۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۰, یکشنبه

رهروان مهر و کین 15 : روابط تهران- واشینگتن؛ نخستین سفر شاه ایران به آمریکا در نوامبر سال ۱۹۴۹

بازگردیم به پاییز ۱۳۲۸ و زمانی که عبدالحسین هژیر، وزیر مقتدر و با نفوذ دربار پهلوی به ضرب گلوله حسین امامی، یکی از اعضای گروه تندرو «فداییان اسلام» در مجلس روضه خوانی دربار به مناسبت عاشورای حسینی، در مسجد سپهسالار تهران کشته می شود. ایران در تب تند انتخابات برای شانزدهمین دوره مجلس شورای ملی می سوزد.
سپهبد حاجی علی رزم آرا، رییس ستاد ارتش ایران در عرصه سیاست فعال شده است. دکتر محمد مصدق از انزوای بازنشستگی سیاسی به زیر پرتو نورافکن سیاست بازگشته و رهبری گروهی ازچهره های نامتجانس و ناهمخوان را در اتحادی شکننده، زیر نام «جبهه ملی» بر دوش گرفته است.
دولت های زودگذر و با عمرهای کوتاه، پرونده نفت را که مانند تیزاب می سوزاند و نابود می کند، دست به دست می دهند.
ایرانیان بیدار و آگاه دریافته اند که شرکت نفت ایران و انگلیس، ذخایر نفتی آن ها را به تاراج می برده است، و همچنان می برد. آن ها خواهان سود بیشتر هستند.
آمریکایی ها با اشاره به قراردادهای نفتی با ونزوئلا و مکزیک، که بر پایه آن ها، سود میان دو طرف پنجاه- پنجاه قسمت می شود، به یاد ایرانیان می آورند که چنین قراردادی حداقل حقی است که از ذخایر نفتی جنوب کشورشان باید ببرند.
پاییز ۱۳۲۸، محمدرضاشاه پهلوی سیزده روز پس از سوء قصد مرگبار «فداییان اسلام» به جان وزیر دربارش، رهسپار آمریکا می شود.
آغاز جنگ سرد، میان جهان معروف به شرق؛ جهان کمونیست به رهبری روسیه،(اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی) با جهان غرب، به رهبری آمریکا، زمینه را برای پذیرایی گرم از محمدرضاشاه جوان در ینگه دنیا فراهم آورده است.
پاییز ۱۳۲۸ است. محمدرضاشاه پهلوی در تب تبدیل شدن به چهره ای فعال در عرصه سیاست، نه تنها سیاست داخلی که سیاست جهانی می سوزد. اما هنوز اندک هستند کسانی که او را جدی بگیرند. بیشتر روزنامه های آمریکایی، «ترقی خواهی» او را می ستایند. اما روزنامه های معروف به «زرد»، «تبلوید» یا «آبگوشتی»،‌ خواب شاه برای شاخص شدن در جهان سیاست را آشفته می کنند.
از دیدگاه این روزنامه ها، محمدرضاشاه پهلوی جوانی است سبکسر و خوشگذران. پادشاه جوان، همانند اکثریت قریب به اتفاق شرقی ها،‌ نوشته این روزنامه ها را فرموده دولت آمریکا می داند.
بر پایه گزارش همین روزنامه ها، و پچ پچ در راهروهای وزرات خارجه آمریکا،‌ تصویر کردن محمدرضاشاه به عنوان جوانی بوالهوس در ینگه دنیا،‌ با انتشار کتاب جنجالی «محرمانه!واشینگتن» دو سال پس از نخستین سفر پادشاه ایران به آمریکا، به اوج می رسد.
محمود طلوعی، نویسنده کتاب «پدر و پسر» به نقل از همین کتاب «محرمانه!‌واشینگتن» می نویسد:
«دو سال قبل، وقتی شاه ایران به آمریکا آمد، وزارت خارجه برای یافتن دختران مورد پسند اعلیحضرت در هالیوود و شیکاگو مشکلی نداشت. ولی در نیویورک، وقتی که شاه از مهماندار خود خواست یک دختر بلوند برای او پیدا کند، مامور وزارت خارجه مجبور شد دختری از مدل های موسسه «پاورز» را برای گذارنیدن یک شب با اعلیحضرت در نظر بگیرد.»
«شاه به قدری از این دختر خوشش آمده بود که صبح روز بعد یک انگشتر زمرد سبز به ارزش بیست هزار دلار به او هدیه داد.»
مامور وزارت خارجه که این داستان را برای ما نویسندگان کتاب «محرمانه! واشینگتن» تعریف می کرد، در حالی که آه می کشید گفت: «دختره با وجود گرفتن چنین هدیه گرانبهایی، از دویست دلاری که برای آن شب با او طی کرده بودیم، نگذشت!»
دریافتن بی پایه بودن چنین روایتی، تیز بینی ویژه ای نمی خواست، اما محمدرضاشاه جوان انتشار چنین نوشته هایی را، توطئه ای برای سیاه نمایی خود می دانست.
روزنامه با نفوذ نیویورک تایمز دولت آمریکا را تشویق کرد که به یاری مالی ایران بشتابد
بری روبین- نویسنده و تحلیلگر آمریکایی- در کتاب پرفروشش«مفروش با حسن نیت» نخستین دیدار محمدرضاشاه پهلوی از آمریکا را برای این پادشاه جوان ایران، انباشته با کامیابی ها می داند:
«نخستین سفر شاه ایران به آمریکا در نوامبر سال ۱۹۴۹ با کامیابی تبلیغاتی عظیمی همراه بود. شاه در سازمان ملل متحد سخنرانی کرد. مرکز تحقیقات ایرانی دانشگاه کلمبیا را افتتاح کرد. و از «وست پوینت»، دانشکده معروف نظامی آمریکا دیدن کرد. اما رسانه های گروهی آمریکا بیش از همه از او استقبال کردند و درباره سفر این پادشاه شرقی به آمریکا گزارش های فراوان و پرآب و تابی نوشتند.»


سرلشکر زاهدی به دکتر مصدق و یارانش قول داد که از تقلب در انتخابات تهران جلوگیری کند
«روزنامه با نفوذ و بلند آوازه نیویورک تایمز، در بزرگداشت و ستایش او، بیش از همه داد سخن داد. و در سرمقاله ای در شماره هفدهم نوامبر ۱۹۴۹، در کنار تشریح موقع و موضع حساس ژئوپولتیک یا سوق الجیشی ایران، به ستایش از شاه ایران برخاست و از دولت آمریکا خواست که به ایران یاری دهد و با آن همکاری های موثری داشته باشد.»
«نیویورک تایمز درپی بازگشت شاه به میهنش نیز به پشتیبانی از او ادامه داد، درست همزمان با افتتاح شانزدهمین دوره مجلس شورای ملی ایران، در شماره یازده فوریه ۱۹۵۰، در تحلیلی نوشت: شاه با افکار پیشرفته و ترقی خواهانه اش، خواهان اصلاحات بنیادی در ایران است. اما یک گروه محافظه کار و ارتجاعی که به هزار فامیل معروف شده است و زمام مجلس و دستگاه حاکم بر ایران را در دست گرفته، راه پیشرفت و شکوفایی این کشور را سد کرده است.»

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر