۱۳۹۱ شهریور ۱۰, جمعه

نامه ۱۲ زندانی بند ۳۵۰ اوين: دولت فريبکارانه فقر را پنهان می‌کند

کلمه ـ ۱۲ زندانی بند ۳۵۰ زندان اوين در نامه ای نوشته اند: آسيب اجتماعی ملی ما چيزی نيستند جز تبلور ساختار اجتماعی و اقتصادی ناعادلانه، سوء سياست های دولتی، هدر رفتن تاسف بار منابع و بی اعتنايی به جان و حيثت و سلامت انسان ها.
به گزارش کلمه در بخشی ديگر از اين نامه با تاکيد بر اينکه ما از نکبت و فقر و محروميت سخن می گوييم، آمده است: مسئولانی که به وظايف خود عمل نکرده اند پا به پای ستمگران و متجاوزان و بهره کشان عامل حذف اصلی ترين موهبت های بشری يعنی آزادی و کرامت انسانی بوده اند افزايش شمار متکديان، کودکان خيابانی، معتادان و تن فروشان تيرهای تازه ای به قلب ما که در سينه در آرزوی بهروزی همگانی می طپد خنجر می زند. ما زندانيان سياسی آماده ايم از همين جا تشکلی گسترده و مردم پايه را با حضور فعال و نافذ آسيب ديدگان و آسيب پذيران اجتماعی در چارچوب ضوابط پذيرفته شده برای ياری های انسانی و ريشه ای بنا کنيم.
عبدالفتاح سلطانی، فريبرز ريس دانا، سيامک قادری، محمد داوری، محمد سيف زاده، رضا شهابی، رضا انصاری راد، فريدون صيدی راد، سعيد متين پور، مصطف نيلی، مهدی خدايی، سعيد جلالی فر اين نامه را امضا کرده اند.
متن کامل اين نامه به گزارش کلمه به شرح زير است:
محروميت ها، مسائل و آسيب های اجتماعی، گرچه در همه جوامع امروز بشری وجود دارد و از مرزهای رنج و حقارت و خشونت فراتر هم رفته است و گرچه اين بيماری های اجتماعی عليه حيثيت بشری روز به روز افزايش می يابند اما گستردگی و عمق فاجعه آفرينی آن در جوامع مختلف متفاوت است.
هرچه لجام گسيختگی قدرت اقتصادی به زيان بهزيستی همگانی، بيشتر و همراه با آن هر چه فقر و عقب ماندگی احتماعی فزونتر می شود، در پی آن ها آلام اجتماعی هم زيادتر می شوند. به هر حال تجربه ساليان دراز بشری و آزمون اجتماعی ما در کشورمان، ايران، به ما آموخته است که حاصل جمع کارکرد و ساختار دولت ها و نظام اجتماعی- اقتصادی می توانند مصيبت آسيب های اجتماعی را به آن سوی آستانه ای که حيات و امنيت اجتماعی را به طور جدی تهديد می کنند برسانند. دولت های عصر ما بی ترديد بايد در برابر مردم و نيازهای بشری ايشان پاسخگو باشد. ممکن است ميزان عملی پاسخگويی بستگی به توان واقعی مالی و فرهنگی و مديريتی جامعه داشته باشد و توقع از دولت ها را محدود کند، اما هرگز اين خواست انسانی را که دولت ها بايد پاسخگو باشند را نقض نمی کند.
ضرورت پاسخگويی دولت ها به نيازهای ايمنی و رفاه و سلامت اجتماعی آنگاه بسيار جدی تر می شود که دريابيم سياست ها و سمت گيری های دولت، خودشان پديد آورنده مسائل، محروميت ها و آسيب های اجتماعی بوده اند. دولت هايی که منابع مالی کافی، نيروی نظامی و انتظامی بسيار قوی دارند و ادعای ثبات و قدرت می کنند در سايه نظارت و تسلط آن ها بخش کوچکی از جامعه شامل قدرت مداران اقتصادی و وابستگان حکومت، به ثروت های باد آورده دست يافته اند و مدام ثروت های مردمی و ملی را تصاحب و به خارج روانه می کنند، به هيچ عنوان نمی توانند در مقابل فقر و فساد و له شدگی انسان های محروم دست خود را بشويند. آن ها نه تنها مسئول بلکه عامل پيدايی بدبختی ها و حرمان های اجتماعی اند. ابتدايی ترين حق، و حتی تکليف مردم، اعتراض نسبت به اين نابسامانی ها و سياست های پديد آورنده آن است.
تکدی گری، کودکان خيابانی و زنان تن فروش، که معمولا آميزه های دهشتناک از بزهکاری و اعتياد به مواد مخدر را نيز در خود جمع می آورند، از اصلی ترين عارضه های بيماری اجتماعی اند. در ميهن ما، شوربختانه، اين عارضه های شايع و خطر آفرين به تهديد جدی سلامت و ايمنی فردی و اجتماعی تبديل شده اند. اين ها به اضافه مصرف و تجارت مواد مخدر ميليون ها نفر را به کام مرگ و فرومايگی کشانده اند.
اين ها جنبه هايی از آسيب اجتماعی ملی ما هستند که خود چيزی نيستند جز تبلور ساختار اجتماعی و اقتصادی ناعادلانه، سوء سياست های دولتی، هدر رفتن تاسف بار منابع و بی اعتنايی به جان و حيثت و سلامت انسان ها. ما از نکبت و فقر و محروميت سخن می گوييم، اما برای آن که واقعيت ناديده گرفته شدن حيات انسان را دريابيم فقط کافی است توجه کنيم که وقوع زلزله بر بنياد فقر و ناامنی خانه های مردم در آذربايجان جان صدها و سلامت هزاران و خانه و کاشانه ده ها هزاری را گرفت. در تعطيلات سه روزه اخير، بنا به آمارهای رسمی، فقط ۱۳۰ نفر در جاده ها جان باخته اند و اين به جز زخمی و معلول شدگان چندهزار نفری و خسارت های مالی و فشار بر بنيه ی خانوارهای با توان است.
ما از نکبت و فقر و محروميت می گوييم پس بگذاريد ياد آورر شويم که برآوردها در مورد شمار معتادان کشور از ۲ ميليون تا ۵ ميليون نفر حکايت دارند.اين ها جوان ها و اميدهای آينده ما هستند که خاکستر می شوند و برباد می روند.
نتايج بررسی های کارشناسان و پژوهشگران می گويد بين ۵۰۰ تا ۸۰۰ هزار کودک کار و خيابان در ايران با مشقت و ناکامی و فقر زندگی می کنند. اين گل های معصوم در سرزمينی که سالانه تا ۱۰۰ ميليارد دلار درآمد نفتی داشته است و در همانجا که فرزندان اقليتی محدود و مرفه در ناز و نعمت به سر می برند و از گل نازک تر به پايشان نمی رود ، پای برهنه در داغی تابستان و يخبندان زمستان و با انواع وسائل عادی و يا غير عادی و گاه بی شرمانه، برای امرار معاش در خيابان ها ويلانند.
بررسی ها از حضور ده ها هزاری و حتی چند صد هزاری از زنان خيابانی و زنانی تلفنی و ساکن در خانه های خاص حکاست دارد که عمدتا از شدت فقر و محروميت حاد به اين حرفه ضد اجتماعی و ضد حيثت انسانی پناه می برند. آن ها چند سالی پس از آغاز کار حرفه ای در منجلاب فقر و اعتياد و ناامنی و خشونت های بدنی و رفتاری وحشيانه گرفتار می آيند.
متکديان بی ترديد زاده فقر و بيکاری در جامعه ای هستند که می تواند به ثروت اندوزی کلان و هزينه های نا لازم دولتی فرصت بدهد اما نمی خواهد از طريق دولت خدمات حمايتی و رفاهی و تامين شغل برای همگان را که دستور موکد قانون اساسی است، ارائه کند. در برنامه های رسانه ها به عوض پرداختن به ريشه های اين درد و درمان جويی و جمع آوری نظرهای مستقل و آزاد کارشناسان و فعالان اجتماعی خبره و بی طرف مدام تبليغ می کنند که متکديان همه اشان فريبکارند و هر کدامشان را از اعضای باندهای منحرفی می دانند که از بيخ و بن برای خجالت زده کردن جامعه و بردن آبروی نظام به ميدان ها فرستاده شده اند.
هما اين کارها و ظاهر سازی ها فقط برای آن نيست که دولت از مسئوليت خود و بی کفايتی در تامين سلامت امنيت اجتماعی بگريزد، اين کارها همچنين برای آن است که فرصت فراهم آيد تا ثروت اندوزان در زير سايه وجدان به خواب فرو برده شده جامعه به کار خود در خارج کردن ارزش های آفريده شده مردم، به ويژه کارگران و خرده پاها و کم بضاعت ها، از دستشان ادامه دهند و حاصل را به خارج بفرستند و از نظرها پنهان بمانند. دستگيری گاه به گاه و عمليات نمايشی در مورد چند تنی از مفسدان که بايد قربانی شوند تا اعتراض ها مفری نيابد، چيزی از واقعيت بی عدالتی و فساد که زاينده فقر و تن فروشی و اعتياد است نمی کاهد. راستی چه کسانی رياکارند؟ متکديان و تن فروشان و قربانيان مواد مخدر و يا مسئولان اين مصائب اجتماعی که برای پوشاندن اثر کار خود به جهل نوين دامن می زنند؟ چه کسانی رياکارند، له شدگان و نفرين شدگان و داغ نکبت خوردگان يا صاحبان نيرنگ باز زر و زور و تزوير که با بخشی از منابع در اختيار آنها و با تغيير در ساخت قدرت آن ها می توان مبارزه واقعی و ريشه ای و ثمربخش را به انجام رسانيد؟
بدترين و وهن آورترين اقدام و تصميم سياسی دولت در مقابل مصائبی که بايد پاسخگوی آن باشد، کار اخير آن در پاکسازی خيابان ها به هنگام حضور روسا و نمايندگان در اجلاس غير متعهد هاست. دولت تصميم گرفته است کودکان خيابانی، زنان تن فروش، متکديان و معتادان قابل تشخيص و خلاصه خيابان نشين ها را جمع آوری کند. اين کار اگر برای بيمه کردن چهره ميهمانان دربرابر تکدر ناشی از مشاهده اين آسيب هاست هم بی ثمر است هم رياکارانه زيرا شمار زيادی از آن ها در سرزمين خود با اين مصيبت ها روبه رويند و تقريبا همه هم می دانند واقعيت در جامعه ميزبان چيست. اين کار اگر برای نشان دادن چهره ای خوش از جامعه ايرانی است، بی ثمر است و نيرنگ بازانه زيرا خبر اين اقدام پيشاپيش در همه جا طنين انداخته است. اين کار اگر برای حفظ امنيت خانم ها و آقايان ميهمان است، کاری بيهوده است و ظاهر سازانه زيرا قربانيان فقر و نکبت هرگز در ميان تروريست ها و برهم زنندگان نظم جای نداشته اند، برعکس اين عاملان بدبختی آنانند که مدام به سرکوب ديگران و وحشت آفرينی مشغولند.
ما روزنامه نگاران، فعالان حقوق بشر و فعالان اجتماعی و کارگری که هر يک به دليل احساس مسئوليت و اقدام مشروع و قانونی و به حق در برابر ستم ها و محروميت هايی که حيات اجتماعی ما را تهديد می کند به بند ۳۵۰ سياسی زندان اوين آورده شده ايم، ما که خود را بيش از هر چيز آزاديخواه می دانيم و به حضور و رشد آسيب ديدگان اجتماعی در جامعه خود اعتراض داريم. فقر و محروميت، دشمن آزادی فردی و اجتماعی بوده است. مسئولانی که به وظايف خود عمل نکرده اند پا به پای ستمگران و متجاوزان و بهره کشان عامل حذف اصلی ترين موهبت های بشری يعنی آزادی و کرامت انسانی بوده اند افزايش شمار متکديان، کودکان خيابانی، معتادان و تن فروشان تيرهای تازه ای به قلب ما که در سينه در آرزوی بهروزی همگانی می طپد خنجر می زند. ما زندانيان سياسی آماده ايم از همين جا تشکلی گسترده و مردم پايه را با حضور فعال و نافذ آسيب ديدگان و آسيب پذيران اجتماعی در چارچوب ضوابط پذيرفته شده برای ياری های انسانی و ريشه ای بنا کنيم.
ما می توانيم با بکارگيری توان و افزايش آگاهی ها برای ستيز عليه جهل و فقر ومحروميت و ياری رسانی به قربانيان بلايای اجتماعی اقدام کنيم. انگيزه های اصلی ما نگرانی برای هستی جامعه مان است. ما با تمام وجود خواهان نجات قربانيان جامعه هستيم و کسانی را که آن ها را مزاحم و مخل خوشی و قدرت ورزی خود می دانند محکوم می کنيم.
ما اين آخرين اقدام دولت برای خيابان آرايی ظاهر سازانه را زشت و خشن و رياکارانه تشخيص می دهيم. اين بزک کردن خيابان، آن هم به قيمت فشار بيشتر بر قربانيان فقر و جهل و خودکامگی و نامعلوم بودن سرنوشت بعدی آنان پس از پايان اجلاس و ميهمانی ، دل همه ما را به درد آورده است.
اين گونه پاکسازی هيچ کمکی به آسيب ديدگان جامعه ما نمی کند بلکه نگران کننده و تشديد کننده فلاکت است.
اين دارندگان داغ اجتماعی بزه و آسيب بر پيشانی، هم نوع، هم ميهن و فرزندان و خويشان ما هستند. ما سخت نگران کودکان و نوجوانان فلاکت زده ايم. واقعا اجلاس غير متعهدها به چه چيز تعهدی ندارد؟ به تلخکامی و سرنوشت تيره بشر؟
امضا کنندگان:
عبدالفتاح سلطانی، فريبرز ريس دانا، سيامک قادری، محمد داوری، محمد سيف زاده، رضا شهابی، رضا انصاری راد، فريدون صيدی راد، سعيد متين پور، مصطفی نيلی، مهدی خدايی، سعيد جلالی فر

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر