...امروز نهمدی ماه است. روزی که حاکمیت روز بصیرتاش می خواند و پیمان
مجدد با مقام عظمی ولایت. سهروز بعد از واقعهی ششمدیماه (عاشورای 88)به
بهانهی اهانت به عاشورا و ساحت امامحسین فرمان گردهمایی دیگری در
محکومیت فتنهگران و اهانتکنندگان به اسلام و انقلاب (که ما باشیم)
و...صادر شد. جمعیت به ظاهر کثیری از طرفداران انقلاب و ولایتمداران از
میدان امامحسین تا انقلاب راهپیمایی کرده و فریاد مرگ بر... و اعدام باید
گردد و..!.
حالا از آنروز تا بهامروز در این وقت از سال دستگاههای تبلیغاتی و تشکیلاتی حاکمیت در بوق و کرنا که این روز حماسهای بود و میبایست برای همیشه در یادها بماندو...
چند ماه قبلتر از نهمدی در بیستوپنجم خرداد مردم معترض به نتیجهی انتخابات نیز از میدان امامحسین تا میدان نداشتهی آزادی در سکوت راهپیمایی کرده اند و اینک این چند خط از طرف کسی است که در بیست و پنج خرداد در سکوت اعتراض کرد برای تو که در نهم دی هیاهو:
آن روز ما به خودآمدیم و خودخواسته قدم در راه حادثه گذاردیم.
تو به فرمان و فرموده آمدی.با بخشنامه و تطمیع و تهدید.
آن چه پیشروی ما منتظرمان بود گلوله و زندان مرگ
تو را به مهمانی خوانده بودند با هزار دوربین و شربت و ساندیس.
ما در سکوت رفتیم و همه آن شب به خانه بر نگشتیم.
تو با هیاهو رفتی فحاشی کردی و آرزوی مرگ برایما و با خیال خوش به خانه رسیدی.
ما به دورغ نه گفتیم به فریب نه گفتیم
تو به ریا و تزویر سلامکردی و در ستایش زر و زور لبخند زدی.
آری برادر؛ خواهر؛ هموطن...آنروز با آنکه می ترسیدیم ولی نیرویی برتر از ترس؛ مارا به خیابانها کشاند که عاشورایی ما بودیم تا مگر آن بالانشین فریاد سکوت ما را بشنود؛ شنید ولی با گلوله و با زندان و شکنجه پاسخ گفت. آن خوندل خورده، ما بودهایم نه شما که بر دل و جان پدران و مادران ما خون ریختید و آتش زدید.در عاشورا شما کشتید.شما ویرانکردید شما...این برادران و خواهران من بودند که برنگشتند شما برای حماسه ی خود حق ماموریت گرفتید و آنهایی که از ما برگشتند با زخم هایی بر تن و جان.
نهم دی حماسهی جهل و ریا بود. بیستوپنجم خـرداد حماسهی آگاهی.
به این سبب تو حماسه ات را با پول بیتالمال به ضرب رسانههای حکومتی به تلاش سازمانها و نهادهای غیرمردمی با ترفند و ...زنده میداری تا فراموش نشود که می شود.
و من حماسهام را در قلب خود و در خاطر کسانی که بیش از این بهیاد دارند،برای همیشه جاودان نگه می دارم که فراموش نمی شود.
حال؛تمام شهر را آذین ببند در چشم سـوار و پیاده میخ تظاهرات را فروکن که امروز نهمدیماست. روز حماسه. کاش مردمی که با پوزخند از کنار عکسهای دورغینات میگذشتند میدیدی. گرچه شرم نمی کنی اما شاید بیدار شوی....انشاالله!
پی نوشت:در اینکه بخش عمدهای از حاضرین در تظاهرات نهمدی به باور قلبی حضور پیدا کرده اند شکی نیست.مردمی که به واقع تصورشان این بود،به عاشورا اهانت شد و مردمی که هر چه از نظام میشنوند را باور دارند. این نوشته برای کسی است که هم فریب میدهد و هم تزویر و ریا میکند و هم اخلاق را به پای مصلحتی میرا قربانی.
حالا از آنروز تا بهامروز در این وقت از سال دستگاههای تبلیغاتی و تشکیلاتی حاکمیت در بوق و کرنا که این روز حماسهای بود و میبایست برای همیشه در یادها بماندو...
چند ماه قبلتر از نهمدی در بیستوپنجم خرداد مردم معترض به نتیجهی انتخابات نیز از میدان امامحسین تا میدان نداشتهی آزادی در سکوت راهپیمایی کرده اند و اینک این چند خط از طرف کسی است که در بیست و پنج خرداد در سکوت اعتراض کرد برای تو که در نهم دی هیاهو:
آن روز ما به خودآمدیم و خودخواسته قدم در راه حادثه گذاردیم.
تو به فرمان و فرموده آمدی.با بخشنامه و تطمیع و تهدید.
آن چه پیشروی ما منتظرمان بود گلوله و زندان مرگ
تو را به مهمانی خوانده بودند با هزار دوربین و شربت و ساندیس.
ما در سکوت رفتیم و همه آن شب به خانه بر نگشتیم.
تو با هیاهو رفتی فحاشی کردی و آرزوی مرگ برایما و با خیال خوش به خانه رسیدی.
ما به دورغ نه گفتیم به فریب نه گفتیم
تو به ریا و تزویر سلامکردی و در ستایش زر و زور لبخند زدی.
آری برادر؛ خواهر؛ هموطن...آنروز با آنکه می ترسیدیم ولی نیرویی برتر از ترس؛ مارا به خیابانها کشاند که عاشورایی ما بودیم تا مگر آن بالانشین فریاد سکوت ما را بشنود؛ شنید ولی با گلوله و با زندان و شکنجه پاسخ گفت. آن خوندل خورده، ما بودهایم نه شما که بر دل و جان پدران و مادران ما خون ریختید و آتش زدید.در عاشورا شما کشتید.شما ویرانکردید شما...این برادران و خواهران من بودند که برنگشتند شما برای حماسه ی خود حق ماموریت گرفتید و آنهایی که از ما برگشتند با زخم هایی بر تن و جان.
نهم دی حماسهی جهل و ریا بود. بیستوپنجم خـرداد حماسهی آگاهی.
به این سبب تو حماسه ات را با پول بیتالمال به ضرب رسانههای حکومتی به تلاش سازمانها و نهادهای غیرمردمی با ترفند و ...زنده میداری تا فراموش نشود که می شود.
و من حماسهام را در قلب خود و در خاطر کسانی که بیش از این بهیاد دارند،برای همیشه جاودان نگه می دارم که فراموش نمی شود.
حال؛تمام شهر را آذین ببند در چشم سـوار و پیاده میخ تظاهرات را فروکن که امروز نهمدیماست. روز حماسه. کاش مردمی که با پوزخند از کنار عکسهای دورغینات میگذشتند میدیدی. گرچه شرم نمی کنی اما شاید بیدار شوی....انشاالله!
پی نوشت:در اینکه بخش عمدهای از حاضرین در تظاهرات نهمدی به باور قلبی حضور پیدا کرده اند شکی نیست.مردمی که به واقع تصورشان این بود،به عاشورا اهانت شد و مردمی که هر چه از نظام میشنوند را باور دارند. این نوشته برای کسی است که هم فریب میدهد و هم تزویر و ریا میکند و هم اخلاق را به پای مصلحتی میرا قربانی.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر