۱۳۸۸ آبان ۵, سه‌شنبه

اعترافات متهمان توبه یا تقیه ؟

چهارمین جلسه متهمان انقلاب مخملین هم به پایان رسید ، و خوب طبق معمول هر سه جلسه قبلی این دادگاه نیز خبر ساز و پر حاشیه بود در بعد از برگزاری دادگاه نیز اتفاق عجیب و شاید منحصر بفردی افتاد که آن هم به روز شدن وبلاگ آقای ابطحی از درون اتاق بازجویی اش بود !
خوب از آنجا که جمهوری اسلامی و قوه قضائیه از بس اعمال ننگینی انجام داده اند و دیگر آبرویی هم ندارند اگر در وسط روز هم بیایند اعلام کنند الان روز است طبیعی است همه شک خواهند کرد ، برای همین به نظر من ماجراهای اعترافات متهمان و اقدام اخیر آقای ابطحی را نباید نه صد درصد تائید کرد و نه صد درصد رد نمود .
کاملا واضح و مسلم است که زندان بد است و شرایط زندان برای همه غیر قابل تحمل است و البته دور از ذهن و تصور هم نیست که این متهمان همگی تحت فشار و چه بسا شکنجه های روحی و روانی هم باشند اما اگر از بحث رایج بین حضرات بنام " تقیه " که بگذریم دو بحث می ماند ، فرضیه اول : قرصهای روان گردان است و فرضیه دوم توبه و ندامت آقایان ، شاید بسیاری از دوستانی که فرضیه قرصهای روان گردان را در مورد اعترافات متهمان بیان می کنند ندانند که تا کنون در علم عملیات روانی و بازجویی شیمیایی اصولا قرصهای روان گردان فقط و فقط برای تخلیه اطلاعاتی بکار می رود و برای الغاء و یا تغییر در نگرشهای سیاسی و یا اعتقادی افراد هیچ تاثیری نداشته و اینطور نیست که مثلا فرد متهم با استفاده از قرصهای روان گردان دچار تحول فکری شده و بیاید در مقابل دوربین و یک نفس و بدون توقف موارد خواسته شده را بیان نماید .
به اعتقاد من اعترافات متهمان اخیر یا محصول تحول و توبه آنهاست و یا اینکه نه آقایان در حال تقیه می باشندکه هر چه بازجویان را دلخوش می آید بیان می کنند تا آزاد شوند ( همچنانکه مثلا در سالهای پیش از انقلاب نیز حبیب الله عسگراولادی ، اسدالله بادامچیان ، غلامحسین کرباسچی و ... در دادگاههای شاهنشاهی مراتب ندامت و پشیمانی خود را ابراز می داشتند و درخواست عفو ملوکانه از ساحت آریامهری داشتند ) اگر چنین بودو قرصهای اعجاب انگیز اعترافات اینچنینی وجود داشت که مثلا دیگر چه نیازی بود که اصلا در دنیا چیزی بنام شکنجه وجود داشته باشد و یا راه دور نرویم مثلا بیش از دو ماه مرحوم اکبر محمدی را شکنجه نموده تا حاضر شود به پای تلویزیون بیاید که در آخر هم موفق نشدند ؟ چه نیازی بود که سخت ترین شکنجه ها و فشارهای روحی و روانی را بر احمد باطبی بیاورند که حاضر شود بیاید پای تلویزیون تا از مقام رهبری درخواست عفو نماید ؟ که باز هم موفق نشدند یعنی آنروزها هنوز این قرصها کشف نشده بود ؟
داستان به آن روزها که رسید بیاد پرونده خودم افتادم که اتفاقا چند تن از متهمان آن پرونده این روزها نیز بازداشت شده اند ، در پرونده نوار افشاگریهای من تعدادی از اعضای جبهه مشارکت و از جمله آقای سعید (عبدالله) شریعتی هم بازداشت شدند ، قوه قضائیه و وزارت اطلاعات سخت ترین فشارها را بر من و خانواده ام می آورد و من در طول هیجده ماه انفرادی انواع و اقسام شکنجه های روحی و روانی و جسمی را متحمل شدم ، در طول آن هیجده ماه بارها بخاطر اعمال شکنجه روانه بیمارستانهای قمر بنی هاشم ، شهید بهشتی و (ولیعصر) شهدای ژاندارمری شدم و همه حرف و خواست آقایان این بود که بیایم بگویم که همه آن حرفها دروغ بوده و اینها را من فقط تحت القائات شیرین عبادی و سعید حجاریان زده ام و بازجو که علیرضا صداقت نامی هم بود اعلام می داشت بله بیا و اینها را بگو و خودت را نجات بده و به آتیش اینها نسوز تو با این اعتراف آزاد می شوی و اینها می مانند و جرمشان ! اما درست در همان زمان آقایانی که متاسفانه همگی نیز از جبهه مشارکت بودند در دادگاه که صد افسوس غیر علنی هم بود آمدند و درست همین اعترافات مشابه امروز را بیان کردند و من را فریب خورده استکبار جهانی و دروغگو و ... متهم کردند ، یادم می آید همین آقای سعید شریعتی در دادگاه بجای دفاعیات از اتهاماتش یا منرا می کوبید و یا مجیز حسین الله کرم و قوه قضائیه و سعید مرتضوی را می گفت ومدام هم تکرار میکرد که از دوران نوجوانی ارادات خاصی به آقای الله کرم که هم محلی هم بوده اند داشته و دارم ! و یا فرد دیگری بنام مهندس زحمتکش که وی نیز از اعضای مشارکت بود و او هم خود را اصلا یک عضو افتخاری انصار حزب الله نامید !و جالب اینکه در دادگاه هم اعلام کرد بله من وقتی نوار را دیدم رفتم از تعدادی از اعضای انصار مثل حاج سعید قاسمی و حاج حسن الله کرم هم تحقیق کردم و آنها هم گفتند بله این نوار دروغ است ! ( دقت کنید یک عضو ارشد جبهه مشارکت رفته از عضو ارشد انصار حزب الله که دوستش بوده است تحقیق کرده !) ، همه اینها را که می نویسم بار دیگر هم تاکید می کنم که قبول دارم که همگی این عزیزان در زندان و زیر فشار هستند اما دوستان بیرون در زندان بر اساس کدام علم لدنی و غیب میتوانند تشخیص بدهند که نه این اعترافات دروغین هست ؟ دست کم چند درصدی را هم بگذارند که نه اینها بریده اند و اصلا دیگر از مبارزه و کار سیاسی خسته شده اند ، آنهایی که این روزها مصممانه و با ایمان و اطمینان دارند تبلیغ می نمایند که این اعترافات دروغین است و جعلی در فردای آزادی این حضرات اگر باز هم شاهد تکرار این ادعاها توسط آنان بودند نیز چه جوابی برای دلسردی و هزاران چشم و گوش مردد مردم دارند که بدهند ؟ چرا اصلا همه جنبش دموکراسی خواهی را می آیند قائل به همین چند ده فرد مورد نظر در زندان می کنند ؟ بطور مشخص جبهه مشارکت چه پاسخ قانع کننده ای برای استفاده ابزاری و حزبی از زندانیان این اعتراض دارد ؟
اگر فردای روز آزادی آقای سعید حجاریان از زندان ایشان همچنان اعتقاد به استعفاء از عضویت در این حزب داشتند چه جوابی دارند به ملت بدهند ؟ آیا همچنان می گویند که اثرات دراز مدت قرصهای روان گردان است ؟
این جنبش ملی است و قائم به هیچ فرد و حزب و گروهی هم نیست و گاها و در بعضی مواقع من احساس می کنم که این جنبش از مهندس موسوی و مهدی کروبی هم عبور کرده است و هیچ حزب و گروهی هم حق ندارد آنرا به انحصار خود درآورد و طبیعی است ، کار سیاسی و مبارزه سیاسی در نظام بسته ای چون جمهوری اسلامی تبعات خاص خودش را دارد ، ترور ، بازداشتهای خودسرانه ، دادگاه و زندان محصول کار سیاسی در ایران امروز است و زندان هم برای بعضی ها قابل تحمل است و برای بسیاری غیر قابل تحمل است ، چه بسیار افرادی که سخنرانیهای تند و انقلابی می کردند و حرفهای شلات و غلات می زدند اما تا پایشان به زندان رسیده بریدند و تسلیم شدند .متاسفانه من احساس می کنم همه گول سناریوی نمایشی جمهوری اسلامی را خورده اند و همه چیز و همه جنبش را فراموش کرده اند و افتاده اند به تماشای سریال دادگاههای متهمان انقلاب مخملین که ظاهرا در بعد از سریال جومونگ فعلا پر طرفدارترین برنامه است ! این را که گفتم یاد محاکمه کرباسچی افتادم که آن روزها نیز نمایش تلویزیونی دادگاه وی هم از پر بیننده ترین برنامه ها بود و روز محسنی اژه ای به محاکمه اش می کشید و بر او می غرید و شب هنگامیکه همه مردمان پای تلویزیون سرگرم تماشای دادگاه بودند و کرباسچی را شجاع و حسنک وزیر و امیرکبیر می خواندند، محسنی اژه ای میهمان عروسی دختر کرباسچی بود دنیای عجیبی و خدا نیاورد اینرا که اینبار نیز دوباره تاریخ تکرار شود

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر