۱۳۹۱ بهمن ۱۱, چهارشنبه

ضرب و شتم برادر صبا آذرپيک و صحنه سازی برای متهم کردن خانواده

کلمه ـ مادر صبا آذرپيک خبرنگاری که به تازگی بازداشت شده است می گويد: ماموران وقتی برای بازداشت صبا به خانه ما آمدند، به صورت پسرم سيلی زدند و همزمان از او فيلمبرداری می کردند، سپس صبا را با خودشان بردند. می خواهم به مسولان بگويم، اين راه برخورد با جوان ها نيست، زندان راه حل نيست و نتيجه معکوس دارد.
چهارده تن از روزنامه نگاران روزنامه‌های اعتماد، بهار، شرق، آرمان، هفته نامه آسمان و خبرگزاری ايلنا در هفته جاری توسط نهادهای امنيتی دستگير شده اند.
صبا آذرپيک، ساسان آقايی، نسرين تخيری، پوريا عالمی، جواد دليری، اميلی امرايی، پژمان موسوی، مطهره شفيعی، سليمان محمدی، ميلاد فدايی، اکبر منتجبی،نرگس جودکی، کيوان مهرگان، حسين ياغچی….
متن کامل گفت و گوی مادر صبا آذرپيک با مسيح علی نژاد را با هم می خوانيم:
- می خواستم اگر مايل باشيد توضيحی بدهيد که نحوه بازداشت و دستگيری فرزند شما صبا آذرپيک چگونه بود.
اولا اينکه هيچ حکمی به ما نشان ندادند وقتی برای بازداشت وارد شدند. صبا برای يک برنامه خبری کاری اجتماعی مصاحبه داشت از منزل خارج شد، بعد از يک ربع يک تماس کوتاهی با من گرفت که يک کلمات کوتاهی داشت که من خيلی تعحب کردم ولی فکر کردم دخترم چون گرفتار خبر دستگيری ها بوده، احساس کرده که تحت تعقيب است، نگو که به محض خروج از خانه اينها صبا را گرفتند.
- آيا از منزل هم بازرسی به عمل آوردند؟
بعد از يک ربع بيست دقيقه که صبا از منزل خارج شده بود ديدم که در می زنند، وقتی گفتم، کيه، ديدم صبا پشت در است و می گويد مادر حکم ندارند در را باز نکن، حکم ورود به منزل را نداشتند. بعد از يک سری تنش هايی که ايجاد کردند صبا را بردند پايين توی ماشين. من فکر کردم کلا دخترم را بردند. پسرم بعد از مدتی آمد، يکی از مامورانی که پشت در ايستاده بود، به صورت پسرم چند بار سيلی می زند و وقتی پسرم می گويد که چرا می زنی مامور بر می گردد به پسرم می گويد؛ « چيه، داری جوسازی می کنی». مامور منتظر بود با سيلی ها و مشت هايی که به صورتم می زند، پسرم واکنش نشان دهد و او فيلمبرداری کند و ضبط کند. پسرم خيلی هوشيارانه برخورد می کند و می گويد چرا می زنی آقا….يعنی آنها به اين شکل وانمود می کردند که عملی انجام ندادند.
قبل از اينکه پسرم وارد خانه شود، خانه سکوت مطلق بود، ديدم همين ماموری که پشت در ايستاده بود سرش را از لای در آورده و به من می گويد؛ « خانم چرا فحش می دهی، فحش نده…». در حالی که خانه سکوت بود و من سردرگم بودم که چکار کنم و اصلا کلامی در خانه صحبت نمی شد که اين آقا چنين رفتاری می کرد. من به او گفتم داريد فيلم می گيريد و منتظر هستيد که من فحش دهم و تنشی ايجاد شود تا ضبط کنيد. مرحله اول که آمدند عصبانيت داشتم چون اصلا صبا کاری نکرده بود که بخواهند او را بگيرند و ببرند.
موقعی که داشتند صبا را می بردند من رفتم بغلش کردم، بوسش کردم و گفتم صبا جان محکم باش. رو به ماموران گفتم؛ اين دختر توی دامن من بزرگ شده و بدانيد هر چيزی که ياد گرفته من باعثش شدم و بدانيد اگر می خواهيد دخترم را زير سوال ببريد بايد بياييد سراغ استادش. او تنها مقصر نيست. اگر شما او را مقصر می دانيد، من باعثش هستم. به آنها گفتم افتخار می کنم دخترم را طوری بار آوردم که پا روی هيچ حقی نگذاشته، هر رفتاری کرده گيرنده حق بوده برای مظلوم.
- آيا وکيلی پيگير پرونده صبا شده است که بدانيم بازجويی ها کی شروع شده و الان اساسا کجا نگهداری می شود؟
هم صبا و هم من معتقدم که ايشان هيچ گناهی ندارد، و هيچ کار غير قانونی انجام نداده و نيازی به وکيل ندارد، صبا بدون هيچ سند و مدرکی بازداشت شده، درست است که با بی احترامی او را بردند اما بايد با احترام خودشان او را بر گردانند.
- حتما در جريان هستيد که شمار ديگری از خبرنگاران هم دستگير شدند خودتان فکر می کنيد که چقدر اين دستگيری ها به دعواهای سياسی انتخاباتی ربط دارد و اگر ممکن است در مورد گرايش فرزندتان خودتان توضيح دهيد؟
ديروز با يکی از نماينده ها صحبت کردم، حرفم را تصديق می کردند که صبا هيچ وقت شخص گرا نبود اصلا برای هيچ حزب و گروهی نبود، هر چيزی را که از بابت منطق و عقلی صحيح می ديد و آن را به نفع مردم مملکتش می ديد برايش تلاش می کرد. برای صبا مرزی وجود نداشت که فقط خط و مشی يک گروه را دنبال کند. بارها شده از گروهی که مثلا طرفداری می کرد اگر خطايی می ديد برخورد تندی می کرد. حق و حقيقت هر جا که باشد برايش ملاک بود.
- صبا در داخل ايران با کدام روزنامه ها کار می کرد؟
نه ماه است که او در تمام قسمت هايی که کار می کرد منع شده بود، نه اعتماد بود، نه شرق بود حتی در يک ارگان دولتی هم که مشغول کار بود هم عذرش را خواستند و فقط برای اينکه بيکار نبودن در مجله تجارت کار می کرد که فقط در حوزه اقتصادی بود و هيچ جنبه سياسی نداشت و من نمی دانم به چه دليلی ايشون را گرفتند.
- و سخنی اگر خطاب به مسولان نظام يا کسانی که صدای شما را می شنوند داريد بفرماييد.
به تمام مسولان می خواهم بگويم که اين راه و روش برخورد با جوانان نيست. اگر کسی می خواهد مسئله ای را به جوانان تلقين و يا به اجبار به آنها تحميل کند مطمئنا جواب معکوس خواهد گرفت، زندان راه حل نيست. اگر زندان تا به حال يک ترس بود برای بچه ها و اينها فکر می کردند با اين مسئله بيايند ايجاد ترس کنند، سخت در اشتباه هستند.
من به صبا افتخار می کنم، به کلمه صبا افتخار می کنم. چون دخترم هيچ وقت باعث خجالت من نشده، هر جا مظلومی بوده صبا هم بوده تا حق مظلومی را بگيرد. من بارها از صبا خواستم که خودش را برای ادامه تحصيل آماده کند که برود خارج ايران. باور کنيد من يک سال دو سال من روی مغز اين کار کردم که مثلا قبول کند که برای ادامه تحصيل برود خارج ايران. باور کنيد خدا شاهد است که يک بار نشد که يک روز بيشتر اين موافقتش طول بکشد، سر يک ماه بر می گشت می گفت من کجا بروم مادر، مملکت من اينجاست، زندگی من اينجاست. من وطنم رو دوست دارم، من بايد اينجا باشم….

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر