۱۳۸۹ آذر ۱۵, دوشنبه

آتش فشان ايدز ايران، در راه است

راديو فردا : اول دسامبر برابر با دهم آذر ماه، روز جهاني مبارزه با ايدز است. بيماري قرن بيستم و تاكنون بيست و يكم. اين بيماري اگرچه در كشورهاي توسعه يافته تا حد زيادي كنترل شده اما در كشورهايي چون ايران در سيري صعودي است. تا حدي كه وزير بهداشت ايران اخيرا از آتشفشاني در راه سخن گفت.

برنامه هفتگي «نماي دور- نماي نزديك»، بيماري «ايدز در ايران» را با حضور كارشناساني از ايران و خارج از ايران و نيز بيماران مبتلا به ايدز بررسي كرده است.


بيماري ايدز؛ يكي از مهمترين چالش هاي پيش روي علم از اواخر قرن گذشته تاكنون؛ ۳۴ ميليون بيمار در سراسر جهان؛ دو ميليون مرگ و مير سالانه؛ ويروسي كه با روندي عجيب و بي سابقه از مرحله ورود به بدن تا زمان آشكار شدگي با پنهان كاري باعث فريب ميزباني مي شود كه نادانسته حامل اوست، ۱۰ تا ۱۷ سال زمان مي برد تا چهره نهايي اش را آشكار كند. دكتر ايرج زمانيان، اورولوژيست متخصص بيماري هاي عفوني كليه و مجاري ادرار در آمريكا است.

ايرج زمانيان: اين بيماري يك سندروم يا مجموعه اكتسابي از اختلالات سيستم ايمني بدن است. حال اين چطور اتفاق مي افتد، از طريق ويروسي است كه آن را به نام اچ آي وي مي شناسيم.

اين ويروس به سلول هاي سيستم ايمني آدم وارد مي شود و از آن طريق سلول ها را خراب مي كند، تخريب مي كند و در نتيجه سيستم ايمني بدن كم مي شود يا از بين مي رود. به اين ترتيب است كه عفونت هاي فرصت طلب مي توانند حمله كنند به بيمار و آن را از پا درآورند. خيلي ها ممكن است كه بپرسند علائم ايدز چيست، متاسفانه علائم ايدز موقعي ظاهر مي شود كه يا يك عفونتي كار را به جاي باريك رسانده و حدس ايدز زده مي شود و مي روند دنبال آن يا اينكه سرطان به خصوصي است كه ايدزي ها مي گيرند و اگر آن پيدا شود جاي شكي هست و مي روند دنبال آن. ولي توصيه اين است كه كساني كه يك رابطه مشكوك دارند يا احتمال آن را مي دهند كه مورد اين ويروس قرار گيرند بهترين راهش اين است كه از طريق آزمايش خون قبل از اينكه به آن جاهاي باريك برسد، آن را تشخيص دهند.

اين بيماري در ايران داستاني به شگفتي خود آن داشت. در دهه ۶۰ خورشيدي درحالي كه همه كشورهاي توصيه يافته جهان براي پيشگيري از اين بيماري در تكاپو بودند، در ايران اين بيماري به شدت انكار مي شد، چرا كه آن را بيماري شيطاني مي خواندند. شايع بود كه اين بيماري خاص همجنس گراهاست. جمهوري اسلامي هم كه همواره وجود همجنس گرايي و حتي روابط جنسي خارج از ازدواج را در ايران انكار مي كرد. بنابراين وجود خود بيماري هم بايد انكار مي شد. درعوض در منابر و مساجد گاه با تمسك به همين بيماري، آن را انتقام خداوند از فساد در مغرب زمين مي خواندند.

اما سال ۱۳۶۶ بود كه كودكي مبتلا به هموفيلي كه حامل ويروس اچ آي وي بود، براي مقام هاي ايران ثابت كرد كه انتقال اين بيماري الزاما منحصر به روابط به گفته آن ها، «شيطاني» نيست.

و چنين بود كه به اجبار پرده بر افتاد و از آن پس آمارهاي رسمي رشدي فزاينده به خود گرفتند. آخرين آمارهاي رسمي را از دكتر كامبيز محضري، كارشناس اسبق دفتر پيشگيري از اعتياد سازمان بهزيستي ايران، ساكن تهران، بشنويد.

كامبيز محضري: همانطور كه مستحضر هستيد، وزير محترم بهداشت و درمان اواخر مهرماه امسال خوشبختانه اين ديوار سكوتي كه سال ها ادامه داشت را شكستند و با جسارت اعلام داشتند كه خطر شيوع بيماري ايدز را اشاره كردند و گفتند كه آتش فشان ايدز در راه است و به آمارهاي مختلف دولتي نيز اشاره كردند كه از جمله فرمودند كه ۲۲ هزار ايراني مبتلا تا حالا شناسايي شده اند.

همچنين فروردين ۸۹ تعداد ۲۰ هزار و ۹۷۵ نفر مبتلا به اچ آي وي را در كشور شناسايي كرده بودند كه گزارش قبلي وزارت بهداشت اين آمار را مربوط به سه ماهه دوم سال ۸۸ مبتلايان را ۲۰ هزار و ۱۳۰ نفر اعلام داشت. روند رو به رشد اين بيماري در بين مردم جامعه ما به گونه اي است كه امروز نزديك به ۲۳ هزار نفر فرد مبتلاي مراجعه كننده به مراكز درماني و مراكز كلينيك هاي مثلثي بيمارستان امام خميني و امثال آن بودند. در خوشبينانه ترين حالت اين عدد را مي شود ضرب در عدد ۵ و در بدبينانه ترين حالتش ضرب در عدد هفت كرد.

كه اين يعني بين ۱۰۰ تا ۱۴۰ هزار نفر مبتلا به ايدز در كشور. اگرچه برخي كارشناسان اين ميزان را تا ده برابر بيشتر مي بينند. اما اينكه چرا اين بيماران شناخته نمي شوند، خود داستان غم انگيزي است كه گاه از خود بيماري جانكاه تر است.

كامبيز محضري: چون در كشورهاي مشابه ما يك انگ اجتماعي و يك واهمه عمومي برخوردار هست و مردم نگران بيكار شدن شان هستند، حتي نگران اين هستند كه صاحب خانه اگر بفهمد آنها به اين بيماري مبتلا هستند، خانه به آنها اجاره ندهند، يا مدرسه حتي اگر بفهمد بچه اي مبتلا به اچ آي وي ايدز هست از ثبت نام او خودداري كند. حتي مراكز درماني ما اين حساسيت را دارند و طبيعتا تعداد زيادي اين را مي پوشانند و قطعا عدد مي تواند از اين آمار اعلام شده بيشتر باشد.

و اينجاست كه معناي هشدار كارشناساني چون دكتر مينو محرز، فعال سرشناس بيماري هاي عفوني و مبارزه با ايدز در ايران معنا مي يابد كه پرهيز عامدانه صدا و سيما در ورود به اين موضوع را به خيانت به نسل جوان ايران تشبيه كرد و از سكوت آموزش و پرورش و نيز والدين ايراني به شدت انتقاد كرد. دكتر سعيد پيوندي، جامعه شناس ساكن پاريس اهميت نظام آموزشي را در كنار ساير رسانه ها منحصر به فرد مي داند.

سعيد پيوندي: بعد پيشگيرانه اين بيماري الان يك اهميت ويژه اي پيدا كرده و با توجه به اين كه خيلي موقع ها مخاطب رسانه هاي رسمي دولتي، جوان ها و نوجوان ها نيستند و يك بي اعتمادي و شكاف بين اينها وجود دارد، در نتيجه نقش نظام آموزشي اهميت فوق العاده اي پيدا مي كند.

اما مشكل اساسي اين است كه اساسا نظام آموزشي ايران به مسائل اين چنيني يا بي توجه است يا توجهي خيلي كمي مبذول مي كند و در نتيجه مي شود فكر كرد كه در ايران با نوعي خلاء آموزشي كامل مواجه هستيم. اگر بخواهيم اين ها را مقايسه كنيم با كشورهايي كه مواجه با اين مشكل بودند در دهه ۹۰ ميلادي يا در سالهاي ۲۰۰۰ در اين كشورها بعد از اينكه اين بيماري مطرح شد در سطح وسيع اجتماعي، آن چيزي كه باعث شد به سرعت جلوي آن را بگيرند، آموزش خيلي وسيعي بود چه در سطح رسانه هاي عمومي و چه در سطح نظام آموزشي و در مدارس.

چون تنها جايي كه مي توانيم با جوانها در ارتباط مستقيم باشيم و آنها حضور دائمي دارند، واحد هاي آموزشي هستند و براي همين هم براي مثال در مدارس اروپا يك كار آموزشي وسيع انجام شد و هنوز هم انجام مي شود براي توضيح ابعاد اين بيماري، راه هاي جلوگيري از آن و عواقب اين بيماري و در نتيجه يك نوع آگاهي جمعي.

اهميت آگاهي رساني به جامعه نكته اي است كه اميد، جوان سي ساله مبتلا به ايدز در ايران در تجربه هاي عيني و بيان ساده خود بر آن تاكيد مي كند:

«اين بر مي گردد به اين كه اطلاع رساني چطور شده باشد. آنهايي كه مي فهمند، مي دانند، از قبل آگاهي دارند، خب برخوردشان خوب است. ولي آنهايي كه نمي دانند، آگاهي ندارند در اين زمينه، وقتي بفهمند فكر مي كنند طرف مقابل شاخ دارد يا الان آنها را آلوده مي كند و برايشان درد ساز مي شود. يك مقدار رفتارشان فرق مي كند. برايشان هم خيلي اهميت دارد كه اينها گناهكار اند. خودشان خواسته اند. يا برايشان فرقي نمي كند كه طرف هموفيلي باشد، بيماري را گرفته باشد يا اعتياد تزريقي باشد يا از راه ارتباط جنسي باشد. همه را فكر مي كنند گناهكار اند. آنها كه البته آگاهي ندارند.»

با آن كه درمان بيماران مبتلا به ايدز به شدت گران است و هزينه بسياري را روي دست دولت و مردم مي گذارد و با آن كه در شيوع اين بيماري از طريق روابط جنسي، كاندوم مهمترين راه پيشگيري است اما در ايران حتي از به كار بردن كلمه كاندوم و يا آموزش استفاده از آن پرهيز مي شود.

كامبيز محضري: روش هاي پيشگيري هاي ثانويه، روند رو به رشد اچ آي وي ايدز را معكوس مي كند. يكي از آنها كاندوم است. به كار گرفتن كاندوم، اين تابوي اجتماعي كه در زمينه كاندوم در كشورما و كشورهاي مشابه ما وجود دارد يا اين كه مثلا خود دولت دولت ما اين نگراني را داشته باشد كه اين بيماري كه بيشتر در دنيا ۸۰ درصدش به صورت انتقال جنسي معروف است، اين خيلي رويش صحبت نشود و مانوور نشود، طبيعتا از جمله موانع پيشگيري اين بيماري بوده است. ما بايد به مردم در اين زمينه آموزش هاي لازم حتي در مدارس بدهيم. ما هنوز هم براي چاپ مطالب مربوط به مسائل جنسي يا آگاهي هاي لازم براي اطلاع دانش آموزان مان از بيماري اچ آي وي ايدز در مدارس با موانعي رو به رو هستيم.

خانم محمدي، زن جواني كه ويروس اچ آي وي را از همسر معتادش دريافت كرده و در حال حاضر موسسه رنگين كمان صلح را براي پيكار با همين بيماري تاسيس كرده است، مي گويد:

«اين احتياج به يك برنامه ريزي كشوري دارد كه آدم بتواند يك برنامه گسترده اي را شروع كند و اين آموزش را بدهد. ولي واقعيت اين است كه داشتن آگاهي خودش راه كنترل و پيشگيري است. براي مثال من خودم اگر آگاهي به من داده شده بود و اطلاعاتي راجع به اين بيماري داشتم، خيلي راحت مي توانستم كنترل كنم. ولي چون آگاهي را نداشتم، باعث شد به اين راحتي من خودم درگير چنين خطري شوم. به خاطر همين اين آموزش نكته خيلي مهمي است. گستره سني خاصي را هم نمي طلبد. اين آموزش بايد از دوره پيش دبستاني، دبستان و بالا تا رده پزشكي و دكترا هم انجام بگيرد.»

در ايران از جمله مدارك لازم براي ثبت ازدواج نتيجه آزمايش بيماري ايدز است. از طرفي بسياري از مردم تصور مي كنند كه با يك بار تست ايدز مي توانند از نتيجه مطمئن باشند. اين در حالي است كه پزشكان دست كم دو آزمايش در فاصله شش ماهه را توصيه مي كنند.

دكتر ايرج زمانيان: صد در صد همين طور است. براي اين كه اگر كسي امروز ايدز را بگيرد، حدود لا اقل شش ماه طول مي كشد تا تست خونش جواب بدهد. يعني مثبت باشد. بنابراين اگر كسي امروز مي خواهد برود ازدواج كند و هفته پيش يك رابطه مشكوكي داشته، اين ممكن است ايدز داشته باشد ولي آزمايش خون نشان نمي دهد. موقعي كه مشكوك هستند، امتحان مي كنند و آن امتحان حتما به احتمال زياد اگر قبلا ايدز نداشتند، منفي در مي آيد ولي شش ماه بعد آزمايش كنند مي بينند مثبت است.

ايران اگر چه هنوز كمبودهاي بسياري در زمينه مبارزه با ايدز و حمايت از جوانان ناآگاه از روش هاي پيشگيري اين بيماري دارد، اما نسبت به بسياري از كشورهاي منطقه خاورميانه در شرايط بهتري است. اين نكته اي است كه دكتر كامبيز محضري عضو انجمن حمايت و ياري آسيب ديدگان اجتماعي در تهران مي گويدم.

كامبيز محضري: كشور ما يكي از استثنا كشورهاي حداقل منطقه و اين ناحيه از جهان است كه به همه بيماران مبتلا به «اچ آي وي ايدز»، داروي رايگان داده مي شود. اين داروي رايگان ماهيانه نزديك به يك ميليون و دويست هزار تومان براي دولت هزينه دارد. يا مثلا فرض كنيد در برخي از مراكز امروزه ديگر سرنگ در اختيار افراد معتاد قرار داده مي شود. يا مسئله كاندوم كم كم دارد راه مي افتد.

با اين حال آيا مبتلايان به ايدز بايد خود را از جامعه پنهان كنند و در انتظار ياري اين و آن بمانند يا خود نيز قادرند به زندگي شادمانه تري روي آورند؟ پاسخ اين پرسش را از اميد، جوان سي ساله مبتلا به ايدز در تهران بشنويد:

«اين كه زماني كه ما مي آييم مي گوييم من كي مي خواهم بميرم و امروز مي ميرم يا يك سال ديگر مي ميرم، اين يعني من بيماري ام را نشناختم و دارم خودم را با دست خودم نابود مي كنم. ولي در صورتي كه اصلا اين طور نيست. اين يك بيماري است كه ويروس است و فقط خودمان هستيم كه مي توانيم به خودمان كمك كنيم. زماني كه يك فرد بپذيرد بيماري را. اول بشناسدش. بعد با آن مقابله كند، با آن جنگ كند. بعد قشنگ خودش بهداشت اش را رعايت كند، اگر اعتياد دارد موادش را ترك كند، سيگارش را ترك كند، اعتياد به الكل دارد، مصرف نكند، قرص نخورد، ورزش كند و خيلي شاد باشد، بگردد، برود در جمع دوستان و رفقايش. من بايد خودم را بپذيرم بعد بروم در جمع ديگران. وگرنه اين ترس باعث مي شود من استرسم بيشتر شود و رو به نابودي بروم. در دوران اچ آي وي ماندن حتي امكان دارد سي سال طول بكشد، اگر فرد بتواند به خودش برسد.»

موج سوم بيماري ايدز ايران را به شدت تهديد مي كند. تا حتي كه مرضيه وحيد دستجردي، وزير بهداشت از تبديل آن به آتش فشاني قريب الوقوع سخن مي گويد.

راهكار چيست؟ آيا همچنان بايد سياست سكوت و پنهانكاري را از ترس آنچه كه مسئولان در ايران به خطر افتادن اخلاق مي نامندش، ادامه داد يا حداكثر آن را به خفا راند و به سرنوشت كشورهاي آفريقا و آسياي ميانه مواجه شد، يا سرانجام ايران خواهد پذيرفت كه به توصيه كارشناسانش عمل كند و با جوانان به روشني سخن بگويد؟

برنامه اين هفته را با ياد دو پزشك زنداني ايراني كاميار علايي و آرش علايي كه اولين برنامه پيشگيري از اچ آي وي در ايران را با پايه گذاري كلينيك مثلثي و با همكاري دانشگاه كرمانشاه پياده سازي كردند، به پايان مي بريم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر