۱۳۹۱ دی ۱۱, دوشنبه

۹ دی آغازِ پایان

جمهوری اسلامی از آغاز شکل‌گیری‌اش سلاحی در دست داشت که با بهره‌برداری از آن طی سال‌ها توانست مخالفان خود را سرکوب کند. این سلاح هر چند در کنار زندان و شکنجه و اعدام به کار گرفته می‌شد اما از آن موثرتر و قاطع‌تر بود. این سلاح بسیج میلیونی مردم علیه مخالفان است. تمام نظام‌های توتالیتر کم و بیش از این سلاح برای سرکوب مخالفان و حقانیت و مشروعیت به خود دادند بهره می‌برند و «جمهوری اسلامی» که با رنگی از تقدس مذهبی و شعارهای پوپولیستی توانسته بود هم‌واره در بزن‌گاه‌های مختلف تعداد زیادی از طبقات مختلف اجتماعی را به سود خود به خیابان‌هان بکشاند و سرپوشی بگذارد بر روی اتفاقات فجیعی که در زندان‌ها می‌افتد با همین بسیج مردمی توانست سال‌های شصت را تاب بیاورد و سرپوش بگذارد روی خاوران‌ها و اعدام‌های دسته‌جمعی. ماجرای قطع‌نامه و جام زهر و بعد فوت آیت‌الله خمینی هم با همین شیوه پشت سر گذاشته شد! اما جنبش سبز نقطه‌ی پایان این ماجرا بود. بعد از آن گرده‌همایی‌های میلیونی در خیابان‌های تهران هرگز حکومت نتوانست تظاهراتی سامان دهد که از چند ده هزار نفر که عمدتان مستقیما حقوق‌بگیران نظام بودند و از مردم عادی درآنان خبری نبود سامان دهد. وقایع عاشورای ۸۸ هشت و حضور صدها هزار نفر در خیابان‌های تهران که شعارهای سرنگون‌طلبانه می‌داند و نمادهای نظام را هر جا می‌دیدند به زیر می‌کشدند با شوی مسخره ۹ دی پوشاندنی نبود. در واقع ۹ دی تکرار مضحک و حقیرانه‌ی راهپیمایی‌های میلیونی ده شصت بود.
جمهوری اسلامی پس از جنبش سبز دیگر هرگز به نقطه‌ی قبل بازگرداندنی نیست و تلاش برای برگزاری انتخابات یا استفاده از خاتمی و حتا موسوی و کروبی یا هر شخص دیگری یا ایجاد ارتباط با آمریکا و نوشیدن جام زهر و صرف‌نظر از عنی‌سازی و بمب اتم و هیچ چیز دیگری نمی‌تواند وضعیت را به قبل از جنبش سبز باز گرداند. هر نیروی سیاسی هم که در راه تلاش کند تنها آبروی خود را می‌برد. بازگشتی در کار نیست به آینده نگاه کنید

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر