا بگيرد و سازمان تربيت بدني با انتشار يك نامه بدون تاريخ، مهر و امضاء در سربرگ انگليسي اين سازمان، بر روي وب سايتش مدعي شود كه اين متن مصاحبه اي سعيدلو با يكي از رسانه هاي خارجي دو ماه پيش از بازيها بوده كه 20 مدال طلا را در آن پيش بيني كرده، پس موفقيت براي سازمان ورزش است!

كميته ملي المپيك نيز با رد اين ماجراها، به واسطه سكوت علي آبادي كمتر وارد جدل كلامي شد. اما سازمان ورزش با نصب بنرهاي بزرگ و هوا كردن بالن مقابل ساختمان روبرويش كه همان كميته ملي المپيك است، نشان داد كه نسبت به كميته ملي المپيك كه ساختمانش با بنر به وادي تبريك و تبليغ رفته بود، مي‏تواند بيشتر براي تبليغات به اين سبك هزينه كند و بدين شكل دعوا بر سر مديريت اصلي و عامل مديريتي موفقيت بالا بگيرد.

فردا قرار است دكتر احمدي نژاد از مدال آوران بازيهاي آسيايي طبق روال سال هاي گذشته تقدير كند و احتمالاً آنجا در خصوص برنامه ريزي هايي كه هريك از اين عزيزان داشته، بيشتر صحبت خواهد كرد و به همين دليل مناسب ديديم در اين مقطع از نقاط اوج برنامه ريزي هاي اين عزيزان ياد كنيم.

يكي از بديهي ترين برنامه ريزي ها، هماهنگي براي تشويق مردم ايران در چين و توزيع وسايل ميان ايشان بود. اما ساده تر از آن، بردن چندين پرچم براي دور افتخار ورزشكاران بود كه اين اتفاق هم نيفتاده بود! وقتي نصر آزاداني اولين مدال طلا را گرفت، هيچ كس جز خبرنگاران ايراني حاضر در جايگاه به فكر دور افتخار او نيفتاد. يكي از خبرنگاران ايراني از كيفش پرچم نسبتا بزرگي در آورد و دست به دست از همان جايگاه به نصر آزاداني رساند، دور افتخار خيلي زيبا زده شد و ايراني هاي سالن تكواندو خوشحال از افتخار آفريني!
نكته جالب اينجا بود كه خبرنگاران ايراني حاضر در گوانگ ژو ابتكار خوبي به خرج داده بودند و يك نفر را آن پايين مامور كرده بودند كه پرچم را از نصر آزادني بگيرد و به بالا بفرستد. وقتي يوسف كرمي حريف قدرتمند خود از كره را برد نيز همين ماجرا تكرار شد. پرچم از جايگاه خبرنگاران دست به دست شد و به پايين رفت و يوسف هم كه منتظر بود، پرچم را گرفت و چرخي ميانه ميدان زد.

در كشتي هم همين تكرار شد. عبدولي پرچم را از بالا گرفت و چرخ زد، نوروزي هم پرچمي را كه از جايگاه خبرنگاران به محمد بنا رسانده بودند را گرفت و سجده كرد، كه البته چه زيبا بود. در ووشو هم همين تكرار شد. پرچمي كه بچه هاي خبرنگار به خديجه آزادپور رساندند و او هم با آن جلوي دوربين تلويزيون رفت و گفت و گو كرد. پرچمي كه دست به دست شد و تا سكوي قهرماني مي رفت و دوباره به خبرنگاران باز مي گشت.

نكته جالب در اين ماجرا ستاد خوبي بود كه ايراني هاي مقيم گوانگ ژو به سرپرستي يكي از بازرگانان ايراني ساكن در اين شهر انجام وظيفه مي كرد. ستادي خودجوش كه در بسياري از مسابقات مهم حضور داشتند و اگر همين ستاد هم نبود، مشخص نبود در اين برنامه ريزي چه كسي در حوزه فرهنگي مسئول ساماندهي اين گروه هاي ايراني، برگزاري مراسم هايي براي ايشان و همچنين هماهنگي براي حضورشان در مسابقات ايران و تشويق قهرمان بود.

در اين ميان تنها روابط عمومي و فرهنگي كميته، تعدادي پرچم كوچك ايران را به تماشاگران كشورمان داد؛ مسئله اي كه باعث تعجب چيني ها شده بود، به خاطر اينكه آنها پرچم خود را بايد از دستفروشان كنار خيابان مي خريدند. يك پرچم بزرگ ايران هم بود كه روز اول خبرنگاران به تماشاگران ايراني دادند كه بيشتر كاربردش دست به دست شدن روي سكوه هاي ورزشكاه فوتبال بود.

در سوي ديگر نابساماني زيادي در اعزام تماشاگران ايراني به گوانگ ژو وجود داشت. بسياري از ايرانياني كه همراه با تورهاي ورزشي از تهران به مقصد گوانگ‏ژو پرواز كردند، به دليل در اختيار نداشتن بليت از حضور در ورزشگاه‌هاي محل برگزاري مسابقات محروم بودند و بازي‌هاي آسيايي را از تلويزيون تماشا مي‌كردند. اين در حالي است كه پيش از آغاز بازي‌هاي آسيايي گفته مي‌شد اين بار تماشاگران ايراني مشكلي بابت حضور در محل برگزاري مسابقات نخواهند داشت. ناگفته نماند خيلي از ايراني‌ها به قصد تجارت همراه با توريست‌هاي ورزشي به گوانگژو آمده‌ بودند. اما به هر حال در كل تعداد شاكيان تور‌هاي ورزشي و كساني كه مي‎گويند سرمان كلاه رفته هم كم نبودند و البته پاشخگو اين برنامه ريزان نبودند!

به اين برنامه ريزي عدم اعزام برخي اعضاء كادرهاي فني را بايد افزود كه علي رغم اعزام نفرات غيرضروري در لشگر سلم و تور ورزش ايران كه پيشتر برخي از آنها توسط آينده معرفي شدند، جايي براي اين عده باقي نماند و از آن جمله مي‏توان به عدم اعزام مربي براي نيلوفر مرداني ملي پوش دختر اسكيت ايران اشاره كرد كه متاسفانه از گردونه مسابقات نيز بدون كسب مدال حذف شد. از اين اتفاقات كم به وقوع نپيوست كه برخي همراهان به دليل معذورات ميهماني از درجش كه باعث اوقات تلخي دوستان مي‏شد و برنامه ريزي شان را زير سوال مي برد، پرهيز كردند كه اگر علاقمند باشند، براي نمايش حسن برنامه ريزي شان مورد اشاره قرار مي گيرد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر