سفر رسمي روز يك روزه احمدينژاد به كابل و ديدار او با حامد كرزي رئيس جمهور افغانستان، تلاشي است براي عادي جلوه دادن مناسبات خارجي جمهوري اسلامي در آستانه اعمال تنبيهات تازه عليه ايران از سوي جامعه جهاني.
دولت دهم در يك تغيير روش محسوس نسبت به گذشته، سطح همكاريهاي خود را با جامعه جهاني در امور افغانستان طي هشت ماه كاهش داده و در عوض سعي در توسعه مناسبات مستقيم با دولت كابل و همچنين نزديكتر كردن ارتباط با عوامل صاحب نفوذ محلي بخصوص در مناطق مشترك و نا آرام كشورهمسايه داشته است.
ايران و افغانستان داراي ۷۵۰ كيلومتر مرز مشترك هستند. بخش بزرگي از خطوط مرزي ياد شده در اختيار قاچاقچيان مواد مخدر و شورشيان محلي از جمله عوامل طالبان و القاعده قرار دارد.
خطرهايي كه از درون افغانستان منافع و امنيت ملي ايران را مورد تهديد قرار ميدهند، تنها محدود به نفوذ عوامل مسلح و شورشي به درون خاك ايران نيست. زيانهاي ناشي از توسعه توليد و تجارت ترياك، بيش از هر كشور ديگري در جهان، و از راه افزايش محسوس تعداد جوانان معتاد به مواد مخدر، در ايران احساس ميشود.
از زمان سقوط دولت طالبان در كابل توسط نيروهاي آمريكايي در سال ۲۰۰۱ ميلادي، سهم ترياك توليدي افغانستان از توليد مجموع هروئين در جهان به شدت افزايش يافته و اينك به ۹۰ در صد رسيده است.
هروئين عمدهترين ماده مخدر مصرفي در ايران به شمار ميرود. با وجود آنكه آمار قابل اعتماد از تعداد معتادان به مواد مخدر در ايران در دست نيست، در عين حال برآوردهاي محتاطانه از وجود هفت تا ۱۲ ميليون مصرفكننده مواد مخدر در ايران حكايت دارند.
دولت جمهوري اسلامي ايران همواره با مسئله اعتياد برخورد پنهانكارانهاي داشته و از انتشار آمار واقعي در اين زمينه خودداري كرده است. بر اساس آمار منتشره دولتي تعداد معتادان ايران به مواد مخدر از دو ميليون فراتر نميروند.
طي سال گذشته ۲۵۰۰ تن مواد مخدر از مرزهاي افغانستان به ايران وارد شده كه دولت مدعي كشف ۹۰۰ تن از اين مواد و عبور ۱۱۰۰ تن ديگر از خاك ايران به خارج و مصرف تنها ۵۰۰ تن از آن در داخل كشور است.
آمار دولتي در سال گذشته حاكي از مصرف ۷۰۰ تن مواد مخدر افغاني در ايران بوده كه به حساب آمار تازه ميزان مصرف در سال جاري ۲۰۰ تن كاهش يافته است!
با توجه به نسبت مستقيم افزايش فقر و همچنين سرخوردگي سياسي جوانان و كاهش نشاط جامعه و افزايش اختناق با توسعه اعتياد به مواد مخدر، ميزان اعتياد در ايران طي يك سال گذشته بيترديد رو به افزايش بوده است و نه كاهش.
بيش از ۷۰ درصد از قريب به ۲۰۰ هزار زنداني غيرسياسي ايران به دلايل مرتبط با مواد مخدر در زندان به سر ميبرند. تعداد قابل ملاحظهاي از تصادفات وسايل نقليه عمومي و مرگ در جادههاي ايران ناشي از استعمال مواد مخدر توسط رانندگان است.
۶۰ در صد معتادان به مواد مخدر در ايران را جوانان زير ۳۰ سال تشكيل ميدهند و معدل سن اعتياد و آغاز مصرف مواد مخدر در ايران هر سال رو به كاهش است.
به زبان ديگر، هر سال تعداد بيشتري از جوانان ايران با گريز از بيكاري، اعمال محدوديتهاي سياسي و اجتماعي از سوي دولت، و رنج بردن از سرخوردگيهاي گسترده به مواد مخدر روي ميآورند.
با اين و جود، رئيس دولت ايران در آستانه ديدار خود از كشوري كه بزرگترين منبع تأمين مواد مخدر مصرفي در درون خاك او است، به جاي پرداختن به مهمترين عاملي كه تعادل اجتماعي و امنيت ملي ايران را از درون مورد تهديد قرار داده، و تأكيد بر ضرورت همكاري بيشتر براي يافتن راههاي كنترل اين خطر، تنها به طرح تكراري مسائل جنجالساز و خبرآفريني پرداخته كه در بهترين شرايط تنها ميتوانند تكرار نام او را در رسانههاي خارجي موجب بشوند.
رئيس دولت ايران چند روز پيش از انجام سفر به كابل بار ديگر مدعي شد كه واقعه ۱۱ سپتامبر و انفجار چهار هواپيماي ربوده شده توسط عوامل القاعده كه طي آن دو هزار و ۹۷۳ نفر در برجهاي دو قلوي مركز تجارت جهاني در نيويورك و همه سرنشينان هواپيماهاي ربوده شده به قتل رسيدند يك «دروغ بزرگ است»!
محمود احمدي نژاد بخش عمده از شهرت خود را در رسانههاي جهاني مديون انكار قتل و عام يهوديان به دست رژيم نازي (هولو كاست) است، و دروغ بزرگ خواندن ۱۱ سپتامبر نيز با هدفي در همين راستا صورت ميگيرد.
علاقه وافر ايشان به خبر ساز شدن در سطح جهان، معمولاً هدفهاي عادي ديدارهاي رسمي او را تحتالشعاع قرار ميدهند. سفر يك روزه او به افغانستان نيز از اين قاعده مستثني نمانده است.
ايران طي شش ماه گذشته از حضور فعال در كنفرانسهاي مربوط به افغانستان طفره رفته است. تازهترين فرصت از اين دست كنفرانس افغانستان در لندن بود كه ايران از شركت در آن خودداري ورزيد.
جمهوري اسلامي از سوي پارهاي منابع افغاني و همچنين كشورهاي غربي متهم به تشديد بمبگذاري و توسعه نا آراميها در افغانستان با هدف افزايش فشار عليه نيروهاي آمريكايي در آن كشور است.
اگرچه رژيم طالبان در گذشته عامل نا آراميهاي متعدد در مرزهاي ايران بودهاند و توسعه ارسال هروئين و ترياك به درون ايران نيز تا حدود زيادي عامل تأمين هزينههاي اقدامات نظامي آنها است، با اين وجود به نظر ميرسد، دولت ايران خطر حضور نيروهاي آمريكايي در افغانستان را فوريتر و جديتر از طالبان تلقي ميكند.
بنا بر بخشي از اين ملاحظات، تقويت طالبان ميتواند به تضعيف نيروهاي ناتو و تسريع در خروج آنها از افغانستان منجر شود. ايران به دفعات مخالفت خود را با ادامه حضور امريكا و نيروهاي ناتو در افغانستان اعلام داشته و خواستار خروج آنها از خاك افغانستان شده است.
نگراني عمده جمهوري اسلامي، قرار گرفتن در محاصره نيروهاي آمريكايي از شرق، غرب، شمال و آبهاي خليج فارس در جنوب و در نتيجه كاهش قابليتهاي دفاعي آن در صورت مورد حمله نظامي قرار گرفتن از بيرون مرزها است.
نگراني ديگر جمهوري اسلامي بكار گرفتن اين قابليتهاي در تدارك يك حمله نظامي خارجي است. با پيروي از سياستي مشابه، جمهوري اسلامي مكرر با حضور نيروهاي امريكايي در عراق و آبهاي خليج فارس نيز ابراز مخالفت نموده و خواستار خروج آنها از منطقه شده است.
در سفر يك روزه خود به افغانستان، رئيس دولت دهم، مانند ديگر سفرهاي رسمي به خارج، تعداد كثيري از وابستگان دولتي را همراه كرده و بر اين تعداد گروهي از صاحبان صنعت و تجارت را نيز افزوده است.
سفر محمود احمدينژاد به كابل در شرايطي انجام ميگيرد، كه مناطق جنوبي افغانستان شاهد تغييرات سياسي و نظامي عمدهاي است. پاكسازي عوامل افراطي طالبان از راه جنگ و همزمان، دعوت از عوامل معتدل طالبان به همكاري و مشاركت در دولت مركزي و دواير دولتي محلي از جمله اين تغييرات است.
حامد كرزي رئيس جمهور افغانستان كه با احمدينژاد براي اولين بار پس از تجديد انتخاب خود ديدار ميكند، پيش از ملاقات با رييس دولت ايران از مناطق جنوبي كشور خود ديدار به عمل آورد و در جهت پيشبرد هدفهاي كنفرانس لندن تلاشهايي را صورت داد.
موضوعهاي مورد علاقه احمدي براي گفتوگو با كرزي در كابل، با توجه به غيبت نمايندگان دولت او در كنفرانس لندن، نميتواند حول محور آشتي ملي در افغانستان و همكاري ايران با جامعه جهاني براي تحقق اين هدف قرار گيرد!
دولت دهم در يك تغيير روش محسوس نسبت به گذشته، سطح همكاريهاي خود را با جامعه جهاني در امور افغانستان طي هشت ماه كاهش داده و در عوض سعي در توسعه مناسبات مستقيم با دولت كابل و همچنين نزديكتر كردن ارتباط با عوامل صاحب نفوذ محلي بخصوص در مناطق مشترك و نا آرام كشورهمسايه داشته است.
ايران و افغانستان داراي ۷۵۰ كيلومتر مرز مشترك هستند. بخش بزرگي از خطوط مرزي ياد شده در اختيار قاچاقچيان مواد مخدر و شورشيان محلي از جمله عوامل طالبان و القاعده قرار دارد.
خطرهايي كه از درون افغانستان منافع و امنيت ملي ايران را مورد تهديد قرار ميدهند، تنها محدود به نفوذ عوامل مسلح و شورشي به درون خاك ايران نيست. زيانهاي ناشي از توسعه توليد و تجارت ترياك، بيش از هر كشور ديگري در جهان، و از راه افزايش محسوس تعداد جوانان معتاد به مواد مخدر، در ايران احساس ميشود.
از زمان سقوط دولت طالبان در كابل توسط نيروهاي آمريكايي در سال ۲۰۰۱ ميلادي، سهم ترياك توليدي افغانستان از توليد مجموع هروئين در جهان به شدت افزايش يافته و اينك به ۹۰ در صد رسيده است.
هروئين عمدهترين ماده مخدر مصرفي در ايران به شمار ميرود. با وجود آنكه آمار قابل اعتماد از تعداد معتادان به مواد مخدر در ايران در دست نيست، در عين حال برآوردهاي محتاطانه از وجود هفت تا ۱۲ ميليون مصرفكننده مواد مخدر در ايران حكايت دارند.
دولت جمهوري اسلامي ايران همواره با مسئله اعتياد برخورد پنهانكارانهاي داشته و از انتشار آمار واقعي در اين زمينه خودداري كرده است. بر اساس آمار منتشره دولتي تعداد معتادان ايران به مواد مخدر از دو ميليون فراتر نميروند.
طي سال گذشته ۲۵۰۰ تن مواد مخدر از مرزهاي افغانستان به ايران وارد شده كه دولت مدعي كشف ۹۰۰ تن از اين مواد و عبور ۱۱۰۰ تن ديگر از خاك ايران به خارج و مصرف تنها ۵۰۰ تن از آن در داخل كشور است.
آمار دولتي در سال گذشته حاكي از مصرف ۷۰۰ تن مواد مخدر افغاني در ايران بوده كه به حساب آمار تازه ميزان مصرف در سال جاري ۲۰۰ تن كاهش يافته است!
با توجه به نسبت مستقيم افزايش فقر و همچنين سرخوردگي سياسي جوانان و كاهش نشاط جامعه و افزايش اختناق با توسعه اعتياد به مواد مخدر، ميزان اعتياد در ايران طي يك سال گذشته بيترديد رو به افزايش بوده است و نه كاهش.
بيش از ۷۰ درصد از قريب به ۲۰۰ هزار زنداني غيرسياسي ايران به دلايل مرتبط با مواد مخدر در زندان به سر ميبرند. تعداد قابل ملاحظهاي از تصادفات وسايل نقليه عمومي و مرگ در جادههاي ايران ناشي از استعمال مواد مخدر توسط رانندگان است.
۶۰ در صد معتادان به مواد مخدر در ايران را جوانان زير ۳۰ سال تشكيل ميدهند و معدل سن اعتياد و آغاز مصرف مواد مخدر در ايران هر سال رو به كاهش است.
به زبان ديگر، هر سال تعداد بيشتري از جوانان ايران با گريز از بيكاري، اعمال محدوديتهاي سياسي و اجتماعي از سوي دولت، و رنج بردن از سرخوردگيهاي گسترده به مواد مخدر روي ميآورند.
با اين و جود، رئيس دولت ايران در آستانه ديدار خود از كشوري كه بزرگترين منبع تأمين مواد مخدر مصرفي در درون خاك او است، به جاي پرداختن به مهمترين عاملي كه تعادل اجتماعي و امنيت ملي ايران را از درون مورد تهديد قرار داده، و تأكيد بر ضرورت همكاري بيشتر براي يافتن راههاي كنترل اين خطر، تنها به طرح تكراري مسائل جنجالساز و خبرآفريني پرداخته كه در بهترين شرايط تنها ميتوانند تكرار نام او را در رسانههاي خارجي موجب بشوند.
رئيس دولت ايران چند روز پيش از انجام سفر به كابل بار ديگر مدعي شد كه واقعه ۱۱ سپتامبر و انفجار چهار هواپيماي ربوده شده توسط عوامل القاعده كه طي آن دو هزار و ۹۷۳ نفر در برجهاي دو قلوي مركز تجارت جهاني در نيويورك و همه سرنشينان هواپيماهاي ربوده شده به قتل رسيدند يك «دروغ بزرگ است»!
محمود احمدي نژاد بخش عمده از شهرت خود را در رسانههاي جهاني مديون انكار قتل و عام يهوديان به دست رژيم نازي (هولو كاست) است، و دروغ بزرگ خواندن ۱۱ سپتامبر نيز با هدفي در همين راستا صورت ميگيرد.
علاقه وافر ايشان به خبر ساز شدن در سطح جهان، معمولاً هدفهاي عادي ديدارهاي رسمي او را تحتالشعاع قرار ميدهند. سفر يك روزه او به افغانستان نيز از اين قاعده مستثني نمانده است.
ايران طي شش ماه گذشته از حضور فعال در كنفرانسهاي مربوط به افغانستان طفره رفته است. تازهترين فرصت از اين دست كنفرانس افغانستان در لندن بود كه ايران از شركت در آن خودداري ورزيد.
جمهوري اسلامي از سوي پارهاي منابع افغاني و همچنين كشورهاي غربي متهم به تشديد بمبگذاري و توسعه نا آراميها در افغانستان با هدف افزايش فشار عليه نيروهاي آمريكايي در آن كشور است.
اگرچه رژيم طالبان در گذشته عامل نا آراميهاي متعدد در مرزهاي ايران بودهاند و توسعه ارسال هروئين و ترياك به درون ايران نيز تا حدود زيادي عامل تأمين هزينههاي اقدامات نظامي آنها است، با اين وجود به نظر ميرسد، دولت ايران خطر حضور نيروهاي آمريكايي در افغانستان را فوريتر و جديتر از طالبان تلقي ميكند.
بنا بر بخشي از اين ملاحظات، تقويت طالبان ميتواند به تضعيف نيروهاي ناتو و تسريع در خروج آنها از افغانستان منجر شود. ايران به دفعات مخالفت خود را با ادامه حضور امريكا و نيروهاي ناتو در افغانستان اعلام داشته و خواستار خروج آنها از خاك افغانستان شده است.
نگراني عمده جمهوري اسلامي، قرار گرفتن در محاصره نيروهاي آمريكايي از شرق، غرب، شمال و آبهاي خليج فارس در جنوب و در نتيجه كاهش قابليتهاي دفاعي آن در صورت مورد حمله نظامي قرار گرفتن از بيرون مرزها است.
نگراني ديگر جمهوري اسلامي بكار گرفتن اين قابليتهاي در تدارك يك حمله نظامي خارجي است. با پيروي از سياستي مشابه، جمهوري اسلامي مكرر با حضور نيروهاي امريكايي در عراق و آبهاي خليج فارس نيز ابراز مخالفت نموده و خواستار خروج آنها از منطقه شده است.
در سفر يك روزه خود به افغانستان، رئيس دولت دهم، مانند ديگر سفرهاي رسمي به خارج، تعداد كثيري از وابستگان دولتي را همراه كرده و بر اين تعداد گروهي از صاحبان صنعت و تجارت را نيز افزوده است.
سفر محمود احمدينژاد به كابل در شرايطي انجام ميگيرد، كه مناطق جنوبي افغانستان شاهد تغييرات سياسي و نظامي عمدهاي است. پاكسازي عوامل افراطي طالبان از راه جنگ و همزمان، دعوت از عوامل معتدل طالبان به همكاري و مشاركت در دولت مركزي و دواير دولتي محلي از جمله اين تغييرات است.
حامد كرزي رئيس جمهور افغانستان كه با احمدينژاد براي اولين بار پس از تجديد انتخاب خود ديدار ميكند، پيش از ملاقات با رييس دولت ايران از مناطق جنوبي كشور خود ديدار به عمل آورد و در جهت پيشبرد هدفهاي كنفرانس لندن تلاشهايي را صورت داد.
موضوعهاي مورد علاقه احمدي براي گفتوگو با كرزي در كابل، با توجه به غيبت نمايندگان دولت او در كنفرانس لندن، نميتواند حول محور آشتي ملي در افغانستان و همكاري ايران با جامعه جهاني براي تحقق اين هدف قرار گيرد!
رضا تقي زاده - تحليلگر سياسي
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر