۱۳۹۰ بهمن ۱۱, سه‌شنبه

جنایت و جنگ – پنهان کردن فعالیت اتمی و تحریم – از جنگ دوریم یا به آن نزدیکیم؟: پرينت گرفتن

انقلاب اسلامی: جنگ با ایران و تحریم نفت و بانک مرکزی، از عناوین اول وسائل ارتباط جمعی و موضعگیریهای مقامات دولتهای غرب و روسیه و چین است: روسیه جنگ با ایران را فاجعه و تهدید مستقیم امنیت خود می خواند و وزیر دفاع اسرائیل می گوید از جنگ با ایران هنوز فاصله داریم و اوباما اسرائیل را از حمله به ایران برحذر می کند و افشاگریها در باره کمک تسلیحاتی اسرائیل به گروه جند الله و وجود اردوگاه تعلیماتی اسرائیل در کردستان عراق که در آن تروریستهائی را تربیت می کنند که دانشمندان اتمی ایران و دست اندرکاران تأسیسات اتمی ایران را می کشند و...
Niroogaahe bushehrپنجمین جنایت در ایران و حکومت اوباما در پی کاستن از تنش ها و در همان حال زیر فشار اسرائیل و محافظه کاران جدید؟:
مقاله را روبرت پاری در تاریخ ۱۲ ژانویه ۲۰۱۲ انتشار داده و واجد اطلاعات زیر است:
ترور پنجمین دانشمند ایرانی در خیابانهای تهران، مهر قتلهای را دارد که اسرائیل بانی و حامی آنها است. این جنایت در زمانی انجام می گیرد که کارزار تبلیغاتی در باره جنگ با ایران شدت گرفته است.
برای بسیاری از امریکائیان کارزار تبلیغاتی به جائی رسیده است که بازگشت به عقب ممتنع به نظر می رسد. پنداری بنا بر این است که این کارزار ادامه یابد تا زمانی گلوله ها رها شوند.
هر ابتکاری در باره از سرگیری گفتگوها با ایران، با تمسخر روبرو می شود. همه جا سخن از تحریمها و عملیات تحریک آمیز چون ترور اخیر در تهران است. و اینهمه برای اینست که امریکائیان به این نتیجه برسند که جنگ اجتناب ناپذیر است.
حتی نیویورک تایمز حالا می داند که اسرائیل با برخورداری حمایتی از امریکا، جنگ پوشیده با ایران را رهبری می کند. خرابکاری و ترور دو نمونه نمایان از این جنگ هستند. کارشناسان بر این باورند که این جنگ پوشیده بطور عمده توسط اسرائیل به راه انداخته شده و ادامه دارد. نیویورک تایمز نوشت جنایت قتل دانشمند ۳۲ ساله ایرانی کار اسرائیل بوده است.
مقامات امریکائی هرگونه شرکت در این قتل را انکار کردند. اما مقامات اسرائیل کوشش اندکی نیز در تکذیب شایعه ها مبنی بر این که ترورکار اسرائیل است، نکردند. برخی نیز تعمد داشتند بگویند کار اسرائیل بوده است. سرتیپ یا اوآو مردخای Yoav Mordechai گفت: او نمی داند این دانشمند را چه کسی کشته است اما من یک قطره اشک نیز حاضر نیستم بخاطر قتل او، بریزم.
پنجمین قربانی که نامش مصطفی احمدی روشن است، پنجمین دانشمند ایرانی است که ترور می شود و به قتل می رسد. هر ۵ نفر در تأسیسات اتمی ایران کار می کرده اند و در طول چهار سال گذشته، کشته شده اند. ششمی، به اسم فریدون عباسی، در سال ۲۰۱۰، از مرگ گریخت. او سرپرست انرژی اتمی ایران بود.
همانطور که انتظار می رفت، ایران قتلهای ناشی از ترور را افشا کرد. این قتلها همراه بود با حمله سایبری به تأسیسات اتمی ایران و انفجارها در پایگاه موشکی ایران در سال پیش (۲۰۱۱)که به قتل یک ژنرال و ۱۶ تن دیگر منجر شد.
گرچه این جنگ پنهان آهنگ اجرای برنامه اتمی ایران را کند کرده است اما از قرار عزم ایران را بر اجرای این برنامه، جزم تر کرده است. ایران می گوید برنامه اتمیش صلح آمیز است. و تهدید تحریم نفت و بانک مرکزی خود را، باتهدید به بستن تنگه هرمز، به قصد در تنگنا قرار دادن اقتصاد غرب، پاسخ می دهد.
هدف اصلی دیگر اسرائیل از جنگ پوشیده با ایران، گرم کردن بازار تبلیغات در باره جنگ، در امریکا است. تقویت محافظه کاران جدید در زمانی که اینان بسیج شده اند برای تدارک جنگ با ایران. سرمقاله نویس واشنگتن پست از لزوم اتخاذ سخت ترین مجازاتها بر ضد ایران می نویسد و کسانی را مسخره می کند که از لزوم کاهش تنشها سخن می گویند.
در باره تأسیسات اتمی فردو، نزدیک قم، که از دفاع مؤثر تری برخوردار است، سرمقاله نویس واشنگتن پست می نویسد: «تأسیسات اتمی فردو از لحاظ برخورداری ایران از قابلیت تولید بمب اتمی، اهمیت بسیار دارند. خط قرمز اسرائیل یا امریکا کدام است؟ برای حکومت اوباما خط قرمزی وجود ندارد. در برنامه تلویزیونی یک شنبه، لئون پانتا، وزیر دفاع گفت: «خط قرمز ما که ایران نباید از آن عبور کند، اینست که ایران بمب اتمی تولید نکند». او توضیح داد که فعلا˝ ایران بنا ندارد بمب اتمی تولید کند تنها می خواهد توانائی تولید آن را بدست بیاورد. سپاه پاسداران که اجرای برنامه اتمی ایران را تصدی می کند، این قول وزیر دفاع را چراغ سبز برای غنی سازی جدید اورانیوم تلقی می کند. »
در همان حال که واشنگتن پست پانتا را آلت فعل ایران می خواند، هر آنکس که از رویاروئی با ایران روی برمی تابد، آلت فعل ایران است. سرمقاله نویس ادامه می دهد: « تهدید های اخیر ایران سبب شده است که در واشنگتن عده ای خواستار خودداری امریکا و متفقانش از تشدید مجازاتهای ایران شوند و نوبتی دیگر، به گفتگو با ایران روی آورند. گزارش می شود که حکومت احمدی نژاد نیز پیشنهاد کرده است مذاکره شود. و ترکیه قدم پیش گذاشته است که میزبان دو طرف گفتگو کننده بگردد. اما وقتی ایران مایل نیست اجرای برنامه اتمی خود را متوقف کند و هیچ امتیاز معنی داری نیز نمی دهد، گفتگو چه حاصلی می تواند داشته باشد؟ تنها حاصلش اینست که روند تشدید مجازاتها (تحریم نفت و بانک مرکزی) توسط اروپا را متوقف می کند. و تأسیسات فردو بکار خود ادامه می دهند».
سرمقاله نویس توصیه می کند تشدید مجازاتها بر ضد ایران را.
آسیب پذیری اوباما: فشار روز افزون محافظه کاران جدید برای آنکه حکومت امریکا رفتار سخت تری در قبال ایران، در پیش گیرد – و جنگ پوشیده اسرائیل از راه کشتن دانشمندان و خرابکاری – زمانی همآهنگ شده اند که از قرار، پرزیدنت باراک اوباما و برخی از نزدیک ترین همکارانش، در پی کاستن از تنش ها هستند. اما سرمقاله واشنگتن پست – و تبلیغات مشابه محافظه کاران جدید – روشن کرده است که اوباما بابت هرگونه اقدام به آشتی، باید بهای بسیار سنگینی بپردازد.
تبلیغات نامزدهای حزب جمهوریخواه این طور وانمود می کنند که کوشش های اوباما برای گشودن باب گفتگو با ایران گویای سادگی او بمعنای پوزش طلبی امریکا بوده است. اوباما در حکومت خود نیز با مقاومت روبرو است. بخصوص از سوی هیلاری کلینتون. برای مثال، در بهار ۲۰۱۰، نخست وزیر ترکیه، رجب طیب اردوغان و رئیس جمهوری برزیل، لوئیز ایناچیو لولا دا سیلوا، به ایران رفتند و موافقت احمدی نژاد را برای انتقال نیمی از اورانیوم اندک غنی شده ایران را به خارج از این کشور بدست آوردند. قرار بود در ازای آن، اورانیوم ۲۰ درجه برای رآکتور اتمی تهران تحویل دهند. از این رآکتور در درمان استفاده می شود.
این دو را اوباما، در ۲۰۰۹، به این کار تشویق کرده بود. اما بعد از موافقت احمدی نژاد، کلینتون، وزیر خارجه، و دیگر سخت خطان، مانع از پذیرفتن توافق از سوی حکومت امریکا شدند و بر تشدید مجازاتها برضد ایران اصرار ورزیدند. در آن زمان، دو روزنامه واشنگتن پست و نیویورک تایمز از موضع خانم کلینتون حمایت کردند. روزنامه لولا و اردوغان را دست انداخت که در امور بین المللی تازه کار هستند. این دو روزنامه خواستار سخت ترین روش و تغییر رژیم ایران شدند. وقتی کلینتون به تصویب شورای امنیت رساندن مجازاتهای جدید را جانشین موافقت با پیشنهاد این مقام کرد، لولا، نامه اوباما به خود را انتشار داد.
در طول نزدیک به دو سال، مجازاتها نتوانستند مانع از ادامه غنی سازی اورانیوم از سوی ایران برای رآکتور طبی شوند. اسرائیل و محافظه کاران جدید، خواستار مجازاتهای بازهم سخت تری شدند. در همان حال تبلیغات ضد ایران را در امریکا شدت بخشیدند. کشتن دانشمندان ایران را نیز بر اقدامات خویش افزودند.
در این سال، که سال انتخابات ریاست جمهوری در امریکا است، اسرائیل و محافظه کاران جدید می دانند که تأثیر گذاریشان بر اوباما، در حد اکثر است. اگر او باردیگر در پی گشودن باب گفتگو با ایران است، باید انتظار آن را داشته باشد که چون پانتا، وزیر دفاع، مورد تحقیر واشنگتن پست قرار بگیرد.
سابقه کارتر – بگین: نتان یاهو، نخست وزیر اسرائیل و دیگر رهبران حزب لیکود از انتخاب شدن اوباما برای باردوم، می ترسند. زیرا هرگاه او بار انتخابات را زمین بگذارد و به ریاست جمهوری انتخاب بشود، دیگر ملاحظه ای از اسرائیل و شرکایش، یعنی محافظه کاران جدید و دیگر سخت خظان نخواهد داشت. مناخیم بگین، نخست وزیر اسرائیل در ۱۹۸۰، می ترسید هرگاه کارتر برای باردوم انتخاب شود، اسرائیل را ناگزیر کند سرزمین های اشغالی در جنگ ۱۹۶۷ را تخلیه کند و دولت فلسطینی را به رسمیت بشناسد. در حقیقت، او با انور سادات، رئیس جمهوری اسبق مصر، در این باره توافقی بعمل آورده بود.
این شد که بگین جانب ریگان را گرفت و با جمهوریخواهها در انجام معامله پنهانی با ایران، بر سر به تأخیر انداختن آزادی ۵۲ گروگان امریکا، تا بعد از انتخابات ریاست جمهوری امریکا در نوامبر ۱۹۸۰، همکار شد.
امروز، رابطه نتان یاهو با اوباما، به همان رابطه می ماند که بگین با کارتر، ۳۰ سال پیش از این داشت. محافظه کاران جدید بسود جمهوریخواهان، به خصوص میت رومی، وارد کارزار تبلیغاتی شده اند. آخر، برنامه سیاست خارجی او را محافظه کاران جدید، تهیه می کنند.
از این رو، پرسش روز اینست: آیا رئیس جمهوری امریکا سردمدار جنگ سازان می شود و جنگ دیگری، این بار با ایران را به راه می اندازد یا نه؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر