۱۳۹۲ فروردین ۱۲, دوشنبه

بعد از دیدن فیلم معصومه ابتکار: خدا پدر آرگو را بیامرزد

"به خدا شرمنده ام. به خدا گردن شکسته ام. به خدا هیجانات انقلاب فقط چند ماهی بر من اثر گذاشت و بلافاصله به غلط کردن افتادم. به خدا به خط راست آمدم...". این ها جملاتی ست که آدم انتظار دارد وقتی خودش یا دیگری غلطی در دوران جوانی مرتکب شد در سنین پیری به زبان آورد و عذر تقصیر بخواهد. ولی وقتی پیر شدی٬ نه تنها اظهار پشیمانی از کار غلطی که کرده ای نکنی بل که دو قورت و نیم ات هم باقی باشد آن وقت به چنین آدمی باید گفت آدم تبه کار! اگر جنایت کرده باشد باید به او گفت جنایت کار! اگر باعث مرگ عده ی زیادی آدم بی گناه شده باشد باید به او گفت دشمن انسان! 
خب شما حالا تصور کنید من نوعی در دوران جوانی یک غلطی کرده ام که شرق و غرب و شمال و جنوب عالم به جان کشورم افتاده اند. صدام حسین آدم کش به کشورم حمله کرده است و مطابق آمار رسمی نزدیک به پانصد هزار ایرانی را کشته است. چند صد هزار انسان را مجروح و معلول کرده است. به قول رفسنجانی نزدیک به هزار میلیارد دلار به کشور من خسارت وارد کرده است. کاری کرده ام که عوارض اش تا به همین امروز ادامه داشته و اسم و شخصیت ایران و ایرانی را به لجن کشیده است. مثلا یکی بعد سی سال٬ فیلمی درست کرده است از کاری که من کرده ام و آبرو و حیثیت کشورم را در سطح جهان برده است...
لابد می فرمایید تو کارت از توبه گذشته و باید بروی خودت را از بالای برج میلاد بیندازی پایین. جنازه ات را هم باید توی رآکتور هسته ای بیندازیم طوری که کوچک ترین اتم و مولکول از تو باقی نماند٬ تا خدای نکرده توی جسم و جان کسی برود و او را آلوده کند. من هم باید با سر خمیده و گردن کج بگویم دقیقا همین طور است که شما می فرمایید و با خجالت بروم بوشهر بلکه مرا داوطلبانه بیندازند توی دیگ اتمی.
ولی اگر شما نجیب باشید و چشم بر گندی که من به ایران زده ام ببندید و چیزی نگویید و حتی رئیس مرا به عنوان رئیس جمهور خودتان انتخاب کنید و مرا هم به خاطر ظاهر مقبولی که پیدا کرده ام در کنار رئیسم تحمل کنید و وقتی هم دست به دزدی علمی و انتحال زدم یک جوری بیخ گوشی رد کنید و کثافتی را که به سر مرحوم کردان مالیدید بر سر من نمالید٬ آن وقت من در مقابل این لطف و انسانیت شما بیایم با وقاحت بگویم نه تنها کار بدی نکرده ام بل که خیلی هم خوب کرده ام و چشم شما هم کور و دندتان هم نرم همین است که هست و حالا بیایید دوباره به رئیس من رای بدهید که بشود رئیس جمهور٬ حقا که باید لقب وقیح به من داد.
حالا حکایت معصومه ابتکار است. همان میس مری مشهور. فیلم زمان گروگان گیری او را که دیدم جدا حال ام خراب شد. آن قیافه ی پر از عقده و کینه؛ آن خنده ی کریه پر از نفرت؛ آن بی رحمی و شقاوتی که در چهره ی این آدم موج می زند... بله. ایشان دیستروید می فرمایند. ایشان می زنند تو دهن امپریالیسم. و این دیستروید فرمودن ایشان و تو دهن زدن شان باعث می شود آقای امپریالیسم بلایی بر سر ما و کشورمان بیاورد که همه به غلط کردن بیفتیم و بگوییم صد رحمت به حکومت قاجار! آخرش هم بشویم جیره خور چین و روسیه و پاچه خار چاوز و کیم جونگ اون. واقعا بعد از دیدن فیلم این خانم غیر محترم به بن افلک گفتم خدا پدر خودت و فیلم ات را بیامرزد! خیلی مراعات حال ما ایرانیان را کردی. اگر واقعیت را عینا می گفتی هزار برابر آبروی مان از این که هست بیشتر می رفت. افلک جان! دست ات درد نکند!
 http://www.youtube.com/watch?v=wB3HjAysN7Y&feature=player_embedded

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر