"سرنوشت خاندان پهلوي سرنوشت تراژيكي است. شبيه آن را فقط در نمايش هاي كلاسيك تراژيك مي توان ديد انگار چيزي در سرنوشت اين خانواده هست كه يكي بعد از ديگري اين مصائب را همراه مي آورد."
آقاي ميلاني مي گويد: "بايد از دو نوع افسردگي صحبت كرد يكي افسردگي درون ذاتي است كه در خود ايشان وجود داشت و مقداري را شايد از پدرش به ارث برده بود.
افزون بر آن شرايط دشوار زندگي در مهاجرت، شرايط دشوار ديدن فوت پدر، خودكشي خواهر و تمام كشمكش ها و نگراني ها و مصائبي كه خاندان پهلوي در دوران مهاجرت با آن رو به رو بودند و عديده هستند، فكر مي كنم آن افسردگي دروني و اين فشار بروني زندگي را براي ايشان غير قابل تحمل و اين انتهاي غم انگيز را فراهم كرد."
اطلاعيه خانواده پهلوي هم حكايت از اين دارد كه فرزند سوم آخرين شاه ايران، مدت ها با اين مساله رو به رو بوده و عاقبت نتوانسته بر آن چيره شود.
عباس ميلاني، محقق، مورخ و نويسنده ايراني كتاب "شاه" كه ۱۰ سال از عمرش را صرف جمع آوري اسناد و مدارك و گفت و گو با نزديكان و اطرافيان شاه و خاندان پهلوي كرده اين جمله را ساعاتي پس از خودكشي عليرضا پهلوي، فرزند ديگر آخرين شاه ايران، به بي بي سي فارسي مي گويد.
عليرضا پهلوي، فرزند سوم محمدرضا و فرح پهلوي بود كه مادر و پدر تاجدارش نام عموي درگذشتهاش را بر او گذاشته بودند.
او ۱۴ دي برابر با چهارم ژانويه در منزل شخصياش در بوستون آمريكا، به ضرب گلوله، به زندگي خود پايان داد.
در بيانيهاي كه از سوي خانواده پهلوي به اين مناسبت منتشر شد، آمده كه عليرضا پهلوي "همچون ميليونها جوان ايراني، از آنچه كه به ناروا بر ميهن عزيزش ميگذشت سخت آزرده و غمگين بود. او در منزل مسكوني خود در شهر بوستون آمريكا به زندگي خود خاتمه داد و همۀ خانواده و دوستداراناش را در غمي عميق فرو برد."
عباس ميلاني مي گويد فكر مي كنم خودكشي از آن مسائلي است كه هيچ كس به جز خود شخص و آنچه كه در آن واپسين لحظات به او گذشته از آن مطلع نيست.
عباس ميلاني مي گويد فكر مي كنم خودكشي از آن مسائلي است كه هيچ كس به جز خود شخص و آنچه كه در آن واپسين لحظات به او گذشته از آن مطلع نيست.
"اطلاعاتي كه از اين ماجرا وجود دارد بسيار بسيار محدود است و بايد بر اساس قرينه و حدس و گمان صحبت كرد. اما تمام شواهد تا جايي كه من مي دانم نشان مي دهد ايشان هم به نوعي افسردگي دروني شديد دچار بود."
افزون بر آن شرايط دشوار زندگي در مهاجرت، شرايط دشوار ديدن فوت پدر، خودكشي خواهر و تمام كشمكش ها و نگراني ها و مصائبي كه خاندان پهلوي در دوران مهاجرت با آن رو به رو بودند و عديده هستند، فكر مي كنم آن افسردگي دروني و اين فشار بروني زندگي را براي ايشان غير قابل تحمل و اين انتهاي غم انگيز را فراهم كرد."
به گفته مورخان و محققان از جمله نويسنده كتاب شاه، تقريبا در تمام تصاويري كه سازمان هاي اطلاعاتي يا سفارتخانه هاي خارجي از شاه ارائه مي كردند يك جنبه از زندگي شاه يعني افسردگي او مدام مورد اشاره است.
آقاي ميلاني مي گويد: "در مواردي اين افسردگي به شكل فلج كننده اي در مي آمد مثلا در ماه هاي پيش از ۲۸ مرداد مي بينيم كه به كرات سفارت آمريكا به افسردگي شاه اشاره مي كند."
به گفته عباس ميلاني در يك سال اول مهاجرت عليرضا و خانواده اش، جمهوري اسلامي مدام شاه را تهديد به قتل مي كرد.
او مي گويد: "صادق خلخالي، حاكم شرع دادگاه هاي انقلاب پس از انقلاب بهمن ۵۷ ادعا مي كرد كه ۵ ميليون دلار داده اند كه شاه را ترور كند. براي جواني ۱۴ ساله اين سقوط از آن اوج قدرت و امكانات به اين حضيض فشار و اضطراب و محدوديت حتما سنگين است. شواهد زيادي هم هست كه با خواهرش ليلا نزديك بود و خودكشي ليلا در او تاثير ماندگاري گذاشت."
خودكشي عليرضا پهلوي، مرگ كوچكترين بازمانده شاه پس از درگذشت دختر كوچكش ليلا در حدود ۱۰ سال پيش است.
نويسنده كتاب شاه مي گويد: " من فكر مي كنم اين خانواده با تراتژدي هاي فراواني رو به رو شده است. تراژدي بعد از تراژدي مي آيد".
او نگاهي به سرنوشت ديگر اعضاي خانواده پهلوي دارد: "اگر از آغاز اين خانواده را نگاه كنيد مي بينيد كه پدر يعني رضا شاه چه سرنوشت تلخي داشته، او در تبعيد در افسردگي مطلق و در تنهايي فوت كرد. در مفهوم دقيق مي شود گفت كه از غم فوت كرد. مي گويند كه مريض بود و سكته كرد اما آنچه به نظر من باعث مرگ او شد، غم مهاجرت بود، تحقيري بود كه از طرف انگليس ها عامدا و عالما مي شد. تنها برادر تني شاه در حادثه سقوط هواپيما سقوط و فوت كرد."
"زندگي فاطمه، خواهر شاه هم غمگين است. نامه هاي او خطاب به همسرش منتشر شده كه نشان مي دهد زندگي پر درد و عاري از مهري داشته. زندگي خواهر دوقلوي شاه (اشرف) هم كه فراز و فرودهاي بسياري داشته و چند بار تلاش براي قتل او صورت گرفته. زندگي ديگر دختر شاه، شاهدخت شهناز به روايت خاطرات اسدالله علم پر از تنش با پدر و تنش هاي دروني خودش بود. و حالا فوت اين خواهر و برادر تركيب به گمان من شگفت انگيزي از تراژدي بعد از تراژدي ايجاد مي كند."
"شبيه آن را فقط در نمايش هاي كلاسيك تراژيك مي بيند انگار چيزي در سرنوشت اين خانواده هست كه يكي بعد از ديگري اين مصائب را همراه مي آورد."
آقاي ميلاني مي گويد: "همه اينها را كه كنار هم مي گذاريد تصوير عجيبي است از بليه بعد از بليه براي خاندان پهلوي كه پيش بيني سرنوشت آنها را پيچيده مي كند."
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر