۱۳۹۱ دی ۱۱, دوشنبه

فرصت سوزى اقتصادی و فرصت سازان سیاسی!

این روزها همه، از مسئولان قضایى تا نمایندگان مجلس و مراجع و حتى وزیران (به قیمت برکنارى شان)، منتقد بحران سیاسى و اقتصادى کشور هستند و انگار اصلا معلوم نیست این وضعیت، حاصلِ چه سیاست هایى ست و یا این دولت، چگونه و با پشتیبانى و رضایت و سکوت چه کسانى سرِ کار آمده و کشور را به این نقطه رسانده؟
نزدیک شدن به پایان دولت محمود احمدی نژاد و بالاگرفتن انتقادات از وی و جریان حامی او، فشار مجلس و نمایندگان اصولگرای آن و همچنین خلاء همکاری میان قوا در مدیریت و کنترل اوضاع جارى کشور باعث شده تا گرانی وتورم در بازار، فشار بیش از پیش را بر شانه های مردم وارد کرده و سهم «مسئولیت» مسئولان، همین ایراد گرفتن از یکدیگر و انداختن توپ در میدان دیگری است، گویی این فشارها تا کنون نبوده و گرانی، یک شبه پدید آمده است.
خبرگزاری خانه ملت به تازگى از قول سید شریف حسینی، عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس نوشته: “روز اولی که هدفمندی یارانه ها انجام شد دوربین های صدا و سیما همراه با ناظران به مغازه ها رفته و قیمت ها را بررسی می کردند اما امروز با وجود این همه گران فروشی از دوربین ها و بازرس ها خبری نیست. اگر از این گران فروشی و تورم روانی در جامعه ممانعت به عمل نیاید، هر مبالغی که به صورت یارانه به مردم می دهیم سه برابر از جیب مردم بیرون می کشید. مردم تا جای مشخصی  تحمل گرانی را دارند و اگر هزینه های جاری زندگی از درآمدهای مردم بیش تر شود، مردم از معیشت خود کاهش می دهند و از ابتدایی ترین نیازهای روزانه از قبیل تفریحات و بعد ازآن از کیفیت خورد و خوراک .”
پیش از این، برخی مراجع تقلید هم با انتقاد از موج گرانی ها در کشور خواستار توجه دولت شده بودند؛ مثلا آیت الله مکارم شیرازی در این باره گفته بود: “مردم به ما نامه می‌نویسند ما انتظار از مراجع داریم که داد ما را به گوش مسئولان برسانند، دولتی‌ها آماری از تورم می‌دهند که ممکن است بر روی حساب‌های خودشان درست باشد اما چیزی که مردم با آن سرو کار دارند مواد غذایی است، پوشاک، مسکن، وسایل منزل و داروست که اگر روی این‌ها حساب کنیم قیمت برخی ۵۰ درصد و برخی ۱۰۰درصد و برخی بالای ۱۰۰درصد فرق کرده است. فردا انتظار داریم که مردم در انتخابات شرکت کنند که می‌کنند و ما باید مردم را راضی نگهداریم.”
این البته با درک احمد جنتی (دبیر شوراى نگهبان) متفاوت است که بدون بحث و فحص از علل اصلی گرانی، این موضوع را یک موضوع گذرا و مقطعی دانسته و از مردم خواسته که صرفه جویی کنند.
حالا این اظهار نظرهاى رسمى را کنار آمار پراکنده اى بگذاریم که این روزها منتشر شده و مى شود.منابع خبرى مى گویند ۴۴ درصد خانواده های ایرانی زیر خط فقر قرار دارند؛ گزارش هاى رسمى، نرخ خط فقر را یک میلیون و هشتصدهزار تومان اعلام کرده اند. اگر آن نگرانى هاى رسمى و این آمار موجود نشانه افزایش شدید تعداد افراد زیر خط فقر باشد و فساد، رشوه، فحشا، دزدی، غارت و نا امنی های اجتماعی هم از پیامدهاى طبیعى چنین آمارى باشد اگرچه از یک فرصت سوزى بزرگ اقتصادى براى حاکمیت و خبر مى دهد اما نشانه یک فرصت سیاسى براى کسانى است که در سلب مسئولیت قد مى کشند!
 شکاف عمیق سیاسی و شکل گیری بحران مدیریت در کشور که حاصل برخوردهای گسترده میان طیف های مدعی حکومت در داخل قدرت است هر قدر که توجه به مهار سونامى ضعف اقتصادی را به حاشیه برده اما این معضل، خود به ابزاری برای بهره برداری و فرصت سازی گروه ها در متهم کردن یکدیگر، سلب مسئولیت از خود و انکار نقشى شده که در رساندن کشور به وضع موجود داشته اند…  ستایش گران دولت با بصیرت، امروز منتقدان دوآتشه ى آن شده اند. 
برخى از آنها (از جمله نماینده ولى فقیه در سپاه) مى گویند «علم غیب نداشتیم». پاسخ این است که اگر آن روز علم غیب نداشتید امروز مسئولیت و وجدان که دارید! بپذیرید که نشنیدنِ هشدار آنان که امروز در حصر و حبس و تبعیدند و چنین روزهایى را پیش بینى مى کردند اشتباه بوده است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر