۱۳۹۰ دی ۱۲, دوشنبه

خدایا تا به کی ساکت نشینم


خدایا تا به کی ساکت نشینم / من این ها جمله از چشم تو بینم
همه ذرّات عالم منترِ توست / تمامِ حقّه ها زیرِ سرِ توست
چرا پا توی کفش ما گذاری؟ / چرا دست از سرِ ما بر نداری؟
به دستِ توست وُسع و تنگ دستی / تو عزّت بخشی و ذلّت فرستی
تو این آخوند و ملاّ آفریدی / تو تویِ چرت ما مردم دویدی
نمی‌دانستی که ایران است اینجا/ حراج عقل و ایمان است اینجا
نمی‌دانستی که آخوند چه چیز است / زمانش گر رسد ملا چه هیز است
خداوندا مگر بی کار بودی / که خلق مارِ در بستان نمودی؟

چرا هر جا که دَأبی زشت دیدی/ برای ما مسلمانان گزیدی
میان مسیو و آقا چه فرقست / که او در ساحل این در دجله غرقست
به شرعِ احمدی پیرایه بس نیست؟ / زمانِ رفتن این خار و خس نیست؟!
در ایران تا بود ملا و مفتی/به روز بدتر از اینهم بیفتی
بیا از گردنِ ما زنگ وا کن / ز زیرِ بارِ خر ملّا رها کن

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر