۱۳۹۰ بهمن ۱۱, سه‌شنبه

از پیاده روی سکوت تا خیزش مردمی

سر انجام قفل سکوت شورای هماهنگی راه سبز امید شکسته شد و این شورا در بیانیه ای از مردم برای حضور در خیابان ها دعوت نمود. در یادداشت های قبل به حساسیت ماه های پیش رو در آینده کشورمان سخن گفتیم و سعی کردیم نشان دهیم که عدم مداخله مردمی در فرآیندی که از چند ماه قبل با زمزمه جنگ و تصویب تحریم های سخت اقتصادی شروع گردید، می تواند به فاجعه ای ملی مبدل شود. فاجعه ای که تنها حضور دوباره مردم در خیابان و شکستن ماشین سرکوب دولت و سرنگونی اش می تواند از آن جلوگیری کند. از این رو دعوت شورای هماهنگی راه سبز امید به کنش خیابانی مردمی در 25 بهمن ماه گامی به پیش تلقی می شود. مشکل اما آنجایی پدیدار میشود که شورا بعد برداشتن چند گام به جلو به عقب برگشته و توپ را وارد دروازه خودی میکند! در بیانیه جدید می خوانیم:
“شورای هماهنگی راه سبز امید از تمامی همراهان و حامیان جنبش سبز دعوت میکند که از ساعت ۴ تا ۷ بعد از ظهر روز ۲۵ بهمن ماه در تهران در پیاده‌روهای خیابان‌های انقلاب و آزادی، حدفاصل میدان فردوسی و تقاطع نواب، و در شهرستان‌ها در خیابان اصلی هر شهر، بنابر تصمیم فعالان محلی، اقدام به پیاده‌روی سکوت کنند.
شورای هماهنگی راه سبز امید مردم را به کنش خیابانی و مواجهه با نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی فرا میخواند اما کنشی از جنس سکوت و پیاده روی! تاکتیکی که یکبار دیگر نیز از جانب شورا در 22 خرداد قبل توصیه شده و شکست اش جنبش را در انفعالی طولانی فرو برد، ظاهرا به استراتژی شورای راه سبز امید تبدیل شده است. باید از شورا پرسید که با چه تحلیلی از نتایج کنش ناموفق 22 خرداد بار دیگر تصمیم به آزمودن آزموده گرفته است؟ آیا شورا پیاده روی در سکوت زیر سایه باتوم پلیس را آن کنش موثری می پندارد که پیش از این فعالین جنبش را به همفکری در مورد آن دعوت کرده بود؟ در شرایطی که کشورمان در نتیجه ماجراجویی های اتمی جمهوری اسلامی در آستانه تحریم نفتی و خطر روز افزون جنگ قرار دارد، پیاده روی سکوت که “سکوت” آن تنها نشانه ای از ضعف و ترس است چه تغییری در روند وقایع خواهد داد؟ به راستی شورا و باقی گروه های همسوی آن چه هدف سیاسی ای را دنبال میکنند؟ شورای راه سبز امید در ادامه بیانیه سعی میکند با پیش کشیدن بحث کلیشه ای خشونت و مبارزه مسالمت آمیز توجیهی برای کنش پیشنهادی خود پیدا کند و پیشنهاد “پیاده روی سکوت” را به دلیل کاهش امکان خشونت حکومت به معترضان مشروع نشان دهد. اما اگر دقیق تر به این ژست شبه مسئولانه نگاه کنیم بی مسئولیتی و انفعال سیاسی مستتر در عنوان نخ نمای “عدم خشونت” را به خوبی خواهیم دید. شورا اگرچه از یکسو خود را متعهد به سلامتی مردم معترض در برابر خشونت پلیس نشان میدهد اما از سوی دیگر با اخته سازی کنش پیش رو از هم اکنون پشت مردم را در شرایط سختی که در آن گرفتار آمده اند خالی میکند. شورا با این کار فرصتی را که به واسطه انتخابات و اتفاقات بین المللی برای اثر گذاری سیاسی و مقاومت در برابر تحریم و جنگ فراهم آمده از توده ها دریغ میکند. در این میان گویی که تنها چیزی که برای شورا اهمیت ندارد اثرگذاری و مقاومت واقعی مردمی ست که موج تورم و لرزه های اقتصادی کمرشان را ذره ذره می شکند. شورا اگر چه همانند دایه مهربان تر از مادر با درخواست “سکوت” خود را نگران خشونت نشان میدهد اما با خلع سلاح کردن مردم از فریاد و قهر خود آنها در برابر خشونتی مهیب تر از باتوم پلیس که تحت نام تحریم اقتصادی و جنگ بر آنها اعمال میشود تنها میگذارد. شورا با کوبیدن بر طبل عدم خشونت و سکوت نه تنها از مردم قدرت قهر انقلابی آنان را می گیرد که حتی صدای آنان را نیز خفه میکند. باید از شورای هماهنگی راه سبز امید پرسید مردم بدون فریاد و مشت هایشان چه اسلحه دیگری در برابر ظالم دارند؟ فریادهایی که به حضور یکدیگر دلگرمشان کند و مشت هایی که اراده آنها را بر حاکمان دیکته نماید.
براستی نگرانی شورا و گروه های هوادارش از چیست؟ چرا برخلاف میرحسین موسوی، شجاعت اش و اعتمادش به قدرت مردم، شورا همانند ناظم های دبستانی به خود اجازه می دهد که نوع کنش خیابانی مردم را تعیین کرده و امکان هرگونه نوآوری در سازماندهی و تاکتیک مبارزه خیابانی را از آنها بگیرد؟ شورای سبز امید تا کی در ادامه استراتژی مصیب بار “آگاهی بخشی”، همچنان توهم های خود از “عدم خشونت” و “مبارزه مسالمت آمیز” را به عنوان “آگاهی” به مردم عرضه خواهد کرد در حالی که با بی تدبیری های خود فرصت های تاریخی برای کنش واقعی و اثر گذار را یکی پس از دیگری از آنان دریغ می نماید؟
شورای راه سبز امید می هراسد اما این هراس بیش از آنکه از باور نکردن قدرت مردم باشد از عدم اعتماد به خود و جایگاه سیاسی اش ناشی میشود. به شورای سبز امید باید یادآور شد که اگر در ادامه فرصت سوزی ها و اشتباه هایش بیش از پیش از مردم دورافتاده و آنها را در برابر ظالم تنها و بی صدا بگذارد با ظهور گروه های جدیدتر و هسته های مقاومت جز نامی شکست خورده از آن باقی نخواهد ماند.
بر خلاف تصور شورای راه سبز امید مردمی که در کوچه و خیابان ها جریان می یابند موجوداتی ترسو، افلیج، کر و لال نیستند. مردم همانند بدنی یکپارچه هستند که صدا دارد و  با آن خشم اش را بر سر ستمگر فریاد می کشد. مردم مشت هایی گره کرده دارد که با آنها از خود و فرزندانش در برابر ظالمان و تبه کاران بین المللی که چشم به سرزمین و روزی اش دوخته اند دفاع میکند. به سکوت خواندن مردم همدستی ناخواسته با ظالمی است که آنها را همیشه ساکت و مطیع میخواهد. ظالمی که از خشم های انباشته و مشت های گره کرده مردمی هراس دارد. مردم اینبار نه برای پیاده روی، پیک نیک و وزن کشی گروه های مخالف سیاسی برای فردای پس از جنگ که برای به دست گیری سرنوشت خود به خیابان ها می آیند. در این میان شورا هماهنگی سبز امید همانند میرحسین موسوی تنها می تواند نقش هماهنگ کننده را بازی کند و نه معلم کلاس. تکلیف مردم و ظالم در روز ها و ماه های پیش رو در خیابان ها و اینبار نه به سادگی و نجابت خیزش های سال های اخیر معلوم خواهد شد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر